رمان کاش عاشقت نمیشدم به قلم امیلیا آریامنش
در مورد دختری هست به اسم آریانا که یه زندگی خوبی رو داشته و چون عاشق هیجان بوده وارد یه باند خلافکار میشه.. آریانا دختری زرنگ خوشگل و دیونه زبون دراز بوده..منظورم از دیونه وااقعااا دیونستاا.. آریانا همراه آراد که یه پسر خوشگذرون و بیخیال بوده وارد یه بازی میشن.. که کل زندگیشون رو تغییر میده.. میخوای بدونی چه بازی پس خودت بخون تا بفهمی.. پایان خوش
تخمین مدت زمان مطالعه : ۲ ساعت و ۳۳ دقیقه
ژانر: #طنز #درام #عاشقانه
خلاصه رمان :
در مورد دختری هست به اسم آریانا که یه زندگی خوبی رو داشته و چون عاشق هیجان بوده وارد یه باند خلافکار میشه..
آریانا دختری زرنگ خوشگل و دیونه زبون دراز بوده..منظورم از دیونه وااقعااا دیونستاا..
آریانا همراه آراد که یه پسر خوشگذرون و بیخیال بوده وارد یه بازی میشن..
که کل زندگیشون رو تغییر میده..
میخوای بدونی چه بازی پس خودت بخون تا بفهمی..
پایان خوش
مقدمه:
♫♫♫
دل می کنی کی از اون سکوت لعنتی
پیش من میای تو یه جا یه روز یه ساعتی
می دونم این روزا تو شک بین عشق و عادتی
غرق می کنم خودم و تو موج موی تو
یه روزی عاشق تو میشینه رویه روی تو
تو این هوا یه روز میپیچه باز بوی تو
می دونم دلت می خواد دوباره پا بگیره عشقمون
ولی جدایی خط کشیده بینمون
زجر می کشیم هر دومون
می دونی چقدر عذاب سختیه عذاب بی کسی
چرا به هر چی حقته نمیرسی
این روزا بی کسی
♫♫♫
دلواپسم مگه میشه از تو دست کشید
روی آسمون مگه میشه یه قفس کشید
نمیشه بعد تو, تو هوای رفتنت نفس کشید
زل می زنم به تموم یادگاریات
می پیچه تو اتاق هنوزم صدای خنده هات
با بوی عطر تو دوباره زنده میشه خاطرات
می دونم دلت می خواد دوباره پا بگیره عشقمون
ولی جدایی خط کشیده بینمون
زجر می کشیم هر دومون
می دونی چقدر عذاب سختیه عذاب بی کسی
چرا به هر چی حقته نمیرسی
این روزا بی کسی
♫♫♫
Ep1:
راوی آریانا
دینگ دینگ دینگ دینگ
ای درد، ای مرض..شیطونه میگه یکی بزنم تو دهنش که دیگه صدا نده ها...وا مگه موبایل دهن داره؟ خخخ روانی شدم رفت..
یکی از چشمامو باز کردمو گوشیمو از روی عسلیه کنار تختم برداشتم و صداشو خفه کردم...سرجام ب بدنم ی کش و قوس جانانه دادم ک اساسی حال کنم امایهویی رگ پام گرفت.چشمامو بازکردمو شروع کردم به جیغ داد کردن..کل اتاق رو گذاشتم روی سرم..
آریانا:اهههههه گرفت گرفتتتتتتتت.ول کن.د ول کن لامصب...
مامانم با ترس وارد اتاقم شدو ب سمتم دوید
مامان:چی شده قربونت برم؟ چی گرفت؟
وااا این مامان منه؟؟عجب..یهوو هنگ کردم..مامان من و از این حرف هااا
آریانا:از برخورد تو قلبمممم گرفت
ی دونه زد پس کلم و از سرجاش بلندشد
مامان:تو ادم نمیشی؟ بلند شو ببینم.زودی از خونه گمشو بیرون ک امروز اصن حوصله ی جروبحث باتوروندارم..
گفتم آخه مامان من از این حرفااا..واا چه چیزاا چه حرفاا آدم شاخ درمیاره پشتش دم در میاره خههه..
آریانا:میگم مامان انقده علاقت ب من شدیده مشکلی برات پیش نیاد ی موقع
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمامانم همنجور ک داشت میرفت بیرون گفت
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمامانم:ن خیر تو ب فکر خودت باش ک سر تاپات مشکله
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irآریانا:الان کاااملا قانع شدم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irخب خب من آریانام 18 سالمه یه خانواده خوشبخت و دیونه دارم (البته بگم این وسط دیونه یعنی خودم) تک فرزندم و عزیز نازی ای جوووونمم..
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irهیچ وقت توی خونه نمیمونم همیشه میزنم بیرون و گشت و گذار..بابام یه شرکت داره خدا رو شکر وضع مالیمون خوبه..قیافمم بد نیست خوشگلم قد بلند و لاغر..توی فاز بد نیستم ولی عاشق هیجاانم..
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irخدا رو شکر تازه از شر مدرسه خلاص شدم چون تابستونه خههه..
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irخمیاره ای کشیدم و از سرجام بلندشدم.بی حوصله جلوی اینه رفتم تاقیافه ی خوشگل خودمو ببینم.اما بدتر از ترس نزدیک بودخودمو خیس کنم.البته بگما نزدیک بود ولی نکردم خخخ.خلاصه داشتم میگفتم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irپاچه شلوارم تازیر شکمم اومده بود بالا اون یکیشم پایین بود.زیر چشمام تمام ریملایی ک دیشب زده بودم و پاک نکرده بودم پخش شده بودو حسابی سیاه شده بود.ی لحظه بادیدن خودم یاد فراریای جنگلای
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irامازون غربی درنواحی افریقای جنوبی واقع در امریکامران شمالی افتادم.خلاصه سریع پریدم تو حموم و ی دوش گرفتم و جلدی اومدم بیرون ی دست از اون گرمکن خوشگلامو پوشیدمو موهاموهم بستم بالای سرم و شال مشکیم رو سرم کردم و زدم بیرون.ب سمت پارکی ک همیشه صبحابرای نرمش میرفتم و تمرین میکردم حرکت کردم..
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irراوی آراد:
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irصبح زودقبل از اینکه اون دوتامنگل از خواب بیداربشن (آروین و آرام) زدم بیرون.ی پارک نزدیک خونمون بود.ب سمتش حرکت کردم.خیلی خلوت بود.هه بهتر...مشغول راه رفتن و لذت بردن از مناظر اطرافم بودم و ب تفکرات عمیقم راجبه نیمه ی گمشدم پرداختم..دیشب که با آروین و آرام حرف میزدیم یهو جو عوض شد رفت روی نیمه گم شده و از این حرف ها..من از این چیزا خوشم نمیومد..ولی ی حسی بهم میگه همین روزاس ک پیداش کنم.اما حس من کلا قاط داره.دیگه حوصلشو ندارم خیلی حسم بیشعوره...
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irهمیشه با خواهر برادرم فرق داشتم ..آروین داداش گلم که 29 سالشه و با پدر گرامیم توی شرکت کار میکنند و بااار ها با هر فنونی میخواستن من رو هم بیارن توی جو شرکتی..آرام خواهر یکی یه دونم که 18 سالشه و شیطون و خوشگله..و توی جو عروسی کردن و از حرف هاس..منم که اصلا هیچچ توی هیچ جوی نیستم به جز خوشگذرونی و آزادی و البته بگم 24سالمه دارم پیر میشم.. خخخ
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irراوی آریانا:
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irخب خوبه.توپارک ماهیم پر نمیزنه.وجدانم صداش دراومد.بس ک خره
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irوجدان:اخه مگه ماهی پر داره ک بزنه؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irآریانا:اصن ب تو چ؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irوجدان:توشعور نداری ک باهات مکالمات تخصصی داشته باشم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irآریانا:پس ببند دهنتو ک خیلی زر میزنی
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irهندزفریمو توی گوشم گذاشتم و یه اهنگ توپ رو پلی کردم.از این اهنگا ک ادم حسابی جو میگیرتش.شروع کردم ب قدم زدن و اروم اروم با اهنگ خوندن و همراه با ریتم اهنگ قر دادن.ی جای اهنگ ک تو اوج بود ی چرخش دور خودم زدم و دوتا دستامو بردم بالای سرمو ادای مایکل جکسونو در اوردم.ک چشمتون روز بد نبینه تو همون حالت خشک شدم...دقیقا فیس توفیس با یه پسره شده بودم کم مونده بود بریم تو حلق هم...
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبیچاره دهنش اندازه غاربازمونده بودو از سرتاپام و از پام تاسرمو باچشم انالیز میکرد.منم برای اینکه جلوی آبروریزیرو بگیرم صاف سرجام وایسادمو شروع کردم ب تکون دادن دستام بالای سرموجیغ زدن.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمن:ایییییی سوووووسسسسکککک
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irوجدان:خو اخه بیشعورکی با دیدن سوسک دستاشو میگیره بالای سرشو تکون میده؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمنم ک فهمیدم حسابی گند زدم دستامو اوردم پایین و ب پسره ک معلوم بود داره ب زور جلوی خندشو میگیره نگاه کردمو بالحنی جدی گفتم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irآریانا:بله؟؟ خجالت نکش بخند بچه پروو
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irپسره:مگه من خندیدم؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمن:ن ولی میخواستی بخندی
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irپسره:ولی نخندیدم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irداد زدم:باااااا من بحث نکنننن
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irپسره اخمی کردو گفت:دیوانه ای تو؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irی تای ابرومو انداختم بالاوگفتم:خودت خری..
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irپسره:من میگم دیوانه تومیگی خر؟ ن مثل اینکه واقعا قاط داری..
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمن:خودت بیشعووری
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irپسره:هیییی مثل اینکه تنت میخاره
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irیهوو جو وارد کردم:چیییی؟؟ دستتو رو من بلند میکنی؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irپسره ک چشماش از تعجب گرد شده بودگفت:خدا عقلت بده..
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمن:خدا ب خودت زن بده پسره ی هیز من قصد ازدواج ندارم برو گمشو درگیری ایجادنکن..
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irوجدان:آریانا خفه شو ک داری گندمیزنی
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمن:تو دوباره اومدی؟؟ خرمگس انقده ویز ویز نکن تو مغز من.برو بزار ب چرت و پرت گفتنم برسم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irوجدان:خاک برسر ابروی خودتو نبر.به به چ وجدان شاعری داری قافیرو داشتی؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمن:بت میگم خفه شو..
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irوجدان:خودت خفه شو
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمنم ک حسابی کفری شده بودم جیغ زدم:
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irآریانا:میگم خفه شووووو
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irیهویی دستمو گذاشتم جلوی دهنم و ب پسره ک با دهن باز ب من نگاه میکردو مونده بود چی بگه خیره شدم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irدستامو از روی دهنم برداشتم و خیلی ریلکس بهش نگاه کردمو گفتم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irآریانا:چیه؟ چته؟ بیا منو بخور با اون چشات
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irراوی آراد:
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irیعنی دیگه دهنم بیشتر از این از تعجب بازنمیشد.خدایا هرچی خله و چله میزاری سر راه منه بدبخت
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمن:میدونستی خیلی بی فرهنگی؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irپوزخندی زدو بهم نگاه کردو گفت:
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irنیگاه خودت تنت میخاره همینحا چپ و راستت کنما بفهم داری با کی حرف میزنیا
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irحق به جانب نگاهش کردم:اوه اوه ببخشید نشناختم جسارتا شما؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irدختره:چی؟ منو نمیشناسی؟ ب من میگن آریانا.آریانا کوماندوووو
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irخنده ای کردمو گفتم:
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irهه مثل اینکه تو منو نشناختی.اصن میدونی من کیم؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irدختره یکمی متفکرانه ب سرتاپام خیره شدو گفت:
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاهاااان فهمیدم.توهمونی هستی ک هیچ خری نیستی؟ میشه ی امضا بدی؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irو دستشو گذاشت رو دلشو شروع کرد ب هر هرخندیدن.عجب دختر شیطونیه ها هه مثل خودمه.وایسابینم.نکنه...نکنه این همون نیمه گمشدنه.ن ن نیست.ولی چراااا خودشه.ی لحظه بهش نگاه کردم.. ک دیدم داره بهم نگاه میکنه و ساکت وایساده
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمن:چیه؟ چرا اینجوری نگام میکنی؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irدختره:میشه بگی چرانیم ساعته واس من چشم وابرو میای؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمن:کی؟ من؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irدختره:ن پس ننه ی بروسلی
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irدیگه نتونستم جلوی خودموبگیرم.هر هر زدم زیرخنده
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irدختره:نیشتو ببند بزغاله
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمن:باکی بودی؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irهمین ک اومد جوابمو بده چندتا غول بیابونی بهمون نزدیک شدن.سر دستشون ک معلوم بود دختررو میشناسه شروع کرد ب فک زدن
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبه به ببین کی اینجاس تو اسمونا دنبالت میگشتیم رو زمین پیدات کردم:
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irدختره اخمی کردو ب پسره گفت:
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاول اینکه تو غلط میکردی ک دنبال من میگشتی.دوم اینکه خیلی بیجا کردی ک منو پیدا کردی و سوم هم ک خیلی مهمه اینه ک تو دیگه چ خری هستی؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irخوشم میاد در هر شرایطی زبونش درازه...پسره کفری نگاهش کرد..
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irپسره:هه ی مدت ولت کردیم زبون در اوردی
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irدختره:میدونستی خیلی زر میزنی؟ ب نفعته فک مبارکتو ببندی تابرات تا اطلاع ثانوی مسدودش نکردم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irپسره ک حسابی کفری شده بود ب سمتش رفت و بازوشو گرفت و باصدای کلفتش از بین دندوناش غرید:
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irببین منو.دیگه فرصتت تموم شده خودت ک میدونی رئیس از ادمای بدقول و بد حساب متنفره ب خصوص ک اگه اون فرد دختر پروویی مثل تو باشه
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irدختره ب زور بازوهای ظریفشو از چنگالای اون مرتیکه کشید بیرون و اخمی کردوگفت:
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irدستتو بکش بینم گنده بک.منو تهدیدنکنا ب اون رئیس الدنگتم بگو یکم دیگه بهم وقت بده حسابمو باش صاف میکنم.انقدر صاف ک کل صورتش اسفالت بشه
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irپسره لبخندی زد ک تموم دندونای زردو نامرتبش نمایون شد.اه مردشورشو ببرن حالمو بهم زد..
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irپسره:دوهفته.فقط دوهفته بهت فرصت میدم وگرنه
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irدختره:وگرنه چی؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irپسره نگاهی ب من کردو ادامه داد:
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irدیگه دوس پسر خوشگلتو نمیبینی
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاز تعجب ابروهامو دادم بالا و اومدم حرفی بزنم ک دختره ی پنجیر از بازوهای نازنینم گرفت و این یعنی اینکه ببرصداتو..
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irدختره:گفتم ک حسابمو صاف میکنم الانم بهتره گورتونو گم کنیدوبرید
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irپسره پوزخندی زدو ب من نکاهی کردو باچشم و ابرو برام
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irخط و نشون کشید و با ی اشاره ب همراه دارو دستش از ما دور شدن.وقتی ک کلا ناپدید شدن دختره سرشو انداخت پایین و زیر لب با خودش حرف میزد
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irآریانا:ای الهی بمیری.اخه من حالا چ جوری اون همه پولو تو 2هفته جور کنم.اهاان بابام.وای ن اگه بفهمه کلا باید فاتحمو بخونم اه
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمنم همینجوری بهش نگاه میکردم.سرشو بلندکردو وقتی دید من دارم نگاش میکنم اخمی کردو با قلدری گفت:
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمیزنم تو دهنتا؟ چرا اینجوری نگام میکنی؟ هییییییز
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمن:میدونستی خیلی پروویی؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irدختره:ن خیرم من آری هستم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمن:چی؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irدختره:اوووف خری؟ یاخودتو به گاوی میزنی؟ میگم اسمم آریاناس البت برو بچ آری صدام میکنن البته این دلیل نمیشه ک تو آریانا صدام کنیا اصن تو غلط میکنی اسم منو صداکنی مرتیکه ی هیز بزنم تو دهنت نتونی صدام کنی؟ هاااان؟؟؟ بزنم؟ بزنم؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irدیگه واقعا هنگ بودم.دختره روانیه ولی خب ازش خوشم اومده اولین باریه ک ی دختر تونسته خودشو تو دلم جاکنه.همه چیزشو دوس دارم امافقط دوس دارم و این دلیل بر این نیست ک نیمه گمشدمه والا مگه مغز خرخوردم این روانی رو ب عنوان نیمه گمشدم انتخاب کنم.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمن:ببینم تو خوددرگیری نداری؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irآریانا:خب دیگه خیلی زر میزنی بروگمشو ک حوصلتو ندارم وقت شریفمو امروز ب کل گرفتی
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irو روشو برگردوند ک بره اما یهویی برگشت طرفمو گفت:
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irببین اگه این غول بیابونیا اومدن سراغت فقط در برو فهمیدی؟؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمن:هان؟ اهان ولی اونا کی..
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irدستاشو اوردبالاو باعث شد ک ساکت بشم توچشمام خیره شدوگفت
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irآریانا:سوال نپرس ک میزنم تو دهنتاپسره ی فضووول اییییش
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irباچشمای از حدقه در رفته بهش نگاه میکردم و هیچی نمیگفتم اولین بارمه ک تو زندگیم ی نفر تونسته دهنمو ببنده دوباره روشو برگردوند ک بره امابازم ب طرفم برگشت و ی لبخند زدو بهم نزدیک شد.منم محوش شده بودم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irو فقط خیره نگاش میکردم.یهویی خندشو خوردو بالگد محکم کوبید توی ساق پام.دادم رفت هوا دولا شدم و مچ پای نازنینمو گرفتم.سرمو بلند کردمو با اخم بهش نگاه کردمو گفتم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir:چته دیوونه رم میکنی یهو
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irآریانا:بیشعوووور اینو برای این زدم ک دفعه دیگه از من درخواست ازدواج نکنی پسره ی چشم سفیده
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irسنجاب نمای هییییییییز
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irو روشو برگردوندو از من دور شد دیگه شکم ب یقین تبدیل شد ک واااقعا ی تختش کمه...
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irep2:
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irراوی آراد:
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاه صبح اول صبحی اعصابم بازم قاطی کرد بسته خره شعور نداره یکم باید آروم بترمگه یه گوشه اووووف ولی عجب صبحی بودا..
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irیعنی بازم میبینمش؟؟...نه کی اعصاب داره بیخیال آریانا ..حتی نمیخوام اون غول بیابونی رو هم نبینم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irرسیدم خونه در رو که باز کردم بازم قیافه خانوادم رو دیدم..
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irآرام:معلوم هست کجایی
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irآراد:رفتم قدم زنی از شما دوتا خنگول دور باشم ولی بدتر شد یه دیونه دیگه خورد به پستم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irآرام نیشش تا بنا گوش باز شد:جدییی کی رو دیدی؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irآراد:ننه عزرائیل
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irنیشش بسته شد:درد بچه پرو..
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمحکم بغلش کردم و لپش رو بوسیدم تا اخماش باز بشه..
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irآروین هم از اتاقش اومد بیرون:خب دیگه بریم که پدر توی شرکت منتظرمونه
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاوووف کی حوصله اون شرکت لعنتی رو داره..
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irآراد:من نمیااام..
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irآروین:آراد مسخره بازی در نیار زود باش..
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irهر سه تا نشستیم داخل ماشین بنز آبیه آروین و راه افتادیم سمت شرکت بابا..البته آرام رو پیاده کردیم خونه مامان..
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irعینکم رو گذاشتم روی چشمام این آفتاب واقعا داشت روی اعصابم سورتمه میرفت..
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irآروین:از همین الان بگم شلوغ بازی در نمیاری حوصله غر غر پدر رو ندارم ..آراد گوش دادن به آهنگ ممنوع تنبل بازی هم ممنوع...
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irپوفی کشیدم و با حرص:باشه بابا..
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبعد از چند دقیقه رسیدیم شرکت خدا به داد برسه..
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irراوی آریانا:
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irلعنتی باورم نمیشه پیدام کرد همش تقصیر اون پسره بیشعوره اگه وقت نازنیم رو نمیگرفت الان این جوری نمیشد واااای..
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irیادم رفت بگم من قبلا تو یه باند خلافکارا بودم همین جوری برای سرگرمی ولی یهو دیدم اوضام داره خراب میشه از گروه اومدم بیرون..
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irرفتم سمت خونه باید یه جوری پول رو جور کنم ولییی چه جوری..
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irیواش یواش تا مامانم من رو ندیده رفتم سمت اتاقم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irباز صدای وجدان منگلم در اومد
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irوجدان:اول منگل خودتی دوم سلامت کو
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irدرد بیدرمون سلام غیر از ویز ویز کردن توی سرم کار دیگه ای نداری خر مگس
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irوجدان:نه نمیشه باید بشینم درس اخلاق بهت یاد بدم..
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irدرس اخلاق بخوره تو سرت کم شو کلی بدبختی دارم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irرسیدم به اتاقم و در رو آروم باز کردم رفتم سمت کمدم قلکم رو شکستم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irوجدان:نکن حیفه
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irتوش ۱۵۰ تومنی بود خاک برسرم با این پول جمع کردنم.. واای کمه حالا من اون همه پول رو از کجا جور کنم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irوجدان:خیر سرت بابات شرکت داره صبر کن امشب که اومد از اون بگیر
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irآخه نابغه بابام نمیگه این همه پول رو میخوای چی کار
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irخودم رو پرت کردم روی تحتم و با دستام افتادم به جون موهام و به هم رختمشون
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irراوی آراد:
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاه بازم یه جلسه خسته کننده ..پدرم و آروین داشتند با شرکا حرف میزدن من هم سرم توی موبایلم بود و اس میدادم..وقتی کارم تمو شد با خودکار توی دستم بازی کردم یه لحظه فکرم رفت پیش همون دختره امم اسمش چی بود آهان آری...آریانا..خخههه چه شخصیت خنده داری داشت نه بهتر بگم چه زبووونی داشت..همه مدل دختر خورده بود به پستم ولی این یکی واقعا عجیب بود
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irیعنی چقدر پول بدهکار بود به خاطر چی??نکنه اون آدما بلایی سرش بیارن
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irتوی این فکرا بودم که آروین مثل گاو جفتک زد توی زانوم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irآراد:چته وحشی..
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبه خودم که اومدم دیدم کلی کله با دهن باز دارن نگاهم میگنند
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irپدرم:آراد حواست کجاست چند دقیقست دارم صدات میزنم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irآراد:ببخشید..چی میگفتید..
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irپدرم:قراره یه پرژه بزرگ رو تا آخر دنبال کنیم و ایم پروژه میفته گردن تو و میخوام این هواس پرتی هات رو بزاری کنار و کارت رو انجام بدی..
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irالان دقیقا همین رو کم داشتم:چشم پدر حالا چی هست؟؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irپدرم:تو باید به مدت ۶ ماه با دختر یکی از شرکامران ما ازدواج کنی..چون یه وکالت نامه از لندن برامون میاد که خیلی روی سود شرکت تاثیر میزاره برای همین هم میریم لندن..
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irشکه شدم اینا چی دارن میگن...من..ازدواااااج..خدایا یه سوال تخصصی این دیوار کجاست سرم رو بزنم داخلش شاید خواب باشم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irآراد:جااااااااانمممم من ازدواج کنممم..حالا چرا من نمیشه آروین پیش قدم بشه؟؟؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irآروین از راه دور با اعصبانیت برام خط و نشون کشید:نه نمیشه آروین به درد این پروژه نمیخوره
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irراوی آریانا:
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irکم کم داشت شب میشد که بالاخره بابام اومد رفتم یه لیوان قهوه درست کردم براش و بردم توی اتاق کارش
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irدر زدم با شنیدن صدای بابام وارد اتاق شدم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبابام:به دختر یه دونه من چه جوره؟؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irآریانا:عالیییی بابا جونم..راستی خسته نباشید بفرما اینم یه قهوه توپ..
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبابام قهوه رو ازم گرفت و تشکر کرد:چی شده نکنه چیزی میخوای؟؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irآریانا:امم باباییییی؟؟!!
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبابام خندید:خهههه چیه چی میخوای شیطون بلا..
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irآریانا:مانی(پول) در بساط داری??آخه لازم دارم..
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبابام:چه قدری هست حالا بگو دخترم تا بهت بدم.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irآریانا: امم 700تومن..
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبابام تعجب کرد:انقدر پول رو میخوای برای چی؟؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irآریانا:اااا بابا قرار نشد سوال بپرسیا..
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irوجدان:یعنی خاااک
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irدرد ببند فکتو..
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبابام:نه نمیشه آریانا خرجت رفته بالا اون هفته هم ازم 700 گرفتی..
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاین همه پول رو چی کار میکنی؟؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irآریانا:خب پول لباسم میشه دیگه..(آره جون عمم)
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبابام:از فردا میای شرکت پیش خودم کار میکنی حقوقت رو که بهت دادم برو هر چی خواستی بخر
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irای بدبختی آقا من تا دو هفته بیشتر فرست ندارم تورا به جدت پول میخوام..
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irسری تکون دادم و رفتم از اتاق بیرون..واای وجدان جونم حالا چه خاکی بریزم روی سرم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irوجدان:خاک رس
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irدرد بی درمون نکبت نمکدون
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irراوی آراد:
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبا آروین و آرام نرفتم خونه یه راست رفتم پاتوق همیشگیم اوووف خدا این چه زندگی گندیه اه من با اون دختر ازدواج نمیکنم..اصلا نمیدونم اون کیه اسمش چیه!
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irیه موسیقی باحال که بیشتر شبیه عقب جلو شدن نوار های موسیقیه کل فضای کلوپ رو گرفته بود یه لیوان معجور سفارش دادم..
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irحالم خوب نبود.. به خاطر یه شرکت مسخره باید تن به این ازدواج بدم..
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irملت اطرافم شاد و شنگول میخندید و با هم حرف میزند ..این وسط من حالم خوش نبود..اووووف
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irراوی آریانا:
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irواقعا دیگه اعصاب برام نمونده بود اگه اون پول رو نرسون دستش من رو میکشه اه لعنتی چی کار کنم؟؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irیه مانتو شلورا یخی پوشیدم و با دوستام رفتم کلوپ همیشگی ..حوصله خونه نداشتم دلم یکم حوای آزاد میخواست...
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبعد از کلی راه رفتن رسیدم پاتوق..از پله ها اومدم پایین ..اینجا عالیههه آدم حس میکنه رفته پارتی جایی خیلی خوشگله...
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irیکن اطراف رو نگاه کردم تا دووستام رو یافتم..رفتم پیششون نشستم و خودم رو سرگرم کردم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irep3:
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irواقعا عالی بود فقط رقصیدن رو کم داشت که بهم آرامش میداد ای کاش فقط خودم بودم موسیقی و رقص..ولی اینجاا ایران است..
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبستی توی لیوان رو گذاشتم کنار و رفتم سمت دستشویی..
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irدلم بدجور هوس همون مواد هایی کرده که آدم رو با یه پک میفرستاد فضا ولی بدبختی اینجاست که جنس خوبش دست اون غول تشنگه اه لعنتی بدجور دلم هوس کرده..
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irیه فکری ذهنم رسید اون دوتا طلایی که بابام از پاریس آورده بود رو میفروشم هم بدهیام رو صاف میکنم هم چند تا بسته ازش میخرم..
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irراوی آراد:
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irیکم بهتر شدم برای همین پول معجونم رو حساب کردم و از اوجا دور شدم همین که داشتم میرفتم یه دفعه یه دختر خورد بهم و یه پاکت کوچیک از دستش افتاد..
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irدختره صداش در اومد:اه چشمای کورت رو باز کن...
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاین که آریاناست:تو؟؟؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irآریانا با اعصبانیت: ای بابا...آخه این همه آدم.. مگه قحطی آدم اومده من که تو رو میبینم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irیه دفعه صدای دوتا مرد عصبانی از پست سرش اومد ک با تعجب از ترس چشماش گرد شد:اونا هاشش بگیریدش..
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irآریانا دست و پاش رو یه لحظه گم کرد ولی بعد به خودش اومد و اون پاکت کوچیک رو برداش و دست منم گرفت و ال فرار حالا ندو کی بدو ..انقدر با هم دویدیم که هم من از پا افتاده بودم و هم اونا ما رو گم کردن..
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irهر دوتایی توی یه کوچه تنگ و تاریک به دیوار تکیه داده بودیم و نفس نفس میزدیم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irآراد:حالا چرا من رو با خودت آوردی
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irآریانا:بسکه بزغاله ای گفتم یه وقت سوتی ندی که من و میشناسی..
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irآراد:هااان بزغاله عمته..بازم که زبونت دراز شد اصلا اون بسته چیه؟؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irسریع بسته رو گذاشت داخل جیب مانتوش:به تو چه..!
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبیشتر مصمم شدم بدونم توش چیه برای همین هم بهش نزدیک تر شدم و هی با دستام سعی داشتم اون پاکت رو ازش بگیرم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irانقدر تکون خود و تقلا کرد که بالاخره گرفتمش
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irآریانا که از اعصبانیت سرخ شده بود داد زد: هیییی اون رو بده به من...
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irشیطون نگاش کردم:نچ..
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irآریانا:میگم بدش به من
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irجعبه رو سریع باز کردم باورم نمیشد داخلش مواد بود...
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irخیلی عصبانی شد:این چیه هااا؟؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irآریانا:به تو چه آخه بدش به من..
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبا قیافه عصبانی رفتم طرفش و پاکت رو بردم بالا:این چیه هان..مگه میخوای بمیری چرا اینا رو مصرف میکنی..دختر تو عقل هم داری
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irآریانا:زر زر نکن برای من..زندگی من به تو چه ربطی داره
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاومد ازم بگیرتش که با یه حرکت سریع چسبوندمش به دیوار
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irآراد:دیگه حق نداری این رو بکشی فهمیدی
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irآریانا:تو کی هستی که بخوای برای من تعلیم تکلیف کنی..بکش کنار ببینم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irداد زدم:همین که گفتم دیگه از این آشغال ها مصرف نمیکنی
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمواد رو پرت کردم سمت گوشه دیوار و دستش رو گرفتم بردم سمت خیابون با اولین ماشینی که دیدم سوارش کردم و به راننده گفتم تا دم در خونشون برسونتش..
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irراوی آریانا:
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاه اینم از دستم پرید به خدا اگه یه باره دیگه اون پسره عوضی خوشگل رو ببینم انقدر میزنمش که مثل خر صدا بده
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irخودم رو پرت کردم روی تحتم و سرم رو کردم توی بالشتم و چنان جیغی کشیدم که گلوم درد گرفت..
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irایییی تنها سرگرمیم هم از دست رفت..
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبلند شدم و بعد از تعویض لباسام رفتم آشپزخونه خدمتکار داشت غذا درست میکرد منم یواش یواش پاورچین پاورچین رفتم سمت شیرینی ها و دونه دونه برداشتم خههههه کارام شده بود شبیه دزدی های جری(تام و جری) بیچاره درگیر غذا بود حواسش به من نبود
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاز آشپزخونه زدم بیرون بیچاره تابرگشت شیرینی ها زو دید شکه شد
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irخدمتکار:ای وای مگه توی این ظرف شیرینی نبود؟؟!!
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irراوی آراد:
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبرگشتم خونه آروین منتظرم بود
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irآروین:چرا انقدر دیر کردی?
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irآراد:هیچی من رفتم بخوابم شب خوش؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irآروین صدام زد منم برگشتم نگاش کردم:آراد دو روز دیگه قراره بریم لندن من آرام رو میزارم خونه مامان وسایل هات رو جمع کن باید بریم..
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irپفی کردم و رفتم سمت اتاقم..بعد از عوض کردن لباسام و جمع وسایل هام خودم رو پرت کردم روی تختم و به حرف های دو شب پیشم فکر کردم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir(اصلا یعنی چی!!چرا من نیمه گم شدم رو پیدا نمیکنم هاان?یکی مثل خودم شر و شیطون البته یه خورده تبل در مسایل کاری خههههه)
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irامروز با دیدن اون دختر و رفتارش واقعا خوشم اومد ازش ولی شب !!چرا مواد گرفته بود?اصلا من چرا روش غیرتی شدم؟؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irآراد بی کاریا بگیر بخوااااب..
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irراوی آریانا:
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irتوی اتاقم بودم که بابام صدام کرد رفتم توی اتاقش
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irآریانا:جانم بابایی
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبابام:دختر خوشگل من یه کاری باهات داشتم بیا این پولی که میخواستی بعد یه مسئله دیگه هست باید بدونی!!
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irپول رو برداشتم ایول به بابای خودم:چیه بگید؟؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبابام:امم دخترم من درگیره یه پروژه هستم که بین دوتا شرکت بزرگه یکیش شرکت من و شرکت آقای ایمانی..بعد شرکامران خارجی گفتند در صورت سهم خودشون رو بین این دو خانواده میدن که قرار داد رو امضا میکنند
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irآریانا:جدی گیج شدم بابا واضح تر بگوو..
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبابام:یعنی تو باید با پسر آقای ایمانی به مدت ۶ ماه ازدواج کنی تا قرار داد امضا بشه بعد راحت طلاق بگیرید..
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irشکه شدم ولی نههه صبر کن این جوری بهتره از دست غر غر های مامانم و کاراگاه بازیای بابام تا ۶ ماه راحتم اون پسره هم حتما سرش توی کار خودشه کاری به من نداره منم عشق حال ایووول...
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irآریانا:اوکی قبوله
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبابام که شکه شده بود یه تایی از ابروهاش رو بالا زد:جدی..فکر میکردم مخالفت کنی..باشه پس تو دیگه برو دو روز دیگه باید بریم لندن...
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irپول ها رو برداشتم و رفتم سمت اتاقم فردا میرم حسابم رو با اون غول تشن صاف میکنم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irصبح:
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبا یه مانتو تنگ مشکی و شلوار جین سورمه ای چرم و شال سورمه ای با موهای کج زدم از خونه بیرون به سمت خونه اون خراب شده..الاهی تک به تک آجر های خونش روی سرش خراب بشه یکی هم بخوره وسط پیشونیش من بهش بخندم..
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irوجدان:اییییی آریانایییی بسته دیگه سرم رفت..
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمرگ سرم رفت باز تو اومدی
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irوجدان:بله دست شما درد نکنه
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irسرت درد نکنه حال گم شو کلی کار دارم فکر رو اشغال نکن باهاش کار دارم..
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irوارد خونه شدم بروبچ با دیدنم نیشخندی زد:هاان آدم ندیدید..اون رئیس بزغالتون کجاست..اومدم صافش کنم..
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبا دیدن قیابه زشت و زننده سعید اشتهام کور شد
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irوجدان:مگه داشتی غذا میخوردی که کور شد...
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irآریانا:هیییی سعید یه مسواک بزنی به دندونت ضرر نداره ها به نظرم روی صورتت هم بکش تا یکم سفید بشه...
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irسعید زد زیر خنده..(مرضض نکبت) :خخخخ
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irآریانا:مـــــــــــــــــرض..مگه دارم جک میگم برات که هر هر میخندی..
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irسعید:نه میبینم چند روزه با ما گشتی اخلاقت شده عینهو خودم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irصورتم و حرکت ها مثل کسایی بودن که میخواستند بالا بیارند:میگما این دست شویی کجاست گلاب به روی سیات برم بالا بیاره حالم بد شد..
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irسعید نیش خندی زد فهمید مسخرش کردم:پول رو آوردی؟؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irآریانا:عرضم به حضور نه سعادتت بلکه سطل آشغال زدت.. یس مانی رو آوردم ولی من رو ببر پیش ارباب آشغال خورت..
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irسعید که عصبانی شده بود یهو داد زد:درست صحبت کن آریانا..وگرنه حالتو میگیم..
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irزدم زیر خنده که بیشتر اعصبانی شد:اووو نه بابا کییییییییی تووو..یه لحظه فکر کردم گفتی ننه جومونگ
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irسعید:یه وقت این زبونت کار دستت میده این رو مطمئن باش
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irرفتم سمت اتاق ارسلان(رئیس بوگندوش)
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبا باز شدن در یه بوی گند به دماغم خورد:اه اه چند سال به چند سال میری حمام.ایییششش
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irپول ها رو ریختم توی صورتش:بیا اینم پولات برو با پولات بمیر
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irیه کیسه مواد مخدر برداشتم و یه نیشخندی زدم و از اونا دور شدم...
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمن خیلی کارا برای بالا رفتنشون کردم برای همین جرعت صدمه زدن به من رو نداشتن..
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irep4:
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irراوی آریانا:
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irرفتم سمت خونه اصلا حوصله شرکت رو نداشتم..
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبه بابام زنگ زدم و نقش بازی کردم که سرم درد میکنه..
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاونم یه قرا ملاقات برام جور کرد با همون پسره توی رستوران امشب
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمنم قبول کردم یعنی چاره ای نداشتم..بزار ببینیم کیه..
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاووق از همین الان میتونم بگم یه پسر زشت عقب مونده زاغارت گیرم میاد..
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاوووووووف خدایا بدبختیه هااا..
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irراوی آراد:
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irقرار بود امرور دختره رو ببینم ولی نمیدونم چی شد که بابا گفت دختره یه خورده حالش بد بوده برای همین هم نیومده..هه شاهزاده خانم رو باش باید با کالسکه شاهی برن دنبالش تا افتخار اومدن بده هه
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irرفتم سمت پرونده ها دیگه پروِژ صد ملیونی بود یعنی حسابی نونمون توی روغن بوداا ..ولی 6ماه ازدواج با یه کسی که دوستش نداری و نمیشناسیش واقعا سخته
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبابام اومد سمتم:آراد امشب با دختر قرار داری ساعت 8 رستوران .... پس حرف هاتون رو بزنید و با هم کنار بیاید تا ما اینجا کارا رو انجام بدیم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irسری تکون دادم و با پرونده ها از پدرم دور شدم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irآروین:
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبه هزار یک بدبختی از اون شرکت خسته کننده در رفتم..باورم نمیشه آراد داره کار میکنه خخخ خنده داره..
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irگوشیم رو برداشتم و برای دوستم ساشا و امیر زنگ زدم:به سلام برو بچ بدوو همگی مهمون من بریم همون رستوران که تازه افتتاح شده...
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irساشا:اوکی داداش الان میایم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمن زود تر رفتم و بعد از چند دقیقه دونگ هیون و هیونگ سنگ هم اومدن ..دخترای زیادی بودن..
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irساشا جو گرفتش و رفت سمت یکیشون و شروع کرد باهاش حرف زدن..لباس همشون جلف بود..
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irعجب جای باحاله ایول من که مشتریش شدم رفت..
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irراوی رها:
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irکنار یه مغازه پارچه فروشی بودم که یه مرد اومد داخل منم خودم رو زدم به اون راه که یعنی میخوام خرید کنم..
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمرده همین جور داشت اطراف رو نگاه میکرد کیف پولیش دقیقا تو دید من بود یه کم بهش نزدیک شدم و آروم کیف پولش رو از توی جیب شلوارش قاپیدم..
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irهمین که اومد در برم خوردم به یه مرده..و کیف پول از دستم افتاد..ای بدشانسی اییییی...
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمرده متوجه من شد و کیف پولش رو دید:هی تو اون کیف پول من
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irکیف پول رو برداشتم و با تمام سرعت دویدم حالا من بدو و اونم دنبال من بدوووو..
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irانقدر دویدم که یه دفعه رسیدم به یه رستوران رفتم داخلش و سریع یه گوشه مخفی شدم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاون مرده رفت و نتونست من رو پیدا کنه منم یه نفس راحت کشیدم همین که بلند شدم دیدو واو عجب جاییه..با پول های اون بدبخت رفتم خوشگذرونی و یه چیزی توی این شکم بیچارم کردم ..هر چند که پدر خونده مادر خوندم اگه بفهمن من دزدی امروز رو الکی خرج کردم سرم رو میزارن روی سینه ام..بیخیال برم که خیلی گشنمه..
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irیه دست کباب کوبیده با تمام مخلوقات سلاد و ..سفارش دادم///
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irهین طور که میخوردم نگاهم به اطراف بود که چشمم افتاد به سه تا پسر خوش تیپ پول دار باید مخشون رو بزنم و پولاشون رو بگیرم..این کار من بود..از همون بچگی به این کار آموزش دیدم..
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irغذام که تموم شد رفتم دستشویی و یکم به خودم رسیدم و رفتم سمت پسراا..
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irراوی آریانا:
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irشب شده بود و من یه مانتو ساده شیک کرمی پوشیم با شلوار مشکی کشی دمپا کشاد و یه کیف دستی سفید رفتم به همون رستوران...
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاز در وارد شدم ایستادم که ببینم میتونم به پسره منگل رو پیدا کنم یا نه که همون موقع چشمم افتاد به همون بزغاله خر خوشگل روانی..
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاییی این اینجا چه غلطی مکنه آخهههه
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irراوی آراد:
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irرفتم سر قرار ولی خبری از دختره نشد 15 دقیقه تمام الاف نشسته بودم سرم رو که آوردم بالا دوتا چشم مشکی وحشی زل زده بود به چشمای خاکستریم..
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irیاا خدااا این اینجا چی کار میکنه آخه چرا هر جا میرم اینم هست
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبا خونسردی:هان چته آدم ندیدی؟؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irآریانا:چرا دیدم ولی آدم روانی مثل تو ندیده بودم..آخه چرا هر جا میرم تو هم هستی هااان نکنه تعقیبم میکنی..مگه من نگفتم قصد ازدواج ندارم پ چرا گوش نمیکنی هااان
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irآراد:چه اعتماد به نفسی داری تو..عمرااا با توی دیونه ازدواج کنم مگه خر سرم رو گاز گرفته
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبرو اعصابتو دارم..
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irآریانا:اا نه بابا فکر کردی من خوشم میاد قیافه گوسفندی تو رو ببینم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irواقعا کفری شده بودم:مثل اینکه دلت میخواد دعوا کنیا گوسفند عمته
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irآریانا:فعلا تویی..ببین یه بار دیگه دیدمت خودت میدونی اون وقته که
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irآراد:که چی؟؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irآریانا:که با دیوار کنارت یکیت میکنم..بچه پرووو..
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبعد از تموم شدن حرفش رفت وری میز کناری نشست و مثل من منتظر یه نفر موند ولی انگار این شاهزاده خانم قصد اومدن ندارن..اوووووف
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irراوی آریانا:
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irای بابا این پسره منگل چرا نمیاد اه کل وقت با ارزشم از دست رفت..اوووف به خدا اگه ببینمش با این ناخون هام دوتا چشماش رو در میارم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irپووووووووف..یه نگاه به پسره کردم واقعا خوش تیپ بود و هم خوشگل ولی عجبااا من حتی اسمش رو هم نمیدونم..بیخیال..وااای چرا پس نمیاد ..اههه
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irراوی رها:
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irرفتم سمت پسرا و با اشوه از کنارشون رد شدم..
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irیکی از پسرا داد زد:خانم خوشگله در خدمتم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبرگشتم نگاهش کردم خوشگل بوداا..رفتم طرفش رو چشمام رو خمار کردم وکنارش نشستم..
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irرها:مثلا چه خدمتی هااان
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irیکی از اونا به پسره گفت:آروین این مال منه پس بکش کنار داداش...
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irهمون پسره که اسمش آروین بود:نچ مال خودمه
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irرها:دعوا نکنید حالا ..دقیقا من مال کیم؟؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irیهو اون یکی گفت:مال من..
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irرها:نخیر آقا گرگه من صاحاب دارم..نهه..
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبه آروین اشاره کردم کیف پولیش کنار دستش بود اصلا حواسشون نبود سرم رو به گوشای آروین نزیک کردم:به امید دیدار آقا خوشگله...
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irکیف پولش رو قاپیدم..اومد نزدیک که یه چیزی بگه ولی سریع ازش جدا شدم و رفتم بیرون
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irهه همه مردا همینن آشغالاا...کیف پول رو توی دستم باز کردم..
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irیااا خداا چقدر تراول داخلشه ..ایول رها پول یه ماهت جور شد....
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irراوی آروین:
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irیه دختر از کنارمون رد شد ..واقعا خوشگل بود یه متلک انداختم که برگشت اومد سمتم..
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irشرط بسته بودم با اون دوتا منگل که امشب یکی رو برا خودم پیدا میکنم..اهل این چیزا نبودم ولی خب غرورم دست خودم نیست دوست دارم نشون بدم که تکم..
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبا اون چشمای خمارش من رو دیونه کرد...این دیگه چه دختریه...واای خداا..من دحتر دیدم ..ولی .این واقعا با بقیه فرق داشت.خوشگل بود..نه ازون خوشگل های ضاهری واقعا خوشگل بود....
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irتوی گوشم حرف زد..اومدم جوابش رو بدم که یهو سریع بلند شد و رفت..
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irامیر:خب دیگه بریم که کار دارم ولی خوش گذشت..
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irدست کردم کیف پولم رو در بیارم که دیدم نیست..با یه جرقه فهمیدم کار اون دخترست ..ولی این کارش باعث ش بیشتر برای پیدا کردنش تلاش کنم..
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبا کلی مسخره بازی ساشا رو مجبور کردم پول لیوان ها رو حساب کنه..
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاونم با کلی غر غز پول رو داد
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبرگشتم سمت خونه و یه راست رفتم توی اتاقم..وقتی لباسم رو در آوردم جای رژ لب اون دختر روی یقه لباسم بود..
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irنیلا
۱۷ ساله 00خیلییییییی خب بودند ممنون از نوسیدش خیلی خب بود
۳ ماه پیشجانا
10فقط میتونم بگم خیلی قلمش ضعیف بود و واقعا بی معنی و ابکی بود
۴ ماه پیشshadii
۱۵ ساله 00واقعا عالی بود دمتون گرم
۵ ماه پیشYasna
۱۵ ساله 00زیاد باحال نبود 😒😒
۶ ماه پیشتمنا
۱۷ ساله 00این رمان بی نظیر حرف نداره عاشق رمان شدم دوبار تا الان کامل دارم میخونمش کاش میشد با نویسندش دوست بشم احساس میکنم نویسنده ی باحالیه همین عالی بود
۸ ماه پیشدنیز
۱۳ ساله 00بخدا از خنده ترکیدم
۸ ماه پیشمائده
00وای عالی بود عاشقشم
۹ ماه پیشارمین محمدی
۱۷ ساله 00عالی بود خانومه آریامنش واقعی دمت گردم منم عاشق شدم ولی کاش نمیشدم دختر عموم دنیا بهش گفتم کثافت گفت منم دوست دارم بعد دوماه رفتم دیدم زیر خاب رفیقم شده اونم بهترین رفیقم الا هم دو سه ماهه عقد کردن😕
۱۱ ماه پیش۰۰
۱۷ ساله 10الهی اصلا ناراحت نشو همچین آدمایی اصلا لیاقت ندارن خدا بزرگه دیدی دوباره عاشق شدی
۹ ماه پیشDiyana
00مزخرف بود
۱۰ ماه پیشZahra
۱۶ ساله 10ایده اصلی رمان با اینکه تکراری بود ولی بد نبود ولی درصورتی که روش کار بشه وگرنه جزئیاتش به شدت مزخرف بود فقط وقت تلف کن بود هی ادم ادامه میده میگه بهتر میشه بدتر میشد بهتر نمیشد
۱۱ ماه پیشسایقه
۱۹ ساله 00آرام کوش چرا اصلا نبود خیلی چرت بود آدمای معتاد یه دفعه ای لندن رفتن آقا رها چطوری بدون پاسپورت و اینا رفت لندن چطوری اینقدر راحت رفیقاش لندن بودن در یک کلام چرت ومزخرف نبود بی معنی بود
۱۲ ماه پیشسایقه
۱۹ ساله 00قرآنی رمانش طنز باحالی بود انا خیلی چرت تموم شد پس ستاره چی شد هان چطوری آراد اومد رها و آروین ازدواج نکردن چرا در کل جالب شروع شد و چرت تموم شد از نظر من پایانه چرتی داشت
۱۲ ماه پیشعالی
02عالی بود
۱ سال پیشپناه
00مزخرف ترین رمانی بود که خوندم خواهشا دیگه اینجوری رمان ننویس خیلی بی محتوا بود
۱ سال پیش
دانیلا
۱۸ ساله 00مزخرف ترین رمانی که خوندم