داستان درباره‌ی دختری به اسم آهو هستش که برای سفر کاری اقدام کرده ولی بهش خبر میدن که باید متاهل باشه و در همین حین هم کارمند جدیدی به شرکت میاد که اونم همین مشکل رو داره. علی رغم اختلافاتی که با هم دارن یه ازدواج صوری می‌کنن اما با برگشتن پسر خاله‌ی آهو که تازه از خارج اومده....

ژانر : عاشقانه، معمایی

تخمین مدت زمان مطالعه : ۵ ساعت و ۱۶ دقیقه

مطالعه آنلاین تو با منی
نویسنده : نیلا

ژانر : #عاشقانه #معمایی

خلاصه :

داستان درباره‌ی دختری به اسم آهو هستش که برای سفر کاری اقدام کرده ولی بهش خبر میدن که باید متاهل باشه و در همین حین هم کارمند جدیدی به شرکت میاد که اونم همین مشکل رو داره. علی رغم اختلافاتی که با هم دارن یه ازدواج صوری می‌کنن اما با برگشتن پسر خاله‌ی آهو که تازه از خارج اومده....

-نه این امكان نداره ...امكان نداره

فريبا- حالا چرا انقدر راه مي ري بتمرك سرجات اونا كار خودشونو كردن عزيزم

يه لحظه سر جام وايستادم و به چشماي خمارش نگاه كردم.... يعني كسي عاشق چشاي بي ريختش ميشه .... اوه خدا ي من

دوباره به راه رفتنم تو طول اتاق ادامه ميدم

فريبا- چي شد تسليم شدي؟..... مي دونستم عزيزكم.... به قول معروف كار هر كس نيست....

-خفه ... بزار ببينم بايد چيكار كنم

فريبا- باشه تا هر وقت خواستي من خفه مي شم ...ببينم خانوم چه غلطي مي كنه

-فريبا يه لطفي به من مي كني؟

فريبا- صد البته... با جان و دل.... شما امر بفرمايد

-پس لطف كن و گورتو از اتاق گم كن..... براي يه ساعت ....باشه عزيزم

فريبا- اخه من كه مي دونم با گم شدن گور منم تو كاري نمي توني بكني ...این هزار بار

-واي واي واي فريبا مي ري يا با لگد بندازمت بيرون

فريبا- باشه چرا هار مي شي اصلا مي رم پيش بهار.... مرده شور قيافش.... عصبانيم كه ميشه خوشگلتر ميشه لامصب.... بعد با خنده از جاش بلند شد

-برو هر قبرستوني كه مي خواي برو..... فقط برو

ابروهاشو مي ندازه بالا و با عشوه از بغلم رد ميشه... بهش چشم غره مي رم.... خوب مي دونه چطور رو اعصابم راه بره

حالا چيكار كنم..... اينم شانس كه من دارم.... اصلا براي چي تا نوبت به من رسيد.. اسمون تپيد ......تصميمشون عوض شد..... نه نه نه نه اونا نمي تونن اين كارو با من بكنن..... این اخر نامرديه

تلفن رو ميزم به صدا در مياد... با عصبانيت گوشي رو بر مي دارم

و با صداي بلند .......بله؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟/

فريبا- ارومتر عزيزم. .......چه خبرته ....

بعد از كمي مكث كه همراه با خنده است ... به نتيجه ای هم رسيدي جيگر ؟

-فريبااااااااااااااااااااا ااااااااا خفه ميشي يا بيام خفت كنم......... نگفتم بري از يه جاي ديگه مزاحمم بشي

فريبا- عزيزم من به خاطر خودت مي گم.....انقدر فكر نكن تا كي مي خواي حرص بخوري كاري كه نبايد ميشد شد

حالا به رويا جون چي مي خواي بگي.............. واي اصلا به اونا فكر كردي ؟

و بعد با صداي نازكش ترانه شكيلا رو مي خونه كه اعصابمو كلا بهم بريزه

....

با تمام قدرت گوشي رو مي كوبم سر جاش صداي خنده بهار و فريبا از اتاق بغلي مياد

ديگه تحملمو از دست مي دم....... درو باز مي كنم و با قدمهاي بلند از اتاق ميام بيرون كه صداي تلفن در مياد بر مي گردم به عقب..... اتاقو نگاه مي كنم كار خود فريباست مي خواد اذيت كنه

نه ديگه بايد ادمش كنم این درست بشو نيست.... دوباره رومو بر گردونم كه برم

كه يهو محكم به يه چيزي خوردم.... چشم باز مي كنم .... ولوي زمينم ...چقدر برگه دور و برم ريخته.... چشممو كه بيشتر باز مي كنم يكي ديگه هم ولو شده

صداي خنده فريبا و بهار كه دارن پشت سرم ريز ريز مي خندنو .... مي شنوم ...مي خوان كمكم كنن تا پاشم ....ولي دستشونو پس مي زنم حالا این كيه كه افتاد ؟

از جاش بلند شد و با معذرت خواهي داره برگهاشو جمع مي كنه

-اقا مگه كور ي چشم نداري

خانوم گفتم كه ببخشيد در ثاني شما حواستون معلوم نبود كجا ست ....كه توي فضاي به این بزرگي به يه ادم مي خوريد

-به جاي معذرت خواهيت داري منو مسخره مي كني ؟

من كه معذرت خواستم....... در حالي كه این كارو شما بايد مي كردي نه من

-يعني چي اقا سرتو انداختي پايين ... هر جا كه مي خواي ميري... بعد طلبم داري ؟

اول به فريبا و بهار كه متعجب بالاي سر من وايستادن نگاه مي كنه..... بعد به من.... با صداي ارومي

حالا چي شده..... يه برخورد بود ديگه

بعد با تمسخر ...... نكنه خسارت مي خوايدو نشستيد تا پليس بياد كروكي بكشه.... بعد پاشيد .

ديگه كارد مي زدن خونم در نمي يومد.... این كي بود كه انقدر پرو بي شرم بود ...سريع از جام بلند شدم و با فرياد كه همه بشنون

- شما ديگه بي نهايت گستاخيد من ازتون شكايت مي كنم تا حاليتون بشه چطور با يه خانوم محترم حرف بزنيد

انوقت موضوع شكاييتون چيه؟.... نكنه برخورد غير عمدي

نه.....نه شايدم عدم پرداخت خسارت

و شروع كرد به خنديدن

برگشتم به فريبا و بهار نگاه كردم ......از نگاه من خندشون بند امد ....معلوم بود ترسيدن چون خوب مي دونستن كه تنها گيرشون بيارم كلكشون كنده است.

فريبا- اقا راست مي گن.... حواستون كجاست ....تازه به جاي اينكه موضو عو رو فيصله بديد تازه داريد شوخي هم مي كنيد .....نوبره والا

اگه منظورتون نوبر بهاره .....كه هنوز به بهار چند ماهي مونده

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

فريبا- اقا مگه من با شما شوخي دارم؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

نه منم با شما شوخي ندارم .....يعني با شماها شوخي ندارم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

مي خواستم جوابشو بدم كه صداي مهندس فلاح از پشت سرم امد

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

مهندس فلاح - به به جناب مهندس ناصري چه عجب بلاخره شمارو ديدم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

با چشاي باز بهش نگاش كردم.....این يارو و مهندسي ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

مرده شور قيافه نحسشو ببرن

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

****

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

تازه مهندس فلاح متوجه من شد

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

مهندس فلاح -اتفاقي افتاده خانم فرزانه ؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

در حالي كه مانتومو تكون مي دادم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

نگاهي به مهندس ناصري كردم ..هنوز خنده رو لباش بود ... به هم نگاه مي كرد

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

- نه جناب مهندس اتفاقي نيفتاده و بدون حرف ديگه ای به اتاقم برگشتم ....اصلا يادم رفته بود براي چي عصباني هستم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

پشت ميزم نشستم و شروع كردم به ور رفتن با برنامه هام

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

فريبا هم مي دونست كه حالا حالا ها نبايد افتابي بشه ....چون بدجوري قاطي كرده بودم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

انقدر سرگرم كار شدم كه زمانو به كل از ياد بردم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

سر بلند كردم ديدم ساعت 5 شده گردنم درد گرفته بود... با دست كمي گردنمو ماساژ دادم ...چشام درد گرفته بود....... بس كه به مونيتور خيره شده بودم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

عينكو از روي چشام برداشتم ....... چشمامو براي مدت كوتاهي بستم كه از سوزش چشام كم بشه

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

سرمو تكيه دادم به صندلي.... اگه دست خودم بود يه چرتي هم همونجا مي زدم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

ولي ديگه وقت اداري تموم شده بود ..... كيفمو برداشتم و بعد از مرتب كردن ميزم از اتاق امدم بيرون..... اون روز ماشين با خودم نيورده بودم .

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

حوصله فريبا رو هم نداشتم.... كه حالا بخوام سوار ماشينش بشم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

جلوي در شركت هواي خنك و سردي كه به صورتم خورد .... كمي حالمو جا اورد....به طرف خيابون رفتم .......كم كم گرماي وجودم از بين مي رفت و سرما جايگزين مي شد اخراي اذر بود ....براي تاكسي كه از دور مي يومد دست تكون دادم...كمي جلوتر از من نگه داشت

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

سريع رفتم و سوار شدم... داخل ماشين گرم بود...و و دوباره گرما رو مهمون تن لاغر و مردنيم كرد

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

حالا كه جام گرم و نرمه و از حال پياده به هيچ عنوان خبري ندارم ....مي خوام از خودم براتون بگم .... يه دختره متكبر و مغرور ...به احتمال زياد از دماغ فيل افتادم ...اونطوريا هم كه فريبا مي گفت خوشگل نبودم يه جورايي چهره تو دلبرويي دارم ... مخصوصا كه چاله رو لپم این تو دلبرويي رو بيشتر مي كنه....چيزي كه تو صورتم بيشتر به چشم مي خورد ...چشمامه ...چشمايي درشت و مشكي .... به قول دادشي جونم ... چشم گوساله اي ....كه هر وقت این حرفو مي زنه يه جنگ جهاني تو خونه راه مي يو فته...

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

در واقعه يه دختر كاملا معموليم... فارغ التحصيل رشته مهندسي نرم افزار....

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

....مثل دختر خانوماي دم بخت يه چندتا خواستگاري داشتم كه اخريش....همين مهندس كبيري بود كه بعد از جواب ردم ..به يه هفته هم نكشيد كه رفت خانوم نجمو گرفت..عشق دروازه ای كه مي گن اينه....

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

اصلا به من چه.... خوشبخت بشن .....به پاي هم بچه دار بشن...به پاي هم بچه هاشون عروس و داماد كنن...و بلاخره اينكه اگه تونستن به پاي هم پير بشن كه با این اخلاق خانوم نجم كمي شك دارم به مرحله پيري برسن....

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

خوب داشتم مي گفتم ....اصولا اخلاق گندي دارم...لب به هرچيزي نمي زنم ...اگه بميرم هم امكان نداره لب به ليواني بزنم كه يكي قبلش ازش اب خورده باشه...از زن و شوهرايي هم كه براي اثبات عشقشون توي يه بشقاب غذات مي خورن ....متنفرم....و اگه این صحنه ها رو ببينم سعي مي كنم محل حادثه رو ترك كنم...چون بيشتر موندم منجربه بالا اوردنم مي شه....

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

روزي بايد حتما يه بار دوش بگيرم ...گاهي هم دوبار ...تو روزاي تابستون و هواي گرم از دوتا هم بيشتر ميشه ....

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

وسواس ندارم ولي دوست ندارم كسي از وسايل شخصيم استفاده كنه....يه نوع حساسيته نه وسواس

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

اهل مد گرايي هم نيستم ....اينكه اهل اين باشم كه مثلا امروز رنگ بنفش مد بشه و من همه لباسامو بنفش كنم ..نه اينطور ادمي نيستم ...و هميشه ترجيح مي دم يه دست لباس شيك و درست داشته باشم تا اينكه 10 دست لباس رنگي و جلف...بايد كفشام حتما پاشنه بلند باشه هيچ وقت يادم نمياد كفش اسپورت پوشيده باشم....تنها زماني كه مجبور شدم به این خفت تن بدم دوره دانشجويي بود... اونم براي گذروندن واحد تربيت بدني ...

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

پدر كه عمرشو داده به شما و مادرمم باز نشسته اموزش و پرورشه ... يه برادر هم دارم كه از نظر اخلاق و رفتار دقيقا روبه روي منه.... يه چيز تو مايه هاي 180 درجه ..

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

يعني از هر كاري كه من بدم بياد ..اون خوشش مياد...اوه خدا چندين بار شاهد بودم كه ته مونده غذاي منو خورد .....و كلي هم ابراز خرسندي كرد....دو سالي از من بزرگتره ...والكترونيك خونده ...هنوز زن ايده الشو پيدا نكرده ....و با اسب سفيدش ...كه همون پرايد سفيد لكندشه در پي يار مي گرده ....هنوزم كه هنوز شاهزاده روياهاشو پيدا نكرده ...

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

هر روز مدعي مي شه كه از فلاني خوشم امده ولي تا شب نشده نظرش بر مي گرده و مي گه نه نمي خوامش ...

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

ما كه بالاخره نفهميدم دنبال چه نوع موجودي مي گرده ....

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

و اما اسمم .....اسمم اهوه .. اهو فرزانه ....دختر مامانم ...25 ساله .... (ياد بگيريد اينطوري بيو مي دن ...)....دليل مجرد بودنم هم بيشتر بر مي گردده به اخلاق مثال زدنيم ....اكثرا مي گفتن ما با شما مشكلي نداريم....اما اونا نمي دونستن كه من باهاشون مشكل دارم...مامانم كمي نگران ترشيده شدنمه ...من كه هنوز بوي ترشي رو احساسس نكردم...... اما اون معتقده كه تجربه داره و این بوها رو خوب تشخيص مي ده...

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-اقا نگهداريد...

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

كرايه رو حساب مي كنم و پياده مي شم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

هنوز تا خونه خيلي مونده ....اما كمي خريد دارم ....

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

مامان ديشب مي گفت نادر فردا شب بر مي گرده .....3

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

سال پيش رفت المان ...خاله كه از وقتي رفته دكتر دكتر از دهنش نمي يوفته....ما كه وقتي تو ايران بود ازش تحصيلات دانشگاهي نديدم ...

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

حالا هم كه سه سالي گذشته نمي دونم چطور نائل به دريافت مدرك پزشكي شده و قراره كه بياد...

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

خاله جان كه ورد دهنش شده.... اهو عروس خودمه.. اهو عزيز منه....اهو دختر خودمه...اهو زن نادره.....اهو مال منه .....اهو مال نادره ....اهو ..اهو..اهو...الهي اين اهو بميره همه از دستش خلاص بشن ......البته دور از جون هنوز تا دنيا دنياست من ارزو هاي بزرگ و كوچيك دارم.......مامانمم كه خوب بلده همراهيش كنه ....و وقتي دوتا خواهر كنار هم مي شينن كلي از این حرفا ذوق مرگ مي شن....

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

نادر پسر بدي نيست.....اين حرفمم تا اونجايي كه من مي شناسمش صحت داره ....پس در مورد خوب و بد بودنشم نمي تونم نظري قطعي بدم ....... ادمي هم نيست كه بتونه يه زندگي رو بچرخونه .....و كلا ادم دم دمي مزاجه .....اخرين باري كه مي رفت صورتي پر جوش داشت و چون سفيد رو بود خيلي تو ذوق مي زد ...

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

خدا این ماجرو ختم به خير كنه....

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

برادرم مي دونه كه من تمايلي به این وصلت ندارم و در واقعه بنده منكر عقد پسر خاله و دختر خاله حتي در اسمون هفتم هستم ....

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

بعد از خريد تا خونه پياده رفتم....

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-سلام

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

مامان- سلام مادر امدي.......خسته نباشي

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-ممنون

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

انقدر اعصابم خرد ه كه يه راست به اتاقم مي رم...

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

وسايلي رو كه خريدمو مي ندازم گوشه اتاق....و خسته و بي رمق رو صندلي گهواره ايم مي شينمو و تا مي تونم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

در مورد اتفاقي كه باعث از بين رفتن بزرگترين ارزوي زندگيم مي شه فكر مي كنم ....وهر بار با تلاشي جدي و خستگي ناپذير با بغض رسيده از راه تو گلوم مي جنگيدم ..كه مبادا پيروز بشه و اشكام از مشكشون بزنن بيرون ........كه مادرم براي شام صدام مي كنه ...

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

مامان و احمد نشستن و منتظر منن ...منم رفتم كنا راحمد (برادرم )نشستم ..

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

احمد- .نبينم تو لك باشي

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-بس كن احمد حوصلتو ندارم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

مامان- احمد سر به سر دخترم نذار

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

احمد- من سر به سرش نذاشتم .....غصه نخور دخترم..... خيلي دلت براش تنگ شده...

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

و در حالي كه دستشو مشت كرده و به سينه اش مي زنه ..

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

احمد- الهي جيز جيگر بگيره كه اهوي چشم گوساله ايمو به این حال روز انداخته .

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

.و قاشقمو از دستم مي گيره و پرش مي كنه .... مي بره جلوي دهنش و فوتش مي كنه .....و .بعد از اينكه مثلا خنكش مي كنه به طرفم مي گيره

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

احمد- بگو........... اااااااااااا....بخور دختر گلم ...خودم برات يكي بهترشو پيدا مي كنم....نبينم غصه بخوري ها

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

همين مسعود كفش دوز خوبه..انقدر پسر خوبيهههههههه كه نگو......فقط چشاش لوچه ...كه تو با وجود چشات..... لوچ بودنو اونم از بين مي بري...بخور قربونت بشم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

با عصبانيت بهش خيره مي شم و اونم براي خودش چرت و پرت مي گه ...

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

فهميده اوضاع خطريه ...

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

احمد- عزيزم بايد ياد بگيري خودت غذاتو بخوري .... چرا اونطوري نگام مي كني .... بيا قاشقتو بگير....باشه مسعود كفش دوز مي زاريم كنار...اصغر قصاب چطوره؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

مامان - احمد

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

احمد- مادر دارم بهش پيشنهاد مي دم....مطمئن باش خودشم راضيه كه صداش در نمياد...

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

بيا بابا جون.... قاشقتو بگير...

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

اونم نه.... نمي خواي ....بذار ببينم...فهميدم گلوت كجا گير كرده چشم گوساله ....خوب چرا زودتر بهم نگفتي ....نعيم خودمونو مي خواي

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

...نمي دوني چه مرد زحمت كشيه ...

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

هر بار كه براي عيدي گرفتن مياد دم در خونه ..

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

.به این باور مي رسم كه مي تونه شوهر خوبي برات بشه...فقط عيبي كه داره اينه يكم بو مي ده ها ....كه اينم به واسطه شغلشه

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

بدبخت كه گناهي نداره كارش همينه... تو به همه بگو تو شهرداري كار مي كنه...

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

چشام بيش از حد معمولي از شدت خشم باز ميشه ...

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

احمد كه مي بينه كه هر لحظه اماده انفجارم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

احمد- مامان جون دست و پنجه ات نقره .....من رفتم این شما و اینم دختر دم بختتون...

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

با اينكه زياد چرت و پرت مي گه خيلي دوسش دارم .... اما وقتي مي ره رو اعصابم مي خوام هر چي كه دم دستم مياد به طرفش پرت كنم...

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

با وجود عصبانيت زياد .. خودمو كنترل مي كنم ....و سعي مي كنم شبي بدون حادثه رو رقم بزنم ...

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

بعد از خوردن سه چهار قاشق غذا از سر ميز پا شدم ... هرچي مادرم علت ناراحتيمو مي پرسه چيزي نمي گم ...

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

قبل از رفتن به اتاقم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

مامان - اهو چي شد؟... بلاخره قراره كي ببرنتون...

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

اهي از حسرت كشيدم...هنوز معلوم نيست مامان....

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

مامان - تو كه چند روز پيش خيلي مطمئن گفتي تا ماه اينده

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

- مامان اينا كاراشون كه معلوم نيست...

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

پشت ميز مي شينمو ....و سيستمو روشن مي كنم...

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

احمد- اجازه هست

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-تو كه سرتو اوردي تو ......چرا اجازه مي گيري...

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

احمد- تو امشب حالت خوبه؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-چطور؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

احمد- گفتم الان تمام بشقابارو .... رو سرم خالي مي كني...

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

- احمد اگه امدي ادامه حرفاتو بزني.... باور كن خيلي خسته ام...

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

احمد جدي شد...

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

چي شده اهو ؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

نمي خواستم بفهمه ...چيزي نيست ....يكم كارام زياد شده ... كمي خسته ام..

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

احمد- همين

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-اره

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

احمد- مطمئن چيز ديگه اي نيست؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-اره

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

احمد- رفتنتون چي شد؟....

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-هنوز معلوم نيست...

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

گفتن قبلش يه ماهي رو بايد برامون كلاس بذارن .... بعد از اون افراد واجدو شرايطو مي برن

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

احمد- مگه قرار نبود ببرنت .....پس واجد الشرايط چه صيغه ايه؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-نمي دونم احمد...تا چند روز ديگه همه چي معلوم ميشه

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

احمد- نگران ايني؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-اره ....

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

احمد- مي دونم خيلي زحمت كشيدي ...نگران نباش.... كسي بهتر از تو نيست ..بي خود مي كنن نبرنت...

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-ممنون بايد دلگرمي جانانت

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

احمد- خواهش ...خوب اينا رو بي خيال.... ...اهو يه دختري رو ديدم ..ببينيش به انتخابم مي گي ايولا

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

يكي از ابروهامو انداختم بالا ...برو بيرون

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

احمد- ای بابا هنوز كه درباره اش برات نگفتم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-احمد جان بيرون....

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

احمد- نمي خواي درباره زن برادر ايندت بشنوي؟...

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-تا الان درباره 99 تا شون شنيدم بسه

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

احمد- خوب بزار اينم بگم كه بشه 100 تا

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-احمد بيرون

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

احمد- هي بزن تو ذوقم .. دختره چشم گوساله ای ...

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

با ارامش خم مي شم.... و گلدونو برمي دارم و سرو تهش مي كنم..

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

احمد- نه...... نه..... همون 99 تا بسه تو اروم باش عزيز دلم ...چرا انقدر خودتو ناراحت مي كني ...اروم باش........ اروم ...

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

در حالي كه دستاش به نشانه تسليم بالا برده به طرف در مي ره .. و درو باز مي كنه ...

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

احمد- اسمشو هم نمي خواي بدوني ؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

گلدونو كمي بالاتر مي برم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

احمد- باشه.... باشه..........

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

از اتاق خارج مي شه و درو كمي مي بنده و دوباره سرشو مياره تو ...

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

احمد- فقط يه چيزي چشاش عين خودت گوساله ای

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

ديگه گلدونو پرت مي كنم كه سريع سرشو مي قاپه ...

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

گلدون به چندين تيكه تبديل مي شه و هر تيكه اش ...گوشه ای مي يو فته

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

مادرم با فرياد

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

احمد بلاخره نيشتو زدي ... چقدر سر به سر این دختر مي زاري

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

احمد با خنده سرشو مي ياره تو ....

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

احمد- هنوز نشونه گيريت خوب نشده ...من 100 تا زن گرفتم تو هنوز نشونه گيريت كوره ....

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

ليوان رو ميزو برداشتم...

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

احمد- نه به جانت .....ديگه این يكي رو نيستم و قبل از پرتاب من در و بست و رفت

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

صداي خندشو از پشت در مي شنوم ..... ليوانو محكم مي كوبم به در....كه از ترس جيغش در مي ياد...

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

وبعد از كمي مكث دوباره شروع مي كنه به خنديدن

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

بدون صبحونه از خونه خارج شدم...فريبا تو ماشينش منتظر م بود...

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

با دلخوري رفتم و سوار شدم...

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

فريبا- عليك سلام به روي ماه نشستت

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

فريبا- عليك سلام به روي ماه هارت

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

فريبا- عليك سلام به روي ماه ...

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-خوب سلام ....

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

فريبا-...صبحت بخير اژدها...من نمي دونم مامانت اينا درباره ات چه فكر كردي كه اسم به این قشنگي روي تو حروم كردن ...حيف اهو كه به تو مي گن.......

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-مي ري يا پياده شم...

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

ماشينو روشن كرد..

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

فريبا- چرا انقدر ناراحتي.؟..

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-تو جاي من بودي ناراحت نمي شدي؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

فريبا- زياد مهم نيست اهو نشد كه نشد...جونت سلامت شايد قسمت يه چيز ديگه ایه...

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-اخه چرا حالا..... حالا كه نوبته منه ....

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

فريبا با خنده - عزيزم اينم از شانس مزخرفته ....

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-امروز مي رم پيش مهندس فلاح ...

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

فريبا- برو مثلا مي خواد برات چيكار كنه؟...هيچي جز اينكه بگه خانوم مهندس فرزانه برو شوهر كن..ديگه مشكل حله

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-فريبا از ديروز اعصاب خرده تو هم هي داغمو تازه كن

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

فريبا- جدي مي گم چرا شوهر نمي كني

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-كي مياد به این زودي شوهر من بشه ...بقالي نيست كه بگم من شوهر مي خوام.... اونم بگه چه مدليشو مي خواي اونو بهت بدم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

فريبا- عزيزم قانونشون همين شده...و اولويت با متاهلاست ..

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

فريبا- مهندس كبيري كه خيلي خوش شانس بود ...خيلي نفهمي اهو اگه به اون ايكبيري بله رو گفته بودي الان دوتايي باهم مي رفتيد.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-اهان همونه.... كه با داشتن خانوم نجم.... اونو داره مي زاره...كه خودش بره

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

فريبا- اره ديگه يادم نبود اونا تو خانوادشون مرد سالاري حرف اولو مي زنه

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

وارد خيابون اصلي شديدم...

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-فريبا به نظرت ميشه نظرشون عوض بشه

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

فريبا- اهو جان تنها راه حلش اينكه متاهل باشي

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

يعني چي ؟.... يعني اينكه شوهر كني

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

اينم يعني اينكه يه اقا بالا سر براي خودت پيدا كني

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-من فعلا قصد ازدواج ندارم فريبا

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

فريبا- پس يه راه مي مونه اهو

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-چي ..

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

فريبا- يه ازدواج صوري

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-چييييييييييي؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

فريبا- هوي ارومتر .....گفتم يه ازدواج صوري.... كه بگي متاهلي ....كه بري و بيايي.... وقتيم كه امدي از طرف جدا شي

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

...

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

- اره مردمو بيكار نشستن كه من برم بهشون بگم..ببخشد لطفا بيايد براي 3 ماه شوهر من بشيد ....و بعد از 3 ماه هم لطف كنيد بريد پي كارتون

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

فريبا- من كه چيز ديگه ای به ذهنم نمي رسه

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

فريبا- ولي خيليا در قبال پرداخت پول اينكارو مي كنن

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-حالا كو این خيليا ؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

فريبا- خيليا ديگه

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-مثلا؟؟؟؟؟؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

فريبا- مثلاااااااااا.....

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

- ديدي خودتم از پيدا كردن چنين ادمي عاجزي

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

فريبا- اگه تو بخواي برات پيدا مي كنم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-بس كن حوصله شوخي رو ندارم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

خودت مي دوني كه تو این چند ساله چقدر جون كندم..... اگه منو اونجا جذب كنن مي تونم مدرك دكترامو هم اونجا بگيرم...

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

***

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

باهم به جلوي شركت رسيديم ...كه همون يارويي رو كه ديروز باهاش برخورد داشتمو ديدم ....اونم داشت از ماشين پياده ميشد..

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-این اينجا چيكار مي كنه؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

فريبا- مگه نمي دوني

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-نه چي رو؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

فريبا- از امروز اينجا مشغول به كار شده

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-نه.... این شوخي رو ديگه با من نكن

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

فريبا- جدي مي گم اهو......اسمشم عماد ناصريه .....

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-نمي دونم چرا اصلا ازش خوشم نمياد

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

فريبا- تو از كي خوشت مياد؟.... مرگ من اسم اونايي رو كه دوست داري ليست كن تا باورم بشه انگشتاي دستم 10 تاست.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

از ماشين پياده شدم و درو محكم كوبيدم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

فريبا- چته ....يواشتر..... حداقل صبر كن ماشينو پارك كنم ... منم بيام...

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

خودت بيا

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

چشمم خورد به ناصري كه سر جاش وايستاده بودو داشت چندتا برگه تو دستشو مي خوند.. از كنارش رد شدم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

به طرف در ورودي رفتم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

اقاي وثوقي (نگهبان شركت )- سلام خانوم فرزانه

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-سلام اقاي وثوقي

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

اقاي وثوقي -سلام اقاي ناصري

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

ناصري - سلام رضا جون خوبي ...اوضاع احوال

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

اقاي وثوقي -خوبيم اقا شكر

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

ناصري - خانوم فرزانه ؟...خانوم مهندس؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

سر جام وايستادم و با بي حوصلگي منتظر شدم ......ناصري كه داشت صدام مي كرد بهم نزديك مي شد....حتي برنگشتم به عقب نگاه كنم...

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

خودشو به من رسوند...با لباي خندون و چشماي شيطونش

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

با نگاهم ازش پرسيدم چي مي خواد...

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

ناصري - سلام من از امروز همكار شما هستم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

دست به سينه شدم و بهش خيره شدم...

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

ناصري - گفتم شايد خوشحال بشيد...

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-براي چي بايد خوشحال بشم؟...

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

ناصري - چون همكارتون ميشم...

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

بند كيفمو گرفتم و بدون توجه بهش به طرف پله ها رفتم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

ناصري - خانوم فرزانه؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

پامو گذاشته بودم رو دومين پله.... با طلبكاري بهش نگاه كردم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

ناصري - حالا سلام نمي خوايد بكنيد نكنيد.... مهم نيست... ولي بر حسب همكار بودن مي گم ..قبل از اينكه با غرور جايي بريد بهتره از سرو وضعتون مطمئن باشيد

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

با صداي بلند....يعني چي اقا

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

با حالت مسخره ای خودشو اندخت عقب كه مثلا از صدام ترسيده

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

ناصري - چرا مي زني

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

و بعد در حالي كه مي خواست خندشو كنترل كنه از چندتا پله بالا رفت

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

من هنوز سرجام وايستاده بودكه برگشت...

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

ناصري با خنده - قبل از اينكه تو ماشين كسي بشينيد بهتره صندلي رو خوب نگاه كنيد شايد يه ادم مودب ادماسشو جا گذاشته باشه ....

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

و بخواد به زيبايي مانتوي شما كمك كنه و زد زير خنده ....

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

و بدون اينكه كوچكترين فرصتي به من بده رفت بالا

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

با این حرف چشام گشاد شد ..سريع پشت مانتومو گرفتم تو دستم و به زور سعي كردم پشت مانتومو ببينم ولي چيزي رو نمي ديدم ...

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

فريبا امد

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-فريباااااااااااااا

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

فريبا- باز چيه اول صبحي ....

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-پشت مانتوي من چيزي چسبيده ؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

فريبا- اره

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-چييييييييييي؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

فريبا- دستت

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-فريبا من با تو شوخي دارم؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

فريبا- نه عزيزم واقعيت همينه... دستت دو ساعته اونجاست...

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-كجاي مانتوم ادامس چسبيده ؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

فريبا- ادامس؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-اره

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

فريبا- بذار ببينم...واي چه ادامس بزرگي ......چه خوش رنگم هست

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-فريبااااااااااااااااااااا ااا

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

با سرعت از پله ها رفت بالا

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

فريبا- بدو بيا دير شد...

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-كجاش ادماسه؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

لبخند عريضي زد...... خالي بستم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-مي كشمت...... مي كشمت........ هم تو رو هم اونو

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

بد رو دستي خورده بودم ....

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

***

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

با غضب وارد اتاقم شدم ....كه ديدم نشسته پشت ميز من

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-شما پشت ميز من چيكار مي كنيد؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

ناصري- اوه این سيستم شماست ....سيستم من كمي مشكل داشت خواستم از سيستم شما استفاده كنم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-به شما ياد ندادن بدون اجازه از وسايل ديگران استفاده نكنيد

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

ناصري- این وسيله شخصي شماست؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-نخير اقا ولي من تو این شركت باهاش كار مي كنم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

ناصري- خوب ببخشيد چرا داد مي زنيد... بيايد ارزونيه خودتون و با لودگي از روي صندلي پا شد...

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

قبل از اينكه از كنارم رد بشه

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-اخرين بارتون باشه كه با من شوخي مي كنيد... فهميدي

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

دستاشو تو جيب شلوارش كرد...و سرشو به سرم نزديك كرد...شما هم اخرين بارتون باشه كه منو تهديد مي كنيد..... وبعد در حالي كه لبخند رو لباش بود ..... شروع كرد به سوت زدن و به طرف در رفت

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

داشتم حرص مي خوردم با عصبانيت پشت ميزم نشستم چشمامو بستم وباز كردم....

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

- مهندسسسسس ناصرييييييييييييييييييي

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

با عجله خودشو به اتاق رسوند

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

ناصري- جانمممممممممممم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

تو دلم گفتم زهرمار جانم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-این چيه ؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

ناصري- چي چيه؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-این چيه تو صفحه مانيتور من ؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

ناصري- ای بابا فكر كردم چي شده

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

يه گربه است ديگه .............كمي دلش گرفته بود.......... گفتم يكم برقصه تا اروم بشه

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

و شروع كرد به خنديدن

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-ديگه پشت اين سيستم نمي شينيد...

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

چيه خوب نوبرشو اوردي.... خودم يكي بهتر از مال تو دارم ..چشات دراد و برام چشمك زدي و از اتاق بيرون رفتم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

به عكسي كه گذاشته بود خيره شدم....در اوج عصبانيت خندم گرفت

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

گربه داشت مي رقصيد و مثلا اواز مي خوند....و بالاي سرش هي مي نوشت I love you

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

عكسو پاك كردم و شروع به كار شدم...بايد نرم افزاري كه شركت شهاب مي خواستو اماده مي كردم ...دو ساعتي مشغول ور رفتن بودم....

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

كه فريبا امد...

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

فریبا- سلامممممم خسته نباشي

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

فقط سرمو تكون دادم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

فریبا- خيلي اخلاقت بده اهو

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

...جوابي براي حرفاش نداشتم عينكمو كمي كشيدم بالا و به كارم ادامه دادم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

فریبا- خوب نظرت چيه؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

چشمم به مانيتور بود.....در مورد؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

فریبا- صوری دیگه

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-چنين چيزي امكان نداره

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

فریبا- حالا اگه كسي پيدا بشه چي ؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-نميشه

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

فریبا- حالا اگه شد

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-نمي دونم بايد ببينم چي ميشه ...ولي مي دونم امكان نداره ...اه چرا این هي error مي ده

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

فریبا- چي ؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

- بيا ببين چيزي سر در مياري..منو که خسته كرد ...

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

پاشدم كه فريبا بشينه....كمي با برنامه ور رفت...

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

به طرف پنجره رفتم .... عينكمو از روي چشام برداشتم و به بيرون نگاه كردم و دوباره برگشتمو به فريبا نگاه كردم ...

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-چي شد؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

فریبا- نمي فهمم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

- تو كي فهميدي

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

دوباره عينكو گذاشتم رو چشام ...

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

- پاشو ببينم مي تونم كاريش بكنم يا نه

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

فریبا- كي بايد اماده بشه

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

- تا امروز

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

دوباره نشستم ....يه ربع ساعتی منو فريبا باهاش ور مي رفتيم ولي جواب درستي نمي تونستيم بگيريم..

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

فریبا- نخير درست بشو نيست...

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

خانوما وقت ناهاره..... نمياید ؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

منو فريبا سرمونو اورديم بالا ...

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

مهندس ناصري بود..

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

طوري كه فقط فريبا بشنوه

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

- ادم قحط بود ....که مهندس فلاح اينو برداشت اورد...

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

فریبا- لابد ....مي خواي از این كمك بگيريم؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

- عمرا همينم مونده از این كمك بگيرم ..

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

فریبا- ای بابا پرسيدن عيب نبید .... ندانستن عيب گنده بيد... و قبل از اعتراضم ..

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

فریبا- اقاي مهندس

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

ناصري كه خدا خواسته بود

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

ناصری- بله

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

فریبا- لطف مي كنيد به این برنامه يه نگاه بندازيد ...

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

بالاجبار از جام بلند شدم و ناصري با افتخار و خنده پشت سيستم نشست.. عينکمو دوباره در اوردم و گذاشتم رو ميز و به طرف پنجره رفتم ...

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

فريبا و ناصري شروع كردن به ور رفتن با برنامه ...

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

اروم برگشتم و بهش نگاه كردم ..خیلي جدي داشت رو برنامه كار مي كرد......

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

فریبا- اهو جان پس تا مهندس كار مي كنن من برم غذامونو بگيرم...كارت تموم شد زودي بيا سلف

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

سرمو براش تكون دادم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

ناصری- خانوم طاهري براي منم بگيريد به زحمت

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

فریبا- چشم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

فريبا رفت و من موندم ناصري...

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

اروم به طرفش رفتم ...

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

- به نتيجه ای هم رسيديد..؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

بدون اينكه نگام كنه

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

ناصری- بله

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-چي؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

ناصری- این كه خيلي كم طاقتين

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

عصبانيم كرد...

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-پس شما هر وقت به نتيجه رسيدي بگيد ...من مي رم پايين

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

رفتم به طرف عينكم كه از روي ميز برشدارم كه دستشو گذاشت روي عينك...

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

ناصری- اين كار من نبوده ...از روي لطف دارم اينكارو مي كنم ...دور از ادبه كه شما برید و منو اينجا تنها بذاريد ...

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-من ازتون نخواستم...

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

ناصری- چه شما خواسته باشيد ....چه خانوم طاهر ي.... در هر صورت برنامه شماست...

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

با خشم بهش نگاه كردم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

- اصلا من نيازي به كمك ندارم مي تونيد بريد اقا

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

ناصری- من کاری رو كه شروع كنم نصفه ول نمي كنم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

- خودتون گفتيد كار خودتون...این كه كار شما نيست..مي تونيد بريد

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

ناصری- گفتم كه تا تمومش نكنم پا نمي شم .... شما هم بهتره بمونيد تا كار م تموم بشه

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

- اگه نمونم چي؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

ناصری- با لبخندي ...تمام برنامه رو پاك مي كنم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

- داري تهديد مي کنی ؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

ناصری- نه دارم تهديد التماسي مي كنم و شروع كرد به خنديدن

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

ودوباره با ارامش شروع کرد به ادامه کار

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

ناصری- ....برنامه جالبي نوشتيد ...ولي زياد حرفه ای نيست

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

بعضي جاهاشو مثل مبتديا كار كرديد..در حالي كه مي تونستيد يه كار بهتري رو ارائه بديد

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-تا جايي كه يادم مياد ازتون نخواستم در مورد برنامه ای كه نوشتم نظري بديد

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

شون هاشو بالا انداخت

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

از رفتن فريبا نيم ساعت گذشته بود و ما هنوز داشتيم رو برنامه كار مي كرديم...

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

ناصری- حداقل پاشو برو يه چايي بيار

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-بله؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

ناصری- گفتم لطف مي كنيد و بريد یه چايي بياريد ...

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

- ببخشيد این وظيفه من نيست....كسايي هستن كه براي انجام این كار پول دريافت مي كنن

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

ناصری- ...خيلي تنبليا دختر ...

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

به این دست نزنيا تا من برم و بيام

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir
شما به این رمان چه امتیازی میدهید؟
نظر خود را ارسال کنید
آخرین نظرات ارسال شده
  • فاطمه

    ۱۸ ساله 00

    خیلی عالی بود

    ۲ هفته پیش
  • Winter

    10

    از اول رمان معلوم هست که قلم نویسنده ضعیف،بچگونه وبی منطقه کارایی که شخصیت اصلی دختر رمان انجام میده یا میگه فقط از دست یه بچه 5 ساله نپخته برمیاد البته کلا مشکل از قلم و بی تجربگی نویسنده هست

    ۲ سال پیش
  • فاطمه

    ۱۸ ساله 00

    میخواستی نخونی

    ۲ هفته پیش
  • شروق

    ۱۹ ساله 00

    عالی بود

    ۳ ماه پیش
  • ..

    ۱۳ ساله 00

    چرا با عاطفه ازدواج کرد عاطفه کیه؟ 😳😳

    ۲ سال پیش
  • نرگس

    ۱۶ ساله 00

    عاطفه خواهر عماد بود

    ۳ ماه پیش
  • Ana

    00

    رمان خوبی بود ولی چقدر فاطمه آویزون بود با این که عماد ازدواج کرده باز بهش چسبیده بود از اینجور شخصیت ها متنفرم

    ۸ ماه پیش
  • طناز

    ۱۹ ساله 00

    داستان رمان تکراریه

    ۱۱ ماه پیش
  • معصومه اخوان

    ۱۳ ساله 00

    رمان خوبی بود من در یک روز تمومش کردم دست نویسنده درد نکنه رمان خیلی خوبی بود من که عاشقش شدم به شما هم پیشنهاد میکنم این رمان رو بخونید

    ۱۲ ماه پیش
  • ،،،

    ۲۱ ساله 00

    عالی بود مرسی از نویسنده عزیز😍💖

    ۱۲ ماه پیش
  • سحر 34

    00

    قشنگ بود خیلی

    ۱ سال پیش
  • الهه

    10

    اصلا معمایی نبود ولی قشنگ بود

    ۲ سال پیش
  • ماری

    00

    خیلی خوب بود

    ۲ سال پیش
  • رضایی

    11

    من رمان عبور از غبار این نویسنده را خونده بودم و عالب بود او قلمشون را دوست داشتم اما این رمان نسبت به اون خوب نبود وقت حروم کردن بود

    ۲ سال پیش
  • الین

    10

    خوب بود☺☺

    ۲ سال پیش
  • دیانا

    ۱۸ ساله 20

    به نظر من رمان خوبی بود اما اولش یکم مسخره و حوصله ی ادم و سر میبرد اگر آهو دختر شیطون و بازیگوشی بود قطعا رمان خیلی جذاب تر می شد مخصوصا بخاطر چشاش که نویسنده گفته بود درشته اما ممنون از نویسنده❤

    ۲ سال پیش
  • باران

    00

    عالی بود

    ۲ سال پیش
نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.