زندگی همایون هیچ‌وقت آرام نبود؛ او سال‌ها بود که با انواع پرونده‌های قتل و کالبدشکافی اجسادی سروکار داشت که فجیعانه به‌ قتل رسیده بودند، ولی این تنها پرونده‌ای بود که حیرانش کرده بود. قاتلی باهوش که در عرض سه ماه، چهار قربانی گرفته بود و تنها ردی که از خودش باقی گذاشته بود، تاسی ناقص، بدون عدد شش بود که هر بار آن را در قسمتی از بدن مقتولین پنهان می‌کرد. چند ماه بود قانون را بازی می‌داد و هر پلیسی که پرونده را به عهده‌ می‌گرفت زمین می‌زد؛ اما مسئله‌ی اصلی این نبود. مسئله‌ی اصلی این بود که چرا راننده‌‌تاکسی‌ها؟ چه‌چیزی می‌توانست به چنین قاتل مجنونی، انگیزه‌ی قتل یک مشت پیرمرد بدبخت را، آن هم تا این حد وحشیانه بدهد؟ این سوالی بود که همایون از خودش می‌پرسید و آذر هم برای تکمیل مقاله‌اش سعی داشت پاسخی برای آن پیدا کند...

ژانر : عاشقانه، اجتماعی، معمایی، جنایی

این رمان به صورت آنلاین در حال انتشار است و به مرور قرار داده میشود. شما میتوانید برای خواندن این رمان روی دکمه زیر کلیک کنید تا به صفحه مخصوص رمان منتقل شوید

شما به این رمان چه امتیازی میدهید؟
نظر خود را ارسال کنید

توجه کنید : نظر شما نمیتواند کمتر از 10 کاراکتر باشد.
برای اینکه بتونیم بهتر متوجه نظرتون بشیم، لطفا به این سوالات پاسخ بدید:

  • کدام بخش از رمان رو بیشتر دوست داشتید؟
  • کدام شخصیت رو بیشتر دوست داشتید و چرا؟
  • به بقیه خواننده‌ها چه پیشنهادی می‌کنید؟

به عنوان یک رمان خوان حرفه‌ای با پاسخ به این سوالات، به ما و سایر خوانندگان کمک می‌کنید تا دیدگاه کامل‌تری از رمان داشته باشیم.

آخرین نظرات ارسال شده
  • سمیرا

    در پارت 3400

    پروین چرااا واقعا انتظارشو نداشتم گفتم الان یه چی میشه میره سراه آذر

    ۹ ساعت پیش
  • مریم دولتیاری | نویسنده رمان

    انتظار داشتید بره سراغ آذر جدی برای مامانش؟😳😂

    ۹ ساعت پیش
  • اسرا

    در پارت 3400

    مریم عالی تحقیق درموردکالبدشکافی عالی فقط یه سوال شماترسوهم هستیدیانه🤔🙏

    دیروز
  • مریم دولتیاری | نویسنده رمان

    خودم؟😂😂😂

    ۲۴ ساعت پیش
  • اکرم بانو

    در پارت 1700

    این دخترم مستقیم ب سمت دردسرمیره،فک میکنم قراره خیلی وارد ماجراهابشه

    ۳ روز پیش
  • مریم دولتیاری | نویسنده رمان

    😅👏

    ۳ روز پیش
  • م.ر

    در پارت 3300

    حتما اذر میاد سر وقت مادر همایون

    ۳ روز پیش
  • مریم دولتیاری | نویسنده رمان

    😅😅

    ۳ روز پیش
  • اسرا

    در پارت 3300

    هیچوقت به هیچ نویسنده ایی اعتراض نکردم پارت کوتاه ولی مریم گلی این پارت خیلی خیلی کوتاه بودوقراربوداشک همایون دربیاری 😁🙏

    ۳ روز پیش
  • مریم دولتیاری | نویسنده رمان

    شرمنده حقیقتاً یه‌ مقدار وقت کم بود معمولاً بیشتر از اینه💚

    ۳ روز پیش
  • اسرا

    در پارت 3200

    ممنون که مشکلات آدمی که چنین کارداره وتوخونه هم دچارمشکل نوشتی تاشایدکمترقضاوت کنیم🙏💋

    ۵ روز پیش
  • مریم دولتیاری | نویسنده رمان

    💚💚💚

    ۵ روز پیش
  • سارا

    در پارت 3200

    مادرش گناه داره🥲

    ۶ روز پیش
  • مریم دولتیاری | نویسنده رمان

    :))

    ۶ روز پیش
  • سمیرا

    در پارت 3200

    وای چقدر دلم سوخت برا همایون.. نمی فهمم واقعا الان نکنه مامان حمایون قاتله😭😂

    ۶ روز پیش
  • مریم دولتیاری | نویسنده رمان

    بچه هااا دیگه همه که نمی تونن قاتل باشن خیلی ها راهنمایی می کنن تو مسیر کشف قاتل. دقت کنیددد

    ۶ روز پیش
  • اسرا

    در پارت 3100

    آرمین برادرش وهمایون آب دهن جمع میکنه پلاک ماشین می نویس یعنی به همه شک داره 🙏

    ۱ هفته پیش
  • مریم دولتیاری | نویسنده رمان

    دیگه نباید نداشته باشن؟😂

    ۱ هفته پیش
  • اکرم بانو

    در پارت 1500

    اوا...چطوری تونست هیچی نگه،من ک اگه بودم دهنش رو سرویس میکردم😂😂😂

    ۱ هفته پیش
  • مریم دولتیاری | نویسنده رمان

    هرکی بود می‌کرد😂

    ۱ هفته پیش
  • اسرا

    در پارت 3000

    نه مقتول۶بودوتاس که عدد۶نشون میدادپس ممکن قتل نیلاربطی به امدن معبودنباشه ازقبل قراربودکشته بشه🙏

    ۱ هفته پیش
  • مریم دولتیاری | نویسنده رمان

    این تئوری خوبی بود خوشم اومد از دقتتون😅

    ۱ هفته پیش
  • اسرا

    در پارت 1800

    راننده جوان ترمیگه ۴۰تومن بده مرتضی شردرست نکن 😁خوب مرتضی داریم

    ۱ هفته پیش
  • مریم دولتیاری | نویسنده رمان

    آهان آهان، بله شخصیت فرعی بوده من تو ذهنم نمونده اسمش. پیرمرد اسمش مرتضی ست همه رو با اسم شاهد و مقتول شماره ی . حفظ کردم. مرسی از حضورتون🤍

    ۱ هفته پیش
  • اسرا

    در پارت 3000

    خوب کی فکرتحقیق توذهن معبودانداخته بعدنقاشی قتل۶ شب به دست معبودرسیدنیلاقراربودداستانش بگه چرانگفت🤔🙏

    ۱ هفته پیش
  • مریم دولتیاری | نویسنده رمان

    چون نتونست بگه. ساعت شش عصر هم نبود

    ۱ هفته پیش
  • اسرا

    در پارت 2700

    توقبرستون یکی ازراننده هاجوان بوددومی سن سال دار اگه مقتول مرتضی بودپس شاهدنمیتونه راننده دوم باشه پس پیرمردکیه چون بجز۲تاکسی اونجاتاکسی نبود🤔🙏خوب ازاول تااینجا۲بارخوندم

    ۱ هفته پیش
  • مریم دولتیاری | نویسنده رمان

    توی قبرستون چهار نفر بودن. یه راننده ی پیر، یکی جوون تر و اون پسر جوون و همایون. پیرمرد ادعا می کنه راننده ی جوون تر به قتل رسیده و همایون چهره ش رو یادش نمیاد و از طرفی با زمان بندی قتل نمی خونه. نمی دونم مرتضی نداریم ما تو داستان از کجا اوردید😂

    ۱ هفته پیش
  • اسرا

    در پارت 1100

    قاتل ابزارداره مثل ابزارجراحی 🤔🙏

    ۱ هفته پیش
  • مریم دولتیاری | نویسنده رمان

    ابزار ممکنه هر چیزی باشه، سلاح سرد.

    ۱ هفته پیش
نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.