مهرسا دختری از جنس آرامش و احساس...بعد از مدت ها خوشبختی را لمس می کند و با عشقش کارن ازدواج می کند اما...این خوشبختی عمرش عجیب کوتاه است و طوفان بزرگ زندگی اش را نابود می کند... مهرسا را مجبور می کنند با برادر شوهرش ازدواج کند،غافل از اینکه برادرش شوهرش مردیست خلافکار و...درست وقتی که مهرسا غرق درتاریکی است اتفاقی همه ی زندگی اش را تغییر می‌دهد ...اتفاقی غیر ممکن...

ژانر : عاشقانه، غمگین، جنایی

تخمین مدت زمان مطالعه : ۸ ساعت و ۱۸ دقیقه

مطالعه آنلاین خیس تر از اشک
نویسنده : Razieh.E

ژانر : #عاشقانه #جنایی #غمگین

خلاصه :

مهرسا دختری از جنس آرامش و احساس...بعد از مدت ها خوشبختی را لمس می کند و با عشقش کارن ازدواج می کند اما...این خوشبختی عمرش عجیب کوتاه است و طوفان بزرگ زندگی اش را نابود می کند...

مهرسا را مجبور می کنند با برادر شوهرش ازدواج کند،غافل از اینکه برادرش شوهرش مردیست خلافکار و...درست وقتی که مهرسا غرق درتاریکی است اتفاقی همه ی زندگی اش را تغییر می‌دهد ...اتفاقی غیر ممکن...

آب دهنم رو به سختی قورت دادم.

انگشت هام سرد بود و استرس مثل خوره وجودم رو می خورد.

نفس عمیقی کشیدم و با صدایی که تعداد کمی شنیدن گفتم

-با اجازه مادرم و بزرگترها بله!

صدای کل و دست و جیغ فضا رو پر کرد و من شنیدم صدای نفس حبس شده ی کارن رو.

-آقای داماد وکیلم؟

صداش توی گوشم پیچید و من اشک تو چشم هام جمع شد.

-بله!

باور کنم؟بعد از این همه سختی الان رسما و شرعاً همسر کارنم؟همسر عشقم؟

دستم های گرمش رو روی دستم گذاشت،به صورتش لبخندی زدم که جوابم رو داد و آروم لب زد

-تو که منو کشتی!

اخمی کردم که خندش باعث شد خیلی زود از بین بره،من این مرد رو می پرستیدم!صدای آهنگ بلند شد و جمعیت کم کم از اطرافمون پراکنده شدند و خیلی ها شروع به رقصیدن کردند،بعضی ها دو نفره و بعضی ها تنهایی...

-در چه فکری خانومم؟

به انگشتام که قفل شده بود توی انگشت های کشیده و مردونش نگاه کردم.

-هیچی!

-مهرسا.

-جانم.

-هیچی!

اه اه اه،منو اذیت می کنی؟نشونت میدم آقا کارن!تکونی خوردم و به پیست رقص خیره شدم،الکی مثلا کنجکاو نبودم چی می خواد بگه.

خنده ی آرومش تو گوشم پیچید.

-بعد چند ماه تورو نشناسم که کارن نیستم دیگه.

حلقه ی ازدواجمون توی انگشتش بهم چشمک میزد،بی هوا دستشو بالا آوردم و بوسه ای روی حلقه نشوندم که صدای دست و سوت کسایی که هنوز اطرافمون بودند بلند شد.

خجالت زده سرم رو پایین انداختم.

-ای من فدای اون عشقت که یهو فوران می کنه بشم جوجه!

-کارن،اذیتم نکن خب!

از گوشه چشم لبخند شیطانیش روی لب هاش دیدم.

-کجاشو دیدی خانومم؟بزار بریم خونه...امشب..

و من باز خجالت زده تر سرمو پایین انداختم که صدای خندش بلند شد.

-افتخار یه رو رقص میدی عروس خانوم؟

-کارن من خجالـ...

میون حرف پرید و جدی گفت

-کاری به‌ حرف مردم نداشته باش مهرسا.

-اما...

-مهرسا!

اونقدر محکم گفت که بدون هیچ حرف دیگه ای دستم رو توی دستش گذاشتم و بلند شدم.

دی جی آهنگ آرومی شروع کرد و جمعیت رقاص کنار کشیدن،راه رفتن با اون کفش پاشنه بلند سخت بود ولی هرطوری که بود خودمونو به پیست رقص رسوندیم.

دستمو روی شونه هاش گذاشتم و به چشم های آبیش زل زدم.

کارن بدون اینکه نگاه از چشم هام بگیره دستشو دور کمرم حلقه کرد و آروم شروع به رقصیدن کردیم.

زوج های دیگم دورمون می رقصیدن و فضا با رقص نور خیلی رمانتیک تر شده بود.

کارن فشاری به کمرم وارد کرد و باعث شد بهش نزدیک تر بشم.

دیگه چشم هاشو نمی دیدم اما صدای ضربان قلبش رو به خوبی می شنیدم.

چرخی زدیم و چشم های من قفل یه جفت چشم شد که از سرماش به خود لرزیدم.

با ابروهای گره خورده بهم نگاه میکرد و لیوان رو توی دستش فشار می داد.

-مهرسا با توام!

-جانم.

-حواست کجاست ؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

آروم دوباره چرخیدیم،رد نگاهم رو گرفت.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-داداشمه،آرسن!

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

آب دهنم رو قورت دادم.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-کارن.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-خواهش می کنم مهرسا.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-کارن من...من...

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

چیزی نداشتم که بگم،من باعث تمام این اتفاق ها هستم.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

جمعیت زیادی نیومده بودند،یعنی افراد زیادی رو دعوت نکرده بودیم،نمی خواستم اول زندگی همون اندک سرمایه ای که جمع کرده از بین بره.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

ای جونم عمرم نفسم...

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

عطر تنش رو با ولع می بلعیدم.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

دستی روی کروات سورمه ایش کشیدم و لبخندی زدم.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

تو اون کت شلوار مشکی می درخشید،موهاشو کوتاه تر کرده بود و

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

بالا داده بود.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

آهنگ تموم شد و صدای دست مهمونا بلند شد.دست در دست هم به سمت جایگاه عروس و داماد رفتیم و نشستیم.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

لباس عروس بلندم یکم اذیتم می کرد اما به زیبایی که به من بخشیده بود می ارزید.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-مهرسا!

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-جانم.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-تو،از خانواده من خجالت می کشی آره؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

سرمو پایین انداختم.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

چونمو گرفت ، آروم بالا آورد و باعث شد بهش نگاه کنم.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-آره مهرسا؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-آره.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-چرا نمی خوای متوجه شی مهرسا؟من خودم خواستم ،خودم!

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-اما من باعثش بودم.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-نه نه نه!

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-چرا کارن حتی پدرت و...

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

با عصبانیت چنگی میان موهاش زد،بغضی تو گلوم نشست.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-عروس و دامادم آنقدر بی روح و زشت؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

لبخند مصنوعی زدم و گفتم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-ترانه خفه عزیزم!

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

ترانه نچ نچی کرد و روبه کارن گفت

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-آخ که چقدر مظلومی کارن.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

کارن با خنده سری تکون داد و ترانه هم زد زیر خنده.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

تو اون لباس دکلته مشکی که بارنگ چشم هاش ست شده بود واقعا زیبا شده بود.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

یواش طوری که خودش بشنوه گفتم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

- کی رو می خوای دیوونه کنی با این تیپ و قیافه؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

لب و لوچش رو آویزون کرد و گفت

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-هی خدا!تو این بی شوهری،همین که توهم شوهر کردی خودش جای شکر داره،ماهم میشیم ترشی ایشالا.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-ایشالا،باید حقوقم رو جمع کنم و برات یه دبه بخرم که توش جا شی و قشنگ جا بیافتی!

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

با حرص بهم نگاه کرد و فحشی زیر لب بهم داد.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-ترانه وقتمو تلف نکن.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

دود از دماغ و گوش و دهنش بیرون میزد.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-خیلی خوب،من تنهاتون میزارم و شما دل و قلوه رد و بدل کنید،یه دعایی هم برای من کن که ایشالا بتونم مخ این برادر شوهرتو بزنم لامصب خوب چیزیه.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

چشم هام گرد شد و اون با خنده ازم دور شد و من تو ذهنم مرور کردم که کارن برای من بهترینه!

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

با دیدن مادر کارن که بهمون نزدیک میشد تنم یخ کرد و استرس به جونم افتاد.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

با هرقدم محکمی که بر می داشت ضربان قلبم محکم تر میشد.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

کارن دست سردم رو گرفت و باهم بلند شدیم.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-سـ...سلام.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

چند ثانیه که برای من اندازه یک قرن بود گذشت .

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

کمی بعد تو آغوشش بودم.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-کارنم رو خوشبخت کن مهرسا!

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

ازم جدا شد و دستم رو توی دستش گرفت،چرا این همه مهربون؟مگه...

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-کارنم رو خوشبخت کن،داریوش نمی دونست تو چه فرشته ای هستی...بد کرد در حقتون،با اینکه کارن خودش نمی خواد...میدونم میتونید خوشبخت شید و بهتون اعتماد دارم.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

لبخند مهربونی زد و من درحالی که در بهت فرو رفته بودم به اون دوتا در آغوش هم خیره شدم.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-کارن...من...من

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

نتونست ادامه بده,ازش جداشد و با قدم های تند ازمون دور شد.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

ما دوتا نشستیم و کارن سکوت کرد.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

تو جمعیت دنبالش می گشتم،تنهای تنها نشسته بود،کسی که جزو تعداد انگشت شمار فامیل عروس میون مهمونا بود.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

دلم می خواست سمت آغوشش پرواز کنم،آغوش مادرم.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-مهرسا.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-جـ

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

با قرار گرفتن یه جفت کفش جلوم حرفمو خوردم،سرمو بالا تر آوردم و به چهره ای که با پوزخند مزین شده بود نگاه کردم.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

یعنی ترانه خاک تو سرت با این سلیقت.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

بلند شدیم و من کلافه از این بشین و پاشو ها بهشون نگاه کردم.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

دستشو سمت کارن دراز کرد و باهاش دست داد.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

با لحن سردی گفت

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-خوشبخت بشی داداش.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

روبه من خواست چیزی بگه که منصرف شد،بعد از نیم نگاهی به من چنگی به موهای خرمایی رنگش زد و ازمون دور شد.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

با چشم هام رفتنشو دنبال کردم و شونه ای بالا انداختم.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-ازش ناراحت نشو.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

دلم نمی خواست کارن ناراحت باشه.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-ناراحت نیستم عزیزم!حق داره.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-حق نداره.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

کل کل باهاش بی فایده بود پس دوباره نشستم و به فکر فرو رفتم.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

بعد از چند دقیقه صدای آروم کارن تو گوشم پیچید

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-تموم شد.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-هوم؟چی؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-خانومم تموم شد.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

بیشتر که دقت کردم دیدم این مدت به چهره ی خودم تو آینه نگاه می کردم.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

اجزای صورتم ریز بود ولی چشم های رنگیم زیبایی خاصی داشت.معتقد نبودم که خوشکلم!اما بدم نبودم.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

- اه اه،پسره ی بد اخلاق نچسب زشت!

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

متعجب به ترانه زل زدم،نزدیک ترین فرد به من...بهترین دوستم که تقریبا جای خواهرم رو داشت.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-چیشده تری؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-تری و مرض!اینم برادر شوهره که داری؟با اون اخلاق گندش و قیافه نحسش.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

جدی گفتم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-ترانه.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

کلافه تر گفت

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-هان چیه هی ترانه ترانه؟اصن خاک بر سر من که خواهرمو دادم به این خانواده،کارن که قیافه نداره،برادرش که از اون بدتر.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-ترانه میگی چیشده یا همین کفشمو بکنم تو حلقت؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

کارن وسط بحث ما پرید و گفت

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-ترانه خانم باز داری خانم منو حرص میدی؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-دلم می خواد اصن.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

بعد بدون توجه به کارن ادامه داد.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-داشتم با ترسا(دختر عموش)حرف میزدم که نمیدونم چی شد خوردم به این شازده،چنان اخمی کرد که انگار ارث باباشو خوردم.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

صداشو کلفت کرد و ادامه داد

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-خانم عینکتو تنظیم کن.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

پقی زدم زیر خنده.وای بدجور ضایعش کرده بود.کارن هم انگشت شصتشو روی لبش می کشید که نخنده.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-ای درد،نخند بیشعور!اصن اون لیاقت منو نداره،توهم خیلی گاوی که خودتو به زور چپوندی تو این خانواده.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

لبخند رفته رفته روی لب هام محو شد.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

دیگه صدایی رو نمی شنیدم،من به زور کاری رو نکردم ...من...من فقط..

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-مهرسا،آجی ناراحت شدی؟بخدا منظوری نداشتم.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

آب دهنم رو قورت دادم تا بغض نکنم.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-نه عزیزم ناراحت نشدم.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

از گوشه چشم کارن رو دیدم که سرش رو پایین انداخته.اه،خیر سرم شب عروسیمه.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

میدونستم از حرف های ترانه ناراحت نمیشه چون تو این مدت شناخته بودتش.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

ترانه بعد از کمی حرف زدن باز ازمون دور شد و رفت وسط پیست رقص.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

دقیقه ها و ثانیه ها با سرعت می گذشتند و من گاهی غرق در گذشته می شدم.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

به خودم که اومدم سوار ماشین بودیم و به سمت خونه می رفتیم،ماشین ها پشت سرمون بوق بوق می کردند و صدای آهنگ رو کارن زیاد کرده بود.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

ماشینی کنارمون اومد و چند تا بوق زد.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

شیشه رو پایین کشیدم که پسر جوونی رو به کارن گفت

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-دادا پایه ای کورس بزاریم؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

کارن نگاهی به من کرد و گفت

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-نه سامی امشب رو بیخیال.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

می دونست از سرعت می ترسم ،شاید اون روز بارونی خیلی خوب تو ذهنش حک شده باشه.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

لبخندی زدم و به روبه رو خیره شدم.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-مهرسا.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-جانم.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-باورت میشه؟بعد اون همه اتفاق؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-مثل به خوابه.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-یا شاید یه رویای شیرین!

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-من نمی خوام از این خواب بیدار شم.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

صدای بوق بلندی باعث شد حرف هامون نیمه رها شه.ترانه با ماشین جیگری رنگش کنارمون بوق بوق می کرد.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

شیشه سمت خودم رو پایین کشیدم و داد زدم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-ترانه چیکار می کنی؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-گِل لگد می کنم.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

چپ چپ نگاهش کردم،باد خنک تو صورتم می خورد و با قسمتی از موهام که به صورت کج تو صورتم ریخته شده بود بازی می کرد.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-حریفش نمیشی تو کل کل!

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-آره،بعد میگن مهرسا شیطونه،اصلا کی گفته من شیطونم؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

دست دراز کرد و دماغم رو کشید که چهرم در هم شد

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-اصلا کی گفته تو شیطونی؟تهمت زده.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

آروم خندید.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

جلوی در خونه رسیدیم،کارن ماشین رو خاموش کرد پیاده شد و درو برای من باز کرد.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

منم پیاده شدم،کم کم همه فامیل های نزدیک دورمون جمع شده بودند،شنل سفیدم رو مرتب کردم و به سمت آغوش مامان پرواز کردم.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-دخترم!

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

اشک هام شروع به باریدن کردند.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-مامان.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

صداش از بغض می لرزید.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-زود تنهام گذاشتی مهرسا،ولی خیالم راحته.ولی...ولی ای کاش همون موقع به فرهـ...

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-مامان تورو خدا شبمو خراب نکن.من خوشبختم،کنار کارن.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

آروم ازش جدا شدم و اشک هام رو پاک کردم.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

مردمک چشم هاش می لرزید،و چشم هاش پر از اشک بود،این دونه های مروارید روی صورتش آزارم میداد.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

مگه امشب شب عروسیم نیست؟غم و غصه این وسط چیکار می کنه؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

با انگشتم که با لاک تزیین شده بود اشک هاشو پاک کردم و با ناراحتی ازش فاصله گرفتم.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

عمو کنارش رفت و چیزی بهش گفت و مامان سری تکون داد و رفت سمت ماشین.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

میدونستم طاقت نداره!

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

عمو به سمتم اومد و من خیلی زود تو بغلش فرو رفتم و نفس عمیقی کشیدم.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

شاید فکرم احمقانه بود ولی بوی بابا رو میداد.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

بابایی الان کجایی؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

پیش خدا؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

رفتی سفر؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-مهرسا دخترم،امیدوارم خوشبخت شی عمو جون...امشب یکی از سخت ترین روز های عمرم بود.دلم می خواست..دلم می خواست به جای کارن فرهـ..

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

با ناله وسط حرفش پریدم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-عمو خواهش می کنم!

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

ازم جدا شد.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-هروقت هر مشکلی داشتی بی تردید خبرم کن مهرسا،تو جای دخترمی برام عزیزی!

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-چشم عمو مرسی.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

به سمت کارن رفت و چیزی بهش گفت.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

کارن سری تکون داد و باهم دست دادند.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

با همه خداحافظی کردیم،ترانه بیشتر از بقیه گریه کرد و اشک منو هم در آورد.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-ترانه بسه دیگه،نمی خوام بمیرم که!

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-خفه شو،خفه شو.اصن لیاقت اشک منو نداری الاغ.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

خندیدم و ازش جدا شدم.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

******

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

با شنیدن صدای شر شر آب چشم هام رو باز کردم.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

هنوز موقعیت رو درک نکرده بودم که کارن در حالی که تی شرت رو می پوشید از حموم بیرون اومد.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

با دیدن چشم های باز من گفت

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-صبح بخیر خانومم،خوبی؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

نیم خیز شدم و با صدای گرفته گفتم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-صبح بخیر،اوهوم.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-بلند شو،بلند شو که مامان داده بود محمود آقا برامون کاچی آورده،منم دلم نیومد بخورم تا خانومم بلند شه،من میرم زود بیا.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

از اتاق بیرون رفت.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

لبخند تلخی روی لب هام شکل گرفت،مگه الان نباید از خانواده من و کارن بیان؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

مهرسا،توقع داری بیان؟مامانت با اون حالش؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

مامانم نه اما...

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

لابد فکر کردی مامان کارن میاد؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

سری تکون دادم تا افکار مزاحم ازم دور شن،توقع بیجا بود آره.همین دیشب اومدن خودش خیلی بود.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

بلند شدم و بعد از انجام کارای مربوطه از اتاق بیرون رفتم.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

کارن داشت میز صبحونه رو آماده می کرد و زیر لب

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

شعر می خوند.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

مال منه...نمیزارم هیچ کسی دورش بیاد...آخه دوسش دارم اونو خیلی زیاد...

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-به به!

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-بفرما خانم.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

صندلی رو عقب کشید و من نشستم.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

مشغول خوردن بود که با شنیدن سوال غیر منتظرش لقمه پرید تو گلوم و شروع کردم به سرفه کردن.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

کارن که دید اوضاع وخیمه لیوان چای رو به طرفم گرفت و چون خنک بود من یک نفس سر کشیدم.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

کمی آروم تر شدم.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-چت شد یهو؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-هیـ...هیچی.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-نگفتی،نظرت چیه عزیزم؟ناهار بریم خونه مامان اینا؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-اما آرسن ببـ

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-آرسن؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-ببخشید،بس که دیشب ترانه گفت آرسن منم هی میگم.کارن جان آخه روز اول ازدواج کی میره مهمونی؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

نگاه خیره ای بهم کرد.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-می خوام راحت بشی باهاشون.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-کارن!

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-مهرسا خواهش می کنم،دیدی که مامان دوست داره.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

سرمو پایین انداختم.حرفی نداشتم بزنم.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-بریم؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

باز هم سکوت کردم.می ترسیدم!

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-خانومم؟بخاطر من.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-خیلی خوب.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-پس بدو حاضر شو که بریم سورپرایز شن و ناهارم برامون درست کنن.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

آروم خندیدم.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-به این زودی؟تازه بیدار شدیم.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-ساعت یازدهه.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

- ای وای!

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

سعی کردم نقاب بی تفاوتی به چهرم بزنم درحالی که تو دلم آشوبی بپا بود.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

لباس ساده ای پوشیدم و فقط یه رژ زدم.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

یکم دلم شور میزد،سعی کردم نسبت بهش بی توجه باشم.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

کارن آروم رانندگی می کرد و دست من تو دستش بود.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-مهرسا.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-جانم!

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-خیلی دوست دارم.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

متعجب بهش نگاه کردم.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-مهرسا هر اتفاقی که افتاد این تو ذهنت باشه.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-کارن چیزی شده؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

تک خنده ای کرد.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-نه بابا خواستم فاز این رمان هارو بگیرم.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

لبخند کجی به دیوونه بازی هاش زدم.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

با توقف ماشین جلوی در بزرگ سفید رنگ خاطرات جلوی چشمم جون گرفتند.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

صدای گریه هام...

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

دیگه حق نداری این دختر رو تو این خونه بیاری کارن فهمیدی یا نه؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

کارن حق نداری رو حرف من حرف بزنی من پدرتم بفهم.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

صدای اون داد ها هنوز توی گوشم بود.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

آخ که چه زود گذشت،چه زود رفتی پدرجون...درسته ازم متنفر بودی ولی...

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

آهی کشیدم و سعی کردم برای ظاهر لبخندی بزنم.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

کارن سبد گل خوشکل رو دستم داد و پیاده شدیم.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-چرا ماشین رو نیاوردی داخل کارن؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

کارن شونه ای بالا انداخت و زنگ رو فشار داد،چند لحظه بعد مردی که چهرش خیلی خوب تو ذهنم بود در رو باز کرد.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

همون محمود آقایی که یک روز حمایتم کرد.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

منو که دید کنار کارن،لبخندی زد و من سرم رو پایین انداختم.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-سلام پدر جان.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-سلام محمود آقا.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-سلام پسرم،سلام دخترم!خیلی خوش اومدین بفرمایید.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

وارد اون حیاط بزرگ شدیم که چند درخت بزرگ و زیبا گوشه از اون رو تزیین کرده بود،کنارش باغچه گل بود.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

گوشه ی دیگر ماشین مدل بالایی بود که اسمشو نمی دونستم.حتما مال داداششه!

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

یه لحظه توی ذهنم ماشین کارن و آرسن رومقایسه کردم.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

خجالت بکش مهرسا،یعنی تو...

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

نه نه!من آرامش کنار کارن رو با هیچی عوض نمی کنم.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

چند دقیقه توی حیاط بودیم که مادر کارن به استقبالمون اومد،با همون غرور همیشگی.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-سلام.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-سلام گلم،خوش اومدی.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

با هم دست دادیم و کارن هم مادرش رو بغل کرد.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

چند دقیقه بعد من با سری پایین افتاده روی مبل سلطنتی نشسته بودم.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

کارن سعی می کرد من رو داخل بحث هاشون بکشونه اما من با جواب های کوتاه بهش فهموندم که زیاد حالم خوب نیست.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-کارن.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-جانم.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-می خوام یکم هوا بخورم،حالم خوش نیست.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

دریا جون«مادر کارن» گفت

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-مشکلی پیش اومده؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-نه مامان مهرسا رو میبرم بیرون و میام.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

از خونه بیرون اومدیم،پله هارو یکی یکی پایین می اومدم.اما این بار...بدون اشک...

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

کنار باغچه گل ها وایسادیم.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-مهرسا جان،چرا به خودت فشار میاری؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-کارن ازم نخواه به این راحتی اون روز هارو فراموش کنم.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-می خوای تا آخر عمر شرمندت باشم؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

به طرفش برگشتم و به چهره ناراحتش زل زدم،باد آرومی که می وزید با موهاش بازی می کرد.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-تو مقصر نیستی کارن!تو مقصر هیچی نیستی.اگر قرار باشه این داستان یک مقصر داشته باشه اون منم.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-مهرسـ

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

انگشت اشارم رو روی لبش گذاشتم.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-هیس!برو پیش مامان من میام الان.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

سری تکون داد.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-فراموش می کنی بالاخره،گذشته گذشته!

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

لبخند کم جونی زدم که چند قدم عقب رفت و بعد ازم دور شد،از پشت هیکلش تو اون پیرهن کرم رنگ نمایان شده بود،نه چاق و نه لاغر!قد بلند و مهربون...

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

شاید دقیقا همون شاهزاده سوار بر اسب سفید من کارن بود.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

دستی روی گلبرگ قرمز رز کشیدم.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

«-این کیه؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-همونی که در موردش باهاتون صحبت کرده بودم پدر.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-کارن بهت گفتم عروس این خاندان باید از یه خانواده اصل و نسب دار باشه.»

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

اونجا بود که صدای شکستن قلبم رو شنیدم.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

من بازیچه شدم؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

شاید زیادی ساده و بی کس بودم.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-حست چیه الان؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

با ترس به پشت سرم نگاه کردم،با پوزخند و اون چشم های یخی بهم نگاه می کرد.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-سـ...سلام!

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

مسیر نگاهشو از چشمام به گل ها تغییر داد.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-نگفتی،حست چیه؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

از لحن حرف زدنش می ترسیدم.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

آب دهنم رو قورت دادم و سعی کردم خونسرد شوم.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-منظورتون چیه؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

پوزخندش پررنگ تر شد.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-حست چیه؟کارن رو مال خودت کردی،یه خانواده رو از هم پاشوندی،شدی عروس جاوید ها.حتما الان رو ابر هایی .

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

بغض تو گلوم نشست،از این

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

لحن تحقیر آمیز متنفر بودم.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

بی توجه بهش با دو به طرف خونه رفتم اما قبل از ورود به خونه چند تا نفس عمیق کشیدم.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

آروم تر که شدم وارد شدم و نگاه کارن و دریا خیره به من شد.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-بهتر شدی خانومی؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-خوبم.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

با چند قدم آروم خودمو بهشون رسوندم و کنار کارن نشستم.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-دیشب مشکلی نداشتین؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

از خجالت سرخ شدم و سرمو پایین انداختم که باعث خنده کارن شد.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-چه خجالتی هم می کشی عروس!

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

وای خدا مامانش که از خودش بدتره...آروم چیزی به کارن گفت که قهقهه ی کارن بلند شد و من متعجب بهش نگاه کردم.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-چیشد؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

میون خنده گفت

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-هیـ...چی.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

شونه ای بالا انداختم.در باز شد و آرسن با ابروهای گره خورده وارد شد و در حالی که با تلفن حرف میزد داد زد

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-پس شما اونجا چیکار می کردین؟اون مهندس سیدی مگه مسعول اون دستگاه ها نیست؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

مکث کرد،کارن دیگه نمی خندید و ساکت بود.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

یه زمانی تمام این دستگاه ها زیر دستش بود و الان خودش تو یک شرکت ساده کارمی کنه.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

صدای گوشیم بلند شد.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

با دیدن شماره ناشناس متعجب به صفحه نگاه کردم،کارن تو فکر بود و حواسش به من نبود.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

بلند شدم و چند قدمی از بقیه فاصله گرفتم.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

جواب دادم و رفتم تو راهرویی که پر از اتاق بود.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-الو،بفرمایید.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

فقط صدای نفس عمیقی میومد.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-الو.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

باز هم چیزی نگفت .

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-چرا مزاحم میشید.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

خواستم گوشی رو قطع کنم که صدایی مانعم شد.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-سلام عروس خانم.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

چند دقیقه تو بهت بودم!

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-فـ...فرهود؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-خوشحالم که شناختی عشقم!

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-فرهود من دیگه متاهلم لطفا درست صحبت کن.خواهش می کنم!

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-یه چیز محال رو ازم می خوای مهرسا،چطور میتونم فراموشت کنم نامرد؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-فرهود گوش کن من...

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-نه تو گوش کن،فکر میکردم صبر میکنی...

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-فـ

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-هیچی نگو مهرسا،دیشب که شنیدم شب عروسیته شکستم،خورد شدم.تو منو دوست داشتی آره؟آره مهرسا نزار باور کنم اون نگاه ها الکی بود.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-آره فرهود من ...من...

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

می خواستم بگم اون حس فقط یه وابستگی بچگانه تو اوج دوران احساسی من بود.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-فرهود من دوست نـ

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

دستم محکم به سمتی کشیده شد و به دیوار خوردم،با چشم هایی که داشت از حدقه بیرون میومد به آرسن نگاه کردم که دستم رو کنار سرم با دیوار قفل کرده بود و با عصبانیت بهم نگاه می کرد.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

گوشم رو از دستم کشید و زمین کوبید که صدای شکستنش توی سرم اکو شد.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

نفس هام نا منظم شده بود.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

با صدایی که پر از غرور و عصبانیت بود گفت

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

- اجازه نمیدم از وقتی دیگه عروس خاندان جاوید شدی کثافت کاریای گذشتتو تکرار کنی.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

قطره های اشکم شروع به باریدن کردند.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

حق نداشت بهم تهمت بزنه اون حق نداشت.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

دستمو رهاکرد و با چند قدم ازم دور شد.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

صدای هق هقم بلند شد،خدایا چرا این همه تحقیر؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-مهرسا چیشد؟مهرسا؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-هیـ...هیچی گوشی از دستم افتاد.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-این گریه داره دختر خوب؟تو که منو نصفه جون کردی!

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

سرمو پایین انداختم،کاش هیچوقت پامو تو این خونه نمی گذاشتم.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

خدایا خودت شاهدی اگه کارن رو دوست نداشتم الان اینجا نبودم و برای بودنش تلاش نمی کردم.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

کارن رو دوست دارم...بهاش تحقیر شدنمه؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

کارن خم شد و تیکه های گوشی رو از روی زمین جمع کرد.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

چشمش که به من افتاد ،اخم کرد.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-مهرسا چرا گریه می کنی آخه؟مگه صدبار بهت نگفتم دوست ندارم اشک بریزی؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

بریده بریده میون هق هقم گفتم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-کـ..کارن.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-جونم عزیزم،چیه؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-بریم خونه.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-اما مهـ..

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

خودمو پرت کردم تو آغوشش و صدای هق هقم رو تو سینش خفه کردم.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-تـــُ ...رو...خدا.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir
شما به این رمان چه امتیازی میدهید؟
نظر خود را ارسال کنید
آخرین نظرات ارسال شده
  • تانیا

    00

    این رمان خیلی خوب بود و به نظرم این رو به ما میفهمونه که هر چقدر هم دچار مشکل بشیم باید مقاومت کنیم کلی درس از این رمان گرفتم گاهی دوست داشتم مهرسا واقعا بمیره چون خیلی عذاب میکشید ولی فهموندکهبایدق

    ۲ روز پیش
  • پونه

    ۲۰ ساله 01

    خیییییییییییلی باحال بود عاشق شدن ارسن خفن بودا

    ۱ ماه پیش
  • اسما

    ۶۰ ساله 00

    عالی بود

    ۱ ماه پیش
  • fateme

    ۱۵ ساله 00

    خلی رومان قشنگی بود ازش خوشم اومد

    ۱ ماه پیش
  • پرپر

    00

    کاش اسم بچه شونو میزاشتن کارن،بایاد کارن

    ۵ ماه پیش
  • پرپر

    00

    خیلی قشنگ بود ولی اسم بچه بایستی میزاشتن کارن به یاد شوهرمهرسا یا برادر ارسن

    ۵ ماه پیش
  • yas

    00

    عالی عالی

    ۵ ماه پیش
  • yas

    00

    عالیه عالی

    ۵ ماه پیش
  • نازنین

    ۱۲ ساله 00

    خوب هست اما طولانی هستن جالب هم هستن اما بعضی هاشون نه هرمی بامن موافق

    ۶ ماه پیش
  • فرشته‌ی داغون

    ۱۳ ساله 00

    بهترین رمانی بود که خوندم هرچند غمگین بود دردناک بود ولی آخرش ب زیبایی تموم شد(((:

    ۹ ماه پیش
  • رها

    ۱۹ ساله 01

    جالب نبود

    ۹ ماه پیش
  • ال

    10

    ی سوال فرهود و شاهرخ چیشدن اخرش؟ارام چی شد؟ترانه کی ازدواج کرد کی بچه دار شد؟ و اینکه این رمان فصل دوم داره یا نه؟

    ۱۰ ماه پیش
  • ...

    01

    خوب بود .. وسط رمان زیادی اتفاقات رو کش داده بود ..

    ۱۰ ماه پیش
  • نازنین

    ۱۸ ساله 11

    واقعارمان چرتی بوداصلازیادتوضیح نمیدادوسط داستان می پرید سراغ یه موضوع دیگه واقعارمان خسته کننده ای هست

    ۱۱ ماه پیش
  • اِلین

    10

    میتونم بگم یکی از زیباترین رمان های بود که خوندم...❤️

    ۱۱ ماه پیش
نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.