من به برلین نمی‌روم ( جلد دوم این مرد ویران است )

به قلم سناتور

عاشقانه تراژدی

روزها از پس هم گذشته و اینک الیسیما، دیگر آن نوجوان درمانده‌ی شانزده‌ساله نیست؛ لیکن او را روزگار و حماقت خودش، عوض کرده است. او تازه دارد معنی "مجازات زن‌بودنش" را می‌فهمد. هفت‌سال از مرگ سام می‌گذرد و او در بالین خانواده‌ی طاهری تاب آورده است؛ خانواده‌ای که از یک نقطه‌ی کوچک به همه‌ی زندگی‌اش تبدیل شدند. همه‌چیز آرام به نظر می‌رسد؛ اما اصل ماجرا چیز دیگری است. در این میان، بازگشت دماوند به هیاهوی این آشفته‌بازار، دامن می‌زند و...


41
63,356 تعداد بازدید
48 تعداد نظر

تخمین مدت زمان مطالعه : ۵ ساعت و ۳۰ دقیقه


نظر خود را ارسال کنید
آخرین نظرات ارسال شده
  • یاسی

    00

    اخرش نفهمیدیم کدوم شخصیت سام درست بود،یه زن که توبه کرده وبه قول خودش خدا شناس شده اینقدرهرز نمی پره ،با اشکالاتی که داشت داستانش خوب بودارزش خوندن داره

    ۲ ماه پیش
  • سیما

    00

    هر دو فصل عالی بودن، واسه چندمین بار خوندمشون

    ۷ ماه پیش
  • هانا

    00

    الیسیما بهتر که مرد کلا خیانت و حماقت تو ذاتش بود علی اکبر حداقل***کرده بود یاسمن رو و به الیسیماهم گفته بود ولی الی ازروی هوس و خیانت با دماوند بودسزاش همون بود لایق زندگی خوب با شوهرشو بچه شو ندا

    ۱ سال پیش
  • شادی

    ۱۵ ساله 00

    باشه ولی الیسیما نباید میمرد

    ۱ سال پیش
  • ثمر

    ۱۸ ساله 00

    رمان خوبی بود نویسنده قلم خوبی داشت اما اینکه سخصیت سام رو منفی کرد کل فصل اول زیرسوال رفت(این مرد ویران است) فصل اول از نطر شخصیت پردازی خیلی بهتر بود

    ۲ سال پیش
  • م

    00

    فصل دوم کلافصل اولو نابود کردهمه شخصیت ها تغییر منفی کردن،بخصوص سام که نابود شد، الی فصل اول نفهموخودخواه بود،فصل دوم بدترخیانتکارواحمق کیا خوش قلب ومهربونو کرد وبیرحم خشکوبی احساس

    ۲ سال پیش
  • Ida

    00

    چطوری الی ایدز گرفته ؟؟یعنی با دماوند بوده؟؟ تو کل داستان دلم برای سام سوخت فقط الیسیما هم خیلی اذیت بقیه کرد ولی جالب تموم شد

    ۲ سال پیش
  • Hani

    ۲۰ ساله 11

    به نظر من جلد اولش نسبت به جلد دومش خیلی خوب بود. این فصلش اصلا به دلم ننشست. کاش اتفاقات دیگری رقم می خورد🥲

    ۲ سال پیش
  • الناز

    ۱۹ ساله 20

    به نظرم آخرش نباید اینجوری تمام میشد باید حداقل مشخص میشد چه بلایی سر دماوند اومد یا آخر داستان که علی اکبر میفهمه الیسیما مرده چه واکنشی نشون میداد اگه اینجوری بود رمان خیلی بهتر بود

    ۲ سال پیش
  • اتی

    ۱۴ ساله 30

    الیسیمای بیچاره اخرشم رنگ خوشی ندید و از این دنیا رفت،ولی خب شاید بعضیامون بگیم دماوند چرا کشتش، ولی دمش گرم ، حداقل نذاشت الیسیمای بیشتر زجر بکشه،رمانش خیلی قشنگ بود ممنون از نویسنده اش

    ۲ سال پیش
  • سیما

    00

    هر دوجلدش رو خوندم. خیلی غمگین بود بیچاره الیسیما که با عقده ی محبت بزرگ شد . کاشکی یکم مزه ی خوشبختی رو میچشید . چقد واسه خوشبخت شدنشون دیر بوود

    ۲ سال پیش
  • آیدام

    10

    چقد غمگین بود و چقد سرش اشک ریختم :) فقد میدونم حق هیچکدومشون این نبود و واسه خوشبخت شدنشون زود دیر شد :((

    ۲ سال پیش
  • hdjsh

    01

    بدترین چیزی بودک خوندم نویسنده وقتی دو تا سناریو و داستان متفاوت توی ذهنه لازم نیست یکیشو ادامه اونیکی بنویسی. خییلی اولی با این فرق داشت اصلا ربطی بهم نداشت یادت باشه پایان همه قصه های دنیا قشنگ باش

    ۳ سال پیش
  • سمیرا

    ۱۷ ساله 02

    من خیلی کتاب خوندم ناموسا از مکبث و هملت تا زنان کوچک و حتی تو این اپلیکیشن این یکی خیلی اشغاله. نخونین اصلا

    ۳ سال پیش
  • یکتا

    ۳۶ ساله 00

    خیلی خوب بود و زیاد غم انگیز د لم برای ا لیسیما سوخت تشکر نویسنده محترم 🌷

    ۳ سال پیش
نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.