رمان کارد و پنیر به قلم patrishiya
داستان در مورد دختری به اسم کیاناست که سعی داره با فراز و نشیب های زندگیش دست و پنجه نرم کنه تا بتونه به خواسته هایی که توی دنیای امروز شاید خیلیم سنگین و غیر معمول نیست برسه ! درسته که برای رسیدن به این خواسته ها ممکنه عجول باشه اما در نهایت پاکه و پر از سادگی … و شاید بخاطر همین پاک بودنش دقیقا جایی که فکر میکنه خورده به بن بست زندگی در جدیدی به روش باز میشه که نه تنها خودش بلکه خانواده اش رو هم درگیر یه حس و حال جدید میکنه حسی که هم خوشاینده و هم غیر منتظره ……..
تخمین مدت زمان مطالعه : ۶ ساعت و ۴۶ دقیقه
!# quote==تخمین مدت زمان مطالعه رمان == ۶ ساعت و ۴۶ دقیقه!#
نام رمان :رمان کارد و پنیر
به قلم :patrishiya
خلاصه داستان :
داستان در مورد دختری به اسم کیاناست که سعی داره با فراز و نشیب های زندگیش دست و پنجه نرم کنه تا بتونه به خواسته هایی که توی دنیای امروز شاید خیلیم سنگین و غیر معمول نیست برسه !
درسته که برای رسیدن به این خواسته ها ممکنه عجول باشه اما در نهایت پاکه و پر از سادگی …
و شاید بخاطر همین پاک بودنش دقیقا جایی که فکر میکنه خورده به بن بست زندگی در جدیدی به روش باز میشه که نه تنها خودش بلکه خانواده اش رو هم درگیر یه حس و حال جدید میکنه
حسی که هم خوشاینده و هم غیر منتظره ……..
من نمي دونم چرا اين ماشين بايد جون بکنه تا دو زار راه بره ! اعصاب واسه آدم نمي ذاره تو اين گرماي 40 درجه ، کولرم که نداره اَه
الان هلاک ميشم ! پنجره رو کشيدم پايين حداقل يکم هوا عوض بشه !
سرعتُ بردم بالاتر تا چراغ قرمز نشده ردش کنم که از شانسم زد و قرمز شد ، منم طبق معمول در جا ترمز کردم
جوري که از صداش حتي پليس سر 4 راه هم با تعجب برگشت و نگاه کرد ، آرنجم رو گذاشتم لبه پنجره و صورتم رو زدم به دستم
_ عينکتُ بر ميداري چشممون به جمالت روشن بشه خانوم جنون سرعت !؟
سرم رو چرخوندم سمت چپ ، يه ماشين مدل بالا مشکي دقيقا کنارم بود
دو تا پسر که به نظر مي رسيد از من کم سن و سال تر باشند هم با ذوق داشتند نگاهم مي کردند
زير چشمي به تايمر چراغ نگاه کردم 20 ثانيه !
لبخند شيطوني زدم و گفتم :
_ اگه تا چراغ قرمز بعدي بهم رسيدي چشمتم به جمالم روشن ميشه !
با آرامش دستمو تکون دادم و با 0 شدن تايمر پامو تا ته روي گاز فشار دادم ، من عاشق مسابقه بودم حيف که مامان نمي گذاشت برم رالي !
خوب چي از اين بهتر که حداقل با اين ماشين داغون حال پسر مايه دارا رو بگيرم ؟
تفريح سالم که ميگن همينه ... چشمم از توي آينه بهشون بود
سرعتشون خوب بود اما مهارتي توي حرکات مارپيچ و لايي کشي نداشتند .
دنده رو عوض کردم و خنديدم ، حيف که ضبط دادم تعميرات جانبي وگرنه با موسيقي خيلي بيشتر خوش مي گذره !
پسره خودشُ رسوند کنارم ، شيشه رو داد پايين و با داد گفت :
_ لگنتُ عشقه !
بي توجه بازم گاز دادم ، دستي به فرمون کشيدم و گفتم :
_عشقم ناراحت نشي ها ! لگن صورت قراضه خودشه ... تو از سانتافه هم واسه من بالا تري
اين راه هر روزم بود مي دونستم تا چراغ بعدي چقدر مونده ، سرعتم رو کم کردم تا بهم برسه ...
دوست داشتم راننده رو ببينم نه کنار دستيه فضولش رو که مثل غاز سرش رو هوا بود ،
تا رسيدند کنارم سريع با يه نگاه اجمالي فهميدم اوني که پشت فرمونه نا وارده چون دو دستي پهن شده بود جلو ! لبخند زدم و بلند گفتم :
_نامردي واسه دوستات تعريف نکني !!
در کسري از ثانيه پامو گذاشتم روي گاز و بدون راهنما پيچيدم تو فرعي سمت راست ...
مي تونستم بفهمم چه حالي دارن ! اما حقشون بود حالا دو ساعت بمونند تو ترافيک و پشت چراغ قرمز تا ديگه با يه خانوم محترم مسابقه نگذارند !
عينک رو انداختم رو صندلي کناري و گوشيم رو برداشتم ، شماره کيميا رو گرفتم و زدم روي آيفون
_الو سلام
_سلام کيميا جونم خوبي ؟
_فدات شم ، چقدر دلم برات تنگ شده بود تو خوبي ؟
_ما که ديروز 1 ساعت حرف زديم انقدر دل نازک باشي نمي توني دووم بياري ها!
_ قربون دل سنگيت بشم که انقدر با من فرق داره
_خوب بسه لوس مي شم انقدر تحويلم مي گيري ، همه چي خوبه ؟
_ آره خدا رو شکر ، ترانه هم اينجاست سلام مي رسونه
_ سلام نرسوني بهشا !
_ترانه کيانا سلام مي رسونه
_تو غلط کردي ! من به هيچ دختر دماغ عملي سلام نمي رسونم
_بس که حسودي
_ ديگ به ديگ مي گه روت ته ديگ !
با ديدن ماشين مشکيِ تو آينه نزديک بود شاخ در بيارم ! اين از کجا خودشو رسوند به من ؟ يا خدا
_الــــــــو کيانا ؟
_ پشت فرمونم بعدا بهت زنگ مي زنم باي
_ تو باز داري مسابقه ....
مي دونستم مي خواد نصيحت کنه سريع قطع کردم و گوشي رو گذاشتم کنار دنده ، حالا اين ها رو چه جوري بپيچونم ؟
بوقي زد و کشيد کنارم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_بابا دست فرمــــون ! جمالتم ديديم ...
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irکيانا نميري چرا عينکتُ برداشتي ! پوفي کردم و بهش گفتم :
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_ ماشينم جوش آورده بزن کنار
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irآخي چقدر خوشحال شدند ! وايستادم ، چند متر جلوتر اونها هم وايستادند ... سانتافه جونم همه اميدم به خودته ها
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبا نيش باز پياده شدند ، چه شاد بودند که فکر مي کردند منو شکست دادند ، اونم منو !
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irصبر کردم تا از ماشينشون دور بشنود ، 1 .. 2 ..3 .. با يه تيکاف وحشتناک و بوق وحشتناکتر دو دره شدن رفت ! به همين راحتي
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاز تو آينه نگاهشون کردم و خنديدم ، ايندفعه نبايد بي گدار به آب مي زدم کلي دور بيخود زدم تا مطمئن باشم پيدام نمي کنند ....
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irتقريبا رو به موت بودم که رسيدم خونه ، البته اگر مي شد اسمشُ گذاشت خونه !
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irتو اين کوچه هاي تنگ و ترش بايد راننده بودي که مي تونستي ماشينتُ پارک کني و صبح دوباره بياريش بيرون ...
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irخداييش اگر دست فرمونم خوب نبود همچين ريسکي نمي کردم !
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irکليد انداختم و بي صدا رفتم تو ، حالم از اين که خانوم مستوفي مثل فضول ها فال گوش وايميستاد و مي خواست آمار رفت و آمد ما رو بگيره بهم مي خورد
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irآرزوم بود که از اينجا بلند بشيم و بريم يه جاي ديگه رو اجاره کنيم ولي خوب کو پول ؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبه قول مامان تو اين دوره زمونه که همه چيز بوي پول ميده نبايد حتي از يه پر کاهت بگذري
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irچون ممکنه فقط بيخودي به بادش داده باشي و ديگه همونم دستتُ نمي گيره !
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irهنوز پام نرسيده بود تو که صداي نخراشيده اش رو شنيدم ...
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_کيانا جان ؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irخدايا خودت بهم صبر بده تا باهاش خوب برخورد کنم ! سرمو بردم بيرون و نگاهش کردم ، با يه دستمال افتاده بود به جون در و ديوار راه پله
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_سلام خانوم مستوفي خسته نباشيد
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_عليک سلام ، اگر مستاجرها کمک به حال آدم باشند که خستگي به تنمون نمي مونه ... ولي ما از اين شانس ها نداريم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_کاري از دست من بر مياد ؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_شما زحمت نکش ، فقط به مامانت بگو داره سر برج مي شه
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبا حرص گفتم :
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_ بله تقويم هست خدمتمون !
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_ وا !
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_ والا ! با اجازه
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irدرُ محکم بستم که صداش در اومد .... ديگه عادت داشتيم کار هميشگيش بود ، خوبه مجتمع نداشت !
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irيه خونه 3 طبقه که هر لحظه ممکن بود با اينهمه ترک رو سرمون خراب بشه رو چنان جلوه مي داد انگاري قصر روياهاش رو بهم ريختيم !
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمقنعه ام رو پرت کردم رو مبل ، مانتو رو انداختم روي اپن و رفتم تو آشپزخونه ... از تو يخچال يه سيب قرمز برداشتم و گاز زدم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irخوب نهار چي درست کنم براي مامانم ؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irهوووم ، کتلت خوبه ، اونم با سس قرمز ... يکم گوشت گذاشتم توي آب تا يخش باز بشه ، چند تا سيب زميني رو رنده کردم و با پياز مخلوط کردم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبه 20 دقيقه نکشيد که کتلت ها توي تابه داشت سرخ مي شد ، شعله گاز رو کم کردم و رفتم سراغ تلفن
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irشماره پري رو گرفتم و روي زمين دراز کشيدم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_الو
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_سلام پرپري جون
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_چطوري کيانا ؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_داغونم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_چرا ؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_امروزم نتونستم هيچ کاري بکنم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_اي بابا ، تو هنوز دنبال کاري ؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_آره ، اوضاع بهم ريخته ... مجبورم نمي تونم به چندر غازي که باباي تو ميده راضي باشم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_خوب عزيزم هفته اي دو روز آموزش ميدي توقع داري حقوقت هم اندازه خودش باشه
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_اگه بحث توقع باشه که بابات بايد از پشت ميز بلند بشه من بشينم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irزد زير خنده
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_الهي ، تو هميشه کم توقعي !
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_آره همه ميگن
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_حالا جدا از شوخي ميگم کيانا ديشب بابا يه چيزايي مي گفت که همش تو جلوي چشمم بودي
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_هان ، نکنه کسي شکايتمو کرده ؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_ نه از اون لحاظ داشت در مورد يه کاري حرف مي زد که خيلي مورد علاقه تواه !
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_ آقاي لطفي که کلا مورد علاقه منه !
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_ چرا اونوقت ؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_عزيزم نگران نباش نمي خوام زن دوم بابات بشم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_دلتم بخواد !
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-من عــــاشق شغلشم ، اصلا اسم رانندگي که مياد انگار دنيا رو به من ميدن
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_دورت بگردم ، بيخود نبود که من فرستادمت آموزشگاه رانندگي بابام مربي بشي ديگه
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_آخه چه فايده ! همش يه نفر تحت تعليم منه ... کار بايد هر روز باشه !
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_کيانا ، مخ بابا رو بزن .. ديشب داشت مي گفت انگار يکي از دوستاش که تو هتل کار مي کنه داره کوچ مي کنه بره شهرستان زندگي کنه گويا زنش مريضه
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irحالا مي تونه يه جايگزين براي خودش معرفي کنه !
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_وا ! منو چه به کار تو هتل ؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_خوب آخه طرف راننده هتله
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irدر جا نشستم و گفتم :
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_جون من ؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_مرگ تو !
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_آخه فکر نکنم که اينجوري کسي رو استخدام کنند
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_چه جوري ؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_ خوب طرف داره ميره ، انقدر مرد هست که جون ميده واسه اين کارا ، ديگه نميان به من بدنش که
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_نمي دونم والا ، به هر حال گفتم که بعدا نگي چرا نگفتي ... تازه ضرر نداره بري يه سري بزني البته قبلش مخ پدرمو بزني !
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_باشه پري فردا ميرم آموزشگاه تو که منو ميشناسي ، تا ظهر نشده هتلم !
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_ بر منکرش لعنت ، فقط زياد اميدوار نباش چون ممکنه بخوره تو پرت
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_حواسم هست ، واي گمونم کتلتم سوخت فعلا
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_قربونت باي
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irشانس آوردم که زياد به مرحله سوختن نزديک نشده بود وگرنه بايد بي نهار مي موندم !
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبه ساعت نگاه کردم ، نزديک 2 بود الانه که مامان بياد ، سفره کوچکيمون رو انداختم روي ميز آشپزخونه و با سليقه همه چيز رو آماده کردم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمثل هميشه راس ساعت اومد ...
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_سلام مامان جون خسته نباشي
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_سلام عزيزم ، زنده باشي
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبا اخم گفت :
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_کيانا اين چه وضع لباس عوض کردنه ؟ زود اينجاها رو تمييز کن
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_حالا بذار بعد از غذا
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_دختر قشنگم مي دوني که من از خونه نا مرتب خوشم نمياد غذا از گلوم نميره پايين
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_اينم از شانس منه !
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir.................................................
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irصبح با کلي ذوق آماده شدم ، البته به دليل سخت گيري هاي مامان هميشه از تيپ هام ناراضي بودم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irنه مي تونستم زيادي آرايش کنم نه اينکه حتي 4 تا تار مو رو بريزم بيرون ! حيف اينهمه خوشگلي که هميشه پنهونه
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irچشم هام عسلي بود و درشت ، صورتم گرد بود و بيني يکم گوشتيم و لب متناسبم تقريبا باعث شده بود با نمک باشم ، قد و وزن مناسبم هم به مامان رفته بود
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irيعني هر کسي ما رو با هم مي ديد مي فهميد مادر دختريم چون خيلي شبيه هم بوديم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irکيميا هم که خواهر دو قلوم بود ، درسته از نظر ظاهر با هم مو نمي زديم اما باطني خيلي فرق داشتيم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاون تقريبا دختر آرومي بود و اصلا اهل ريسک پذيري و شيطنت و اين چيزا نبود ...
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irتو دانشگاه هم هميشه از روي شيطنت هامون بچه ها از هم تشخيصمون مي دادند
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irجفتمون مديريت خونده بوديم ، امتحان ارشد رو که داديم فکر نمي کردم منم قبول بشم اما شدم البته رتبه کيميا خيلي بهتر بود
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمامان دست تنها با حقوق دبيري نمي تونست از پس خرج هر دومون بر بياد ضمن اينکه کرايه خونه و هزار تا چيز ديگه هم رو دوشش بود بنابراين با اصرار هاي فراوان من
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irکيميا رفت براي ثبت نام و من رفتم دنبال کار ، درسته که خيلي مخالف بودند اما من اصولا همه رو بلدم راضي کنم ...
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irنکته بدي که وجود داشت اين بود که کيميا تهران قبول نشده بود ، اصفهان رفتنش هم خرج بيشتري مي طلبيد ، تازه 1 ترم از درسش رو گذرونده بود
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irهميشه هم عذاب وجدان داشت که ما دو تا رو انداخته توي زحمت اما خوب براي من مهم اين بود که حداقل يکيمون به آرزوش برسه
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irتازه من علايقم متفاوت بود ،مثلا کيميا حتي نمي تونست با سرعت بيشتر از 40 برونه اما من نمي تونستم درست 40 صفحه درس بخونم !
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irخلاصه هر جوري حساب کردم ديدم با اين اوضاع نميشه به يه کار اکتفا کرد ، بدون اينکه مامان بفهمه کجا ميرم آماده شدم و رفتم آموزشگاه
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاولش آقاي لطفي کلا مخالف بود ، معتقد بود که راننده سرويس هتل شدن اصلا کار يه دختر جوان نيست
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبهش حق مي دادم گرچه اون هميشه مثل پري که سالها دوست نزديکم بود به منم حس پدري داشت
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irچون پدرم 6 سالي مي شد که فوت شده بود ... اما خوب من واقعا دختر لطفي نبودم که به حرفش گوش بدم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irو ديگه اينکه به اين کار نياز داشتم بنابراين با کلي کلک موفق شدم تا مجبورش کنم به دوستش زنگ بزنه و باهاش قرار بذاره
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irيه روز کامل وقت صرف کردم تا بلاخره دوستش موافقت کرد ضمانتم رو پيش رئيسش بکنه ،
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irدوست نداشتم به حرف هاش فکر کنم که مدام تکرار مي کرد رئيسش سخت گيره و به اين راحتي قبولم نمي کنه !
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irقرارمون شد دوشنبه ساعت 11 ، زودتر آماده شدم و ماشينم رو بردم کارواش ... مي ترسيدم بخاطر مدل پايين بودنش قبولم نکنند
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irتوکل کردم به خدا و رفتم به آدرسي که دستم بود ، استرس گرفته بودم هنوز نديده از رئيس اونجا تو ذهنم يه ديو ساخته بودم ! بلاخره رسيدم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irخداييش رفتن تو همچين هتلي کلي اعتماد به نفس مي خواست که من اين يه مورد رو زيادي داشتم !
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاز ديدن جاي پارک خالي ذوق مرگ شدم ، چقدرم جادار بودا ! ... فرمون رو چرخوندم که برم تو
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبا شنيدن صداي بوق نگاهم افتاد به آينه ، يه پرادوي مشکي دو در داشت چراغ مي داد ! نفسم بند رفت
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irتقريبا راهش رو بسته بودم ، دنده عقب رفتم و با يه فرمون پارک کردم ، دوباره بوق زد ... اين ديگه چي مي خواد !
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irپياده شدم و دست به سينه وايستادم ، اصلا خوشم نمي اومد بخاطر مدل ماشينش توقع داشته باشه که برم تا اون پارک کنه ...
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irشيشه رو داد پايين ، يه پسر خيلي بانمک و بداخلاق و خوش تيپ تو يه پرادو ، يعني آخر شانس !
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irانگار به زور دهنش رو باز کرد تا حرف بزنه ،
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_ماشينتو بيار بيرون خانوم وقت ندارم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_ببخشيد اتفاقا منم وقت ندارم ، يه نيم ساعت منتظر باشيد حتما اينجا رو بهتون تحويل ميدم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاز ديدن قيافه خشنش وحشت کردم ، اما ديگه خيلي ضايع بود اگر کم مي آوردم ... قفل رو زدم و گفتم :
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_معذرت مي خوام اما يکم اونورتر پارکينگ طبقاتيه تشريف ببريد اونجا تا ديرتون نشده
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irهنوز دو قدم نرفته بودم که حس کردم صداي شکستن شنيدم !
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبا تعجب برگشتم و دهنم باز موند
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irپرايد منو چسبونده بود به ماشين جلويي و خودش پشتم پارک کرده بود ...
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irحالا يکي نبود بگه احمق من به درک ! چطوري دلت مياد رو ماشين خودت خط ميندازي؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irدولا شدم و مثل افسر هاي راهنمايي رانندگي بهش نگاهي انداختم ، خيلي داغون نشده بود ... دستم رو زدم به کمرم و طلبکارانه گفتم :
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_واقعا که ! خسارت چراغمو مي گيرم حيف که الان قرار کاري دارم ، وگرنه در جا کروکي مي کشيدم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبي حرف پياده شد و با آرامش کت اسپرتش رو پوشيد ، يقه اش رو صاف کرد ، عينک دوديش رو گذاشت توي جيبش و با برداشتن کيف چرمش راه افتاد
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irانگار نه انگار با آدم داري حرف ميزني ! لبم رو جمع کردم و دوباره گفتم :
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_آقاي نسبتا محترم خيلي خوبه اگر آدم شخصيت اجتماعي داشته باشه !
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irوايستاد و برگشت ، نگاهش واقعا ترسناک بود ...
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irجوري که يه قدم رفتم عقب ، نيشخندي زد و کارتي رو گرفت سمتم :
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_ بعد از قرار کاريت بيا چِکش رو بکشم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irکارت رو گرفتم و بدون اينکه نگاه کنم انداختم توي کيفم ،رفت توي هتل... شايد مسافر بود ! حتما بايد تا فلنگُ نبسته مي رفتم سر وقتش
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irحيف ماشينم که اينهمه عروسکش کردم ... بيشعور
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irسريع رفتم تو هتل ، عينک دوديم رو برداشتم ... به شماره اي که داشتم زنگ زدم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_الو آقاي صمدي ؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_بله بفرماييد
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_زند هستم ، امروز قرار داشتيم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_بله ، کنار در ورودي وايستين اگر اشکالي نداره تا من بيام
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-خواهش مي کنم منتظرم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irزودتر از اوني که فکر مي کردم اومد ، يه مرد مسن بود که چهره مهربوني داشت ... بعد از سلام عليک گفت :
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_دخترم اين کار مناسبي نيست
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_ مي دونم ولي اشکالي نداره من از پسش بر ميام
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_تا خدا چي بخواد ، اينم بگم که من قول نميدم آقاي افراشته همکاري کنه
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبه به چه فاميلي قشنگي هم داشت ، يکي بودن اسم خانوادگيش رو با مامانم به فال نيک گرفتم !
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irرفتيم سمت دفتر مديريت ، کلي تو مسير تذکر داد که با افراشته چجوري برخورد کنم ، چي بگم چي نگم ، حالا انگار يارو آدم خواره !
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irوقتي در زد ، داشتم از استرس مي مردم ... با يه عالمه اعتماد به نفس کاذب پشت سرش رفتم تو !
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irواي خداي من چه دفتري ... الهي که کوفتش بشه ، صندليش سمت پنجره بود
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irصمدي سلام کرد و گفت :
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_جناب افراشته اگر خاطرتون باشه قرار بود که امروز ....
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irنگذاشت ادامه بده و صندليش رو چرخوند و گفت :
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_مي دونم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irهمين که چشمم افتاد بهش قلبم ريخت ، دستم رو گذاشتم روي دهنم تا صداي جيغم بلند نشه ، خدايا من چرا انقدر بدبختم !!!
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irپسره با ديدنم اخمي کرد و گفت :
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_تو اينجا چيکار مي کني ؟ ترسيدي فرار کنم انقدر سريع خودتُ رسوندي ؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irنزديک بود از خجالت آب بشم ، صمدي به دادم رسيد
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_آقا مگه شما مي شناسينش ؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irپسره يهو از جاش بلند شد ،اومد طرفم و خيره خيره نگاهم کرد ، همينجوريم ازش خوف داشتم !
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irفکر کنم داشتم پس مي افتادم ، دستي به موهاي قشنگش کشيد و زير لب جوري که انگار داشت با خودش حرف مي زد گفت :
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_من تو رو کجا ديدم !؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبا تعجب گفتم :
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_موقع پارک ماشين ديگه !
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irيه تاي ابروشو داد بالا و با فکر گفت :
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_اما خيلي آشنا تري !
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبسم الله ! يه جوري حرف ميزد انگار قاطي بود مخش ، چيزي نگفتم !
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irنشست سر جاش و گفت :
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_اين همونيه که قراره جايگزينه خودت کني ؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_با اجازتون ، البته من فقط پيشنهاد ميدم وگرنه ما که کاره اي نيستيم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irنگاهش چرخيد سمت من
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_خوبه ! ... اسم ؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irصدام رو صاف کردم و گفتم :
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_کيانا زند
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irسري تکون داد و به سر تا پام نگاهي کرد ، روان نويسش رو برداشت و گفت :
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_ مي توني بري
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irانگشتم رو سمت خودم نشونه گرفتم و گفتم :
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_من !؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_با صمدي بودم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irخيالم راحت شد ، بعد از چند لحظه که از رفتن صمدي مي گذشت گفت :
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_بشين
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irنشستم و منتظر شدم تا يه چيزي بگه
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_چند سالته ؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_23
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_تحصيلات ؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_کارشناسي مديريت
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irکاغذي گرفت سمتم و گفت :
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_اين فرم رو پر کن
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_الان ؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_بله !
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irفرم رو که گرفتم گفتم :
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_ببخشيد ميشه يه خودکارم بديد ؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_از رو ميز بردار
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irجونت درآد ! انگار ميمرد يکم دستشُ دراز مي کرد ... خودکار رو برداشتم خواستم بشينم که چشمم افتاد به قاب عکس روي ميزش ، عکس يه دختر بچه 2 3 ساله خيلي ناز بود
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاصلا حواسم نبود کجام مثل هميشه که از ديدن بچه ها ذوق مي کنم بلند گفتم :
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_واي الهي بگردم چقده جيگله عسيسم ، چه با نازم ژست گرفته
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_خانوم زند !
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاز شنيدن صداي خشک و جدي افراشته صاف وايستادم و تازه يادم افتاد چي به چيه ! بدون اين که نگاهش کنم ببخشيدي گفتم و نشستم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irهميشه کارم گند زدن بود ! بار اولم نبود که ... تند تند فرم رو پر کردم و گذاشتم جلوش
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_خوب ، مدل ماشينتون چيه ؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_والا ، همونيه که شما چراغشو شکستين ، من خودم صداش مي زنم سانتافه
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_سانتافه !؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irچنان زد زير خنده که مطمئن بودم تا دو تا اتاق بغليم صداش رو مي شنوند ، چه دندون هاي يه دستيم داشت ايـــــش !
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبا پررويي گفتم :
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_خنده داشت ؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irهنوز ته خنده تو صداش بود
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_خيلي ! تا حالا نديده بودم کسي به پرايد اونم مدل 10 سال پيش بگه سانتافــــه !
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_البته پرايد 10 سال پيش تا صبح امروز مثل ساعت کار مي کرده ، ولي در حال حاضر نمي تونم اطمينان بدم که هنوزم قبراق باشه چون يه بنده خدايي زد نصفش کرد !
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irدستي به صورتش کشيد و گفت :
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_مي دونيد اينجا شرط اول براي استخدام کارمند ها چيه ؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_نه !
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_داشتن شخصيت اجتماعي
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irداشت تيکه مي انداخت ، حرفي رو که خودم بهش زده بودم حالا پس داد !
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_مشکلي نداره ، به هر حال اين شرط اول آدم بودنه !! ضمن اينکه کارمندا اصولا پيرو رئيسشون هستند !
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irچشم هاش رو تنگ کرد و گفت :
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_من به عنوان يه مدير اصلا از کارمنداي زبون دراز خوشم نمياد !
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irلبخندي زدم و چيزي نگفتم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_ خوب خانوم زند دست فرمونت خوبه ؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_بد نيست ، در حال حاضر توي آموزشگاه مربي هستم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_چه عالي ! اما يه سوال پيش مياد ... با همين سانتافه ميخواي مسافراي هاي کلاس ما رو سواري بدي ؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_من همين يه ماشين رو دارم !
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_متوجه ام ، اما متاسفانه بايد بگم من اينجا به راحتي مهمانانم خيلي اهميت ميدم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_باور کنيد من اصلا کاري نمي کنم که باعث ناراحتيشون بشه
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_متاسفم ، به هر حال اگر ماشينتون اين نبود شايد مي تونستم قبول کنم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irدرسته که خيلي به اين کار نياز داشتم اما تو ذاتم التماس نبود اونم به يه پسر تازه به دوران رسيده ! کيفم رو برداشتم و ايستادم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irزير چشمي نگاهي کرد و گفت :
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_تشريف مي بريد ؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمطمئن بودم توقع داره کوتاه بيام و ازش بخواهم تا استخدامم کنه ! قري به گردنم داد و گفتم :
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_من هنوز يه کار ديگه اينجا دارم !
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_چه کاري؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبا پررويي نگاهش کردم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_خسارت ماشينمُ نگرفتم !
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irتکيه داد به صندلي بزرگش و با خنده اي که بيشتر به مسخره کردن نزديک بود گفت :
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_اوه ! بله چراغ سانتافتون ، الان چکشُ مي کشم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irتو دلم هر چي بد و بيراه بود نثارش کردم ، شايد اگر به جاي اين يه مرد مسن بود الان مخشُ زده بودم و داشتم مهموناي هتل رو جا به جا مي کردم !
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_بفرماييد ، چک روز در وجه حامل .
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبا اکراه گرفتم و نگاهش کردم ، از ديدن مبلغش چشم هام زد بيرون ، با تعجب گفتم :
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_ولي اين خيلي زياده !! فکر کنم اشتباه کردين آقاي افراشته
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبلند شد و گفت :
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_من قيمت چراغ سانتافه رو حساب کردم نه پرايد !
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irنمي دونستم چيکار کنم ، راستش يکم وسوسه شدم ، اين پول مي تونست حداقل کرايه دو ماهمون رو تامين کنه ... هنوز تو فکر بودم که گفت :
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_من کار بانکي دارم ، الان مي خواي نقدش کني ؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_نمي دونم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_بيا بريم بانک نزديکه
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irچي بهتر از اين که با خودش برم بانک ؟ حالا يه روزم من دلم خوش باشه که با رئيس يه هتل معروف رفتم بيرون !
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irانقدر تند راه مي رفت که تقريبا بايد دنبالش مي دويدي ... اما من با آرامش و با فاصله ازش رفتم بيرون ، مثل خانوم هاي با کلاس
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمي خواست سوار ماشينش بشه که يه فکر به سرم زد ، سريع گفتم :
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_آقاي افراشته ؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_بله
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_ماشينتون رو از پارک نياريد بيرون ، با پرايد من بريم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irوقتي ديدم مردده گفتم :
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_البته اگر قابل بدونيد
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_باشه بريم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irيعني نزديک بود بال در بيارم ، مي خواستم به روش خودم مخ اينم بزنم ... نشستم و با يه فرمون ماشين رو آوردم بيرون
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irالبته از شانس خوبم ماشين جلويي رفته بود .
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irفکر نمي کردم جلو بشينه ، يکم دلهره گرفتم . طبق عادت هميشگيم عينکم رو زدم و کمربند رو بستم ... متوجه شدم که با کنجکاوي به همه جا داره نگاه مي کنه
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irآينه رو تنظيم کردم و گفتم :
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-کمربندتون رو نمي بنديد ؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_مگه داره !؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمي خواست حرص منو در بياره ، با خونسردي لبخند زدم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_ بله داره ، قبل از اينکه ماشين شما اونم از نوع دو درش اختراع بشه داشتن براي پرايد من کمربند مي گذاشتند !
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_چه جالب !
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبچه پررو ... نمي خواستم اذيتش کنم اما واقعا حقش بود ، با يه تيکاف بلند راه افتادم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_ميشه بگيد از کدوم طرف برم ؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_مستقيم ، چپ ، چهاراه اول سمت راست ، دقيقا سر اولين خيابون
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاز قصد تند گفت که يادم نمونه ... دنده رو عوض کردم و گفتم :
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_اوکي
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبه تنها چيزي که فکر مي کردم اين بود که بايد روش رو کم کنم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبخاطر همين با بيشترين سرعت ممکن در عرض 5 دقيقه رو به روي بانک زدم رو ترمز ...
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_دقيقا سر اولين خيابون ، بفرماييد
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irنمي خواست نشون بده که تعجب کرده ، پياده شد و راه افتاد ... از خود راضي !
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمستقيم رفت پيش معاون شعبه ، چه بانک بزرگ و خلوتي دمشون گرم ، رفتم و چک رو نقد کردم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبا ديدن پول ها دچار افسردگي شدم ، کاش مال خودم بودا
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irچه رئيس دست و دلبازيم هست اگر مي تونستم استخدام بشم نونم تو روغن بود
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irهنوز کار داشت ، نشستم توي ماشين ... يه کاغذ از دفترچه يادداشتم کندم و خودمُ باد زدم تا خفه نشم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irچند دقيقه طول کشيد تا اومد و نشست
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_نقد کردي ؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_بله
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irدسته پول رو از کنار فرمون برداشتمُ گرفتم طرفش
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_بفرماييد
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_اين چيه ؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_من اندازه اي که بايد برداشتم اينم بقيه اشِ
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irسرش رو تکون داد و گفت :
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_به شرطي قبول مي کنم که کل پول رو برگردوني
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبدبخت خسيس ! باورم نمي شد انقدر گدا باشه ... با اخم گفتم :
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_ولي اون حقمه ! مي خواهم ببرمش تعميرگاه
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_پس اينم بگير
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irکاش مامان انقدر تو بزرگ کردن ما وسواس به خرج نمي داد تا الان مي تونستم يه پول مفتُ صاحب بشم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irجهنم و ضرر .. از توي کيف باقي پول رو درآوردم و دادم بهش
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irخيلي راحت گرفت و گذاشت توي جيبش
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_برو به اين آدرسي که ميگم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_کرايه اشُ مي گيرما
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irخنديد و گفت :
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_فعلا برو بعدا چونه بزن !
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irجايي که مي خواست بره خيلي دور نبود
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irراستش مطمئن بودم که نمي خواهد قبولم کنه وگرنه يک درصدم باهاش بد حرف نمي زدم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irجلوي يه نمايشگاه ماشين وايستاديم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irرفت پايين ، شايد 5 دقيقه هم طول نکشيد که اومد بيرون و بهم اشاره کرد پياده بشم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irدر رو قفل کردم و دنبالش رفتم تو
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irواي !! دهنم از ديدن اونهمه ماشين هاي مدل بالا باز مونده بود ،
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irچه رنگاي خوشگلي داشتند ، فکر کنم اکثرا سفارشي بودند
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_چطوره ؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبه جايي که اشاره کرد نگاه کردم ، يه 206 صندوق دار آلبالويي
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبا ذوق گفتم :
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_خيلي قشنگه
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_ وسايلت رو از تو سانتافه ات بردار و سوييچش رو بده به کوروش
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irکوروشي که مي گفت يه پسر حدودا 30 ساله ورزشکار بود ... گمونم صاحب اونجا بود ، دقيقا متوجه نشدم منظورش رو
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_ببخشيد چرا ؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_پرايدت رو با اين عوض مي کنيم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبا تعجب نگاهش کردم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_شوخي مي کنيد ؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_اصلا !
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبدون اينکه از هيچ کدومشون خجالت بکشم گفتم :
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_ولي من هيچ پولي ندارم براي اينکه ماشينم رو عوض کنم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_کسي حرفي از پول زد ؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_بله ، من زدم !
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_خوب پرايدت رو به عنوان پيش پرداخت ميدي ، بقيه اش هم از حقوقت کسر ميشه
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبا خوشحالي گفتم :
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_مگه شما منو استخدام کردين ؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_در صورتي که ماشينت عوض بشه بله ، از دست فرمونت خوشم اومد
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irموندم سر دو راهي ، خيلي ضايع بود اگر مي گفتم اول بايد از مامانم و کيميا اجازه بگيرم ! مردد بودم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irماشينه بدجور چشممُ گرفته بود ..
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_مگه حقوقي که شما به من مي خواهيد بديد چقدره که بتونم باهاش پول يه ماشين رو بدم ؟اصلا نميشه که انقدر زود بهم اعتماد کنيد !
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_حقوقت انقدري هست که از پسش بر بيايي ، ببين من اصلا وقت اضافه ندارم براي توضيح دادن ، سريع تصميمت رو بگير
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irدست خودم نبود باورم نمي شد رئيس اون هتل انقدر راحت منو استخدام کنه و اينهمه باهام راه بياد ، اگر کلکي تو کارش بود چي !؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمي خواستم بگم نمي تونم قبول کنم اما به جاش گفتم :
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_پس آموزشگاه چي ميشه ؟ من مربيم !
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_ معذرت مي خوام خانوم زند ، ولي نمي تونم اجازه بدم با يه تابلوي دو متري روي ماشين بياي جلوي هتل من مسافر بزني !
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irراست مي گفت چقدرم خنگم اصلا حواسم نبود ! لبمو گاز گرفتم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_با آموزشگاه هم تسويه کن .
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irدلم رو زدم به دريا و به حرفش گوش کردم ، کل وسايلي رو که تو ماشين داشتم ريختم توي کيفم و وقتي مطمئن شدم ديگه خبري نيست سوييچ رو دادم به کوروش
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمثل بدبختهايي که بچشون رو ازشون مي گيرند به پرايدم زل زده بودم ...
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبا بغض گفتم :
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_ضبطش هنوز تعميرگاهه
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irافراشته زد زير خنده
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_مگه اين ضبطم داره !؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irحرصم گرفت ، پامو کوبيدم زمين و جوابش رو دادم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_معلومه که داره ! تازه فلشم مي خوره
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irايندفعه کوروشم نتونست جلوي خنده اش رو بگيره !
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irباورم نمي شد پشت يه ماشين صفر نشسته بودم ! صبح که مي اومدم نمي دونستم چي در انتظارمه انگار ايندفعه بخت باهام يار بوده
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_چرا انقدر يواش ميري ؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبا تعجب به کيلومتر نگاه کردم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_ 90 تا که آروم نيست !
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_فکر کنم تا نيم ساعت پيش کمتر از 120 نمي رفتي
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-اون موقع ماشينم صفر نبود
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_خوشم مياد کتمان نمي کني
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_چي رو ؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_هيچي ، از فردا صبح مي توني بياي سرکار ... قبلش ميري پيش خانوم دلاور تا قرادادت رو تنظيم کنه
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_ممنونم آقاي افراشته مطمئن باشيد پشيمون نمي شويد
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_اميدوارم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_ببخشيد من بايد دقيقا چيکار کنم ؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_در واقع راننده سرويس نميشي
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_پس چي !؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_من هر روز کلي کار دارم تو اين شهر بزرگ ، خيلي وقت ها با آژانس يا راننده هاي هتل ميرم اين ور اونور
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irچون اصلا اعصاب رانندگي و ترافيک ندارم ، تو ميشي راننده من
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irنزديک بود شاخ دربيارم ! با تعجب گفتم :
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir