میلاد بعد از کمک گرفتن از معصومی به خیال تموم شدن اتفاقات ترسناک زندگیش، از دختر مورد علاقه اش خواستگاری و سعی می‌کنه به زندگی عادی برگرده، اما خیلی زود می‌فهمه چند ماهی که بدون دردسر گذرونده آرامش قبل از طوفانه و قراره اتفاقات بدتر و ناگوارتری توی زندگیش بیوفته...

ژانر : عاشقانه، ترسناک

این رمان به صورت آنلاین در حال انتشار است و به مرور قرار داده میشود. شما میتوانید برای خواندن این رمان روی دکمه زیر کلیک کنید تا به صفحه مخصوص رمان منتقل شوید

شما به این رمان چه امتیازی میدهید؟
نظر خود را ارسال کنید
آخرین نظرات ارسال شده
  • امید

    در پارت 6100

    عالی بود فقط یکم طولانی شده ولی زیبا بود

    ۲ هفته پیش
  • محمد

    در پارت 100

    عالی

    ۲ هفته پیش
  • Phatan

    در پارت 600

    این نظر ممکن است داستان رمان را لو داده باشد

  • نازنین زهرا

    در پارت 1800

    وای چقدر عالیه دوتا زوج که ماهیر میخواد بترسونشون

    ۱ ماه پیش
  • زهرا باقری | نویسنده رمان

    😆😆❤️

    ۴ هفته پیش
  • darya

    در پارت 2200

    خبببببببب سیاوش هم به دسته ی کراش ها اضافه شد

    ۱ ماه پیش
  • زهرا باقری | نویسنده رمان

    همه بد بوی دوست دارن چرا😆😆

    ۱ ماه پیش
  • darya?

    در پارت 700

    من چرا کراش زدم رو علی

    ۱ ماه پیش
  • زهرا باقری | نویسنده رمان

    طرف جنه 😭

    ۱ ماه پیش
  • darya

    در پارت 700

    میدونم جنه ولی خیلی خوبه

    ۱ ماه پیش
  • ?darya

    در پارت 600

    بیشتر از اینکه هیجان پیدا کنم بابت صحنه ها، بیشتر ذوق میکنم که اصلا اتفاقاتش تکراری نیست، همینش خیلی خوبه. من کلی رمان ترسناک خونده بودم ولی همشون دیگه با یه سبک شده بودن. مرسی بازت تکراری ننپشتنت

    ۱ ماه پیش
  • زهرا باقری | نویسنده رمان

    خوشحالم خوشت اومد عزیزم، ممنون از لطفت🥰❤️🙏

    ۱ ماه پیش
  • butterfly

    در پارت 6100

    جلد دومم تموم کردممم وای عالی بوووود🥲🥲خسته نباشی نویسنده جوووون♥

    ۱ ماه پیش
  • زهرا باقری | نویسنده رمان

    سرعتتون خیلی بالاست😁👌 خیلی خیلی ممنونم 🥰❤️

    ۱ ماه پیش
  • butterfly

    در پارت 2800

    یا جاده تمام امامزاده ها... یا خود خدا... بلاخره ماهیر میمیره و اینا راحت میشن یا نه؟ 🥲فقط با یه آره یا نه خیالمو راحت کن پلیز:))))))))))))

    ۱ ماه پیش
  • زهرا باقری | نویسنده رمان

    اسپویل میشه آخه شاید یکی اولین باره میخونه 😂❤️

    ۱ ماه پیش
  • butterfly

    در پارت 3100

    قسمت دستمال کاغذی عالی بود 😂😂😂

    ۱ ماه پیش
  • زهرا باقری | نویسنده رمان

    الان که گفتی رفتم دوباره خوندم این بخش و🥹 یادش بخیر🥲✨

    ۱ ماه پیش
  • butterfly

    در پارت 2900

    ووویییی مهرداد بد بخت از ترس نمیتونه چشاشو وا کنه🥲

    ۱ ماه پیش
  • butterfly

    در پارت 2900

    این نظر ممکن است داستان رمان را لو داده باشد

  • butterfly

    در پارت 2600

    یا جاده تمام***زاده ها.... یا قران... ماهیر خطری شد... میگم بالاخره ماهیر میمیره یا نه؟ 🥲

    ۱ ماه پیش
  • butterfly

    در پارت 500

    اگر من تونستم امشب با خیال راحت بخوابم

    ۱ ماه پیش
  • زهرا باقری | نویسنده رمان

    😂😂😂

    ۱ ماه پیش
  • butterfly

    در پارت 400

    وای خدایا مهدی و مهرداد نمونه بارز یه پدر و پسر پاین😂

    ۱ ماه پیش
نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.