رمان روزی که ابرها کنار می روند
- به قلم نسیم میررمضانی
- 110 پارت
- در حال نگارش
- 30.8K 👁
- 214 ❤️
- 50 💬
یه رازی مثل یه غدهی چرکی، سالهاست تو دل یه خونواده قایم شده و داره از درون میپوسونتشون. «مهسا»، دختر جوونی که زندگیش رو با عشق و آرامش ساخته، یهو با یه حقیقت تلخ روبهرو میشه. حقیقتی که مثل یه پتک، تمام باورهاش رو خرد میکنه. حالا «مهسا» باید بین عشقی که بهش ایمان داره و یه رازی که داره خفهاش میکنه، یه انتخاب سخت کنه. انتخابی که میتونه زندگیش رو برای همیشه عوض کنه. تو این گیر و دار، «مهسا» باید یاد بگیره که چطور با گذشتهاش روبرو شه و زخمهای کهنه رو التیام ببخشه. بالاخره یه روز ابرها کنار میرن و خورشید امید دوباره میتابه؟ آیا «مهسا» میتونه تو اون روز، دوباره طعم خوشبختی رو بچشه؟
هنوز عضو رمان نشدی؟
برای اینکه بتونی این رمان رو بخونی باید عضو رمان بشی. پس همین الان روی دکمه زیر ضربه بزن تا درخواستت ارسال بشه.
کد عضویت داری؟
کد و وارد کن
۱ روز ۷ ساعت ۱۶ دقیقه آینده
لطفا در نظرات خود از نوشتن در مورد تعداد پارت ها و یا کوتاه بودن پارت ها جدا خودداری کنید.
از توجه و درک شما سپاسگزاریم.
ماهرخ
در پارت 490خداقوت عالی بود
۵ ماه پیش
نسیم میررمضانی | نویسنده رمان
ممنون از لطف شما
۵ ماه پیشماهرخ
در پارت 330خدا قوت اما خیلی کوتاه بود
۶ ماه پیشماهرخ
در پارت 310بعضی مادرها چقدر خودخواهن ک حاضرند بخاطر پسرشون یه دختر رو بدبخت کنن
۶ ماه پیش
نسیم میررمضانی | نویسنده رمان
❤️😘
۶ ماه پیشماهرخ
در پارت 250عالی خدا قوت
۷ ماه پیش
نسیم میررمضانی | نویسنده رمان
ممنون از شما
۷ ماه پیشآقایی
در پارت 10جذاب و شیرین هست
۷ ماه پیشمحدثه
در پارت 10دمت گرم عالیه
۷ ماه پیشفاطمه
در پارت 90خبلی خوب بود
۷ ماه پیشموناآشناب
در پارت 10ازشروع رمان خیلی خوشم امد
۷ ماه پیشتمنا
در پارت 90تاالان پارتهاعالی بود♥️
۷ ماه پیشثنا
در پارت 10پارت اولش که ۳ از ۱۰
۷ ماه پیشندا
در پارت 10خوشم اومد فعلن که خوبه
۷ ماه پیشامیر
در پارت 30بسیار عالی بود
۸ ماه پیشالی
در پارت 10تازه شروع شده ولی به نظرم خیلی جذابع
۸ ماه پیشSaeedeh
در پارت 10قشنگه خوشم اومد
۸ ماه پیش
ماهرخ
در پارت 850نکنه داشته قاچاق مواد میکرده پسرشم پوشش بوده؟؟؟