رمان مانیا و سهند به قلم یاس بانو
سیگار خود را کشیدم و به زنی که مقابلم بود خیره شدم.
شخصی که مامان صدایش می کردم.
زنی که از هشت سالگیم دل خوشی ازش نداشتم، چشمم به نفر بعدیش خورد و نفرت درون چشمم بیشتر شد.
“پدر” فردی که لیاقت این کلمه را ندارد.
آدمی که کلمه برازنده اشو پیدا نمی کنم، آخرین جمله ای که گفت پیچید در گوشم…
“جای آدم های بی بند و بار در خانه من نیست، تو هم مثل مامانت برو بیرون”
تخمین مدت زمان مطالعه : ۶ ساعت و ۴۰ دقیقه
خنده ای پر عشوه ای کرد-شیطون شدی
-میفرستی یا از یکی دیگه بگیرم
+باش باابا عصبی نشو اس میکنم برات عزیزم
-خدافظ
+ببین مانیا
-بله
+امشب اسپرت بپوش
-خدافظ
گوشیو قطع کردم سه ثانیه بعد صدای اس اومد خواستم شماره رو بگیرم که گوشی از دستم کشیده شد به پسره نگاه کردم
-هی بده من
+خرابی ولی درستت میکنم
-خراب جد و ابادته بده من
+رعایت حالتو میکنم دندوناتو تو دهنت خورد نمیکنم
-اه بده من عمو
+حداقل جلو عمت خجالت بکش
-مگه چکار کردم
پوزخندی زد-هیچی
کلافه شدم داشتم دیونه میشدم عادت به شنیدن حرف زور نداشتم حالم بد بود با لحن ارومی گفتم
-اصلا تو کی هستی
پوزخندی زد و با لحن مسخره تر از خودش گفت-سهند ایرانی 31ساله از شیراز
از تعجب گوشام دراز شد من فکر کردم خیلی که داشته باشه 27هس 31نه باباخوب موندی انگار قالی کرمونی
+گوش کن ببین چی میگم دختر
سرشو نزدیک اورده بود و اخمش غلیظ بود راستشو بگم ازش میترسیدم اب دهنمو صدا ار قورت دادم که گفت
+فقط بشنوم اذر بانو رو اذیت کردی دمار از روزگارت در میارم
-عمه رو از کجا میشناسی
+لباساتو عوض کن تا کارای ترخیصتو میکنم
منو با یه دنیا سوال تنها گذاشت ورفت ای خدا اینو عمه از تو لپ لپ پیدا کرده ایا؟یا از چراغ جادو در اومده غول چراغ جادو هس ارزو میکنم براورده میکنه یوهاها
از جام بلند شدم و مانتومو پوشیدم عمه اومد داخل و دنبالش رفتم رسیدیم به همین غول چاغ جادو
-هی عمو!!
چشم قرنه وحشتناکی بهم رفت-ادبم نداری
-گوشیمو بده
+فعلا پیش من میمونه
رفت بیرون کثافط بزغاله دلم میخواست دهنمو باز کنم هرچی از دهنم در میاد بارش کنم عمه برگشت سمتم و بالحن عاجزانه ای گفت
عمه-تورو خدا سر به سر اقا نذار
-اه جمع کن اقا اقا راه انداختی
عمه-مانیا تورو خدا کار دست خودت نده
-عمه این کیه؟
عمه-بیا بریم منتظرمونه
خودش رفت ناچار دنبالش رفتم سهند با دیدنمون به راننده اشاره کرد اونم پیاده شد درو برا عمه باز کرد و عمه سوار شد منم با ایشی پشت سرش سوار شدم و سهندم جلو نشست و به راننده اشاره کرد حرکت کنه طبق عادتم زانومو چسبوندم به صندلی جلو رفتم پایین
عمه چشم قرنم داد سهندم سری از تاسف برام تکون داد و به راننده ادرس داد وقتی رسیدم بدون حرفی پیاده شدم و رفتم تو اتاقم حموم کردم تا بو بیمارستان از تنم خارج بشه و یه نیم تنه با شلوار تنگ مشکی پوشیدم و رفتم پایین اه این پسره که هنوز اینجان حتی سرشو نیاورد بالا نگام کنه منم بهش توجهی نکردم و رفتم تو اشپزخونه و یه تکه کیک خوردم ای خدا حالا بدون گوشسم چکار کنم کیکو گذاشتم رو میز و رفتم بیرون سرش تو لپتابش بود جلوش وایسادم عکس العملی نشون نداد
-اهای!!
چیزی نگفت
-هی عمو با توام
بازم سکوت کرد
-جناب ایرانی
بدون که حالتی تو نگاش بده شروع به تایپ کردن کرد
-اه باتوام
+لباستو درست کن بعد حرف بزن
نگاهی به لباسم کردم وا مگه چش بود اصلا اینکه همش سرش پایین بود چجور منو دید زده
-گوشیمو بده
چیزی نگفت
-اه گوشیمو بده لباسمو درست میکنم
بازم سکوت کرد بدون تلفن کارمو انجام میدم رفتم تو اتاق و مانتومو پوشیدم شالمم سرم انداختم ارایشمم تکمیل کردم و بعد برداشتن سویچ رفتم بیرون
+کجا؟
-هرجا که تو نباشی
+دلت نمیخواد که این دفعه یک ماه بیهوشت کنم
-مشکلت اینه فقط زور میگی
نگاهی به اطراف کردم که خودش گفت
رها
۱۸ ساله 00عالی بود
۱ ماه پیشمریم عباسی
00خوب بود ویک جاهایی پراز اشکال بود ،امیدوارم نویسنده محترم توی رمانهای بعدی این اشکالها رو رفع کنه
۱ ماه پیشزهرا
00عااالی بوووودخیلی
۶ ماه پیشEXO_L
31در هر صورت حتی یک صدم جذابت این مرد امشب میمیرد رو نداشت اون شاهکار بود چه حیف برای اونایی که اول این رمان رو خوندن بعد قصد خودن این مرد... رو کردن،خیلیم لجم گرفت چون یکی از لایک ترین دیالوگشم کپی کرد
۳ سال پیشدلی
۱۹ ساله 00من که یاد این مرد امشب میمیرد افتادم شمارو نمیدونم ولی اون کجا این کجا نویسنده چرا کپی
۱۰ ماه پیشپری
00رمان خوبی بود ولی اصلا هیجان نداشت وآدم به چالش نمی کشید ونویسنده میتونست تو این ده فصل رمان جالب تری ارائه بده
۱۱ ماه پیشندا
00عالی بود ممنون نویسنده، من نمیدونم گپی کردی چیکار کردی ولی من این رمان را تاحالا نخوندم خیلی ممنون مثل رمانای دیگه وقتی اشتی کردند تموم نشد و از همه حال بچش گفت امیدوارم موفق باشی ❤❤
۱ سال پیشبیتا
00واقعا خجالت آورهست که رمان دیگه رو کپی کنند و به اسم خودشون جار بزنن بااینکه این رمان حتی به گرد پای رمان این مرد امشب میمیرد نمیرسه.
۱ سال پیشاگر رمان خونید جالب
00جالب نبود برای کسایی که رمان میخونن
۲ سال پیشپناه
۲۳ ساله 01یعنی نویسنده جان دهنمونوسرویس کردی بااین رمانت حداقل یکم تنوع نه دقیقا کپی فقط اسماروعوض کردی واقعاجاداره بگم خسته نباشی عزیزم 😉
۲ سال پیشNarjes
۱۶ ساله 00خیلی خوب بود دوست داشتم❤️🙏
۲ سال پیشEXO_L
21#نه_به_دزدیه_ادبی یاد بگیریم تلاش ها ،تخیلات و نتیجیه کار کسی رو ندزدیم )این مرد امشب میمیرد به قلم زینب ایلخانی) این رمانم عملا یه چیز بی هویت هستش
۳ سال پیشنگار
۲۱ ساله 00خیلی رمان قشنگی بود خیلی خوشم اومد و ممنون از برنامه خوبتون
۲ سال پیشلیلا رحیمی
۴۵ ساله 00داستانش قشنگ بود ولی خیلی ایراد داشت تا آخر خوندم که درست قضاوت کنم.اولا مگه میشه یکی ۶سال***کسی بشه ولی خودش خبر نداشته باشه !دوم یه مرد خانواده دار میره عیاشی زنیرو حامله میکنه وآب از آب تکون نم
۲ سال پیشگل
۲۱ ساله 20خوب بود
۲ سال پیش
فاطمه
00مسخره بازیه اولش میشه بری بیرون و یکی بیاد فقط بهش بگی چشم بدون اینکه بدونی کیه و از کجا اومده 😬☹️