محکومه شب پر گناه( جلد دوم قدیسه نجس)

به قلم کلاله قربانی

عاشقانه معمایی

به سر آستین پاره ى کارگرى که دیوارت رو مى چینه و به تو مى گه ارباب نخند… به پسرکى که آدامس مى فروشه و تو هرگز نمى خرى نخند… به پیرمردى که تو پیاده رو به زحمت راه مى ره و شاید چند ثانیه ى کوتاه معطلت کنه نخند… به دبیرى که دست و عینکش گچیه و یقه ى پیراهنش جمع شده نخند… به دستاى پدرت، به جارو کردن مادرت نخند… به دختر بچه ى کبریت فروشى که حالا کبریت هاش تموم شده نخند… به دخترکى که درد داره نخند… شاید دردش تو کلمه ى درد نگنجه… درکش نمى کنى… قبول… نمى فهمیش… باشه… ولى بهش نخند… شاید… همون ته خنده ى روى لبت یه درد بزرگتر واسش باشه… اونقدر بزرگ که گاهى فکر مى کنه بى حس شده… کاش مى شد بجاى خندیدن بهش پا به پاش… با غم هاش… گریه کنى… شاید گریه خیلى وقتا بهتر از خندیدن باشه! گریه با دخترى که از جنس ماست… دخترى که بعد از پشت سر گذاشتن اون همه درد حالا به عشق رسیده… عشقى که قراره زندگى شو نجات بده… هونام… همون قدیسه ى نجس!!! مى خواد هویتشو بشناسه… هویتى که ازش دریغ شده…پایان خوش


63
59,767 تعداد بازدید
25 تعداد نظر

تخمین مدت زمان مطالعه : ۷ ساعت و ۴۵ دقیقه


نظر خود را ارسال کنید
آخرین نظرات ارسال شده
  • سحر ۳۵

    00

    خیلی قشنگ زیبا و عالی

    ۳ ماه پیش
  • الیسا

    ۱۸ ساله 00

    با اینکه به جزئیات داستان خیلی کم توجه شده بود اما باز هم زیبا بود❤

    ۱۰ ماه پیش
  • آیلین

    ۱۹ ساله 20

    همه ی شخصیتای داستان یه طرف، سودا یه طرف دیگه، عاشق شخصیتش شدم، عالی بود واقعا🤩🤩

    ۱۲ ماه پیش
  • حسنا

    ۲۰ ساله 00

    رمان زیبایی بود ...... پیشنهاد میکنم ممنون از خانم قربانی بابت نوشان این رمان زیبا

    ۱۲ ماه پیش
  • ماریا

    ۳۵ ساله 00

    خیلی خوب بود ممنون از نویسنده عزیز

    ۱ سال پیش
  • Mona

    10

    عالی بود شبو روز میخوندمش، بنظرم جا داره واس جلد سوم هم بخاطر سودا وهی اینکه بنظرم مینا میدونست قبر مادر هونام کجاست، ولی کاش هونام همون دختر عمو تیرداد میموند بهتر بود تا اینکه اینقدر پیج ه اش کنن،

    ۱ سال پیش
  • هانیه

    ۱۹ ساله 30

    کلاله ی عزیزم اینقدر بی رحم نباش به خاطر گل روی طرفدار های رمانت جلد سه رو هم که مربوط به سودا باشه بزار..ببین نویسنده ی مورد علاقمی ..ببین !!دیگه چی میخوای ؟وقت ؟باشه تا بمیرم منتظر میمونم..🌹

    ۲ سال پیش
  • مهرنوش

    10

    واقعا عالی بود دستت طلا کلاله جون موفق باشی عزیزم

    ۲ سال پیش
  • چشانا

    61

    عالیی فقط ای کاش نویسنده یه فصل سومی هم می نوشت اون هم در مورد زنگی سودا،واقعا من عاشق سودا شدم خیلی خوب بود 🥺و اینکه به نظرم این حرف درست نیست که افرادی که خیلی قشنگن ام اس میگیرن تا جایی که میدونم

    ۲ سال پیش
  • چشانا

    50

    تا جایی که میدونم یه بیماری خود ایمنی و بدن سلول های عصبی یا همون پشتیبان و هدف میگیره و باعث نابودی اونها میشن و این هیچ ربطی به زیبایی و زشتی نداره🙄🙄

    ۲ سال پیش
  • چشانا

    64

    ویه چیز دیگه به نظرم این حرف خیلی چرت که به طرف بگی حر.وم.زا.ده واگه اینطوری باشه همه مردم جهان ح.ر.و.م.ز.اد.ه.ان وماحلال ز.اد.ه ایم وفقط داریم خودمون وباچندتاکلمه عربی که هیچی ازشون نمی فهمیم گولمیزن

    ۲ سال پیش
  • مریم

    ۳۰ ساله 013

    رمان جالبی نبود پیشنهاد نمیکنم

    ۳ سال پیش
  • فاطمه

    ۱۶ ساله 40

    رمان قشنگی بود دوسش داشتم 👌

    ۳ سال پیش
  • گلی

    ۲۱ ساله 70

    رماان عالیی بود فقط کاش عکس العمل تیردادومبنوشت در رابطه با حاملگیه هونام و یکیم دوس داشتم سودا هم با همون دکتره اخمو با هم مزدوج بشن تکلیف سودا هم مشخص میشد در آخر هر س رفیق کنار هم ب پایان میرسیدن

    ۳ سال پیش
  • Zohre

    ۲۵ ساله 40

    خوب بود پیشنهاد میکنم بخونید ممنون از نویسنده 👏👏👏🙏

    ۳ سال پیش
  • لیلی

    ۱۷ ساله 40

    عالی بود شخصیت هونام دوستاشو دوست داشتم

    ۳ سال پیش
  • الهه

    60

    رمان خوبی بود از خواندنش لذت بردم

    ۳ سال پیش
نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.