داستان درباره دختری به اسم نازنینه که پدرش اونا رو ترک کرده و مادرش هم مرده نازنین با برادر دوقلوش زندگی میکنه به اصرار پدربزرگش مجبور میشه با پسر شریک بابابزرگش ازدواج کنه ولی در لحظه آخر....

ژانر : عاشقانه، ازدواج اجباری

تخمین مدت زمان مطالعه : ۶ ساعت و ۶ دقیقه

مطالعه آنلاین پرنسس شیطون من
نویسنده : Melika_n_p

ژانر : #عاشقانه , #ازدواج_اجباری

خلاصه :

داستان درباره دختری به اسم نازنینه که پدرش اونا رو ترک کرده و مادرش هم مرده نازنین با برادر دوقلوش زندگی میکنه

به اصرار پدربزرگش مجبور میشه با پسر شریک بابابزرگش ازدواج کنه ولی در لحظه آخر....

دینگ دینگ دینگ

-اه اگه این ساعت گذاشت من بخوابم

زنگ ساعت رو خاموش کردم و سرم رو تو پتو فرو بردم وای من چقدر اینجا رو دوست دارم

یکم دور خودم چرخیدم که یادم اومد

-وای دانشگاه دیر شد

سریع رفتم تو دستشویی اتاقم و بعد از انجام کارم آبی به صورتم زدم و خودمو تو آیینه نگاه کردم موهای قهوه ای روشن که تا رو کمرم بود پوست سفید و چشمای عسلی،لبایی که خدادادی صورتی بودن و بینی ای که به صورتم میومد

بعد از آنالیز خودم سریع رفتم و از تو کمد یه مانتوی سورمه ای تا بالای زانو و یه شلوار دمپای مشکی برداشتم و پوشیدم مقنعه مشکیم هم سرم کردم و گوشی و جزوه هام رو برداشتم گذاشتم تو کولم از اتاق پریدم بیرون که خوردم به میلاد داداش بزرگم ندیدمش از اونجایی فهمیدم اونه چون بابام وقتی ما سالمون بود ترکمون کرد و مامانم ماه بعد تو جاده چالوس تصادف کرد و عمرش رو داد به ما،بعد از مرگ مامان دایی سامانم مارو برد پیش خودش وقتی منو میلاد سالمون شد برگشتیم به خونه مادریمون

با صدای میلاد به خودم اومدم

-دختر شد یه بار مثل بچه آدم از اتاقت بیای بیرون همیشه مثل خرگوش بالا پایین میپری که

اگه به جای خرگوش چیز دیگه ای میگفت میکشتمش

-آخه داداشی دارم شده

-دیرت نشده بود چی میگفتی

-دیرم نشده بود که الان تو تخت بودم باید با بیل منو ازش جدا میکردی

-خب دیگه من تسلیم بیا پایین صبحانتو بخور بعد برو

-وقت ندارم داداشی تو دانشگاه یه چیزی میخورم

لپش رو ماچ کردم و گفتم- عصر میبینمت داداش گلم

سریع رفتم از جاکفشی یه کفش ورزشی سفید مشکی برداشتم و پوشیدم کلید ماشینم رو برداشتم و دویدم تو پارکینگ

سوار ماشین شدم و گاز دادم خونه ی دایی که مهسا دختر داییم و همینطور بهترین دوستم رو سوار کنم

به خونشون که رسیدم دیدم جلو در نیست از ماشین پیاده شدم و دستم رو گذاشتم رو زنگ به ثانیه نرسید که زن دایی گوشی آیفون رو برداشت و گفت

- نازنین قلبم وایساد عزیزم یه زنگ بزنی میشنوم دیگه

-وا خاله بد میکنم اعلام حضور میکنم میفهمید منم هل نمیکنید که ای وای مهمون اومده

-تو این زبون رو نداشتی چیکار میکردی

-میشدم یکی مثل مهسا خانم که جرات نه گفتن به خاستگاراش رو نداره میشه صداش کنید بیاد دیرمون شد

یهو درباز شد مهسا اومد بیرون

-به به نازنین خانم که من جرات نه گفتن ندارم هان

-مگه دروغ میگم اگه من نبودم که تو الان صد بار ازدواج کرده بودی بیا بریم که دیرمون شد

-باشه مامان خدافظ

زن دایی از پشت آیفون- خدافظ عزیزم مراقب خودتون باشید

-خاله خدافظ

-خدافظ عزیز دلم

سوار ماشین شدم مهسا رفت عقب بشینه که گفتم

-مهسا جان هروقت راننده گرفتی برو عقب بشین

-چه فرقی میکنه الان که رفتیم دنبال آناهید به اون بگو جلو بشینه

-نه نمیشه بیا جلو تا ولت نکردم برم

-آخه من جونمو دوست دارم تو با سرعت میری اونم تو خیابون های تهران

-نمیرم بیا دیگه

درآخر اومد جلو نشست کمربندش رو بست و محکم بهش چسبیده بود منم گفتم یکم حالش رو بگیرم پامو گذاشتم رو گازو رو بین ماشین ها لایه میکشیدم مهسا هم کتاب دعا به دست هی صلوات میفرستاد کنار خونه آناهید یهو زدم رو ترمز مهسا هم جیغ زد رفت زیر ماشین منم که داشتم میترکیدم از خنده

آناهید که جلوی در ایستاده بود اومد سوار ماشین شد اونم از کار من خندش گرفته بود ولی از طرفی هی بهم میگفت ما جونمون رو از سر راه نیوردیم و آروم برو و اینا که منم چقدر اهمیت دادم برای اینکه حال اونم بگیر پام رو گذاشتم رو گاز رو حرکت کردم

-نازنیییییییییین جون داداشت آروم برووووووووووووو

عصبانی گفتم

-چندبار گفتم جون داداشم رو قسم نده

سرعت ماشین رو کم کردم رو داداشم خیلی حساس بودم و دوسش داشتم جلو خونه سارا ایستادم اونم که انگار تازه اومده بود از خونه بیرون بدون اینکه سرم غر بزنه که خیلی دیر کردم سوار ماشین شد

اگه آناهید جون داداشی رو قسم نخورده بود حال ملیکا رو هم میگرفتم

ولی به ناچار قانون مند شده و آهسته رانندگی کردم

به دانشگاه که رسیدیم زود ماشین رو پارک کردم و با دوستان رفتیم تو کلاس خوشبختانه استاد هنوز نرسیده بود وقتی وارد کلاس شدیم پارمیدا عاشوری رو دیدم دختر سبک کلاس که خودشو به هر پسری میچسبونه الانم گیر داده بود به آقای پارسایی تا منو دید گفت

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-چه عجب شما قبل از استاد تشریف آوردین

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-به خرش چه

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-وا بی ادب

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-نه که شما خیلی ادب دارین

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-بهتر از توام که،تو از خداته یه روز جای من باشی

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-نه که لاشی بودن خیلی باکلاسه

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-بار آخرت باشه به من میگی لاشیا

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-اگه بگم چیکار میکنی

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

با صدای استاد به خودمون اومدیم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-خانوما بشینید سرجاتون لطفا

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

رفتم و کنار ملیکا نشستم درست ردیف اول جلو استاد

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

سنگینی نگاه یه نفر رو حس میکردم به احتمال زیاد پارمیدا بود حتما تو فکر گرفتن انتقامه حدود یک ساعت بعد کلاس تموم شد چون با استاد کار داشتم تو کلاس موندم و از دخترا خاستم که بیرون منتظرم بمونن

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-ممنون استاد روز خوش

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-خدانگهدار

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

رفتم کولم رو برداشتم دیدم پارمیدا جلو در ایستاده و پاشو عقب و جلو میکنه فهمیدم میخواد بهم پشت پا بزنه که بعدش مسخره ام کنه هه هیچکس نمیتونه نازنین صالحی رو مسخره کنه حالا ببین بیریخت

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

رفتم جلو که پاشو آورد جلو پام منم که میدونستم میخواد چیکار کنه با پای چپم زدم به پاش که به جای من اون کله پا شد (همون افتاد زمین)

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

به جز منو پارمیدا فقط پسرا تو کلاس بودن وقتی پارمیدا خورد زمین نتونستن جلوی خودشون رو بگیرن و منفجر شدن

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-چیکار میکنی دختره غربتی

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-اول که غربتی خودتی دوم به من چه که شما داشتید جلو در جفتک میزدید

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-حرف دهنت رو بفهم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-همچنین

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

اینو گفتم و از کلاس خارج شدم دیدم دخترا رو راهرو ولو شدن

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-وا شما چرا اینجایید

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

مهسا-اینجا هم جزو بیرونه دیگه

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

ملیکا درحالی که آناهید گرفته بودش غش نکنه گفت-خوب حالشو گرفتی دختر حقش بود

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

همینطور که میخندیدم گفتم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-خیلی ممنون نظر لطفته

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

رفتیم سمت ماشین و سوار شدیم با دخترا رفتیم فروشگاه من برای خونه یچیزایی بگیرم یخچال دیشب خالی بود

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

البته یکمم پاستیل و شکلات و بستنی و چیپس و پفک و... خریدیم و رفتیم سمت پارت شروع کردیم خوردن حدود یک ساعت تو پارت میگفتیم و میخندیدیم که یادم اومد امروز میلاد زودتر میاد خونه زود جمع کردیم و من مستقیم رفتم خونه و دخترا هم با دربستی رفتن

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

به سرعت رسیدم خونه و خریدا رو گذاشتم رو اوپن ماکارونی رو برداشتم و ریختم تو آب جوش و رفتم پاستیل ها و لواشکام رو برداشتم بردم تو اتاق قایم کردم زیر تختم آخه اگه میلاد بفهمه همه رو ازم میگیره

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

خب کجا بودیم آها خوراکی هارو قایم کردم و رفتم تو آشپزخانه از تو یخچال خیار و گوجه و کاهو برداشتم و از تو سبد پیاز ها چنتا پیاز برداشتم و شروع کردم به سالاد درست کردم حدود یک ساعت بعد میز رو چیدم و منتظر شدم داداشی برگرده

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

ساعت طرفای بود که صدای چرخیدن کلید رو تو در شنیدم و دویدم تو آشپزخانه وقتی میلاد اومد تو پریدم جلوش و بلد گفتم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-خسته نباشییییییی

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

میلادی با یه دستش جلو دهن منو گرفت با یه دست دیگش دهن خودشو که داد نزنه و اومد تو خونه داشت نفس نفس میزد منم میخندیدم رفتم تو یخچال براش آب خنک آوردم دادم دستش

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-داداشی هنوز زنده ای

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-خوشبختانه بله

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-خخخخخ ببخشید ترسوندمت

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-اینکه کار هر روزته

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-داداشی جونم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-جونم عشق داداش

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-جونت بی بلا

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

عصبانی نمیشی اینقدر عذیتت میکنم؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

یه لبخند ملیح زد و گفت- تو دنیا یه آبجی که بیشتر ندارم چرا ازش عصبانی بشم تازه وقتی سروصدا میکنی خیالم راحت میشه که حالت خوبه

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-تو بهترین داداشی دنیایی بجز وقتایی که پاستیلامو برمیداری

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-پاستیل رو بیشتر من دوست داری

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-نه داداشی تو رو بیشتر دوست دارم اگه تو نباشی پاستیلم نیست

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-آره دیگه همه ی حقوقم رو میدم برا پاستیلای شما

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-چون خیلی مهربونی این کارو میکنی دیگه حالا بیا بریم که ناهار سرد شد

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-چی درست کردی کدبانو

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-ماکارونی با یه تهدیگ خوجل

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-پس من برم زود لباسم رو عوض کنم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-باشه برو

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

بعد از ناهار ظرف هارو شستم گذاشتم تو کابینت و رفتم تو اتاق پذیرایی میلاد داشت فیلم پریا رو نگاه میکرد منم رفتم کنارش نشستم و دستش رو انداختم دور گردنم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-وقتی شوهر کردی برو تو ب*غ*لش بشین

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-شوهر میخوام چیکار تا داداشم هست

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-وروجک

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-جونم داداشی

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-مگه شما فردا امتحان ندارید

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-از کجا فهمیدی

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-امیرسام بهم گفت

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-چه دهن لقه

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-امیر یا مهسا؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-هر دو به مهسا گفتم به امیر نگه ولی گفت

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-چرا نگه

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-چون الان شما منو مجبور میکنید برم درس بخونم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

- ای قربون آبجی تنبلم بشم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

حالا باشو برو بخون تا فردا جلو دوستات پز بدی نه سرشکسته بشی

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-چشم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

حدود ساعتی بود داشتم درس میخوندم که داداش اومد تو اتاق

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-آب‌میوه میخوری؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-آره آره میخوام

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

آب‌میوه رو گذاشت جلوم منم یه نفس تا ته خوردمش

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-دختر از خشکسالی برگشتی

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-عه خو تشنم بود

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-باشه خوشگل حالا اگه درست تموم شده برو لباست رو بپوش مهسا زنگ زد گفت میاد دنبالت با هم برید خرید

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

- خدافظ درسا سلام فروشگاه

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-برو آماده شو الان میرسه

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

بعد از اتاق رفت بیرون منم زود یه لباس صورتی جیغ تا بالای زانو و شلوار لی و شال صورتیم رو سرم کردم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-وای خدا این خوشگله کیه تو آینه

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

میلاد همیشه بهم میگه این اعتماد به نفس تورو من داشتم با چنگال به آمریکا حمله میکردم ولی آخه انصاف بدین خوشگل نیستم؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

بیخیال این حرفا شدم گوشیم رو برداشتم گذاشتم تو کولم با چنتا پاستیل و رفتم پیش داداش گرامی

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-موووووووووووچ خدافظ داداشی

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-خدافظ پرنسس شیطون من (گفته بودم این لقبمه؟)

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

رفتم از تو جاکفشی یه کفش پاشنه سانتی مشکی برداشتم و پوشیدم و با دو رفتم سمت آسانسور

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

منو مهسا با هم رسیدیم جلو در منم زود پریدم تو ماشین و رفتیم خرید

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

راستی یادم رفت بگم وقتی میلاد رو ماچ کردم کارت بانکیش رو از جیبش برداشتم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

آخه اگه ازش میخواستم با هزار خواهش و تمنا میداد منم کش رفتم امشب ازش معذرت خواهی میکنم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

رفتیم پاساژ... هی از این مغازه به اون مغازه ولی یه لباس خوجل توشون پیدا نمیشد رفتیم ته پاساژ چشمم به یه مانتو کرم افتاد تا زیر ب*ا*س*ن بود مانتو با طرح های سنتی مدل داده شده بود ازش خوشم اومد به مهسا نشونش دادم اونم ازش خوشش اومده بود رفتیم تو مغازه فروشنده آقا بود ازش خواستم مانتو رو برام بیاره وقتی داد دستم سنگینی نگاهش رو حس میکردم چشم دریده بدبخت

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

رفتم تو اتاق پرو و پوشیدمش اولالا چه جیگر تر شدم خدا یه ماچ برا خودم فرستادم و مهسا رو صدا زدم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-مهسا بیا نظر بده

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-واااااااااااای دختر ناز بودی ناز تر شدی خیلی بهت میاد

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

فروشنده چشم دریده- چه جیگر شدی خوشگله

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-به کوری چشم شما جیگر بودم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

فروشنده- حالا نمیخواد عصبانی بشی عزیزم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-درد عزیزم ایش

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

رفتم تو اتاق پرو و مانتو رو با مانتوی خودم عوض کردم و اومدم بیرون

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

مانتو رو دادم فروشنده چشم دریده تا حساب کنه برام کارت داداشی رو بهش دادمو رمز رو گفتم کارت و قبض پرداخت رو با یه شماره بهم داد

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

فروشنده چشم دریده- خوشگل خانوم کاری داشتی در خدمتم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-من اصولا با موجودات گوش دزار (خر) حرف نمیزنم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

برگه ای که شماره رو توش نوشته بود رو پاره کردم و ریختم تو صورتش و از مغازه اومدم بیرون یکم که ازش فاصله گرفتیم با مهسا منفجر شدیم از خنده البته جلوی خودمون رو گرفتیم داد نزنیم تو مردم زشت بود

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

همون موقع گوشیم زنگ خورد گوشی رو برداشتم اوه اوه میلاد بود کارت کشیدم برای گوشیش پیام اومده لو رفتم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-الو سلام داداش گلم خوبی

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-انگار شما بهتری

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-چطور

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-نازنین حالا کارت منو کش میری اگه من برات پاستیل خریدم حالا ببین

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-داداشی جونم خو ببخشید

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-روتو برم دختر

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-آره برو

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-کجا برم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-رومو

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-دیوونه

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-داداشی جونم حالا که خندوندمت برام پاستیل میخری

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-از فرصت سوءاستفاده نکن وروجک

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-میخوای گریه کنم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-تهدیدت هم بچه گانس

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

خیلی خب کارتم که دستته برو پاستیل بگیر ولی خالی نکنی کارتو لازمش دارم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-چشم داداشی قول

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-من کار دارم فعلا خدافظ

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-بااااای

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

یه نفس راحت کشیدم و با مهسا رفتیم تو یه بستنی فروشییه بستنی شکلاتی سفارش دادم و مهسا هم بستنی میوه ای و شروع کردیم به خوردن داشتم به اطراف نگاه میکردم که، اینا اینجا چیکار میکنن

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

مهسا متوجه شد از یه چیزی تعجب کردم بهم گفت

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-چی چشم تورو قد هندوانه کرده دختر عمه جان

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-مهسا

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-جونم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-پارمیدا با چنتا از پسرای کلاس پشت سرتن

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

خواست برگرده پشتش رو نگاه کنه که گفتم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-نههههههه

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-چته دختر ترسیدم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

برگردی متوجت میشن حوصله این افاده ای رو ندارم زود بخور بریم داشتیم میخوردیم که یه پسره که با جوجه تیغی مو نمیزد اومد سمت ما

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

ای داد الان همه حواس ها جمع ما میشه به من گفت

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

جوجه تیغی- افتخار آشنایی میدین خانوم خوشگله

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-نچ

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-میخوای خودتو برام لوس کنی

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

اشکال نداره من بلدم ناز بکشم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-مهسا نمیدونم چرا صدای پشه کنار گوشم میشنوم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

مهسا- آره منم میشنوم ولی نمیدونم از کجاست

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-پاشو بریم عزیزم من به مگس آلرژی دارم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

از شانش گندم پارمیدا متوجه ما شد

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

پارمیدا- آقا پسر موندم این بیریخت چی داره شما رفتین سمتش

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

جوجه تیغی- به نظر من از شما خوشگل تره

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

پسرایی که کنار پارمیدا نشسته بودن منفجر شدم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

پارمیدا -از شما خیلی بهترم جوجه تیغی

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

من رو به مهسا -عزیزم پاشو بریم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

بلند شدم از جام که برم بیرون که جلوی در یکی دستمو گرفت معلوم بود پسره خیلی بدم میومد پسرای غریبه بهم دست بزنن خوشبختانه میتونستم حالش رو بگیرم تکواندو کارم منم دستش رو گرفتم تا اونجا که میتونستم پیجوندم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-بار آخرت باشه فهمیدی

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

جوجه تیغی -بله چشم غلط کردم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

کل مشتریا منفجر شده بودن

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

پارمیدا با دهن باز داشت نگامون میکرد

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

منم جوش آورده بودم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

دستش رو ول کردم و مهسا رفت پول بستنی رو داد منم بیرون منتظر بودم که آقای پارسایی اومد میشم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

پارسایی- بهتره مواظب خودتون باشید

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-چطور

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-این پسره یه ولگرد خیابونیه تا تلافی نکنه بیخیال نمیشه

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-حواسم به خودم هست شما برید پیش پارمیدا جونتون

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-محض اطلاع میگم منو دوستام اومده بودیم بیرون بدون خانم توانا (پارمیدا) نمیدونم از کجا پیداش شد خودشو به ما چسبوند

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-آهان

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-اینو گفتم که فکر بد درمورد منو دوستام نکنید

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-آها خوبه خدافظ

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-خدانگهدار

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

کیوان (پارسایی)

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

وقتی دیدم پسره به غلط کردن افتاده خندم گرفت عجب دختریه ولی مطمئن بودم پسره ازش انتقام میگیره این جوجه تیغی رو میشناختم آخه به خاطر همین بهش هشدار دادم حواسش به خودش باشه ولی توجه نکرد رفتم تو بستنی فروشیو کنار شهاب نشستم این این کنه هم که ول کن ما نبود (پارمیدا رو میگه) شهاب و شایان هم کلافه شده بودن این امیرسام هم معلوم نیست کدوم گوریه یه ساعته اینجاییم آقا هنوز تشریف فرما نشدن

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

امیرسام- سلاااااااااااام داداشای گلم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

پارمیدا- منو اینجا ندیدی سلام نکردی؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-اگه اینطور باشه که من باید یکی یکی با آدمای اینجا سلام و احوال پرسی کنم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-ایش

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

امیر یه پوزخند زد فقط

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

امیرم خوب بلد بود حال این سیریش رو بگیره ولی موندم این کنه چرا از رو نمیره

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

پارمیدا- کیوان جونم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

بله، کیوان جونم؟ من کی کیوان جون این شدم؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-بله کاری داشتید خانوم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-وا عزیزم چرا منو به اسم صدا نمیکنی

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-چون عزیزم نیستی

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-منکه میدونم دوسم داری ولی جلوی دوستات خجالت میکشی بگی

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

آب کاش دختر بودم جیغ میکشیدم میگفتم برو گمشو بی حیا ولی حیف

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-من آدم خجالتی ای نیستم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-پس چرا احساست رو به من نمیگی

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-امشب تو ویلا یه مهمونی داریم بیا اونجا تا بهت بگم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-وای عزیزم حتما میام من برم خرید که وقت ندارم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-باشه برو

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-بای عشقم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

جوابش رو ندادم وقتی رفت گفتم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-ای بری که برنگردی

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

شهاب و شایان و امیر رو باید با کاردک از رو میز جمع میکردم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

امیرسام -حالا امشب میخوای بهش چی بگی

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-جوابم معلوم نیست

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-یعنی فقط میگی ازت خوشم نمیاد

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-آره یکمم میترسونمش که دیگه دوروبرم پیداش نشه

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

شهاب- دقیقا چجوری میترسونیش

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-باید ببینم تو اون موقعیت چی میاد تو سرم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

شایان- نزنی دختره رو نابود کنی

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-ببین گفتم میترسونمش نگفتم میپوکونمس که

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

نازنین

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

مهسا منو رسوند شرکت بابا بزرگ جایی که میلاد توش کار میکنه

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

میلاد حسابدار شرکته

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

رفتم پشت در اتاقش و در زدم تق تق تق

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

و رفتم تو سرشو آورد بالا

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-نازنین تو اینجا چیکار میکنی

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-اومدم داداش گلمو ببینم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-برو سر اصل مطلب

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-برای اولین بار جدی میگم دلم برات تنگ شده بود اومدم پیشت

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-جدی

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

باشه بشین کارم الان تموم میشه بریم خونه

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-چشم داداشی

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

حدود نیم ساعت بعد کار میلاد تموم شدو رفتیم سمت آسانسور و میلاد دکمه آسانسور رو زد همون موقع دوتا آقای دیگه هم اومدن جلو آسانسور و میلاد بهشون دست داد فهمیدم اینا شریک بابابزرگ و پسرشن پسره انگار چشماش رو دوخته بودن به من ول کن نبود میلاد متوجه شد و گفت

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-آقا پارسا تخته سیاه اون طرفه ها

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

اون پسره که فهمیدم اسمش پارساست گفت -بله معذرت میخوام

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

منم رفتم پشت میلاد و ریز میخندیدم ولی آروم که کسی متوجه خنده ی من نشه رفتیم تو پارکینگ و سوار ماشین میلاد شدیم ماشین داداشم یه پارس مشکی بود

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

دیدم آهنگ نمیزاره خودم دکمه پخش رو زدم یه یکی از آهنگای مرتضی پاشایی پخش شد

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

مرتضی جون صدات خوبه ها ولی خیلی غمگین میخونی زدم بعدی بازم غمگین بود چنتا زدم جلو دیدم نه انگار داداش ما جز غمگین چیز دیگه ای گوش نمیده

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

بیخیال آهنگ شدم و خاموشش کردم دیدم میلاد ساکته هیچی نمیگه

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-داداشی چیزی شده

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

میلاد-....

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-الووووووووو هستییییییی

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

میلاد-...

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

خسته شدم دستم رو کردم تو موهاشو نازش کردم که نگام کرد

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-چیکار میکنی وروجک موهام خراب شد الان از ماشین پیاده شم مسخره ام میکنن

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-آخه هرچی صدات زدم جواب ندادی منم با موهات ور رفتم جواب بدی

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

ولی خودمونیما چیکار میکنی موهات اینقدر نرم میشه

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-چیه حسودیت شده

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

دستم رو از تو موهاش درآوردم و رومو به حالت قهر اون طرف کردم و گفتم -نخیرم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-باشه آجی گلم قهر نکن حالا

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

- ولی نگفتی چرا جواب ندادی

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-مگه صدام زدی

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-نشنیدی؟؟؟؟؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-ببخشید نازنین تو فکر بودم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-چی؟ عاشق شدی؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-راستش...چجوری بگم...من...چیزه

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-خب دیگه بسه فهمیدم جوابت آرس خب حالا بگو اون دختره کیه من میشناسمش؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

میلاد ماشین رو نگه داشت و پیاده شد

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-وا کجا رفتی

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

درو برام باز کرد و منم پیاده شدم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-نمیگی چی شده داداشی

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-نازنین راستش من از آناهید خوشم میاد حس میکنم دوسش دارم جلوش هل میکنم میخوام کاری کنم ازم راضی باشه نمیدونم چ...

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

نذاشتم حرفش تموم بشه انگشت اشارم رو گذاشتم رو دهنش و گفتم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-باهاش حرف میزنم داداشی

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-جدی؟ نازنین تو بهترین خواهر دنیایی

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

موقع گفتن این حرفا دستاش رو گذاشت رو پهلوم و از زمین بلندم کرد و دور خودش چرخوند که یهو از شانس ما ماشین پلیس کنارمون وایساد میلاد زود منو آورد پایین جناب آقای پلیس گشت ارشاد اومد طرفمون

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

پلیسه رو به میلاد -نصبتتون با خانوم؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

میلاد- برادرشم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

پلیس - میشه شناسنامتون رو بدین

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

من- آقا من همرام نیست

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

پلیس- پس با من میاید اداره پلیس

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

میلاد - آقا از چهرمون معلوم نیست خواهر برادریم؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

شناسنامش رو داد به پلیس و گفت- این شناسنامه منه مال خواهرم خونست اگه میخواید بریم من بهتون نشون بدم پلیسه هم یه نگاه به شناسنامه میلاد انداخت یه نگاه به ما دوتا خوشبختانه منو میاد شباهت زیادی به هم داشتیم (خب دوقولوییم میخوای مثل هم نباشیم)

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

پلیسه- شباهت که زیاده ولی ما هم باید بدونیم شما چرا تو خیابون خواهرتون رو ب*غ*ل کردین

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

من- آقا داداشم عاشق شده چون بهش نامحرمه منو به جاش ب*غ*ل کرده

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

میلاد با تعجب و یه لبخند اجباری نگام میکرد منم جلو خندم رو گرفته بودم پلیسه هم مونده بود چی بگه

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

پلیسه- لطفا دفعه بعد تو خونه همدیگه رو ب*غ*ل کنید

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

اینو گفت و رفت

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

میلاد -تو نمیتونی یه راز رو نگه داری نه

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-وقتی اینو بهم گفتی میدونستی نمیتونم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

حالا هم اگه بخوای فضولی کنی میرم پیش آناهید ازت بد میگم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-نه نازی نری چرت و پرت بگی

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-برام لواشک بگیر تا کارتو راه بندازم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-مگه تو تومن پاستیل امروز نگرفتی

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-عه از کجا فهمیدی

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-بعد از اینکه بهت اجازه دادم بری پاستیل بگیری یه پیام برام اومد تومن از حساب شما کثر شد

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

بچه میمیری اینقدر پاستیل میخوریا

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-نگران نباش حالا بیا بریم خونه من فردا کلاس دارم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

کیوان

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

ساعت نزدیک شده رسیدیم ویلا مهمونا اومده بودن به محض ورود پارمیدا اومد پیشم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

پارمیدا -سلام عزیزم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-سلام

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

یه نگاه بهش کردم یه لباس پوشیده بود که اگه نمیپوشید بهتر بود از زیر سینه تا زیر ب*ا*س*ن تور بود روی تور هم با پروانه های پارچه ای تزیین شده بود روی سینش هم یه پارچه خیلی نازک بود چشمام رو ازش گرفتم نمیخواستم اینجوری نگاش کنم من موندم تو اصلا میدونم خجالت یعنی چی ه*ر*ز*ه

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

دستش رو گرفتم و بردمش یه جایی که کسی نباشه بهش گفتم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-این چیه پوشیدی ه*ر*ز*ه

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-عزیزم اینو برا تو پوشیدم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

اومد یه ب*و*سه بزاره رو گونم که دستم رو گذاشتم رو دهنش و بهش اجازه ندادم کارش رو بکنه

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-ببین ه*ر*ز*ه خانوم من به تو هیچ علاقه ای ندارم گفتم بیای اینجا چون اول نمیتونستم تو جمع بهت بگم دوم میخواستم بیخیالمون بشی بری من از دخترایی مثل تو متنفرم مثل لجنی حالا که فهمیدی دربارت چی فکر میکنم دیگه دوروبرم پیدات نشه گرفتی

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

با بغض تو گلوش آروم گفت- آره ولی...

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

نذاشتم حرفش رو بگه و گفتم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-ولی و اما نداره برو گمشو

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

دیگه چیزی نگفت من رفتم پیش پسرا وای یادم رفت بترسونمش ولی مهم نیست همین که شرش کم شد کافیه

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

شهاب- خسته نباشی پهلوون

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-رو آب بخندی پسر

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-نمیخوام میخوام روتو بخندم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

شایان - خب دیگه بسه بیاید از جشن لذت ببریم به جای این حرفا

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

اون شب تا صبح فقط گفتیم و خندیدیم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

نازنین

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

صبح با صدای غرغر های میلاد بیدار شدن

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

میلاد- پاشو دیگه نازنین مگه تو امروز کلاس نداری

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

پاشو آناهید گفت امروز اون میاد دنبالت

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-پس بگو چرا گیر دادی زود پاشو میترسی عشقت جلو در منتظر بمونه

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-میگم آبجی گلم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-باشه باهاش حرف میزنم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-منکه هنوز چیزی نگفتم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-داداش عزیزم بنده توانایی ذهن خانی دارم درضمن تو فقط وقتهایی که به من نیاز داری بهش میگی آبجی گلم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

- باشه مچمو گرفتی حالا بهش میگی

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-اگه امشب بریم رستوران پیتزا بخوریم باشه

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-فقط به شکمت فکر کن باشه

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-چشم داداش حرف حرف شماست

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-از رو هم که نمیری

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-چرا برم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

به آناهیدم میگم بیاد

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-جدی

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-نه شوخی کردم میخوام با داداش گلم برم بدون مزاحم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-از الان خواهر شوهر بازی درنیار بهش بگو بیاد

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-اگه بخوام دربیارم چی میشه

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-کارت بانکی شما ازتان گرفته شده و رمز کارت منم تغییر یافته میشود

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-خیلی بد تهدید میکنی

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-تا تو باشی عشقم رو اذیت نکنی

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-یعنی من عشقت نیستم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-شما جای خود داری

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-جای من کجاست

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-تو دانشگاه پشت صندلی آماده امتحان

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-خیلی بدی حالا که اینطوره میرم ازت بد میگم پیشش

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-خب دیگه آبغوره گرفتن بشه پاشو برو سر کلاست

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-نمیخوام نو که اومد به بازار کهنه میشه دل آزار من الان کهنه شدم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-حسود خانوم تو که میدونی دوست دارم پرنسس شیطون من

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-جدی داداشی

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-آره حالا پاشو برو که دیرت شد

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-چشم (بعد ماچش کردم)

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

رفتم تو روشویی و آب به صورتم زدم اومدم بیرون و اون منتو کرم که دیروز خریده بودم رو پوشیدم با یه شلوار لی مشکی و مقنعه مشکی کولم رو برداشتم و رفتم سر میز چنتا لقمه شکلات صبحانه خوردم و یه ساندویچ هم ازش گرفتم و با دندونام گرفتمش و بعد از خدافظی با میلاد لقمه به دهن رفتم تو راه‌پله که خوردم به پسر همسایه یا خدا لقمه رو پشتم قایم کردم -ببخشید حواسم نبود

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

پسر همسایه- نه مهم نیست

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

و رفت منم لقمه رو دوباره گذاشتم دهنم و نصفش رو تو پله ها خوردم جلو در که رسیدم همون موقع آناهید و ملیکا هم رسیدن رفتم سمت ماشین -ملیکا جونم میری عقب من جلو بشینم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

ملیکا- حالا چه فرقی میکنه

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-برو دیگه لطفا

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

ملیکا رفت عقب و من جلو نشستم دیگه همش رو خورده بودم و داشتم با دستمال جیبی دستام رو پاک میکردم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

من- آناهید جونم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

آناهید- وقت ندارم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-برای چی وقت نداری

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-خرید

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-دیروز با مهسا رفتم قرار بود مهسا خرید کنه ها ولی من گرفتم و اون دست خالی برگشت این مانتو رو دیروز گرفتم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

ملیکا- وای خیلی بهت میاد نازنین

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-ممنون عجقم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

من رو به آناهید - آناهید جونم میزاری یه چیزی بهت بگم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-چی

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

رسیدم خونه مهسا و مهسا هم سوار شد

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

مهسا - سلام دوستای خولم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

همه جواب دادن جز من

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

مهسا - جواب سلام واجبه ها

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-گفتی دوستای خلم چون من جزوشون نبودم جواب ندادم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-جز دوستان نیستی

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-نه جزو خلا نیستم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

نزدیک بود از ماشین بندازنم بیرون بی جنبه ها

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-حالا آنی (آناهید) نذاشتی بگم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-بگو کچلم کردی

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-ایش خواستم بگم برات خاستگار اومده حالا که اینطوره نمیگم کیه

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

آناهید زد رو ترمز شوهر ندیده

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-وا چت شد

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-بگو بینم اون مرد خوشبخت کیه

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-بگیرینش سقفو

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

ملیکا و مهسا داشتن منفجر میشدن

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

آناهید- میگی کیه یا نه

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-شوهر ندیده

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

داداشمه

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

دخترا با هم -چیییییییییی

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-جان... بله... غلط کرد... ببخشید

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir
شما به این رمان چه امتیازی میدهید؟
نظر خود را ارسال کنید
آخرین نظرات ارسال شده
  • معصومه

    ۱۵ ساله 00

    عالی

    ۱ هفته پیش
  • فاطمه

    ۲۴ ساله 00

    خیلی بد بود اصلا خوشم نیومد لوس فک کنم بچه دبستانی نوشت یکم سنگین تر آموزی بود خوب بود

    ۲ هفته پیش
  • مریم

    ۲۲ ساله 00

    عالی خیلی خوب مرسی بابت رمان نازنین جون البته تشکر میکنم از نویسندش

    ۴ هفته پیش
  • هلیا

    10

    من که نصفه رها کردم رمانو دختره خیلی از خود راضی لوس بود تازه عدد هارم ننوشته بود

    ۱ ماه پیش
  • ایلار انصاری

    ۱۳ ساله 00

    خیلی زیبا بود فقط یک مشکل داشت من خودم از بهره گیری رمان های دیگه ای که خوندم باید بگم عالی و اینکه کاش عدد ها رو حذف نمی کردین آخه وقتی رمان میخونی باید خودتو جای طرف مقابل بذاری اما در کل عالی بود

    ۱ ماه پیش
  • Nazi

    00

    خیلی چرت بود پیشنهاد میکنم اصلان نحونید فقط وقت خودتون میگیرید

    ۲ ماه پیش
  • طیب

    00

    خیلی چرت و آبکی بود . کاملن تقلیدی .و حال بهم زن جوریه تا آخر نخوندم

    ۲ ماه پیش
  • تینا

    ۱۳ ساله 00

    عالی بود ولی من موندم اینا که کاری نکردن نازنین چطوری حامله شد!؟

    ۴ ماه پیش
  • هستی

    ۱۴ ساله 00

    دیگ. نمیاد بنویسه سلطان

    ۳ ماه پیش
  • شهبازی هستم جالب نبو

    00

    خالب نبود اصلا

    ۳ ماه پیش
  • الهه

    ۲۰ ساله 00

    چه علاقه ای به رنگ قرمز داره همه لباسایی که تو رمان نام برده بود قرمز و مشکی بودن😂حتی لباس عقدش

    ۳ ماه پیش
  • سحر

    ۳۲ ساله 10

    بنظرم جالب نبود همش دختره جیغ می کشید هر جل که نیاز به شماره و عدد داشت نذاشته بود خلاصه که اصلا لذت نبردم فقط از روی کنجکاوی که تهش چی میشه تا آخر خوندمش

    ۴ ماه پیش
  • مهناز

    10

    خیلی خیلی خیلی بچه گانه و حوصله سر بر بود همش کل متن ماجرا یا خواب بود یا نهار و شام و بغل حالم بهم خورد نه محتوای با ارزشی نه طرز درست نوشتن عاشقانه هایش متاسفم وقتمو هدر دادم

    ۴ ماه پیش
  • فااا

    ۲۳ ساله 00

    لطفا یکم رمانای بروز برای ازدواج اجباری بزارین قشنگ ویکم بدون سان...... ممنون

    ۴ ماه پیش
  • مهری

    ۱۸ ساله 00

    رمان خوبی بود ولی نازنین و یه دختر جیغ جیغو و همه ی مردار زن ذلیل نشون داد جدا از اونم خیلی زندگی شهاب و ادامه داد می تونست بعد از ازدواج خلاصش کنه

    ۴ ماه پیش
  • متین

    ۱۹ ساله 10

    به مردونگیم برخورد با این رمانت

    ۵ ماه پیش
نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.