سارا پلیسی که پرونده ای رو زیر دستش میگیره که با کمک به مضنون بی گناه این پرونده مسیر زندگیش تغییر میکنه و‌‌‌‌…..

ژانر : پلیسی، عاشقانه

تخمین مدت زمان مطالعه : ۷ ساعت و ۱۴ دقیقه

مطالعه آنلاین پلیس دوست داشتنی من
نویسنده : زیبا ستاری

ژانر: #عاشقانه #پلیسی

خلاصه :

سارا پلیسی که پرونده ای رو زیر دستش میگیره که با کمک به مضنون بی گناه این پرونده مسیر زندگیش تغییر میکنه و‌‌‌‌…..

تو را در هجوم تهمت ها

ما بينِ بى رحمى هاى زمانه

تو را در واپسينْ لحظه هاى دردناک تباهى؛

تو را من در اعجاز خداوند، يافتم!

تو چون طلوع خورشيدِ رحمت،

در سرماى رعب انگير خزان

بر من تابيدى و من

از نو شكفتم...

ایول به خودم میدونستم اخرش موفق میشم قدم هام رو سریع تر کردم و داخل اتاق بازجویی شدم،

اتاقی بادیوارای تیره رنگ که جز صندلی ومیز چیز خاصی توش نبود باشیشه ای که ازاون طرف داخل دیده میشد،

به سربازی که داخل بود بادست اشاره زد بره بیرون،

آراد هم داخل شد وکنارم ایستاد تا باهم بازجویی رو انجام بدیم،

پسره باصدای درسرش روکه تودستاش گرفته بود به سمت بالاآورد ونگاه متعجبش رو بهمون دوخت.

باپوزخندگفتم:

_پندارفروزنده خب اقای فروزنده

گفتن حرف نمیزنین تاوکیلتون بیادبایدبگم این به نفعتون نیست

بهتره حرف بزنین به وکیلتم که خبردادی

من مثل بقیه نیستم تاحرف نزنی ازدست ما خلاص نمیشی!

پوزخندصداداری زدسرتاپام روبراندازکرد

وگفت:

_واقعاباورکنم شما پلیس تشریف دارید؟

بیشترشبیه دختربچه های هجده ساله اید

لطف کنیدبگیدمسئولای اصلی پرونده بیان اون موقع شایدحرف زدم

آراد اخم غلیظی کرد:

_اینجا جای بچه بازی وحرفای مفت نیست فقط به سوالات جواب میدی فهمیدی؟

فقط نگاهش کرد وچیزی نگفت

دستام رو مشت کردم وازحرص ناخونام رو توی دستم فشار دادم تاحالاکسی اینطورگستاخانه باهام حرف نزده بودچطورجرئت میکنه!

بامشتم محکم کوبیدم رومیزکه وضوح تعجب توچشماش دیدم بلندگفتم:

_احترام خودت رو نگه دار تویک مجرمی منم یه پلیس این منم که بایدگستاخ باشم نه تویه کاری نکن جرمت سنگین تربشه اگه حرف بزنی برای خودت بهتره

اخم غلیظی کرد وگفت:

_من مجرم نیستم کاری هم نکردم فهمیدید؟

کم کم داشت به حرف میومدسعی کردم خونسردباشم لبه ی چادرم رو محکم توی دستم فشردم واروم گفتم:

_همه ی مدارک برعلیه توهست تورو اسلحه به دست پیدات کردن آرش احمدی یاهمون مقتول جلوی توبودمدرک ازاین بیشتر؟

کلافه دستش رو توی موهاش کشید‌ وگفت:

_نمیدونم چیز زیادی یادم نیست باخانوادم بحث کردم ازخونه زدم بیرون توماشین بودم که یه نفربهم اشاره زدوایسم که ازم ادرس میخواد

منم ازماشین پیاده شدم کاغذ رو ازدستش گرفتم وقبل اینکه چیزی بفهمم بیهوش شدم وقتی هم بلندشدم جسد آرش جلوی چشمم بود،

وسط دارو درخت بودم اسلحه هم تودستم قبل اینکه به خودم بیام پلیس ها سر رسیدن الانم اینجام

من باارش مشکل خانوادگی داشتم چندبارهم باهاش درگیرشدم

ولی تاحالافکرقتلش نکرده بودم قاتل که نیستم!

ازجام بلندشدم:

_دقیقاکجابودکه پیاده شدی؟

یکم فکر کرد وگفت:

اطراف میلان بودم دقیق یادم نیست کجاش بودم چون عصبانی بودم نمیدونستم دارم کجامیرم

سرم رو تکون دادم وگفتم:

_خیلی خب فعلامیری بازداشتگاه تاروزدادگاه

آراد برگه ای رو همراه خود کار جلوش گذاشت و بالحن خشکی گفت:

_هرچیزی که گفتی بنویس وزیرشو امضا کن

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

نگاه کوتاهی بهشون کردم و ازاتاق خارج شدم.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

راهم رو به سمت اتاقم کج کردم و جلوی دفترم ایستادم اسمم روسردراتاق خودنمایی میکرد:

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

(سروان سارای زند(

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

لبخنی زدم داخل اتاقم شدم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

بخاطر اینکه سه سال جهشی زده بودم و دانشکده افسری رفته بودم درجه افتخاری هم گرفته بودم تونسته بودم به این درجه برسم چون به هرکس سنم رو میگفتم میگفتن نمیتونی با این سن به این درجه برسی!

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

به فضای اتاقم نگاه کردم،میز کارم سرجاش قرارداشت و صندلی چرخ دار مشکی رنگ پشتش،

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

مبل دونفره ی قهوه ای همراه میز جلوش رو بروی میز من قرار داشت و آینه ی کوچیکی روی دیوار نصب بود،

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

که روبروش ایستادم ومقنعم رو روی سرم مرتب کردم و موهای موج دارم رو کاملا داخل مقنعه دادم وبه تصویر خودم داخل آینه خیره شدم،

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

همه میگفتن چهره ام ازسنم کوچیکترمیزنه ولی حالت جدی وبانمکی داره،

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

موهام به رنگ قرمز روشن بود وحالت موج دار دارکه قدش تازیرسینه هام میرسید،

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

بینی خوش فرمم که متناسب با صورتم بود و حالت حِلالی داشت، طاهاهمیشه چون ازبینیم خوشش میومد و میگفت خوشگله محکم میکشیدش که کلی هم فحش میخورد،

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

لبام هم خوش فرم بودن که نه کلفت بود ونه نازک،

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

رنگ پوستمم خیلی سفیدبود و چشمام قهوه ای خیلی روشن که توافتاب یه چیزی تومایه های موهام میشد،

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

چهره ام رو دوست داشتم وبه نظر خودم خوب بود وهمچنین هیکلم رو که لاغر بود وقدمم متوسط لاغربودم.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

ازبچگی عاشق پلیس شدن بودم سروکارم باتفنگ های اسباب بازی بود و بخاطر روحیه ی خشنم همیشه باطاهادر دعوابودم چون دوسال سال ازم بزرگتربود و بهم سن هامون نزدیک بودصمیمی بودیم، همیشه دورهم جمع میشیدم و میوفتادیم به جون هم.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

البته چون من دختربودم منونمیزدن یعنی طاهانمیزاشت به جاش من نامردی نمیکردم همه رومیزدم.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

ازخاطرات بچگی بیرون امدم من تک دختربودم اخرین بچه خانواده زندبیست وپنج سالمه

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

طاهاداداشم بود وبیست و هفت سالست تویه شرکت معماری پیش باباست مامانمم خانه داره واسمشم روشنک علیمی

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

پشت میزم نشستم پرونده های بهم ریخته روجمع وجور کردم که تقه ای به دراتاقم زده شد که همینطور که مشغول بودم گفتم:

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_بفرمایید

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

درباز شد ورامین داخل شدبادیدنش لبخندی زدم وگفتم:

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_ بیارامین خوش امدی!

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

و سریع از جام بلند شدم بهش احترام نظامی گذاشتم که بالبخنددر روبست وگفت:

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_حالانیازی نیست احترام بزاری باباخودم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

ونیم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

درحالی که لبخند میزدم نشستم پشت میزم وگفتم:

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_باشه حالا چیزی میخوری؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

درحالی که روی میز مینشست گفت:

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_نه داشتم میومدم خوردم،

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

امده بودم ببینم چکارمیکنی شنیدم مضنون رو دستگیرکردین؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

درسته؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

سرم رو تکون دادم وگفتم:

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_آره درسته ولی خودش که میگه کاراون نیست

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

وهمه ی گفته های پنداروبراش تعریف کردم بعدیکم فکرکردن گفت:

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_مسلما اگه‌هم کرده بود نمیگفت کردم مانمیتونیم ازروی شخصیتش بفهمیم دروغ میگه یا راست بایدثابت شه،

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

باآرش احمدی مشکلم که داشته درگیری هم داشته

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

خب اینا این شک رو به یقین تبدیل میکنن.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

سرم رو تکون دادم که گفت:

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_ راستی تایادم نرفته آرادگفت قراره برین محل جرم برای تحقیق بیشتر

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

ابرویی بالاانداختم وگفتم:

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_اوکی به موقعش میادمیگه میریم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

رامین پسرداییم میشه که سی و یک سالشه سرگرد متاهل اسم زنشم رومیناکه خیلی ازش خوشم میاد دختره باحالیه والان بارداره رامین برام مثل طاهامثل برادرم دوسش دارم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

باخوشحالی رو بهش گفتم:

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_راستی جنسیت بچه مشخص نشدمیخوام برم برای برادرزادم خریدکنم ازاین طاهاکه بخاری بلندنمیشه امیدم به تو

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

تک خنده ای کردوگفت:

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_رومینارفت سونو بچه دختر بود حالا میتونی خوشحال شی

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

ای جان یه دخترکوچولوی بامزه عمه قربونش بره برم واسش خریدکنم روبهش گفتم:

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_مبارکه تو باید ذوقشو بکنی

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

خندید ودرحالی که به ساعتش نگاه می کرد گفت:

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_درست خب من دیگه برم به کارام برسم الاناست که ارادبیادوبرید

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

سرم رو تکون دادم وگفتم:

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_باشه پس میبینمت

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_میبینمت

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

و ازاتاقم‌خارج شد.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

رومین الان پنج ماهشه وای کی این چهار ماه باقی مونده بگذره‌

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

باصدای دراتاقم فهمیدم آراد امده ازجام پاشدم چادرم ر روی سرم گذاشتم که اراد داخل شد وبادیدنم گفت:

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_تامن بگم رامین رسوندکه بیابریم پس

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

ازپشت سرش رفتم سوار ون یعنی ماشین اداره شدیم و راه افتادیم.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

باایستادن ماشین نگاهی به فضا کردم اینجا دیگه چه جایی بود از تهران خارج شده بودیم فقط درخت بود وزمین خاکی.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

ازماشین پیاده شدم آرادم پیاده شدچند نفردیگه هم که برای تجسس امده بودن جلوترازماراه افتادن

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

بادقت به روی زمین نگاه میکردم چشمم به یه ردی خوردانگاریه نفروکشیده بودن ردودنبال کردم به درختی که مضنون رو اونجا دستگیر کرد بودند رسیدم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

با چشمای ریز شده به اونجا نگاه کردم که آرادبلندگفت:

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_ چیزی پیداکردی؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

باصدای بلندگفتم:

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_بیااینجاروببین

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

باقدمای سریع خودش روبهم رسوندکه گفتم:

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_نگاه کن ازاونجاتاپیش درختی که فروزنده بود ردکشیدگی هست به نظرت مشکوک نیست؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

ارادباحالت متفکری گفت:

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

یعنی میخوای بگی فروزنده روتاپیش درخت کشون کشون اوردن؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_دقیقامیخوام همین روبگم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_اره فرضیه ی جالبیه ممکنه!

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

ولی بایدمدرک های بیشتری داشته باشیم اینطورنیست که ازروی یک ردتصمیم بگیریم و بگیم بی گناه

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

بالحن محکمی گفتم:

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_آراد من الان گفتم اون بیگناهه؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

دارم فرضیه هام رومیگم هنوزتصمیمی نگرفتم خب؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

آرادباتعجب گفت:

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_خیلی خب چراعصبانی میشی ؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

بااخم روم رو ازش گرفتم یکم دیگه اونجاموندیم ازچیزایی که لازم بودعکس گرفتن وتحقیق هارو کردیم.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

بعدازتمام شدن تحقیقات برگشتیم اداره

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

دیشبم تحقیق شده بود،حالافعلاچندباری بایدتحقیق میکردیم وقتی رسیدیم ساعت اداری تموم شده بود.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

وارداتاقم شدم نگاهی انداختم که چیزی جا نذاشته باشم و بعد ازاینکه مطمئن شدم از اتاق خارج شدم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

چادرم رو ازسرم گرفتم سوارماشینم شدم.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

چون همیشه چادرتوی دست وپام بودروی اعصابم خط میکشیدتا میتونستم نمیزاشتم.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

ماشین رو روشن کردم وبه سمت خونه حرکت کردم.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

بارسیدن به خونه ی ویلاییمون ماشین رو پارک کردم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

ازحیاط بزرگ سنگفرش شده گذشتم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

تقه ای به در حال زدم که چند ثانیه بعد

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

طاهادر رو بازکرد و درحالی که باحوله موهاش روبهم میریخت گفت:

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_به به بینی خوشگل درچه حالی؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

بعدم طبق معمول بادوتا انگشتش بینیموکشید.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

که باجیغ گفتم:

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_طاها انقدرکرم نریز اخه تودماغمو ناقص میکنی!

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_الان مثلاتونمیتونی ازخودت دفاع کنی؟پلیس مملکت رونگاه کی تو رو راه دادتو اداره خبرندارم؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

ادایی براش درآوردم وگفتم:

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_هرهرهر بی مزه!

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

که صدای مامان امد:

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

چه خبره طاها؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

بزاربچم ازراه برسه خسته شده!

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

زبون درازی به طاها کردم که برام دهن کجی کرد

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

و رفتم تواشپزخونه گونه مامان رو بوسیدم وگفتم:

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_روشنک خانوم چطوره؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

مامان بالبخندگفت:

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_خوبم عزیزم خسته نباشی

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

شنیدم مضنون پرونده دستگیرشد.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

در حالی که میخندیدمگفتم:

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_رامین بی بی سی؟نه؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

طاهاازپشت گفت:

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_کی جزاون میتونه خبراروبه عمه جونش برسونه؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

هرچی خل و چلین تواداره جمع شدین

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

باحرص گفتم:

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_طاهابه نظرم تواصلاحرف نزن خب؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

خندیدوگفت:

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_نظرت رو بندازتوصندوق نظورات

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_نمیبینم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_پس کوری!

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

باصدای بلندگفتم:

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_نیست که ببینم برو دیگه

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

دیگه چیزی نگفت باخنده رفت کلاخوشش میاد حرصم بده

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

مامان همونطورکه میخندیدگفت:

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_برولباستوعوض کن بیاین ناهاربخورین

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

گونه اش رو بوسیدم و رفتمتویاتاقم یعنی طبقه ی بالا

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

بابام خونه نبود و از طرف شرکت رفته بودترکیه هرچقدربه طاهاگفت باهاش بره تنبل خان نرفت که نرفت.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

لباسام رو بالباسای خونه عوض کردم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

وموهام رو بالای سرم جمع کردم.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

ازپله هاامدم پایین سرمیزنشستم بابسم الله به خوردن غذا مشغول شدیم.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

داشتم مرغم رو تیکه تیکه میکردم که طاهاگفت:

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_میگم گوشتت زیاده بده من هستم همراهیت میکنم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

تاقبل اینکه چیزی بگم مامان گفت:

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_وا! طاهامیخوای خب بگواینجامرغ هست

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

طاها در حالی که میخندیدگفت:

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_نچ من مال سارای میخوام کِیفش بیشتره نگاه کن چه کوچیک تیکش کرده!

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

باحرص گفتم:

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_پ ن پ مثل تواندازه کف دستم لقمه میگیرم تودهنم جانشه!

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

طاها باحالت متفکری گفت:

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_بدفکری هم نیست قیافت جالب میشه

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

باحرص چنگال فروکردم توپاش وگفتم:

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_ببنددهنتو

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

دادبلندی زد:

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_خب چرامیزنی الاغ پام نصوشد

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_توانقدرپوست کلفتی که هیچی نمیشه حالاهم بخور

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

نگاه به مامان کردم که باخنده داشت غذامیخورد

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

طاهایهوگفت:

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_مامان چراهیچی نمیگی؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

مامانم کم نیاوردوگفت:

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_بزنم تودهنت خوبه؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

انقدراین روباحال گفت که با صدای بلندی زدم زیر خنده.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

طاها با حرص روبه من گفت:

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_ای روآب بخندی!

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

بعدم روبه مامان ادامه داد:

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_مادرجان توهم اینجورباخاک یکسانمون نکن دیگه

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

مامان خندیدوگفت:

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_انقدرحرف نزن غذات روبخور

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

دیگه هم کسی چیزی نگفت طاهاکلاروحیه ی شوخی داشت

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

درست همیشه باهاش کل کل میکردم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

ولی جونمم براش میدادم بهترین برادردنیابود.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

هروقت مشکلی داشتیم یاناراحت بودیم بادلقک بازیاش مارو میخندوند

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

بعدازخوردن غذاتشکری کردم ازسرمیز

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

پاشدم وارد اتاقم شدم درگیرپرونده ی فروزنده بودم،

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

چندروزدیگه روزدادگاهش مشخص میشه عکساروارادبهم ایمیل کرده بود باآرادزیادرابطم خوب نبود دلیلشم نمیدونستم کلاازش زیادخوشم نمیومد.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

خیلی خسته بودم کش و قوصی به بدنم دادم روتخت درازکشیدم پتورو روی سرم کشیدم به خواب عمیقی فرورفتم.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

باصدای زنگ گوشیم یک چشمم بازکردم و موبایل رو برداشتم بادیدن اسم مارال زیرلب فحشی بهش دادم،

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

تماس رو جواب دادم باصدای خش داری گفتم:

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_بنال مارال تانکشتمت

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_وایی خواب بودی؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

حوصلم سررفته بودگفتم بیای بریم بازاریک چیزاییم برای دانشگاه لازم دارم میای ساری جونم؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_فعلاتوعالم خوابم ولی اوکی یک ساعت دیگه میام دنبالت کاری نداری؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_عشق خودمی ساری میبینمت

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

بعدم گوشی روقطع کرد موبایل رو کوبیدم روی پاتختی خمیازه بلندی کشیدم روتخت نشستم،الان بدخواب شدم دیگه!

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

تختم رومرتب کردم پس ازانجام کارای مربوطه جلوی آینه ایستادم موهام روشونه کردم.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

دم اسبی بستم رژ کمرنگی به لبم زدم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

ارایشم بیرون درهمین حدبود.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

مانتوی مشکیم که تاروی زانوم بودپوشیدم باشلوارجین تیره مقنعه مشکی هم سرم کردم موهام روکج ریختم بیرون بامقنعه راحت تربودم تاشال واینا،

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

کیف دستیم روازکمد دراوردم گوشی وکارتم رو داخلش گذاشتم باپوشیدن

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

کفش ورنیم و برداشتن چادرم امدم بیرون

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

که طاهابادیدنم گفت:

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_کجا؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_بامارال میرم بازارچطور؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

طاها شونه ای بالا انداخت وگفت:

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_هیچی همینطوری

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

سرم رو تکون دادم و بعد از خبر دادن به مامان ازدر رفتم بیرون

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

سوارماشینم شدم به سمت خونه ی مارال روندم.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

وبا رسیدن به خونه اش تک بوقی که زدم بیرون امد باسراشاره زدم بیاد درجلو رو بازکردونشست:

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_سلام ساری جون خودم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

تک خنده ای کردم وگفتم:

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_سلام ماری جون خودت

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

باحرص گفت:

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_یعنی یه بارمن دلم موندتوادم باشی به من بگی عزیزدلتم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_مارال جَونگیراشتباه گرفتی من اریانیستم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

باحرص گفت:

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_بیشعوربی ادب

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

خندیدم ماشین به حرکت دراوردم وگفتم:

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_خب کجابریم؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_اوم بریم یه جایی دیگه من بایدماکت اینادرست کنم وسیله هاشوبخرم بعدم یه لباس مجلسی میخوام پس فرداتولدیاسی

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

بعدیهوبا جیغ گفت:

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_وای یادم نبودبه توهم بگم گفت دعوتی شب بیا کارتت هم آوردم بیا

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

بعدم ازکیفش کارتی دراورد وبه دستم داد که روش نوشته بودسارای

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

کارت روپرت کردم توی داشتبرد:

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_خیلی ازش خوشم میاددعوتمم میکنه!

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_سارای خب بیادیگه با اون چکار داری عشق و حال میکنیم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

منم خیلی ازش خوشم نمیادولی حال وهوامون عوض میشه

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

سرم روتکون دادم:

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_بله تو که اصلا ازش خوشت نمیاد خب حالا این یاسمن فروزنده الان باکیه؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

توذهنم فامیلیش تکرارشدفروزنده اون مجرمه پندارم فروزندس چه تشابهی!

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_ باپسرعموش نامزدن اسمش چی بود؟اهان ارمان فروزنده میگن هم روهم دوست دارن

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_چه خوب پس

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_اره این مهمونیش هم واسه تولده هم به مناسبت نامزدیش پس میای؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_آره دیگه چکارکنم منم یه لباس بخرم میگم طاهاهم بیادوگرنه تنهانمیام

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_بله دیگه مردم بدون داداش جایی نمیرن

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_سرخودکه نه به یاسمن زنگ میزنم میگم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

مارال سرش روتکون دادوچیزی نگفت.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

پیش یک پاساژ پیاده شدیم ومارال هرچی که میخواست رو خرید.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

مارال همسایه ی محله قبلیمون بود یک سال ازم کوچیکتر بود. ولی چون مارال نیمه دوم بودیک سالم پشت کنکورموند فعلادرحال درس خوندن رشته معماری بود مارال یک لباسی که به دلش نشست سریع خرید.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

من هم بعدیکم گشتن یه لباسی چشمم رو گرفت

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

کت و شلوار فیروزه ای رنگ که خیلی خوشم امده بود وچون بخاطر شغلم محدودیت داشتم باید کاملا پوشیده لباس می پوشیدم.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

روبه مارال گفتم:

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_به نظرت خوشگل نیست؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

مارال با دقت نگاهی به لباس کرد:

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_چرا قشنگه برو پرو کن به نظرم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

سرم رو تکون دادم وباهم داخل مغازه شدیم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

روبه فروشنده گفتم:

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_ببخشید از اون لباسی که پشت ویترین هست کت وشلوار آبی رنگ سایز سی وهشت میخواستم.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

سرش رو تکون داد وگفت:

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_باشه عزیزم شما برو تو اتاق پرو

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

وارد اتاق پرو شدم وقتی فروشنده لباس رو بهم داد پروکردم که توتنم عالی نشست لباس رو درآوردم و لباس های خودم رو پوشیدم و پولش روحساب کردم لباسم روگرفتم و از مغازه خارج شدیم.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

دیگه بازارکاری نداشتیم سوارماشین شدیم به چهره ی مارال دقیق شدم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

اولین گذینه ای که بخاطرش باهاش دوست شدم موهای قرمزرنگش بود

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

چون موهاش مثل من بودازش خوشم امده بود،

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

پوستش به شدت سفیدبودازمنم سفید تربود.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

هیکل لاغری داشت موهاش کاملافربودن چشم هاشم قهوه ای بودلب ودهنشم متناسب باصورتش بودن

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

ماشین رو به حرکت در اوردم و مارال رو دم خونشون پیاده کردم خودمم رفتم سمت خونه.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

بارسیدن به خونه واردخونه شدم بادیدن طاهاکه رومبل لم داده بودگفتم:

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_پس فردامهمونی دعوتم میای؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

تنهانمیرم!

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

طاها نگاهش رو بهم دوخت وگفت:

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_پس چی که میام ازمن پایه تر؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

خب حالاکی هست چی هست؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_یاسمن فروزنده میشناسیش

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

هم تولدشه هم به مناسبت نامزدیش

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

الانم خستم فرداحرف میزنیم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

وبه سمت اتاقم رفتم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

لباس روتوی کمدم اویزون کردم باعوض کردن لباس هام روی تختم درازکشیدم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

بابستن چشم هام به خواب رفتم.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

بازنگ ساعت بلندشدم لباس اداره روپوشیدم مقنعم روبه صورت حجابی سرم کردم.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

باانداختن چادر روی سرم ازاتاق امدم بیرون بدون خوردن صبحانه رفتم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

همیشه عادت داشتم توی اداره بخورم یااصلا نخورم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

سوارماشینم شدم به سمت اداره رفتم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

ازماشین پیاده شدم چادرم رو مرتب کردم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

واردشدم درجه های پایین تربهم احترام نظامی میدادن

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

که این حس خوبی بهم القامیکرد

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

که باشنیدن صدای کسی که فامیلیم روصدازد سرجام ایستادم به عقب برگشتم،

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

دقیق نگاهش کردم نمیشناختمش سوالی نگاهش کردم که گفت:

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_فرهانی هستم وکیل پندارفروزنده میشه صحبت کنیم زیادوقتتون رونمیگیرم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

با جدیت به سمتش برگشتم:

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_درچه مورد؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_شماتشریف بیاریدمیگم درباره ی موکلم تااونجاکه میدونم شمامسئول پروندش هستید

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

به در اتاقم اشاره کردم وگفتم:

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_درسته پس بفرمایید دفترمن

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

خودم حرکت کردم اونم پشت سرم امد در روبازکردم خودم اول داخل شدم و سرجام نشستم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

روی مبل نشست وگفت:

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_خب میریم سراغ اصل مطلب

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

من باقاضی این پرونده دیروزصحبت کردم وقرارشد موکلم امروز باگذاشتن وصیقه ازادشن اونم تاروزدادگاه

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

با جدیت گفت:

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_خب الان اینابه من چه مربوطه؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_خب ببینین سروان من برای اثبات بی گناهی موکلم بیشترازیک ماه

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

وقت میخوام وروزدادگاه یک ماه دیگست میتونین کمکم کنین؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

من باسروان رشید(اراد)صحبت کردم ایشون بالحن بدی جواب دادن وگفتن

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

ایناهیچ ربطی به ایشون نداره وموکلمم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

هیچ جوابی به بازجویی های اقای رشیدنمیده وفقط جواب شماروداده

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

لطفاسروان میتونید کمکم کنید؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

یه وکیل معمولی نمیتونست انقدربه خاطریک نفربه این درواون دربزنه مگه اینکه یا بحث پول وسط باشه یا فامیلی چیزی باشن.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

بنا براین فقط پرسیدم:

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_نسبتتون با ایشون چیه؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

باتعجب نگاهم کردوگفت:

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_شما ازکجافهمیدید نسبت داریم؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

دایی پندارهستم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

میدونستم حسم به من دروغ نمیگه

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

اولین کسی نبودکه همچین چیزی ازم میخواست ولی اولین کسی میشدکه

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

درخواستش رو قبول می کردم نمیدونم چرا ولی دلم میخواست از طریق قانونی اینکارو کنم که غیرقانونی نشه.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

روبهش گفتم:

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_خیلی خب قبول میکنم ولی نبایداسمی ازمن برده بشه اگه بفهمم ایشون گناهکاربود.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

اولین کسی که درمجازات ایشون دست داره من خواهم بود

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

من به محض حرف زدن باقاضی پرونده

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

بهتون خبرمیدم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

نگاه تشکرامیزی کردوگفت:

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_واقعاممنونم سروان این لطفتون روجبران میکنم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

بعدکارتی دراورد وبه سمتم گرفت:

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_این کارت منه لطفانتیجه اصلی رو بهم بگید

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

سرم روتکون دادم که با گفتن با اجازه ای ازاتاق رفت بیرون به صندلیم چرخی دادم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

چرادلم میخوادکمکت کنم پندار فروزنده؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

خودمم جوابی برای این سوال نداشتم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

زنگی به رامین زدم باخوردن سومین بوق جواب داد:

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_بله؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_سلام رامین چطوری؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_هی بدنیستم چه خبر؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_راستش یه سوال داشتم قاضی پرونده پندارفروزنده کیه؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_چطور مگه نمیدونی؟ بابامه دیگه

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

باخوشحالی گفتم:

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_بگوجان سارای دایی امید؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_خوبی سارای؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_چرا انقدرذوق کردی؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_هیچی باشه مرسی رامین جونم رومیناروببوس بابای

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

بعدم گوشی روقطع کردم اینه!

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

بادایی حرف زدن کارم روخیلی راحت میکنه بایدغروب باهاش صحبت میکردم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

میخواستم برم اتاق یکی ازهمکارهام یعنی همکار ودوستم ازاتاق خودم امدم بیرون.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

داشتم ازکناراتاق بازجویی ردمیشدم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

که سروصدایی به گوشم خوردکه باعث شد وایسمصدای بلند آراد میومد:

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_حرف بزن فروزنده اینجاخونه مامانت نیست هرطور دوست داری رفتارکنی!

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

بعد صدای پندار امد:

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_جناب سروان من تا الان باهرکی صحبت کردم ازاین به بعدم باهمون حرف میزنم سروان زندبگیدتشریف بیارن

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

واسه چی پندارگیرداده بامن حرف بزنه؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

خدایا خداوندا

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

باصدای داد دوباره ی آراد تصمیم گرفتم داخل شم:

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_انقدربرای من سروان زندسروان زندنکن جواب منوبده تا...

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

تاخواست ادامه بده به سربازا اشاره کردم دروبازکنن وداخل شدم وبا جدیتی که توی صدام آشکار بود گفتم:

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_اینجاچه خبره؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

اداره روگرفتیدروسرتون اینجااتاق بازجویی نه دعوا

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

آرادگفت:

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_ببین سارای...

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_سروان رشیداینجامحل کارمن سروان زندهستم وشماسروان رشید

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

آراد تاخواست چیزی بگه صدای پندارامد:

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_سروان من ازهمون اول باشماحرف زدم ازاین به بعدم باشماحرف میزنم نه کس دیگه ای اینوبه این اقاهم میگم ولی اصراربیجادارند.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

وابروهاش رو بالاانداخت

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

زیادی پرو وگستاخ بودولی نبایدباخورد کردن اون اراد روپروترمیکردم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

ارادیهوگفت:

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_اگه به توهمه چیوگفته اینم گفته ارش قبل ازمرگ اخرین تماسش باایشون بود؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

باحرص چادرم رو توی دستم فشار دادم انگار اینجا شهر هرته همه چیز رو درست نمیگه

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

با لحن خونسردی گفتم:

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_گفته سروان گفته

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

زیرچشمی به پندارکه باتعجب نگاهم میکردنگاهی انداختم وادامه دادم:

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_جناب رشیدشمابفرمایید بیرون من بعدحرف زدن باایشون باشماهم حرف میزنم بفرمایید.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

آرادنگاهی خصمانه به پندارانداخت وباعصبانیت رفت بیرون

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

نفس عمیقی کشیدم و جدی با اخم به پندارنگاه کردم باپوزخندنگاهم میکردحالاوقتش بود.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

بلندگفتم:

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_اقای فروزنده اینجا اداره ی پلیس وجای شوخی کردن نیست وقتی ازشمابازجویی میشه یعنی بایدهمه چی روکامل توضیح بدی بدون هیچ نقصی نه اینکه یک تیکه روبگیدبقیش بعدا،

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

پس جدی باشید

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

کلافه دستش رو توی موهای قهوه ایش فرو کرد:

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_خیلی خب اره زنگ زدولی من جواب ندادم چیزی نپرسیدیدکه من بخوام جواب بدم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

خداییش این زیادی گستاخ بود،خیلی هم رومخم رفته بود،

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

نگاه چپی بهش کردم که ادامه داد:

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_فعلانم که قراره باوصیقه آزادشم تواین مدت دنبال مجرم اصلی باشین جایی که بیست و چهار ساعت ازمن بازجویی کنید‌

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

نفس عمیقی کشیدم وگفتم:

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_هرچی گفتی به اضافه ی این بنویس زیرشم امضاءکن کاغذوخودکارم رومیزه

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

سرش رو بالا آورد و نگاهی بهم کردمنم متقابلانگاهش کردم چهره اش روتجزیه تحلیل کردم موهای خرمایی صاف که جلوش روی صورتش ریخته بودپوست گندمی هیکل ورزشکاری چشمای قهوه ای نه روشن نه تیره لبای نسبتا قلوه ای بینی خوش فرم انگار عملی بود درکل جذاب بودیهوگفتم:

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_خانوادت خبردارن بازداشتی؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

یه لحظه دست ازنوشتن کشید:

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_نه گفتم رفتم سفر

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

پوزخندصداداری زدم وازاتاق بیرون رفتم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

بادیدن آراد دم اتاق گفتم:

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir
شما به این رمان چه امتیازی میدهید؟
نظر خود را ارسال کنید
آخرین نظرات ارسال شده
نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.