رمان مارپیچ به قلم صدیقه سادات محمدی(نگار)
همهچیز از یک دیدار شروع میشود. دیداری بعد از ده سال؛ دیداری که خاطرات تلخ و شیرین گذشته را مقابل چشمان طاها و افرا زنده میکند. حالا هردو یک هدف دارند و آن کشف حقیقت است. حقیقتی که باعث این جدایی ده ساله شد و سرنوشت تلخی را برایشان رقم زد. (خواندن این رمان به افراد زیر هجدهسال توصیه نمیشود!)
این رمان به صورت آنلاین در حال انتشار است و به مرور قرار داده میشود. شما میتوانید برای خواندن این رمان روی دکمه زیر کلیک کنید تا به صفحه مخصوص رمان منتقل شوید
مری
00سلام من مبلغ عضویت برای این رمان رو واریز کردم ممکنه عضوم کنید ؟
۲ ماه پیشShahin
در پارت 11500خسته نباشی واقعا عالی بود عالی عالی بود
۲ ماه پیشف
در پارت 2301حیف که قسمت۲۴تونستم بخونم..بقیه اش رایگان نیست..به هرحال عالی بود..موفق باشید
۲ ماه پیشفاطی
00سلام و خسته نباشید..میرم شروع کنم بخونم امیدوارم خوب باشه
۲ ماه پیشزهرا
در پارت 2100تااینجاکه خیلی خوب بوده بیچاره ساغر که چه حرفایی شنیدوای ازدست بعضی پدرومادرا که فقط خودشون مهمن
۳ ماه پیشاسرا
00سلام نگاری برای هررمان محدودیت کامنت هست الان برای رمان زندگی نمی بازم فقط۴کامنت گذاشتم وبرای بقیه پارتهانمیشه کامنت ارسال کردخانمی اینجوروقتی پارت میخونم بعدممکن فراموش بشه وکامنت گذاشته نشه لطفابرای
۳ ماه پیشصدیقه سادات محمدی(نگار) | نویسنده رمان
سلام عزیزم، محدودیتی دیگه نیست میتونید امتحان کنید. حالا ببینیم کامنتا زیاد میشه یا بازم....
۳ ماه پیشنگار
۳۷ ساله در پارت 11500یه خسته نباشید حسابی دارید بسیار عالی بود نویسنده جان امیدوارم همیشه سلامت ودلشاد باشید که باوجود مشکلاتی که داشتید رمان دیر اما بسیاری خوب و دلنشین تمومش کردید
۳ ماه پیشصدیقه سادات محمدی(نگار) | نویسنده رمان
ممنون عزیزم که صبوری کردین تا اتمام رمان و بهم انرژی دادین... امیدوارم باز هم تو رمانهای جدیدم این افتخار نصیبم بشه که همراهم باشید♥🤍🙏🏻😘
۳ ماه پیشمریم گلی
در پارت 11500حسابی خسته نباشید نگار جون ،برات آرزوی بهترینها رو دارم ،اگه دیر پیام گذاشتم ،بخاطر باز نشدن سایت دنیای رمان بود،خیلی دارن اذیت میکنن ،همش تبلیغ نشون میده ،بازم ببخشید ،قلمت پایدار 🙏♥️💓♥️✋
۳ ماه پیشصدیقه سادات محمدی(نگار) | نویسنده رمان
ممنون عزیزم از اینکه همیشه با خوندن هر پارت و تو هر شرایطی کامنت گذاشتی و بهم انرژی دادی. قدردان محبتتون هستم😍😘😘
۳ ماه پیشZarnaz
۲۰ ساله در پارت 11500عالییییی عالییییی بود مرسی نگار جونم 😍😍گل کاشتی مثل همیشه من رمان توپاز ابیت هم که خوندم کلی دوستش داشتم و دارم 😍این رمان هم باهمه سختی ها و ناراحتی ها و شا ی هاش تموم شد دستت طلا عزیزم خسته نباشی
۳ ماه پیشصدیقه سادات محمدی(نگار) | نویسنده رمان
قربونت عزیزم، ممنون که همراهی کردی و با کامنتای قشنگت بهم انرژی میدی مثل همیشه.❤ امیدوارم با رمانهای دیگه هم همراهم باشی
۳ ماه پیشم
در پارت 11500خیلی رمان خوبی بود،خسته نباشید قلمتون خیلی خوبه من همه رمانهایی که تو دنیای رمان گذاشتید خوندم،امیدوارم باز رمان بزارید غیر از زندگی را نمی بازم تواین برنامه ، همیشه شاد وموفق باشید
۳ ماه پیشصدیقه سادات محمدی(نگار) | نویسنده رمان
خوشحالم که رمان رو دوست داشتین و به داشتن دوستانی مثل شما افتخار میکنم، بله کامنتای شما رو تو اکثر رمانام دیدم و بینهایت ممنونم از اینهمه لطف و محبتتون. واقعا این کامنتها خستگی رو از تن آدم میبره
۳ ماه پیشم
در پارت 11410عالی بود وغمگین ،ممنون که پایان خوش میزارین برای رماناتون،خوشهالمون میکنید،زندگی واقعی که برای ما جز سختی وبدبختی چیزی نداره ازپایان خوشم خبری نیست
۳ ماه پیشZarnaz
۲۰ ساله در پارت 11400واییییی عالی مرسی نگار جونم ❤️💋
۳ ماه پیشم
در پارت 11300چه پررو سمانه،هرچی ازدهنش اومده بار افرا بیچاره کرده تازه انتظارداره طاها دودستی تقدیمش کنه هیچی به فرحان هم نگه
۳ ماه پیشZarnaz
۲۰ ساله در پارت 11300آخی افرا بالاخره فهمید🥺🥺عالی بود مرسی نگار جونم 💋💋میشه پارت هارو بیشتر کنی لطفا 🙏💋
۳ ماه پیش
ماهرخ
در پارت 11500عالی بسیار زیبا بود قلمتون عالیه