در مورد دختریه به اسم اناهید یلدا .. دختری مغرور …. زیبا … اناهید عاشق .. عاشق خانوادش … بعد مرگ خواهرش اناهید به کشور پدرش ایران بر میگرده تا انتقام خواهرشو بگیره .. ولی به خاطر مشکلی که برای پسر عموش پیش میاد …مجبوره خودشو فدا کنه … مشکلی که زندگی اناهید و دچار تغیر و تحول میکنه

ژانر : عاشقانه

تخمین مدت زمان مطالعه : ۶ ساعت و ۳۱ دقیقه

مطالعه آنلاین با نگاهت آرامم کن
نویسنده : فاطمه تبریزیان

ژانر : #عاشقانه

خلاصه:

در مورد دختریه به اسم اناهید یلدا .. دختری مغرور …. زیبا … اناهید عاشق .. عاشق خانوادش … بعد مرگ خواهرش اناهید به کشور پدرش ایران بر میگرده تا انتقام خواهرشو بگیره .. ولی به خاطر مشکلی که برای پسر عموش پیش میاد …مجبوره خودشو فدا کنه … مشکلی که زندگی اناهید و دچار تغیر و تحول میکنه....

من خسته دل به تو دلی زخمی میدهم

به نیاز ترمیم روح تکه و پاره ام

من رنگ شده در رنگرزی این دنیای فانی

زخم دلهایم را به دست مداد رنگی هایت می سپارم

که هر روز مرا به رنگی در اوری و شادی کودکانه سر دهی

که اگر تو ان باشی که من شناختم

دلهره رنگ شدن ندارم .....

فصل اول

با صدای مهماندار چشمانم و باز کردم و از پنجره نگاهی به اسمان دوختم

-مسافرای عزیز ما الان در اسمان ایران هستیم لطفا کمربند های خود را محکم ببندید ..

با بی حوصلگی کمربندمو بستم و منتظر نشستن هواپیما شدم

Laydi-

Yes-

Please get your head what we 're now in heaven, Iran-

(لطفا چیزی سرتون کنید ما الان در اسمان ایران هستیم )

Oh ... yes-

(اوه ..بله)

شالی رو که وقت سوار شدن به هواپیما تاشده روی پاهام گذاشته بودم گرفتم و سر کردم

سوار تاکسی شدم و از راننده خواستم تا منو به هتل ... ببره

-خانم رسیدیم

از ماشین پیاده شدم ... پول راننده رو حساب کردم نگهبان هتل جلو امد و چمدونمو گرفت و راهنماییم کرد

به سمت پذیرش رفتم

-سلام

-بفرمایید خانم

-اتاق رزرو کرده بودم

-لطفا شناسنامه و پاسپورتتون

پاسپورت و شناسنامه رو به طرفش گرفتم و نگاه اجمالی به سالن هتل انداختم

-خانم رادمهر

-بله

-شما ایرانی هستین

باز این سوال مسخره شروع شد.. اصلا حوصله جواب دادن نداشتم

-خیر!

نگاهی بهش انداختم داشت نگاهم میکرد ...شاید منتظر بود بیشتر توضیح بدم ولی مم حوصله نداشتم به کسی شجره نامه تحویل بدم .. نگاهش دیگه داشت عصبیم میکرد

-اقا اتاق من اماده نشد

نگاهش را به زیر انداخت و گفت

-چرا ...سمایی خانم به اتاق 204 راهنمایی کن

مردی با اونیفرم مخصوص هتل چمدونمو گرفت و به طرف اسانسور رفت

کارت و داخل کشیدم در اتاق باز شد ...مرد چمدونمو داخل اتاق گذاشت .. انعامی بهش دادم ..به محض بسته شدن در به طرف پنجره اتاق رفتم و نگاهمو به اسمان دود گرفته تهران دوختم ... پوزخندی زدم و زیر لب گفتم

-این مردم چجوری تو این دود نفس میکشن

پالتومو از تنم در اوردم .. شالمو از سرم برداشتم .. گیره موهامو باز کردم و اجازه دادم موهام یه نفسی بکشه ...

به نزدیک ایینه رفتم ...به موهای بلندم که حالا تا کمرم میرسید دستی کشیدم

بغضم گرفته بود بعد از اون اتفاق چند بار خواستم موهامو کوتاه کنم اما ارسام نذاشت چقدر سر این موضوع باهاش جرو بحث کردم .. اخرشم اون پیروز شد

به یاد ارسام لبخندی روی لبهام نشست .. همیشه بهم میگفت

-انی من عاشق شونه زدن موهاتم .. ای کاش منم میتونستم موهامو مثل تو بلند کنم

روی تخت نشستم ... خیلی خسته بودم ولی باید با مامان تما میگرفتم و بهش خبر رسیدنمو میدادم

تلفن برداشتم و از مردی که پاسخ گو بود خواستم شماره ای رو برام بگیره

Bonjour-

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

(الو)

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-سلام مامان

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-وای انی تویی عزیزم ... حالت خوبه راحت رسیدی .. مشکلی که پیش نیامد

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-هوووووف مامان .. بله خوبم ... چه مشکلی باید پیش بیاد

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-انی عزیزم اخه این سفر چی بود به کلت زد خب صبر میکردی سال اینده با هم می امدیم ایران

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-مامان فقط زنگ زدم تا بهتون خبر رسیدنو بدم .. الانم خسته ام میخوام استراحت کنم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-انی قول بده که مواظب خودت باشی

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

چه چیز سختی مامان ازم میخواست .. نمیتونستم ادمی بودم که اگر قولی میدادم چه خودم چه به دیگران حتما بهش عمل میکردم حتی اگر به ضرر خودم تمام میشد ولی الان چجوری میتونم قولی بدم که خودم بهش اطمینانی ندارم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-مامان بعدا باهات تماس میگیرم فعلا بای

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

فوری تلفن قطع کردم .. خودمو روی تخت انداختم باید استراحت میکردم .. به ارامش احتیاج داشتم ..باید اعصابم اروم میشد تا بتونم تصمیم بگیرم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

با برخورد نور .. چشمامو باز کردم دتمو جلو چشمام گرفتم و غریدم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-اههههههههههه...چه افتابی .. سوختم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

فوری از تخت پایین پریدم و پرده اتاق و کشیدم تا دیگه نور نیاد

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

به ساعت نگاه کردم 11 بود با دست ضربه ای به پیشونیم زدم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-ای وای چقدر خوابیدم از دیروز تا الان همش خوابم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

میخواستم زنگ بزنم بگم برام صبحانه بیارن ولی پشیمون شدم یک ساعت دیگه وقت ناهار بود ..به دستشویی رفتم و صورتمو شستم ..جلو ایینه ایستادم تازه متوجه شدم با شلوار بیرون خوابیدم یعنی اگر خونه بودم خودمو کشته بودم اخه من با این شلوارا خوابم نمیبرد و حتما باید یه چیز راحتی می پوشیدم ...

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

برس برداشتم و به موهام شونه زدم اول موهامو یه دور با کش بستم بعد کلیبسمو به موهام زدم به خودم تو ایینه نگاه انداختم و پوزخندی گوشه لبم جا گرفت

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-کو اون همه غرور و ادعا .. کو!؟؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

رنگ پوستم سفید بود به قول ارسام مثل برف ..گونه های کاملا برجسته .. چونه گرد و خوش فرم لبای کوچیک و قلوه ای سرخ ..بینی قلمی و کوچیک که هر کس میدید فکر میکرد عملیه ..چشای درشت و کشیده ای به رنگ خاکستری داشتم که مژه های بلند و پرپشتم بهش جلوه خاصی داده بود ... موهای به رنگ شب که الان به کمرم میرسید و ل*خ*ت بود به قول مامان مثل ابریشم میموند

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

ارمی همیشه میگفت

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-انی چهره تو دل برویی داری محاله مردی تو رو ببینه وبتونه چشم ازت برداره

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

و با این حرف بلند میزد زیر خنده .. اما همیشه این حرفش با واکنش ارشام روبرو میشد

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

دست از فکر و خیالات برداشتم .. پالتو مشکی خزدارمو با جین مشکی پوشیدم ..شال مشکیمم روی سرم انداختم .. بوت های پاشنه بلند 5 سانتی هم پام کردم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

بار دیگه به خودم تو ایینه نگاه انداختم .. مقداری از موهام روی صورتم ریخته بود .. موهامو داخل شال فرستادم اگه وقت دیگه ای بود یه ب*و*س برای خودم میفرستادم .. ولی الان اصلا دوست نداشتم تو چشم باشم پس تمام موهامو داخل شال کردم و اجازه ندادم حتی یه خال ازش بیرون بیاد .. کیفمو برداشتم و از اتاق خارج شدم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

از هتل بیرون امدم و یه تاکسی گرفتم و ازش خواستم منو به رستوران ... ببره

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

داخل رستوران که شدم محو فضای سنتی رستوران شدم ...حتی تو پاریس هم رستورانی به این زیبایی ندیده بودم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

روی یکی از تخت ها نشستم .. گارسون که پسر جونی بود بهم نزدیک شد

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-خیلی خوش امدید چی میل دارید ؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-شنیدم کوبیده های ایران معرکست

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

گارسون لبخندی زد و گفت

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-بله البته ... شماایرانی نیستین ؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-خیر

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-ولی خیلی رون فارسی صحبت میکنید

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-میدونم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

انگار از حرفم یکه خورد .. اصلا دوست نداشتم زود با یه نفر خودمونی بشم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-لطفا برای من یک پرس کوبیده بیارید

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-بله !برای دسر چی میل دارید ؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

- فقط سالاد

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-واییییییییی انی اگه بدونی اونجا معرکست .. وای کوبیده هاشو بگو

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-ارمی چرا مثل ندید بدیدا رفتار میکنی .. فکر نمیکردم بری تهران اینقدر متحول بشی

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-هووووووف .. انی خاک بر سرت ما داریم عمرمونو اینجا تلف میکنیم .. ایران یه چیز دیگست ..عالیه دختر

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-ارمی خواهش میکنم من حاضر نیستم به هیچ وجه از کشورم دست بکشم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-اههههههههههه..شعار نده حالمو بد کردی ..پس چرا مثل مردم کشورت رفتار نمیکنی

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-چون دوست ندارم مرکز توجه دیگران باشم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-انی عزیزم خیلی دوست دارم توام باهام بیایی ایران هم کشور ماست ...مثل اینکه یادت رفته

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-نه عزیزم یادم نرفته ولی من فعلا کارای مهم تری دارم .. حوصله سفر و این جور چیزا رو هم ندارم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-برو بمیر

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-بفرمایید خانوم سفارشتون

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

با صدای گارسون به خودم امدم و ازش تشکر کردم .. اولین قاشق و که به دهان گذاشتم ..اشک تو چشمام جمع شد ..ارمی خیلی کوبیده دوست داشت ..واقعا هم که خوشمزه بود

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

بعد از خوردن غذا از صاحب رستوران خواستم تا برام یه اژانس بگیره تا به هتل برگردم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

تو اتاقم نشسته بودم و داشتم فکر میکردم که از کجا باید شروع کنم ... کارم خیلی سخت بود و من اصلا این شهر بی در و پیکر و نمیشناختم .. شناختم ازش یه شناخت سطحی بود اول باید یه ذره اینجا جامی افتادم ..

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

تو فکر بودم که تلفن اتاقم زنگ خورد

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-بله

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-خانوم رادمهر

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-بفرمایید

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-تو لابی هتل یه نفر با شما کار داره

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

یه تای ابروم بالا پرید

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-الان میام

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

فوری لباسمو عوض کردم و سوار اسانسور شدم ..یعنی کی باعام کار داشت .. کسی که خبر نداشت من به ایران امدم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

از اسانسور بیرون امدم به طرف پذیرش حرکت کردم که بپرسم اون شخصی که باهام کار داره کجاست اما از چیزی که دیدم جا خوردم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

لبخندی ناخوداگاه به روی لبم امد با صدای بلندی گفتم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-علیرضــــــــــــــــــــ ـــــــــــا

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

علیرضا به سمتم برگشت چشم های شیطونشو بهم دوخت و نیشاشو تا اخر باز کرد فوری به سمتش دویدم و تا به خودش بیاد خودمو تو آ*غ*و*شش انداختم محکم ب*غ*لش کرده بودم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

علیرضا با لحن خنده داری گفت

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-هی هی انی اینجا که پاریس نیست حیا داشته باش دختر

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

از آ*غ*و*شش بیرون امدم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-معذرت میخوام اصلا حواسم نبود

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-خب حال انی خانوم ما چطوره

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-من خوبم تو خوبی داداش جونم از کجا فهمیدی که من اینجام

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-میخوای همینجا بایستم تا برات توضیح بدم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-ای وای نه بیا بریم تو لابی بشینیم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

دست علی رو گرفتم و هر دو به سمت لابی هتل رفتیم و به نگاه های مردی که تو قسمت پذیرش بود هم توجهی نکردم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-خب زود باش بگو

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-ای وای مگه اینجا دادگاهه ... اول بگو یه چیز بیارن بخوریم گلوم خشک شد

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-علیرضا

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

سفارش قهوه و کیک دادم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

تا اوردن سفارشمون علی تا تونست چرت و پرت گفت

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

وقتی سفارشمونو اوردن فنجون قهوه رو گرفت و مقداری ازش خورد ..

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-اوممممممم چه قهوه ای .. هر چند به پای قهوه هایی که انی جون درست میکنه نمیرسه

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-مزه نریز .. علی بگو دیگه از کجا فهمیدی من اینجام ..دیگه کی خبر داره

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-عرضم به حضورت که این ارسام خل دیونه

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-هووو درست صحبت کن

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-واه واه مثلا میخوای بگی روش تعصب داری

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-فک کن یه درصد نداشته باشم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-خب حالاداشتم میگفتم این ارسام گل گلاب که الهی خدا ازش نگذره

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

با اعتراض گفتم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-علی

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-ای کوفت و علی .. مرض و علی .. خب راست میگم دیگه پسره خل ساعت 3 صبح زنگ زده من بیچاره از خواب نازم بیدار کرده ...که چی .. این انی خانوم خل تر از خودش پاشده امده ایران اونم چی .. پنهونی

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

زیر لب غریدم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-ای ادم دهن لق

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-اوی به داداش من فحش نده

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-برو بابا دلم میخواد به هم سلولیم فحش بدم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-حالا مثل یه دختر خوب وسایلتو جمع کن بریم خونه ما

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-علی مگه عمو اینا هم میدونن

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-ههههههه خانوم باش عمو اینا که سهله عمه اینا هم میدونن .. این ارسام خان دیشب همه رو زا به راه کرده که چی قلش امده ایران و اگه یه تار مو ازش کم بشه هممونو بیچاره میکنه

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-الهی من فداش شم که همش به فکر منه

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-پس من چی انی؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

علی همچین با لحن مظلومی اینو گفت که به خنده افتادم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-توام برام عزیزی مثل ارسام و ارشام

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

بعد دستامو باز کردم و گفتم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-اصلا بیا ب*غ*لم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-حالا وسایلتو جمع کن بریم خونه .. اونجا قشنگ ب*غ*لت میکنم .. الان این خیر ندیده ها زنگ میزنن پلیس بیاد به جرم فحشا بگیرتمونا

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-غلط کردن

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

به اتاقم رفتم تا وسالمو که هنوز بازشون نکرده بودم جمع کنم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-خب علی بذار تصویه کنم بریم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

علی اخمی کرد و با لحن جدی گفت

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-حساب کردم .. دفعه اخرت باشه وقتی با من میایی دست به جیب بشیا

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-اوه اوه غیرت .. باشه چشم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

علی چمدونمو گرفت و به سمت ماشینش رفت در اذرا کاربنیشو باز کرد و چمدونمو داخل گذاشت .. در جلو و باز کردم و نشستم از این سوسول بازیا خوشم نمی امد که پسر بیاد و در برای دختر باز کنه

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

علی هم در و باز کرد و داخل ماشین جا گرفت .. ماشین جلو خونه عمو منصور نگه داشت .. از ماشین پیاده شدم و به سمت علی برگشتم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-چرا ماشن نمیبری داخل

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-فضولی عشقم میکشه بیرون بذارم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-بی ادب در و باز کن خسته شدم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-واه واه مگه من نوکرتم .. خب خودت زنگ بزن

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

یه پشت چشم براش اومدم و زنگ به صدا در اوردم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-بله

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-جیران خانوم در باز کن که ابجیمو اوردم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-وای اقا بفرمایید داخل

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

یه نگاه خرکی به علی انداختم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-بچه جون من خودم زبون دارم اینو تو مغز پوکت فرو کن

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

در با صدای تیکی باز شد .. قبل از اینکه علی باز مسخره بازی در بیاره داخل رفتم .. داشتم نمای ساختمان رو نگاه میکردم از 8 سال پیش تا الان هیچ تغییری نکرده بود

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

با صدای جیغ بلند زنی نگاه از ساختمان برداشتم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-وای انی عزیزم .. خیلی خوش امدی

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

تا بیام متوجه موقعیت بشم تو ب*غ*ل زن عمو راهله بودم دستامو دور کمرش حلقه کردم و سرمو روی سینه اش گذاشتم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-زن عمو خیلی وقته ندیده بودمتون

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

ب*و*سه ای روی گونه اش گذاشتم .. زن عمو هم چپ و چپ ب*و*سم میکرد

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-ای بابا خانوم ول کن دخترمو

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

از ب*غ*ل زن عمو بیرون امدم و به سمت عمو منصور دویدم خودمو پرت کردم تو ب*غ*لش

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-عمو .. عمو جون دلم براتون شده بود اندازه یه سوزن

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

عمو ضربه ارومی به شونه هام زد و گفت

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-بشین پدر صلواتی .. اینقدر چاخان نکن .. تو اگه دلت برای عموت تنگ شده بود .. زودتر می امدی

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

ب*و*سه ای روی گونه ام کاشت

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-بیا بریم داخل دخترم که الان همه میان اینجا

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

با این حرف عمو از حرکت ایستادم و تغریبا جیغ کشیدم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-همههههههه؟؟؟؟؟؟؟؟؟ منظورتون از همه کیان ؟؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

زن عمو – منظورمون از همه عمه اینا هست دیگه

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-البته منظور مامان کل فامیل و دوست و اشنا

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-علی رضا !!!!

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-خب چیه مامان راست میگم دیگه ... از دیشب که این ارسام خیر ندید زنگ زده تلفن به دست شدین و دارین کل فامیل و خبر میکنین

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

با این حرف علی اه از نهادم بلند شد .. مثلا من امده بودم تو ارامش باشم .. اعصابم داغون شده بود دستامو مشک کردم و چشمامو بستم و چند تا نفس عمیق کشیدم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

زن عمو فوری به طرفم امد

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-انی حالت خوب نیست ؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

چشمامو باز کردم و لبخند مصنوعی زدم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-حالم خوبه زن عمو

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

علی در حالی که چمدون به دست به داخل خونه میرفت گفت

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-مامان این دخترت زیادی لوسه ها .. اینقد بهش بها نده

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

میخواستم به سمتش حمله ور بشم و دو تا کتک پدر و مادر دار بهش بزنم که صدای اخش بلند شد

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-اخ ... ای .. بابا ول کن گوشامو

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

با دیدن قیافه علی من و زن عمو به خنده افتادیم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-دیگه انی منو اذیت میکنی

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-بابا من شکر خوردم ول کن .. کندیشون

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

عمو با خنده گوشای علی رو ول کرد

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

علی با اخم به سمتم برگشت

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-اصلا من غلط کردم امدم دنبالت .. هنوز نیامدی داری جا منو میگیری

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

به سمتش رفتم و هلش دادم به عقب و به طرف خونه به راه افتادم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-برو بابا زود باش چمدونمو ببر به اتاقی که برام در نظر گرفتین

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-ای دختر چشم سفید تو قراره تو انباری بخوابی اتاق کجا بود

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

با بی تفاوتی گفتم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-اونجا که اتاق توئه داداشی

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-ای وای زلزله کی گفته بود تو لال مونی گرفتی .. تو همون انی سزتق همیشگی هستی

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

*************

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

سه هفته بود که خونه عمو بودم .. تو این سه هفته با این که اصل حوصله نداشتم با علی کل تهران و گشتیم .. عمه اینا زیاد به خونه عمو می امدن چند بار هم ازم دعوت کردن که به خونشون برم ولی من در کمالادب دعوتشونو رد کردم اخه خونه عمو راحت تر بودم .. چون عمو خیلی شبیه بابا بود ..زن عمو هم یه جورایی مادرم حساب میشه .. اخه با علیرضا خواهر و برادر رضایی هستیم .. علیرضا خیلی سعی میکرد که با مسخره بازیاش منو بخندونه ولی من فقط میتونستم خنده های مصنوعی تحویلش بدم .. خودشم میفهمید که خنده هام مصنوعیه .. ارشام همیشه میگه

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

وقتی میخندی چشتام میخنده ولی الان این چشم ها خیلی وقته سرد و بی روح شده

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-سلام عمو جون خوبین ؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

عمو سرشو از روی روزنامه بالا اورد و نگاه با محبتی بهم انداخت

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-سلام دختر گلم چه عجب خونه ای

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

به طرفش رفتم و ب*و*سه ارومی روی گونه عمو نشوندم .. روی مبل روبه روی عمو نشستم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-خب راستش عمو جون براتون یه زحمتی داشتم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-زحمت چیه عزیزم تو رحمتی .. بگو دخترم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-عمو راستش دنبال یه دفتر برای محل کارم .....

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

عمو به میان کلامم پرید

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-یعنی میخوای ایران بمونی

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

به چشم های مهربونش نگاه کردم ... لبخند کم جونی زدم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-فعلا که میخوام بمونم البته ....

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-عمو باز به میون حرفم پرید

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-خیلی خوشحالم .. خیلی .. تو نگران چیزی نباش بهترین و اوکازیون ترین دفتر و برات گیر میارم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-ممنون عمو جون

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-پس من برم با وکیلم نریمان صحبت کنم تا کارار و انجام بده

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

عمو با گفتین این حرف از روی مبل بلند شد

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

و به اتاقش رفت

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

انگار همه چیز تو خواب و خیال بود ... همه چیز خیلی سریع اتفاق افتاد ... دو هفته گذشته بود تو این دو هفته من و فرناز ( دختر عمم) دنبال وسایل لازم برای دفتر بودیم .. دو هفته ای که برای من کسل کننده ترین روزها رو در بر داشت و برای فرناز شادی .. دو هفته ای که علیرضا رو ندیده بودم و عمو و زن عمو خونه نبودن و من خونه عمه مریم به سر میبردم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

داشتم قاب عکس رو روی میز می گذاشتم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-فرناز اتفاقی افتاده

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

فرناز که در حال مرتب کردن قفسه ها بود

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-نه چه اتفاقی؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-اخه احساس می کنم اتفاقی افتاده ولی کسی نمی خواد من چیزی بفهمم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-وای انی تو دیگه شورشو در اوردی .. تو خیلی دنبال اتفاقی

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-فرناز غلی این چند روز کجاست حتی تلفنشم جوای نمیده .. من نگرانشم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

نگران نباش این علیرضا خاک بر سر همیشه همین جوریه یه سال پیش یهو بی خبر گذاشت و رفت شمال تلفنشم خاموش کرد اگه بدونی تا برگرده به کجاها که سر نزدیم .. دایی و زن دایی که رسما داشتن دیونه میشدن .. که خل پسرشون کدوم گوری رفته

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-فرناز مودب باش این چه طرز حرف زدنه ؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-اوه اوه .. ایم سوری ... خانوم موبادی اداب ... انی باور کن بعضی موقع ها به سنت شک میکنم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-چرا ؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-چون مثل بزرگا رفتار میکنی ..بیشتر از سنت

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

در حالی که از اتاق بیرون میرفتم .. دستمو پشت کمر فرناز گذاشتم و به بیرون هلش دادم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-من از جلف بازی خوشم نمیاد

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

در اتاق قفل کردم...کیف خودمو و فرناز برداشتم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

صدای جیغ جیغ فرناز بلند شد

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-خاک تو سرت انی یعنی من جلفم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-نه عزیزم تو فقط یکمی شیطونی

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-حالا نیست که خودت خیلی ساکتی .. والا من نمیدونم چه مرگت شده این قدر خشک و عب*و*س و ساکت و گوشه گیر....

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-کافیه دیگه اگه بهت چیزی نگم میخوای تا فردا یه بند فک بزنی ..بپر بریم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

وارد پارکینگ شدیم درماشین فرناز باز کردم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-بیا دیگه فرنازی من خیل یخسته ام

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-منم شدم راننده شخصی خانوم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

خودمو روی صندلی پرتاب کردم و در و محکم بستم که صدای جیغ فرناز بلند شد

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-انی مگه ارث باباته که این جوری باهاش رفتار میکنی

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-فرنــــــــــــــــــــــ ـاز

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

با دادی که کشیدم فکشو بست

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

ماشین و روشن کرد و از پارکینگ خارج شدیم .. با سرعت خیلی کمی داشتیم به طرف خونه عمه میرفتیم ... فرناز خیلی ساکت بود .. و این نشون میداد از دستم خیلی ناراحت شده بود ... دوست نداشتم کسی از دستم ناراحت باشه .. ولی اصلا حس ناز کشیدن و هم نداشتم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-فرنازی

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-چیه

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

اوه .. معلومه که خیلی دلخوره که داره سرد جواب میده

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-چیه نه و بله ! فرنازی ببخشید واقعا منظوری نداشتم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

با ناراحتی اول نگاهم کرد و دوباره نگاهش و به جلو دوخت

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-انی من دارم خیلی سعی میکنم که بشی مثل قبل .. همون انی شاد و سرحال قبل

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

اشک تو چشمام حلقه زد ..دوست نداشتم اجازه بدم تا بریزن ..یه نفس عمیق کشیدم تا شاید بغض لعنتی که راه نفس کشیدن برام سخت کرده بود کنار بره

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-فرنازی بابت همه محبتات ممنون .. اگه میشه منو همینجا پیاده کن

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-وای غلط کردم ...ببخشید دیگه چیزی نمیگم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-دیونه چرا به خودت توهین میکنی میخوام فدم بزنم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-اگه گم بشی جواب مامان و چی بدم .. پدر مو در میاره

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-نگران نباش نزدیک خونه ایم ..مسیر و بلدم ..خواهش میکنم نگهدار نیاز به تنهایی دارم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

فرناز بدون هیچ حرف دیگه ای ماشین و نگه داشت

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

با حالت مظلومی گفت

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-پس زود بیا اگه دیدی مسیر و بلد نیستی بهم زنگ بزن ..سریع خودمو بهت می رسونم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-اوکی

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

از ماشین پیاده شدم وباهاش خداحافظی کردم .. به ارومی تو خیابون قدم بر میداشتم که بنگاهی نظرموجلب کرد

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

از بنگاه بیرون امدم ...نگاهی به ساعت انداختم ....ضربه ارومی به پیشونیم زدم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-اوه مای گاد ساعت 9 شب بود وگوشی من خاموش...فوری گوشیمو روشن کردم به محض روشنشدن گوشیم زنگ خورد بدون معطلی جواب دادم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

صدای جیغ فرناز بلند شد

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-خاک بر سر بیشعور کدوم گوری هستی در به درشده

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-فرناز خیلی بی ادبی عفت کلام نداریا ..معذرت میخوام گوشیم خاموش بود الان سر کوچه ام در و باز کن

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

بدون حرف دیگه ای گوشی قطع کردم .....

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

می خواستم هر چه سریع تر موضوع خونه روبه عمو بگم و به محض راه افتادن کارم به خونه خودم برم ...جلو در که رسیدم فرناز در و باز کرد و خودشوتو ب*غ*لم انداخت و با صدای بلند گریه کرد

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-انی..انی کجا بودی ... نگفتی دلم هزار راه میره

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

عمه هم به طرفم اومد و فرناز و کنار زد و منو تو آ*غ*و*ش کشید

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-عمه فدات شه کجا بودی دختر م؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-عذر میخوام عمه جون ...نگران نباشید من بلدم از خودم مراقبت کنم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

فرناز – انی !!!!!!!!!!!

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

عمه-عزیزم بیا بریم تو خونه حتما خسته ای

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

به داخل خونه رفتیم .. به اتاقم رفتم تا لباسمو عوض کنم ... وقتی از اتاق بیرون امدم همه ساکت شدن فک کردم حتما بحث خانوادگیه منم دخالتی نکردم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

سیبی ازروی میز برداشتم و در حالی که پوست میکردم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-فرهان تو نمی خوای زن بگیری

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-ای باباهمین مونده بود تو بهم بگی زنبگیر

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-خب چرا زن نمیگیری داری پیر میشیا ... عمه !!

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

عمه مریم با صدای من از جا پرید انگار که تو فکر بود

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-بله انی جان

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

فرناز-انی ..!!

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-بله

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-باید باهات صحبت کنم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

عمه و فرهان یکصدا گفتن

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-فرناز سلکت شو

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

اینا چرا امشب این جوری میکنن ... نه انگار واقعا خبرایی هست اینا نمی خوان به من بگن ... سیب و داخلبشقاب گذاشتم و اخمی روی پیشونیم نشوندم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-خب اگه قضیه ای هست که من باید بدونم به منم بگین ... نکنه من غریبه ام

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

فرهان- دلشو داری بشنوی ... یه وقت غش نکنی

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

با حرفش دلشوره عجیبی گرفتم .. فرهان همیشه جدی بود .. هر وقت این جوری حرف میزد یعنی اتفاقی افتاده

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

عمه –فرهان این چه طرز حرف زدنه

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

از جام بلند شدم تا به اتاقم برم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-کجا میری انی ؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-دارم میرم به اتاقم تا شما راحت تر به بحث خانوادگیتون برسین

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

اینا رو با لحن بی تفاوتی گفتن ولی دلشوره عجیبی داشتم .. .

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

عمه- انی بیا اینجا بشین فک کنم توام باید بدونی

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

به صندلی کنار خودش اشاره کرد

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

رفتم و کنار عمه نشستم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-خب من منتظرم بگین

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

عمه- راستش دو هفته پیش .....

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

فرهان به میون حرف عمه پرید

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-مامان اجازه بدین من بگم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

عمه که انگار بار سنگینی از روی دوشاش برداشته باشن یه نفس اروم کشید

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-ببین انی قضیه مربوط به علیرضاست

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

با شنیدن اسم علیرضا ... فوری از سر جام بلند شدم و داد کشیدم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-برای علیرضا اتفاقی افتاده

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

فرهان هم مثل من داد کشید

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-بگیر بشین انی بذار حرف بزنم بعد جیغ جیغ کن

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

با این که دلشوره گرفته بلودم دوباره سر جام نشستم .. نگاهی به فرناز انداخت که داشت با لباسش ور می رفت و نگران بود

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-فرهان میگی یا میخوای دغم بدی ؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-دو هفته پیش علی باز به سرش میزنه که تنهایی بره مسافرت

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-خب

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-تصادف کرده

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

جیغ بلندی کشیدم –چی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ تصادف ... الان حالش خوبه .. کجاست ؟؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-انی محض رضای خدا دو دقیقه اروم بگیر تا حرف بزنم ... علی حالش خوبه

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-پس چی شده که دو هفته ازش حبری نیست .. پس چرا کسی به من چیزی نگفت

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-نمی خواستیم نگران بشی .. علی زده به یک پسر 26 ساله متاسفانه پسره مرده .. علی الانزندانه .. دادگاه تشکیل شده

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

تو بهت بودم .. هضم حرفای فرهان برام مشکل بود

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-حکم دادگاه چی بود

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

فرناز با گریه از جاش بلند شد و به سمت اتاقش رفت .. عمه سرش پایین بود و هق هق میکرد ..فرهان هیچ حرفی نمی زد ..این یعنی چی ؟؟ انی یه ذره به مغز معیوبت فشار بیار

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

اشکی روی گونه ام چکید با صدای ارومی که خودم به زور شنیدمش گفتم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-قصاص ...

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

عمه با صدای بلند زجه میزد

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-الهی عمه فداش شه ... خدایا این چه مصیبتی بود که سرمون امد

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

فوری از سر جام بلند شدم و با دو به اتاقم رفتم .. اولین مانتو مشکی که به دستم امد و تن کردم ...هدبند مشکی و شال مشکیمم زدم ..کیفمو برداشتم و از اتاق بیرون امدم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-فرهان حاضر شو بریم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

فرهان از سر جاش بلند شد

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-کجا بریم انی .. تو که میدونی الان به کسی وقت ملاقت نمیدن

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

در حالی که سعی میکردم بغض تو صدامو مهار کنم گفتم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-فرهان منو ببر پیش خانواده همون پسره

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

عمه-چیکار میخوای بکنی فکر کردی التماسشون نکردیم .. دو هفته که اب خوش از گلومون پایین نرفته

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-فرهان منو میبری یا نه

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-با این که میدونم بی فایدست ولی الان اماده میشم تا بریم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

تو ماشین سکوت عجیبی بود ..ذهنم درگیر بود .. خیلی عصبانی بودم ..اشکی روی گونه ام چکید که با خشونت پاکش کردم .. با عصبانیت گفتم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-چرا به من نگفتین

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

فرهان به سمت من برگشت

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-خود علی دوست نداشت تو بفهمی .. میگفت تو امدی اینجاتا ارامش داشته باشی

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-علی همه اینا به کنار .. علی فقط پسر عموی من نیست برادرمم هست

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-انی خواهش میکنم .. عموبهترین وکیلا رو براش گرفته ..زن عمو تو این مدت کارش شده بود جلو خونه اونا نشستن ... دل مادره از سنگه هیچ جورم نرم نمیشه..فقط یک کلام .. قصاص

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

دیگه چیزی نگفتم دلم داشت میترکید فکر اینکه علی دیگه کنارم نباشه داشت داغونم میکرد.. حتی وقتی پاریس بودم هر شب باهاش چت میکردم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-انی رسیدیم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

بدون گفتن حرفی از ماشین پیاده شدم .. یرمو از پنجره ماشین داخل بردم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-کدوم خونه ؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-همون در بزرگه سفید

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

سمت در رفتم و زنگ زدم صدای مردی ب گوش رسید

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-کیه ؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

خدا به دادم برسه صداش که خیلی عصبانیه

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-جناب میشه چند لحظه تشریف بیارین دم در

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-شما ؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-شما بفرمایید منم خودمو معرفی میکنم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-ببین اگه از طرف اون قاتل ع*و*ض*ی اومدی باید بگم حرف اخر ما همون بود که گفتیم .. قصاص

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

ای لال از دنیا بری این کلمه نحسو نگو

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

با شنیدن دوباره این کلمه تمام تنم یخ کرد

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-اقا من باید با شماحرف بزنم خواهش میکنم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-من هیچ حرفی با شما ندارم دیگه مزاحم نشید

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

با صدایی که امد معلوم شد ایفون گذاشته .. به طرف ماشین رفتم .. فرهان از ماشین پیاده شد

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-چی شد؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-فرهان تو برو

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

فرهان اخم بزرگی کرد

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-اینجوری اخم نکن تو نگران نباش من نمیذارم علی قصاص شه ...فقط تو برو و نگران نباش

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-اخه

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-ازت خواهش میکنم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-داری میلرزی

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

پالتوشو از تنش در اورد و روی شونه های من انداخت

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-مرسی فرهان حال برو

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-انی میخوای چیکار کنی

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-نگران نباش

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

دلم نمیخواست کسی التماس کردنمو ببینه ... به هزار قسم فرهان و راضی کردم که بره ..دوباره به طرف در رفتم و زنگ زدم ..دوباره صدای عصبانی همون مرد

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-خانوم مگه نمیگم مزاحم نشو

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

ولی من باید با شما صحبت کنم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-گفتم نمیشه

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-اگه در و باز نکنین تا صبح همینجا میشینم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-خب بشین و به گداییت برس

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

گوشی گذاشت

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

عمت گدا .. م*ر*ت*ی*ک*ه بی شخصیت .. دارم میگم بیا باهانت حرف بزنم .. بی فرهنگ

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

چند دفعه دیگه زنگ زدم .. در زدم .. ولی کسی در و باز نکرد ..پشت در روی زمین نشستم .. هوا سر بود .. پالتو فرهان و بیشتر دور خودم پیچیدم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

دستامو زیر ب*غ*لم گذاشتم تا گرم بشن .. هر چی فحش بلد بودم نثار روح این مردک ع*و*ض*ی کردم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

با صدای جیغ دخترونه بلندی از خواب پریدم .. نگاهم به نگاه دخترک مشکی پوش افتاد فوری از سر جام بلند شدم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-شما چرا جلو خونه ما خوابیدین ؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-شما برای این خونه اید

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-بله

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-من باید با مادرتون صحبت کنم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-شما کی هستین

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir
شما به این رمان چه امتیازی میدهید؟
نظر خود را ارسال کنید
آخرین نظرات ارسال شده
  • حنانه مفتون

    ۱۲ ساله 00

    عالی بود نمیشه فصل دوم بنوسین

    ۲ هفته پیش
  • دیار

    01

    خوب و سرگرم کننده..........

    ۲ سال پیش
  • سایه

    024

    بد بود افتضاح.من هنوز یه رمان جالب تو این اپ نخوندم😔

    ۴ سال پیش
  • مهدیه

    121

    من بهت پیشنهاد میکنم رمان تمنا برای نفس کشیدن و کی گفنه من شیطونم بخونی

    ۴ سال پیش
  • یا علی

    ۲۵ ساله 30

    چرا عزیزم این همه رمان مثلا بوی نا طعم گس زندگیم باش عشق تا جنون زندگی زناشوئی فرشته من پرستار من

    ۳ سال پیش
  • لیانا

    20

    اگه میخوایی خوب باشه مگس و شیطنت در راه عشق رو بخون که عاشقش میشی

    ۲ سال پیش
  • رمان حس معکوس و مگس

    20

    رمانهای احساس من معلول نیست،دلواپس توام،جدال پر تمنا اینا عالین بنظرم

    ۲ سال پیش
  • سمیرا

    10

    آبکی تر از این رمان بازم خودش

    ۲ سال پیش
  • الهام

    00

    بد نبود

    ۳ سال پیش
  • مهشید

    ۱۵ ساله 00

    در کل خیلی خوب بود مخصوصا شخصیت دنداد و کل کل هاشون خیلی بامزه بود.

    ۳ سال پیش
  • حدیث

    ۱۴ ساله 10

    خیلییییی جذاب و عالی بود واقعااا هر دو شخصین مغروووررر و فوق العاده جذاب. ولی تنها ایرادش اینکه معلوم نشد باند اتابک چیشد؟دستگیرشون کردن؟ در کل عالیییی چون تا آخرش نمیدونستی که چی میخواد بشه!حتما

    ۳ سال پیش
  • M

    ۱۵ ساله 10

    این نظر ممکن است داستان رمان را لو داده باشد

  • M

    ۱۵ ساله 10

    این نظر ممکن است داستان رمان را لو داده باشد

  • دنیز

    ۱۸ ساله 00

    قشنگ بود،شخصیت ونداد محشررر بود، مرسی 🌺🌺

    ۳ سال پیش
  • فاطمه

    20

    عالی بود من دوسش داشتم🌷🌸🌷💞💕.اگه خانواده پدری من این شکلی خوب بودن منم این کار و میکردم.عمه من محال غیر ممکنه از کنارت رد بشه یه چیزی نپرونه به جان خودش که می خوام دنیا باشه اون نباشه😁😁😁

    ۳ سال پیش
  • آمازونیه تحت تعقیب

    60

    این نظر ممکن است داستان رمان را لو داده باشد

  • خودم

    21

    بد نبود...ضمنا قرار نیست تو همه رمانا رئیس باند دستگیر واعدام بشه

    ۳ سال پیش
  • مبینا

    20

    رمان قشنگ و جالبی بود حتما بخونید...ولی کاش مشخص میشود باند اتابک چیشود

    ۴ سال پیش
  • آیلین

    00

    عااالی بود کاش جلد دومشم داشت😍فقط اتابک چیشد🤔خیلی رمان خوبی بود حتما بخونین فقط کاش یکم ادامه میدادی من بفهمم بچش به کی میره بچه ای رامین اینا😆اخه همش تو ذهنم بود😆ممنون از نویسنده بابت رمان خوبشون

    ۴ سال پیش
  • شقایق

    03

    گفتم رمان دوست دارم ولی نگفتم دیگه به شعورم توهین کنی خیلی بد بود

    ۴ سال پیش
نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.