رمان ماه و پناه به قلم نازنین مرادخانلو
ماهرخ برای فرار از سنت قدیمی و ازدواج با پسرعموی خود، با فرار نابههنگامش پا در راهی نامعلوم و گردابی کشنده میگذارد. زمانی که امیدش ناامید شده و پلهای پشت سرش در آتش نادانی سوخته و او در یک قدمی مرگ است؛ نوری میتابد، نوری به اسم…
این رمان به صورت آنلاین در حال انتشار است و به مرور قرار داده میشود. شما میتوانید برای خواندن این رمان روی دکمه زیر کلیک کنید تا به صفحه مخصوص رمان منتقل شوید
پری
در پارت 200عالی
۱ هفته پیش♥️♥️
در پارت 700عالی
۲ هفته پیشآذر
در پارت 7800قشنگ و آموزنده بوددوست داشتم ممنون از رمان زیباتون
۲ ماه پیشطنین
۱۸ ساله در پارت 7800خیلیییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییی قشنگگگگگگگگگگ بود❤❤❤❤ دستمریزاد خانم مرادلو😍😍😍😍😘❣❤ شیدا چی شد ؟😥😣 چنتا پارت اخرش نیشم تا بناگوش باز بود و لذت بردم😍😁
۳ ماه پیشطنین
۱۸ ساله در پارت 6800*فارغ نه فارق
۳ ماه پیشطنین
۱۸ ساله در پارت 6800*چند سانتی درسته
۳ ماه پیشطنین
۱۸ ساله در پارت 1300ادم تو شرایط عادی داخل ماشین خوابش نمیبره حالا فرض کن با اون سرعت و علاوه بر اون یه عالمه مواد بهت وصل باشه تو تو عالم بی خبری بری و بخوابی 😶🙄
۳ ماه پیشالهه
در پارت 4400خیلی عالی ممنون از قلم زیبایت
۳ ماه پیشالهه
در پارت 4400ممنون از رمان قشنگت و قلم خوبت نازنین بانو
۳ ماه پیشمژگان
در پارت 100خوب بود
۴ ماه پیشخیلی خوبه
در پارت 400پگاه رییسی
۵ ماه پیشاسرا
00قابل ستایشگرکه رمانهابامنطق منیویسی نه بااحساس زیباعالی دخترستایشگرتولدت مبارک امیدوارم تاموقع که شمع زندگیت روشن سالم تواناباشی همراه بالبخند🍷💋
۶ ماه پیشسارای
در پارت 7800سلام وخسته نباشی به نازنین جان، راستش من این رمان رو از نصفه ها که باید مبلغی میدادیم ول کردم الان چندروزه که بازم ادمه داستان رو خوندم تمام شد چندتا سوال برام پیش اومد، شیداچی شد، ماهرخ چرا فوت کرده،
۷ ماه پیشنازنین مرادخانلو | نویسنده رمان
سلام جان دلم. متوجه شدید که شیدا چه راهی رو انتخاب کرد؟
۷ ماه پیشسارای
در پارت 7800ادامه پیام قبلی،الان زندگی ماهرخ چه جوریه؟ای کاش از بعدش هم ادمه میداد،از مانی میگفتید،من چندبار از نازنین جان خواستن عکس شخصیت هاروبزاره،نازنین جان لطفا به سوالهای توی ذهنم دارن ویراژمیدن رو جواب بده
۷ ماه پیش
پری
در پارت 200عالی