رمان الیزا (جلد دوم چشم هایش) به قلم پریسا_ا
تارا، دختری که تو هیاهوی زندگی گم میشه و دراین گیر و دار شوهر خواهرش، سامیار، که همان عشق سابق اوست او را می رباید و قلمی نو بر سرنوشت تارا و اطرافیانش میزند...
قلمی از نوع تباهی....
تخمین مدت زمان مطالعه : ۶ ساعت و ۸ دقیقه
باذوق گفت:
_ ادرین فردا بریم کوهسار هوسه کوهسار کردم....
یکم صدامو بالا بردم و صداش کردم....
+ تارا!!!
_ اه توام نوارت گیر کرده رو تارا!بگو خوب دیگ!عخشم؟
+ من کی ام؟
_ دوباره شروع کردیا!!!توعمره منی عشقه منی!!!!!
خدایا اخه چی داره میگه!!!!
+ تارا ازطهورا چه خبر؟
_ خنگه بابا،دیشب بهش میگم پاک کنم رو بده.....پاک کنمو نصف نصف کرده حرصمو دراره!!!میدونه بدم میادا!!!
چرااینطورشده!!چرا چیزی رو یادش نمیاد!!!!
مهم نی!اصلا مهم نی!مهم اینه که منو یادش باشه!!!
نشستم کنارش
+ بیابقلم!!!
طلبکار زل زد تو چشمام و با چشم به دستاش اشاره کرد....
_ اول دستامو باکن اقای زشت...!
دستاشو باکردم...تمام غم دنیا ریخت تو وجودم!!!!!
خدایا!!!خدایا چیکار کنم!
انگار از نگام رنجیده باشه!!!!!
گفت:
_ ادرینم چیشده!!!!!
و اومد تو بقلم!!!!
انگار بهم برق وصل کردن....نفسم اومد بالا...اغوشش گرم بود...گرمه گرم ....
عاشق نفساش بودم....نفسایی که بهم دنیارو میده!!
موهاشو باز کردم و تو بقلم فشارش دادم!!!!
رو موهاشو بوسه بارون کردم و نفس کشیدم...
یه هو!صدای قار و قور شکمش در اومد....یه لحظه مکث کردم ....از خودم جداش کردم....
زل زدم تو چشماش ...
+ نگام کن...
_ نمیخوام مسخرم میکنی!!!!
زدم زیر خنده .....بامشت افتاده بود به جونم که نخند گشنمه خو....
منم بلندتر میخندیدم....
کشیدمش تو بقلم....
+ عروسک کوچولوی شکموی من.....
_ کوفت....
+ جوووون....
بامشت کوبید تو سینم....
_ بدم میاااد نگو!!!!!!
+ دست بزن پیدا کردی ضعیفه ها.....
_ ادرین به کی گفتی ضعیفه!!!!!
+ به خانومم!!!!!!
یه ابروشو داد بالا و گفت:
_ اون وقت اشنایی نمیدید؟؟؟؟
+ باکی؟
زد تو سرم و گفت:
_ خنگ!!!!!خانومتو با من دیگ!!!!!
+ نچ میترسم چشمش بزنی!!!!!!
چشماشو درشت کرد وگفت:
_ بله،بله!!!!!نشنیدم....
به تبعیت از اون منم چشمامو درشت کردم و گفتم.....
+ بعله !بعله...!میخواستی بشنوی.....!
یه جیغ بنفش کشیدو با یه خنده ی مرموز دستشو برد سمت موهامو محکم کشید.....
+ آی تارا ول کن....
_ نچ
+ تارا درد داره.....
_ درد داره عشقم!!!!؟
+ اره!!!!
_ پس محکمتر میکشم بیشتر دردت بیاد.....
Tari
00یعنی تنها اسماش منو وسوسه میکنه بخونم رومان رو نه به منی که اسمم تاراعه نه به داداشم که سامیاره
۱۰ ماه پیش.
۲۰ ساله 00بدک نبود ولی کل رمان به طور خلاصه نوشته بود واسه یه بار خوندن بدک نیست
۱ سال پیشسحر ۳۴
00قشنگ بود
۱ سال پیشصحرا
00چرا انقد شعرو چرت و پرت نوشتی؟چرته
۲ سال پیشامیر
۱۴ ساله 00عاااالی بود واقعا قشنگه مرسی 🌹
۲ سال پیشنازنین
۱۷ ساله 01منی که تجربه زیادی تو رمان خوندن دارم این رمان زیاد جذابیتی برام نداشت ولی ممنون از نویسندش🤗❤
۳ سال پیشرها
00فصل اولش قشنگ بود اما دوم افتضاح
۴ سال پیشمبینا
۱۷ ساله 00این رمانو معلمم معرفی کرد خیلی عالی بود باید تو سختی ها خودمونو نبازیم
۴ سال پیشGirly.s.t.z
10رمان خوبی بود هم 1وهم2 من خوشم اومد البته بیشتر از جلد2ش و اینکه به نظر من خوب بود بخونینش
۴ سال پیشتارا
10سلام من خیلی تو زندگیم شکست خوردم...این رمان هارو که میخونم اروم میشم.خیلی قشنگ بود..بعدشم اینا همه داستانه.واقعی که نیست..نباید اشکالات بیخودی بگیرین
۴ سال پیشآیسو
00لطفارمانهای جدیداربابی بزارید
۴ سال پیشسودا
00بچها ی نفر لینک گذاشته تو بخش نظرات قصه عشق ترگل دوستدارید عضو بشید پشیمون نمیشید
۴ سال پیشفاطمه
10اصلا خوشم نیومد..ملی کش داد رمانو سر هر موضوعی یدفعه بی سرو ته میپرید رو ی چیز دیگه .😏😣
۴ سال پیشاوا
10به نظرم زیاد جالب نبود خیلی کش دار ودر حاشیه بود و از جلد اول تا دوم همش ولوشده تو بیمارستان
۴ سال پیش
ژاله
۵۳ ساله 00سلام عزیزم بسیار عالی بود خسته نباشی گلم منتظره داستانهای جالب دیگت هستم