رمان محصور شدگان به قلم سوگند موسوی
تعداد صفحات : 426
ژانر : ترسناك , عاشقانه , غمگين
دانلود رمان محصور شدگان
خلاصه رمان :
داستان راجب چهارتا جونه كنجكاوه كه تصادفا تو يه جاده گير ميوفتن و ميرن داخل جنگل ولي رفتن به اونجا سرنوشت زندگيشونو تغيير ميده
ولي داستان اونجا تموم نميشه
خيلي اتفاقات ميوفته كه خوندنش خالي از لطف نيست
ادامه رمان:
سال ١٣٨٧ بود .
خانواده من دوسالي بود كه فوت كرده بودن و با مادربزرگ پدريم زندگي ميكردم اون موقع ١٧ سالم بود
همه زندگي تكراري بود هر روز مثل ديروز
ميرفتم مدرسه ميومدم
سال اخر بودم و اماده ميكردم واسه كنكور خودمو
همه چي كند پيش ميرفت
كنكور خرداد بود و يه ماه مونده بود
ميخواستم عكاسي بخونم
يه دوست صميمي داشتم اسمش نازي بود
خيلي دختر خوبي بود
يروزنازي گفت
نازي:مياي بريم با ارش بيرون اونم با دوستش ميخواد بياد
من:نه نميام
نازي:توروخدا بيا ديگه من تنها نميخوام برم حال ميده كلي ميگرديم پسره هم خوشگله ها
من:باشه بريم
نازي با خوشحالي به ارش زنگ زد و گفت كه سوگند قبول كرد بياد اريا رو بيار
اريا تو دلم گفتم اسمش قشنگه
ولي سريع فكرو انداختم دور
نازي: اريا خيلي خوشگله مثل خودت اصلا تيكه همين
من: نازيي ميدوني كه نميخوام باكسي دوس شم
نازي: تاكي ميخواي منتظر محراب بموني اون ديگه نمياد به فكر خودت باش
من: از كجا ميدوني تو يچي ميدوني نميخواي بگي
نازي: پاشو حاضر شو اينا دوساعت ديگه ميان بريم بعدا ميحرفيم باهم
نازي اصولا خونه ما بود مادرش ميزاشت شبا پيشم بمونه چون ميدونس مادر پدرم تازه فوت كردن دلش ميسوخت
هه مسخره
نازي هم همش خونه ما بود البته خيلي هم تو حالم تاثير داشت
رفتم به مادرجون گفتم
من: عزيز كجايي
عزيز: اينجام مادر چيشده
من: عزيز داريم حاضر ميشيم با نازي بريم بيرون
عزيز: كي مياي مادر جون
من: نميدونم ولي شام ميخوريم نگران نباش
عزيز: مادر اين اشغالا رو نخور باشه مواظب باش
رفتم حاضر شم يه ارايش معمولي كردم و لباس معمولي پوشيدم يهو جيغ نازي در اومد
نازي: اين چيه ارايش كن يكم لباستو چيه
من: همين خوبه
نازي: برو گمشو اريا هيچي ارش نميگه چه وضعشه
من: نازييي گير نده
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irخودش رفت از تو كمد يه روپوش مشكي ور داشت با شلوار لي و شال مشكي گفت اينا خوبه بدو
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irلباسمو عوض كردم يكمم ارايشمو بيشتر كردم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irساعت ٨ بود ارش زنگ زد
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irرفتم با عزيز خدافظي كردم رفتيم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irخونمون يه خونه ويلايي بود از اونايي كه حوض داره
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irتو محله پاونار
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irنه اين كه ندار بوديما نه ولي مادر بزرگم از بچگي تو اين محله بزرگ شده بود واسه همون ديگه همونجا مونده بوديم و زندگي ميكرديم منم دوس داشتم اينجا رو
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irسر كوچه وايساده بودن ارش و اريا تقريبا شبيه هم بودن اريا جلو نشسته بود ارش هم كه راننده بود
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irنازي تا ديدشون يدونه زد به پهلوم گفت
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irنازي:نگاه چه خوشگله
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمن: شبيه محرابه
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irنازي يه چشم خره رفت و نشستيم تو ماشين
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irارش: عشقم خوبي
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irنازي: مرسي تو خوبي
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irارش: خوبم سوگند خانم خوبي شما مشتاق ديدار پارسال دوست امسال اشنا كم پيدايي
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمن: هي هستيم ديگه شكر كم سعادتي از ماست شما ببخشيد
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irارش: نفرماييد خوب معرفي ميكنم دوستم اريا ايشونم ابجي گلم سوگند
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاريا برگشت يه نگاهي بهم انداخت و و لبخند زد و دستشو دراز كرد
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاريا: خوشبختم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمن: منم همينطور
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irباهاش دست دادم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irارش: خانمم كجا بريم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irنازي: هرجا تو بگي اقايي
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irياده محراب افتادم رفتم نشستم يه گوشي داشتم فكر ميكردم كه يهو ارش گفت
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irارش: شما دوتا چقد ساكتين حداقل اريا ميرفتي عقب خانمم بغلم بشينه يكم حرف بزنه باهام دلم پوسيد
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاريا خنديد و گفت
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاريا: ميخواي نگهدار برم عقب
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irارش هم نگهداشت نازي از خدا خواسته پريد بيرون
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irارياهم اومد نشست عقب كنار من يه لبخند ديگه بهم زد
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irارش و نازي كلي حرف ميزدن و ميخنديدن ولي من اريا تو خودمون بوديم انگار هردو از درد مشترك رنج ميبرديم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irماشين كه ايست كرد به خودم اومدم دربند بوديم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irارش: مسافرين عزيز پياده شيم بريم جيگر بزنيم به بدن
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irهمه پياده شديم ارش و نازي كه تند تند ميرفتن من مجبور بودم با اريا هم قدم بشم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبلاخره طلسم سكوت شكسته شد
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاريا: چند سالته
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمن:دارم ميرم تو ١٨
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاريا: متولد ٧٠؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمن: اره توچي
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاريا:٦٨ خب هميشه اينقد ساكتي يا بخاطر منه
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمن: چرا بخاطر تو كلا ساكتم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاريا: چرا دليل خاصي داره؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمن: از وقتي پدر مادرمو از دست دادم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاريا: من واقعا متاسفم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمن: مرسي
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاريا: منم پدر فوت شده
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irيكم ديگه حرف زديم تا رسيديم به نازي اينا
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irنازي و ارش داشتن حرف ميزدن بعد به پيشنهاد ارش رفتيم رو يه تخت نشستيم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irپسره جوون اومد سفارش بگيره
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irپسر: قليون چايي چي ميل دارين
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irارش: چي ميخواين
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمن: اگه ميشه قليون دوسيب يخ
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irنازي چشم خره رفت بهم از وقتي محراب رفته بود قليون و سيگار كاره هميشگيم بود
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبلند شدم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irارش: كجا
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمن: ميرم سيگار بگيرم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاريا با يه اخم بلند شد و گفت
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاريا: من ميگيريم چي ميكشي
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمن: بلك كنت
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاريا رفت بگيره نازي اروم بهم گفت
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irنازي: نكش كشتي خودتو بخدا ارزش نداره
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irنيشخند زدم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irارش: چي ميگين بهم ديگه
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irنازي: هيچي ميگم نكشه سيگار
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irارش چيزي نگفت لبخند زد بهم كمو بيش ماجرامو ميدونست
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاريا اومد
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irسيگارو گرفت سمتم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمن: مرسي چقد شد
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاريا: هرچقد مهم نيس ولي ديگه نكش خوب نيس
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irسيگارو گرفتم اينم ميخواس حالا منو نصيحت كنه فندك تو كيفم هميشه بود يادگاري محراب هه
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irچقد فندك و دوست داشت داد به من
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irناخود اگاه به فندك خيره شدم و لبخند زدم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irسيگارو روشن كردم تو خيالات خودم بودم صداي نازي و بلند شد
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irنازي: سوگند سوووووگند
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irيهو به خودم اومد
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمن: جانم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irنازي: به چي فكر ميكني ميگم منو ارش ميريم دور بزنيم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irباشه اي گفتم و بلند شدن برن اريا نشسته بود
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاريا: به كي فكر ميكردي
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمن: به يه دوست قديمي
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاريا: چقد عزيز بود واست كه هنوز تو يادته
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمن: چرا بايد تو يادم نباشه خود توهم از الان تو يادم ميموني كلا كسي رو فراموش نميكنم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاريا: خوبه مثل هميم از كي سيگار ميكشي
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمن: چند ماهي ميشه
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاريا: پس تازه رفته
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمن: كي؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاريا: همون كه فندك و بهت داده بود
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irچقد دقيق بود شايدم رفتار من خيلي تابلو بود لبخند زدم و گفتم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمن: اره تازه رفته
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاريا: اگه دوس داري تعريف كن واسم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمن: حدودا يه سال پيش بود سوم دبيرستان بودم با يه دختره اشنا شديم منو نازي كه اسمش ايلار بود
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبا يه پسري دوست بودكه اسمش سبحان بود يروز منو نازي رو برد با خودش سر قرار نازي كه با ارش بود
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irپسره با دوستش اومد محراب
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمنو محراب دوست شديم خيلي رابطمون خوب بود
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irيهو يه شب زنگ زدم بهش گوشيش خاموش بود
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irديگه هم خبري ازش نشد
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاريا: يعني تركت كرد
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمن: اره واسه همون فكرم درگيره عاشقش نبودم ولي خوب دليلش و چون نميدونم يكم ذهنم درگيره نميدونم چرا يهو رفت
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاريا: خوبه
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمن: تو چي كسي رو نميخواي؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاريا: فعلا كه نه
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمن: اها خوبه
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irقليون و اوردن اريا كه اهل قليون نبود
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمن چاق كردم قليونو خودمم كشيدم اينقدكشيدم كه خسته شدم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاريا: ميخواي شمارمو داشته باشي هروقت دلت گرفت حوصلت سر رفت يا چيزي باهام بحرفي يا بيرون بريم؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمن: اوكي دوس داري بده
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irشمارشو دادتك انداختم براش
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irنازي اينا اومدن
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irنازي: خوب من گشنمهههه ارش
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irارش: تو جون بخوا خوشگلم همينجا ميخواي غذا بخوري يا بريم رستوران
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irنازي :رستوووران
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمن: نازي دير ميشه ها
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irنازي: تو كه عزيز بهت گير نميده تازه اومديم مگه نه اريا
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاريا: چي بگم والا خوب شايد ديرش ميشه
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irنازي: وووووي چه طرفداري ميكنه حالا خوبه دوس دخترشم نيس
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاريا خنديدو بلند شديم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبازم نازي و ارش جلو ميرفتن
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irيه لحظه سرم گيج رفت داشتم ميوفتادم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاريا سريع گرفتتم در گوشم گفت
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاريا: به عنوان يه دوست يچي ازت بخوام گوش ميكني
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمن: اره بگو
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاريا: ديگه قليون و سيگار نكش نميگم كلا ولي كم كن خيلي كم خواهش ميكنم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمن: باشه عزيزم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاريا خنديد دستمو گرفته بود كه نيوفتم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irنازي برگشت يهو ديد لبخند موزي زد گفت
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irنازي: هووووي خبريه
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاريا خنديد گفت
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاريا: به كارت برس نازي جان
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irنازي: پس خبريه شام مهمون اريا شيريني
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاريا: شلوغ نكن سرش گيج رفت دستشو گرفتم نيوفته
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمن: راست ميگه نازي زشته شلوغش نكن
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irنازي: نميخواين شيريني بدين الكي ديگه نگين خبري نيس باشه بابا خسيسا شيريني نميخوايم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irارش كه رفته بود دسشويي برگشت گفت
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irارش: چيشده نازي
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irنازي: اريا مخ سوگندو زده نميخواد شيريني بده ارش
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irارش: غلط كرده شيرينيش ميكنم خودم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irما خنديديم انگار خودمونم بدمون نميومد
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاريا دم گوشم اروم گفت
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاريا: شيريني بدم بهشون
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاين حرفش يعني دوست بشيم يا نه
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمنم اروم گفتم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمن: بده
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irخنديد گفت
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاريا: باشه اقا تسليم شام مهمون من
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irنازي و ارش هوراا كشيدن و سوار ماشين شديم بازم اريا اومد عقب نشست نازي جلو رفتيم يه رستوران شيك
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irنازي يه چيزايي گفته بود كه وضع ماليشون خوبه و از اين چيزا
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irپياده شديم اريا هم قدم من راه ميرفت
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمن: تو عمل انجام شده موندي نه
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاريا: من تا كاري رو خودم نخوام انجام نميدم مطمئن باش
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمن: يعني چي
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاريا: يعني دلم خواست باهات بيشتر اشنا بشم حالا شايد اخلاقامون بهم خورد
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمن: اگه نخورد
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاريا: مطمئن باش يهوو نميزارم برم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irلبخند زدم و رفتيم نشستيم پشت ميز چهار نفره
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irنازي: خوب مخ رفيقمو زديا اريا
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاريا: من مخشو نزدم كه اون مخ منو زد
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمن خنديدم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irارش: همونجوري كه نازي مخ منو زد
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irنازي: اررررررررش
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irارش: من مختو زدم ديگه خانمم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irهمه خنديديم چقد عشق بينشون بود خوش بحالشون
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irغذا سفارش داديم از اريا خوشم اومده بود يجور خاصي بود
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irهم مغرور بود هم خاكي خوشگل جذاب پولدار همه چي داشت اخلاقشم خوب بود
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاز يه طرفي اشنا هم بود خيالم راحت بود به هر حال نازي و ارش ٣ سال باهم بودن ديگه
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irشام خورديم ارش و اريا مارو رسوندن تا خونه منو اريا يكم دور شديم از ماشين تا نازي و ارش خدافظي كنن
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاريا: شبا ساعت چند ميخوابي عزيزم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمن: هروقت خوابم ببره
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاريا: كي خوابت ميبره
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمن: اصولا٣.٤
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاريا: خوب الان ١٢ پس حالا حالا بيداري باشه رفتم خونه بهت زنگ ميزنم پس
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irچقد حساب رس بود اي جونم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irنازي پياده شد اريا باهام دست داد رفت
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irرفتيم خونه اروم رفتيم تو اتاق عزيز خواب بود
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irنازي: خب تعريف كن
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمن: چيرو
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irنازي: چجوري پيشنهاد داد چيشد اصلا چي گفتين بهم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irهمه چي روتعريف كردم براش اونم با لذت داشت گوش ميكرد يه ساعت حرف زديم يهو گوشيم زنگ خورد
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irخودش بود
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irنازي رفت دراز كشيد رو تخت خودش به ارش زنگ زد
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irجواب دادم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمن: الو سلام
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاريا: خواب كه نبودي
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمن: نه بيدار بودم فردا ٥ شنبه تعطيليم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاريا: شنبه ميام دن
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبالت ميبرمت مدرسه
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمن: خودم ميرم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاريا: دوس نداري بامن بياي؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمن: اخه سر صبح پاشي بياي دنبالم سخته
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاريا: خودمم صبح ميرم دانشگاه
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمن: اها پس مشكلي نيست
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irخيلي حرف زديم باهم از درو ديوارو دوست و اشنا و خانواده گفتيم و گفتيم گفتيم تا خسته شديم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irرضايت داد بخوابيم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irصبح بيدار شدم اس داده بود
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاريا: صبح بخير تنبل خانم بيدار شدي زنگ بزن من ميرم شركت
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبلند شدم رفتم دستشويي و سروصورتمو شستم يچيزي خوردم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبهش زنگ زدم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاريا: چه عجب ميخواستم بيدارت كنم ديگه
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمن: بيدار شده بودم تا صبحانه خوردم يكم طول كشيد
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاريا: باشه خوبه منم شركت كارم تمومه ميرم خونه
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irيكم حرفيديم خدافظي كرد
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irنازي خواب بود بيدارش كردم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irنازي: مگه پنشنبه نيس؟ بزار بخوابم ديگه اه
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمن: پاشو ديگه لنگه ظهره
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبا كلي غرغر از خواب بيدار شد
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irرفت صورتشو شست منم رفتم براش چايي و نون و مربا اوردم تو اتاق بخوره
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irميدونستم جلو عزيز راحت نيست
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irصبحانشو خورد
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irشروع كرد به ارايش كردن
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمن: جايي قراره بري
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irنازي: تو خونه بشينيم چي كنيم بريم دور بزنيم يكم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمن: دور بزني من كه نميام
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irنازي: پاشو حاضر شو بابا نميام نميام
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمن: نازي ول كن ديگه حال داريا سره ظهري
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irنازي: الان ساعت ١ تا تو پاشي حاضر شي ميشه ٤ تا بريم از خونه بيرون ميشه ٥
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمن: مگه من چقد طول ميدم حاضر شم كه ميگي ميشه ٤ فوقش نيم ساعت
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irهمون لحظه گوشيش زنگ خورد منم رفتم به اريا زنگ زدم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاريا: جانم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمن: سلام خوبي
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاريا: مرسي توخوبي
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمن: خوبمم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاريا: چي ميكني
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمن: نازي گير داده بريم بيرون ميخوام حاضر شم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاريا: كجا ميخواين برين سره ظهري
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمن: منم همين و گفتم حرف گوش كن نيس كه ميگه حوصلمون سر ميره
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاريا: اخه درست نيس سره ظهري دوتا دختر برين بيرون ارشم نميزاره
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمن: الان داره با ارش ميحرفه
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاريا: بعد تو نميخواسي بهم بگي كه قراره بري بيرون،؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمن: الان زنگ زدم كه چي كنم پس عزيزم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاريا: اها خوبه به هرحال سره ظهره نرين بيرون
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمن: نميشه كه نازي ميگه بريم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاريا: ارش ميزاره يعني؟ بعيد ميدونم من
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irيكم ديگه حرف زديم و قطع كردم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irنازي صداش بلند شده بود
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irنازي: يعني چي ارش من حوصلم سر رفته پس پاشو بيا دنبالمون بريم بيرون...يعني چي نميتوني اريا الان دوروزم نيست با سوگند دوسته الان سوگند بگه مياد ...تو هميشه كار داري؟؟؟ ....من ميخوام برم بيرون حوصلم سر رفته...يعني چي دورتو خط بكشم...حرف اخرته...من ميرم اگه بخاطر اين قراره كات شه باشه باي...
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irقطع كرد با اعصبانيت گوشي رو پرت كرد رو تخت رفتم كنارش نشستم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمن: نازي خب مجبوري مگه امروز بريم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irنازي: موضوع امروز رفتن نيس ارش حاضر نيس دو ديقه وقت واسم بزاره
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمن: تو ديروز باهاش بيرون بودي ما هم بوديم ديگه هميشه كه نميشه درك كن
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irنازي: خب من ميخوام برم الان بيرون چرا بايد بگه نه
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمن: حق با اونه
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irنازي سكوت كرد و گريه كرد
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irسعي كردم ارومش كنم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمن: ميخواي با ارش بحرفم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irنازي: نه اقا ولش كن
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمن: الان به اريا ميگم بياد دنبالمون با ارش بريم بيرون اشتي كنين
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irنازي: ميان؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمن: بزا بگم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irنازي لبخند زد
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irگوشي رو برداشتم اريا رو گرفتم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاريا: جانم عزيزم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمن: ببخشيد دوباره مزاحمت شدما
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاريا: ديوونه مزاحم چيه
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمن: اريا
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاريا: جانم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمن: ارش و نازي دعوا گرفتن
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاريا: اره ارش پيشم بود رفته الان دستشويي
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمن: ارش و وردار بيا دنبالمون اشتيشون بديم مياي؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاريا: من كه مشكل ندارم بزار ببينم مياد ارش خبر ميدم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمن: سعي كن راضيش كني
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاريا: چشم خانم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمن: مرسي خبر از تو
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irنازي كه چشم دوخته بود به دهنم تا قطع كردم گفت
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irنازي: چيشد چيشد
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمن: گفت اونجا بود ارش راضيش ميكنه
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irنازي سريع دويد ارايش كنه
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمن: نازي جان يكم دپ باش مثلا قهرينا
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irخنديديم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاريا اس داد كه عزيزم بزور ارش و راضي كردم يه ساعت ديگه سر كوچتونيم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irنازي هي ارايش ميكرد هي تمديد ميكرد استرس داشت از قيافش معلوم بود
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irعاشق ارش بود نميتونس به همين راحتي كنارش بزاره ارش هم همينطور
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاريا زنگ زد
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاريا: عزيزم سر كوچه ايم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irسريع رفتيم اريا باماشين خودش اومده بود يه سانتافه مشكي
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irارش جلو نشسته بودبا اخم شديد
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irسلام كرديم جواب داد اريا يه چشمك بهم زد و گفت
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاريا: اقا چطور شما ميخواين مارو يجا ببرين خانمتون بايد پيشتون بشينه جلو الانم خانم ما بايد بياد جلو پيشمون
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irفهميدم ميخواد از قصد اونارو كنار هم بنشونه كه اشتي كنن ارش مخالفت كرد ولي به اصرار ارياپياده شد اومد عقب نشست و من رفتم جلو نشستم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irFasl dovom
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irVahshat.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irارش رفت عقب نشست كنار نازي
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irنازي خيلي دلش كوچيك بود نميتونس يه لحظه هم با ارش قهر باشه
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irدست ارش و گرفت ولي ارش پس زد
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irنازي بازوشو گرفت بازم ارش پس زد
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبازم نازي دستشو گرفت يهو ارش با عصبانيت داد زد
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irارش: نكن
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irنازي جا خورد از داد ارش و ناخوداگاه ترسيدو عين دختر بچه ها زد زير گريه
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irارش كه ديد عشقش داره گريه ميكنه طاقت نياورد و بغلش كرد
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irسرشو ب*و*س كرد و گفت
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irارش: خانمم ببخشيد غلط كردم لال شم يبار ديگه داد بزنم نميتونم اشكاتو ببينم گريه نكن
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irنازي با چشماي خيس نگاش كردو لبخند زد
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irهنوز هوا روشن بود يكم تو خيابونا چرخ زديم اريا گفت
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاريا: بچه ها يكم از شهر بيرون بريم؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irهمه موافقت كردن هوا كمكم داشت تاريك ميشد از شهر خارج شديم جاده اصلي رو داشتيم ميرفتيم كه به يه دوراهي رسيديم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irيكي ازمسيرا باريك تر بود ارش عاشق هيجان بود گفت از اون مسير بريم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاريا هم همون مسيرو انتخاب كرد
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irهرچي ميرفتيم اخر جاده مشخص نبود
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irحدودا نيم ساعت رفتيم تا به يه جاده پهن تر رسيديم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irهوا كاملا تاريك بود
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irيكم ترسيده بودم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irيهو اريا گفت
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاريا: واي بچه ها بدبخت شديم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irارش: چيشده
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاريا: چراغ بنزين روشن شده مگه پر نكرده بودي
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irارش: اه لعنت به حميد ديشب ماشين و برد تموم كرد اريا يه پمپ بنزين پيدا كن
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاريا: تو اين بيابون؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمن: واي بنزين تموم كنيم چي ميميريم اينجا
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاريا: نگران نباش يكاري ميكنيم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irنازي داشت سكته ميكرد
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irهمونجوري داشتيم ميرفتيم يهو ماشين خاموش شد
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبنزين تموم كرد
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irهوا سرد بود
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irلباسمون تقريبا گرم بود
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irگوشي انتن نميداد
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاصلا يه وضعيت خيلي بدي بود
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاريا از ماشين پياده شد يكم سره جاده موند ببينه ماشيني چيزي رد ميشه از اونجا ولي انگار نه انگار اصلا خبري نبود
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاومد سمت ماشين سرشو از شيشه داد تو
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاريا: بچه ها پياده شين ماشين و حول بديم گوشه درارو قفل كنيم اينور بريم ببينميم بنزين ميتونيم پيدا كنيم يا نه
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irهمه پياده شديم حركت داديم ماشين رو
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاريا دراي ماشين رو قفل كرد همه با وحشت بهم نگاه كرديم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irنازي داشت سكته ميكرد
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبه سمت جاده حركت كرديم همه جا تاريك بود
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبه سختي ميديديم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاريا تو ماشينش چراغ قوه داشت كه باخودش اورده بود
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irماهم با گوشي داشتيم نور ميداديم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irخيلي سخت ميديدم جايي رو
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irهمه جا پر از درخت بود
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irصداهاي زوزه ميومد
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irانگارهمش يكي داشت تعقيبمون ميكرد
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبا وحشت برميگشتم پشت ولي كسي نبود
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irصداي پا ميمود
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irوارد جنگل شده بوديم يهو يه باد شديد اومد
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irگوشي من از دستم افتاد خاموش شد
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irگوشي ارش هم باتري تموم كرد
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irفقط چراغ قوه مونده بود
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irكه يهوويي اونم خاموش شد
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irهمه جا تاريك شده بود
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irصداي زوزه سگ و گرگ ميومد خيلي وحشتناك بود
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irچهارتايي بهم چسبيده بوديم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irحركت نميكرديم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irهمش صداي پايه كسي رو برگا ميومد
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاريا پيشنهاد داد دستاي همو بگيريم و حركت كنيم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irهمه دست همو گرفتيم و حركت كرديم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irواسه اين كه كمتر بترسيم همش حرف ميزديم جك ميگفتيم ولي فايده نداشت
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irداشتيم ميرفتيم جلو همينجوري كه يهو پاي نازي رفت داخل گودال
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبا ترس جيغ زد
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irارش دستشو گرفت
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irخداروشكر چيزي نشده بود
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irفقط نازي يكم ترسيد
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبازم به راهمون ادامه داديم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irسهیل
۲۸ ساله 00چقد مذخررررف بوووود !!!! من تعجب میکنم از بعضیا که گفتن عالیه!!! آخه از کجا پریدن به کجا..از ژانر ترسناک پریدن به زندگی معمولی و چرت و پرت
۴ هفته پیشایسول
01عالی ترین رمانی بود که خوندم
۵ ماه پیشHasti
10اقا خیلی خلاصه بود اما در کل خوب بود با اینکه بعضی از قسمت هاش تکراری بود ولی قسمت اول خیلی خوب بود ولی زنه ای ک فوت کرد چیزی را به سمت نازی مشخص نشد
۷ ماه پیشبهار
۶۳ ساله 10نویسنده دچار پراکندگی ذهنی بود داستان خیلی دور از واقعیت وامتحان بود بخش های بعداز جنگل دارای سوژه تکراری وکپی برداری از سایر رمان ها بود وشیوه نقل قولی جالب ومنطقی نداشت.مزاحمت های مشابه دوست پسرای
۹ ماه پیشآرینا
۱۷ ساله 01عالی است رومان ولی نازی نمیمرد خوب میشد
۹ ماه پیشلیلا
۱۹ ساله 01عالی بود تشکر
۱ سال پیشمارال
۹۹ ساله 20اینکه بیشترش عاشقانه بود😒
۱ سال پیشانجینم دیگه
۱۸ ساله 30نویسندش زحمت کشیده نوشته خسته نباشه، فقط قلمش یکم .. آبکی بود.. رمان با قرار گذاشتن شروع شد و بعد ترسناک شد وبعد غمگین شد بعد عاشقانه شد کلا میخواسته همه ژانر ها رو تو یه رمان جا بده
۲ سال پیشهلن
۱۵ ساله 20از نظر من تا جایی که نازی میمیره قشنگ و ترسناک بود واینکه وقتی نازی مرد دیگه چرت شد و من تا ۴ خوندمش بقیه رو ول کردم
۲ سال پیشهستیـ
۱۷ ساله 02من قبلا خوندمش خیلی عالیه ولی از مردن نازی و اشتباه سوگند که باعث شد چند سال بره خارج کشور و از آریا دور باشه ناراحت شدم خیلی عالی بود ولی کاش نازی نمیمرد. عالییییییه حتما بخونین
۲ سال پیشعرشیا
30خیلی چرت بود تا فصل ۳ خوب بود ولی فصل۷ غمگین بعد کلش درام عاشقانه شد از او اونجایی به بعد که از کلبه برگشتن فقط بخاطر اینکه وقتمو تا برگشتن از کلبه خونده بودم خوندم🤝
۲ سال پیشفاطمه.م
۳۵ ساله 11سلام.اینکه اصلا ترسناک نبود.عاشقانه بود. ولی رمان قشنگی بودمن دوسال پیش خوندمش الان دوباره خوندمش.ولی کاش نازی نمیمرد.ممنونم بابت رمان🌹🌹🌹♥♥♥
۲ سال پیش.
51مسخره😐
۲ سال پیشI'm Aizenberg
۱۶ ساله 30رمانش اول قرار بود ترسناک باشه ولی بعد شد یهو عاشقانه
۲ سال پیش
زها
۱۶ ساله 00این کجاش ترسناک بود بیشتر شبیه رمان عاشقانه بوده