رمان هوده به قلم مهدیه سجده
«دستانی که در آتش میرقصید حکایت از پشیمانیای داشت که چارهای برایش نبود و چشمانِ محکوم به تماشا، حکایت تلخش را از بَّر شد!» زندگی مشترک بهنود که در شرف سه نفره شدن بود رو به فروپاشی رفته و تلاشهایش بیثمر شدهبود؛ اما مشکلات از جایی آغاز شد که بهنود در شغل وکالتش با پروندهای رو به رو شد و همهی زندگیاش روی دور باطل افتاد. پروندهای که هرچه بیشتر حقیقتش آشکار میشد فهمیدنش را برای بهنود سختتر میکرد؛ اما کاغذهای سوختهی لا به لای پرونده، حقیقت فراموش شدهای را هجی میکرد که انگار از یاد رفتهبود. شخصی بعد از سالها از راه رسید، حقیقت را از بین خاکسترهای به جا مانده فهمید و حالا میخواست دردی که با گوشت و استخوانش حس میکرد را تا مغز استخوان مقصرها برسد!
ژانر : عاشقانه، اجتماعی، معمایی، جنایی
این رمان به صورت آنلاین در حال انتشار است و به مرور قرار داده میشود. شما میتوانید برای خواندن این رمان روی دکمه زیر کلیک کنید تا به صفحه مخصوص رمان منتقل شوید
ن
در پارت 1900چه رمان خفنییییی
۹ ساعت پیشمیم
در پارت 1400منم یه صبر به اندازه صبر بهنود میخام!
۹ ساعت پیشمیم
در پارت 1300نمیشه یکی از این بهنود هاهم سر را ما قرار بگیره ؟؟؟😄😄
۱۰ ساعت پیشمیم
در پارت 900با قدرت تمام پیش به سوی پارت های هیجانی دیگر
۱۵ ساعت پیشمهدیه سجده | نویسنده رمان
فردا میذارم عزیزم ❤️
۱۳ ساعت پیشمیم
در پارت 400عالی واقعا چرا آدم های خارق العاده فرصت زندگی ندارن؟؟🥺
۱۵ ساعت پیشمهدیه سجده | نویسنده رمان
زندگی برای همه یکسان و عادلانه نیست 🥺
۱۳ ساعت پیشمحیا
00عالی بود خیلی ممنون بی صبرانه منتظر پارت بعدی هستم❤️
۱۸ ساعت پیشمهدیه سجده | نویسنده رمان
فردا بازم پارت میذارم ممنون مه نظر میدی ❤️❤️
۱۳ ساعت پیشدنیا
در پارت 1900عالیییییییی بیستهههههههه
۱۹ ساعت پیشمهدیه سجده | نویسنده رمان
ممنونم عزیزدلم❤️❤️❤️
۱۳ ساعت پیشدنیا
در پارت 1800خسته نباشید رمان رو خیلی دوست دارم
۱۹ ساعت پیشمهدیه سجده | نویسنده رمان
سلامت باشی عزیزم ممنونم ❤️
۱۳ ساعت پیشسپی
در پارت 1900تا اینجا که عالی بود از نویسنده این رمان خوب متشکرم 🌹♥️
۲۲ ساعت پیشمهدیه سجده | نویسنده رمان
خداروشکر عزیزمم ❤️
۱۳ ساعت پیشم.ر
در پارت 1900امیدوارم تهام بتونه کمک کنه بیچاره بهنود
دیروزمهدیه سجده | نویسنده رمان
در آینده مشخص میشه و با شخصیت تهام هم آشنا میشی ❤️
۱۳ ساعت پیشزهرا
در پارت 1900وتی خدای من .قلبم اومد تو دهنم .عجب پارت خفن و ترسناکی بود خدایی نویسنده جون دمت گرم. خواهشا تورا خدا به پارت هدیه ایی چیزی بده من امشب خواب نمی افتم
دیروزمهدیه سجده | نویسنده رمان
خیلی خوشحالم راضی بودین قسمتای جناییتر در راه هست خدا بخواد فردا پارت میذارم بازم
۱۳ ساعت پیشمیم
در پارت 200همتو بیست ❤️
۱۶ ساعت پیشدنیا
در پارت 1900خیلی این قسمتش جذاب و. ترسناک بود پس یه قاتل سراغ بهنود اومد واقعااا خوشم اومددد از حالت معماییش عالیهههه
۱۹ ساعت پیشدنیا
در پارت 1700خیلی قشنگههه عاشقش شدم
۱۹ ساعت پیش
ن
در پارت 1900خیلی دوسش دارم