غزل دختری بسیار مهربون و احساساتیه که عشق امیر علی و تو دلش داره..هردوشون به هم علاقه دارن و این محبت نه به زبون بلکه با دل و نگاهشونه..یک روز قبل از اینکه امیر علی و غزل به هم از علاقشون بگن توکا از غزل می خواد که…قشنگه.. پایان خوش

ژانر : عاشقانه

تخمین مدت زمان مطالعه : ۱۲ ساعت و ۲ دقیقه

مطالعه آنلاین غم نبودنت
نویسنده : سحر بانو 69

ژانر : #عاشقانه

خلاصه :

غزل دختری بسیار مهربون و احساساتیه که عشق امیر علی و تو دلش داره..هردوشون به هم علاقه دارن و این محبت نه به زبون بلکه با دل و نگاهشونه..یک روز قبل از اینکه امیر علی و غزل به هم از علاقشون بگن توکا از غزل می خواد که…قشنگه..

پایان خوش

بعداز من اگر روزی بغض گلویت را فشرد

پای احساست اگر بر سنگ خورد

یا اگر یک روز دستان تو هم

گرمی دست کسی را در میان خود ندید

و ندر ان هنگام تلخ که فضای سینه ات جز اه اتشناک چیزی را نمیداد گذر

یادی از این عاشق افسرده کن

بعد از من روزی اگر زین کوچه ها مرد تنهایی گذشت..

در نگاه او اگر برق نیاز بود و پایش پینه بود..

یادی از این خسته دلمرده کن..

روزگاری بعد از این شاخه خشکی اگر دیدی به باغ

یا اگر گل پژمرده ای دیدی به خاک..بلبل افسرده ای دیدی به شاخ

یادی از این شاعر پژمرده کن

گر شبی تنها شدی در خلوتی

یافتی از بهر گریه مهلتی

لیک اشکی گونه ات را تر نکرد

درد خود را با خدا گفتی ولی باور نکرد

روزگاری بعد از این گر تو هم عاشق شدی

یادی از من کن که دیگر نیستم...

تولد تولد تولدت مبارک مبارک مبارک تولدت مبارک

بیا شمعارو فوت کن تا صد سال زنده باشی..

ارین_ای بابا فوت کن دیگه اوا..بیست دفعه اینو خوندیم واست..

اوای خوشگلم تو اون لباس بلند زرد با شکوفه های رنگ خودش لپاشو باد کرد و 8 تا شمع روی کیک باربی شکلش و فوت کرد و بعد صدای جیغ و هورا و سوت زدنای پرهام و پروا جمع و شلوغ تر از اینی که بود کرد..

ابجی ترانه کیک و برداشت و برد تو اشپزخونه واسه تقسیم.دخترا و پسرا هم ریختن وسط و پرهام هم صدای ضبط و زیاد کرد و همه ریختن قرای مونده تو کمرشونو..

نشسته بودم و با ل*ذ*ت به اوای خوشگلم نگاه میکردم که صدای افسون از ب*غ*ل گوشم اومد..

افسون_بابا یه توجهی به این عاشق دلخسته بنداز..چشماش بابا قوری شد بسکه زل زد به تو.

_خفه افسون..یکی میشنوه.

افسون_خب بشنوه..اصلا تو چرا پا نمیشی یکم قر بدی؟

_حسش نیست.

افسون_کوفت و حسش نیست..پاشو دیگه.

_بی تربیت مثلا خالتم..درست حرف بزن.

افسون_بشین بینیم باو..بیا بریم وسط امیر علی هم خودش خود به خود پیداش میشه..پاشو بچه گ*ن*ا*ه داره.

خودم که از خدام بود ولی خب یکم خجالت میکشیدم..

_میگی برم؟

افسون یه جوری نگام کرد که معنیش میشد بلند شو تا نزدم تو سرت.

یه نگاه به لباسام انداختم..

_خوبم؟

افسون کلافه گفت_خوبی..

یه تونیک سبز کوتاه که یه کمربند باریک طلایی داشت با جوراب شیشه ای مشکی و صندلای مشکی.موهای حلقه حلقه شدم و دورم ریختم و از رو جام بلند شدم..

با اومدن منو افسون وسط جمع صدای جیغ و هورای بچه ها بلند شد..بین بچه های فامیل محبوب بودم مثلا..کلا رابطم با جوونای فامیل خیلی خوب بود..هممون با هم خیلی صمیمی بودیم.

با اومدن ما اهنگ قبلی عوض شد و از خوش شانسی من اهنگی که خیلی دوسش داشتم پخش شد..

با افسون میر*ق*صیم که دیدم داره با نیش باز نگام میکنه..با سر اشاره کردم که چی میگی که به پشت سرم اشاره کرد..برگشتم ..وای خدا..

از اون روزی که تنها تو رو تو کوچه دیدم

بیادت همه شبها فقط ستاره چیدم

هزار نامه و پیغوم نوشتم که بدونی

نوشتم که بدونی تویی عزیز جونی

چه احساس قشنگی تو قلبم تو رو دارم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

ببین چه خوبه ای گل تویی تو روزگارم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

چقد خوبه عزیزم کنارم تو رو دارم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

یواشکی رو لبهات گل ب*و*سه میکارم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

امیر علی روبروم ایستاده بود و با تیپ جذابش با سر اجازه ر*ق*صیدن ازم گرفت..انقد هیجان زده بودم ولی سعی کردم مثل دخترای با کلاس خودم و خیلی مشتاق نشون ندم..

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

با حرکات ظریف ر*ق*صم بهش اجازه ر*ق*صیدن دادم..باید اعتراف کنم که واقعا جذاب و مردونه میر*ق*صه..نه مثل این اشگولا خزبازی در بیاره..

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

مردونه و شیک..از اینکه امیر علی تو این جمع پر از دختر با من میر*ق*صید پر از حس غرور بودم..من داشتم با پسر جذابی میر*ق*صیدم که تو فامیل و دوست و اشنا کلی هواخواه داشت..

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

منو وسوسه کردی با چشمای خمارت

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

میخواستی تا بمونم همیشه در کنارت

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

یه اشیونه ساختم واست تو اوج ابرا

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

تو هم عاشقی کردی دلو زدی به دریا

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

چه احساس قشنگی تو قلبم تو رو دارم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

ببین چه خوبه ای گل تویی تو روزگارم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

چقد خوبه عزیزم کنارم تو رو دارم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

یواشکی رو لبهات گل ب*و*سه میکارم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

نشستی توی سینه

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

تو این دل شدی مهمون

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

شدی لیلی قصه منم عاشق مجنون

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

تو گلدون خیالم شدی تک گل احساس

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

منم برگ خزون بود عمری تو رو میخواست..

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

حرکاتم ظریف و با عشوه بود..گاهی نزدیکی زیادی به امیر علی داشتم و شونه هامون به هم میخورد..گاهی کامل میچرخیدم و تو این حین کمرم و میگرفت..کلا خجالت میکشیدم ولی به روی خودم نمیاوردم.. اون هم با چشمای مشتاق و شیطونش نگاهم میکرد..با تموم شدن اهنگ امیر علی ایستاد و برام دست زد..

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

ایستادم و شرمنده سرم و انداختم پایین و از فرصت استفاده کردم و با عوض شدن اهنگ کشیدم کنار..

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

چقد قلبم تند میزنه..یعنی به خاطر ر*ق*صیدنه؟رفتم تو اتاق افسون..روبروی اینه ایستادم.لپام گل انداخته بود.دستمو گذاشتم رو قلبم.چشمامو بستم و تصویر لبخند امیر علی اومد جلو چشمام..دوباره قلبم ضربان گرفت..پس به خاطر این اقای خوشتیپ بود نه ر*ق*صیدنم..

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

لبخند اومد رو لبم.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

از اتاق زدم بیرون و رفتم تو اشپزخونه کمک ابجی ترانه.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_کمک نمیخوای خواهری؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

ابجی ترانه با لبخند گفت_نه قربونت بشم..شیطون قشنگ میر*ق*صیا؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

خجالت زده گفتم_این اشپزخونه های اپن هم بد چیزیه ها؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

با لبخند و لحن شیطونی گفت_اون که اره..ولی امیر علی هم ناکس خیلی قشنگ میر*ق*صه..

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

این بار و دیگه واقعا خجالت کشیدم..

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_ا..ابجی؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

خندید و گفت_جانم..باشه بابا..غزلی پرهامو صدا میکنی بیاد کیکا رو پخش کنه؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_خب خودم میبرم.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

ابجی ترانه_نه عزیزم..سینیش بزرگه..

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

رفتم تو سالن و با دیدن پرهام که با قلش پروا در حال ر*ق*ص بودن گفتم_دیگه قر اومدن بسه..بیا برو مامان جان احضارت کرد.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

پرهام یه دور دورم چرخید و گفت_شرط داره خوشگله؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

با تعجب نگاهش کردم که لپش و اورد جلو صورتم..دیوونه..یه ماچ ابدارش کردم که گفت_امر امره خاله خانمه..

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

و رفت تو اشپزخونه.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

نشستم روی یه صندلی و خیره به حرکات شاده اوا بودم که یه نفر نشست کنارم..

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

امیر علی_کیک نمیخوری؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

بشقاب کیکش و سمت من گرفته بود.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

با لبخند دلنشینی گفتم_ممنون..نمیخورم.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

امیر علی_همون جریان جوش و کالری و..

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_اسمش اینه..من قند خون دارم.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

امیر علی متعجب گفت_تو این سن؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_دیگه دیگه..

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

امیر علی_انسولین میزنی؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_نه بابا..خیلی بالا نیست..میدونی ارثیه..اگه کنترل نکنم میزنه بالا..با قرص جلوشو میگیرم.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

امیر علی بشقاب کیکش و گذاشت کنارش..

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_تو چرا نمیخوری؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

لبخند زد و گفت_از گلوم پایین نمیره.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

به نظرم قشنگ ترین جمله ای بود که تو تمام عمرم شنیده بودم.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

رو تختم دراز کشیدم و به امشب و تولد اوا فکر میکنم..روز خوبی بود.با اینکه ازم خیلی کار کشیدن ولی خوب بود..

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

یه نفس عمیق میکشم و به سقف اتاقم خیره میشم..به میز کامپیوترم و محتویات روش..به کمد لباسام..به گلدونای کوچیک و فانتزی کنار پنجره..

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

خیلی وقتا احساس تنهایی میکنم..با اینکه تنها نیستم ولی..درواقع تنهام.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

من مادر ندارم.10 ساله که تنهام گذاشته..بیمعرفت رفت و منه ده ساله رو تنها گذاشت.مامانا مهربونن..مطمئنا اگه دست خودش بود نمیرفت..ولی خب کار خدا بود..بردش.و من الان تنهام.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

بی مادری وحشتناکه..درد منو فقط یه دختر 20 ساله درک میکنه که واسش خواستگار میاد ولی مامان نداره که خودش و واسش لوس کنه و یکم طاقچه بالا بذاره..مامان نداره تا با هم بشینن از لیست جهیزیه حرف بزنناگه مامان بود احساسمو میفهمید..

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

مامان نیست و بجاش فرانک هست..زن بابام.نه نامادریه نه مادر.یه زن خنثی که اومده تو زندگیمون که فقط زندگی کنه..یه روزمرگی ساده.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

از موقعی که من یه دختر 14 ساله بودم با اصرار عمه هامون اومد تو زندگیمون.فقط واسه اینکه من یه مادر بالاسرم باشه.بابا زن نمیخواست..4 سال طول کشید تا تونست یه نفر و وارد زندگیش کنه.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

فرانک همسن ابجی ترانه است.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

من با خواهرام تفاوت سنی زیادی دارم ..جای بچه هاشونم.خب من یه بچه ناخواسته بودم.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

ابجی غزاله 44 سالشه و سه تا بچه داره.افسون 19 ساله ارین 16 ساله و اوای 8 ساله.شوهرشم عمو مرتضی یه شرکت مواد غذایی داره.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

ابجی ترانه 42 یه دوقلو داره.پرهام و پروا 18 ساله.عمو احمد هم چند دهنه مغازه تعمیر گاه ماشین داره.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

عاشقشونم..عاشق هر پنج تاشون..خواهر زاده هام.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

رابطم با همشون خیلی خوبه..خیلی دوستم دارن و بالعکس.خاله کم سنیم..فقط کافیه بگم چیزی میخوام تا سریع واسم فراهم بشه..

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

ولی از بینشون محرم رازم افسونه..خیلی از حرفای دلم و پیش افسون میتونم بگم..

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

صدای اس ام اس گوشیم میاد..توکا ست.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

توکا_تولد خوش گذشت؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_عالی..جات خالی بود.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

توکا_نتونستم خودمو برسونم.چه خبر از امیر علی خان؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_گمشو.صبح حرف میزنیم.خوابم میاد.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

توکا_خوابات شیک جیگر.برو لالا

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_ماچ عشقی..

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

افسون_از امیر علی چه خبر؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_وا..من واسه چی باید ازش خبر داشته باشم؟پسر عمو تو از من سراغشو میگیری؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

افسون_پسر عموی من به جاش عشق تو..حالا هر چی..دیوونه انقد دست دست کن تا اون دختر خاله های عفریته اش قرش بزنن..

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

دلم یه جوری شد از این حرفش

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_غلط میکنن

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

افسون_از من گفتن بود..اخه ناکس دختر خاله هاش از این دخترای لوندن که خاک برسرا بلدن چه جوری ادمو موش کنن.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_خو میگی چکار کنم..پاشم برم خواستگاریش؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

افسون_نه خره..ولی یه چراغ سبزی هم به این بدبخت نشون بده که بفهمه چه غلطی باید بکنه.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

از تصور خواستگاری کردن امیر علی از من یه لبخند پت و پهن نشست رو لبمو بی اراده بلند گفتم_امیر علی من و دوست داره.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

افسون_بسکه خره..ببند نیشتو..دختره بی حیا.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

بلند فکر کرده بودم.زد تو ذوقم.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_بیشوور

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

افسون لپمو کشید و گفت_قهر نکن حالا..از توکا چه خبر؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

با یاد اوری توکا دلم براش شور افتاد.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_یه چند وقتیه سرش خیلی شلوغه.نمیفهمم چشه؟کاراش عجیب شده..خیلی تو خودشه.بهش میگم بیا اینجا میگم فعلا وقت ندارم.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

افسون یه چشمک زد و گفت_نکنه عاشق شده؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_نه بابا..اهل این غلطا نیست..

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

افسون_ا..حالا شد غلط..واسه تو که لحظه های ناب و شیرینه..

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_زهر مار..منو مسخره نکن.دوست ندارم توکا فعلا شوهر کنه.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

یهو افسون زد زیر خنده..

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_نمیری؟به چی میخندی؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

افسون_عین این برادر های غیرتی حرف زدی.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_درد..گفتم به چی میخنده..

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

یه دفعه افسون قیافش جدی شد و گفت_غزل..نکنه تو دوجنسی هستی و داری عاشق توکا میشی؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

با تعجب فقط زل زده بودم بهش..

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

یه دفعه زد زیر خنده که بلند شدم و با بالش انقد زدمش که صدای جیغش دراومده بود..دختره بیشوور..

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

افسون واسه نهار موند پیشم..

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

بعد از نهار چهار نفره خوشمزمون با دستپخت عالیه فرانک من و افسون ظرفا رو شستیم..

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

فرانک_غزل..لباس چرک نداری؟میخوام ماشینو بزنم.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_چرا الان میارم.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

رفتم تو اتاق و دوسه تا لباس اوردم و انداختم تو ماشین.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

فرانک_عصری میخوام برم بازار واسه خونه خرید کنم..چیزی میخوای؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

لبخند مهربونی زدم..فرانک مهربون بود..ولی زیاد تو حرفاش اینو نشون نمیداد..دلسوزیه یه مادر و نداشت ولی مثل یه خواهر بزرگتر واسم دلسوزی میکرد..اونم بیشتر تو رفتار نه گفتار..

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

خداییش ازش راضی بودم.درسته هیچ وقت جای مامانمو نمیگیره ولی 6 سال زحمتو کشید.دختر بدقلقی نبودم ولی سخت بهش عادت کردم.الانم واقعا دوسش دارم.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_نه ممنون..چیزی نمیخوام.فرانک؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

تفاوت سنیمون زیاد بود ولی خودش ازم خواسته بود فرانک صداش کنم..میگه احساس پیری میکنم چیزی غیر از این بهم بگی..ولی من میدونم..نمیخواد من معذب باشم که اسم مامان و روش بذارم..هیچ کس غیر از مامان خودم واسه من مامان نمیشه..

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

فرانک_بله؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_بابا چرا امروز انقد ساکت بود؟غذاهم که چیزی نخورد.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

فرانک در حالیکه خودش و مشغول ور رفتن با دکمه های ماشین لباسشویی میکرد گفت_یاد مامانت افتاده بود مثل همیشه.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

واسم همیشه سواله که چرا فرانک انقد راحت کنار میاد.بابا هنوزم که هنوزه عاشقه مامانه و اونو فراموش نکرده..زندگیش با فرانک خیلی دلچسب نیست..درسته دیگه سنی ازش گذشته و 65 سالشه ولی بازم یه زندگی معمولی نیسن.فرانک بیشتر فقط تو این خونه کار میکنه..

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

اینو گفت و بی حرف یه سینی چای دونفره برداشت و گفت_چای امادست..واسه خودتون بریزید.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

و رفت بیرون.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

افسون_اینم طفلی پر پر شد با بابا جون؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_چرا؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

افسون_اخه این بابا جون هم خیلی یخمکه..بابا یه عشقی..یه چشمکی..یه ب*و*سی..

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

یکی زدم پس سرش و گفتم_تو ظرفاتو بشور..چشم سفید.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

افسون_ولی من هنوزم معتقدم که تو دو جنسی هستی؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

انقد عصبانیم کرد با حرفاش تا یه لیوان اب یخ رو سرش خالی کردم و جنگ و دعوامون شروع شد و نتیجه اش این شد که دختره بیشعور از تو یخچال تخم مرغ و برداشت و شکوند تو سرم..

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_ابجی کمک نمیخوای؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

ابجی ترانه_نه عزیزم..فقط اگه میتونی سس سالاد و اماده کن..

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

وسایل سس و از یخچال در اوردم و مشغول بودم که صدای زنگ ایفون اومد و بعد از اون فرانک و ابجی غزاله و بچه ها اومدن داخل.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

افسون با سر و صدا اومد تو اشپزخونه و گفت_سلام بر خاله خانم خوشگل خودم.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

ابجی ترانه_سلام خاله..خوبی؟حالا من خاله خوشگله بودم یا غزل.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

افسون_خاله حرفا میزنیا..این خواهر تو مگه خوشگلیم داره؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

ته هویجی و که داشتم میخوردم و پرت کردم تو سرش و گفتم_بیشوور..

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

پرهام_عاشق این بیشوور گفتنتم.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

خندیدم و رو بهش گفتم_مرسی..بیشوور..

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

پرهام_بله..اینم جواب ابراز علاقمونه..دست شما درد نکنه.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

اوا اومد پیشمو گفت_سلام خاله غزل.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

لپاشو از دوطرف کشیدم و گفتم_سلام به روی ماهت جیگرم.خوبی خاله؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

تنها کسی که منو خاله میدونست همین اوا کوچولو بود بقیه که کلا ول معطل بودن.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

ابجی ترانه_چه خبر فرانک؟بابا کو؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

فرانک در حالیکه شالشو در میاورد گفت_کار داشت..شب میاد.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

ابجی غزاله_غزل بیا واسه تو و افسون و پروا تونیک خریدم برید بپوشید هرکدوم و خواستید ببرید..

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

پریدم و لپش و ب*و*سیدم و گفتم_عاشقتم غزاله جون..

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

همه میدونستن که من چقد عاشق تونیکم مخصوصا از این مجلسیاش.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

تو اتاق پروا بودیم و سه تامون لباسامون و پوشیدیم..

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

تونیک پروا قرمز بود و مال افسون سبز تیره و مال من شکلاتی با یه زنجیر باریک طلایی.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

خیلی شیک بودن..هر سه یه مدل بودن فقط رنگاشون فرق میکرد..

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

پروا_غزلی مال تو از مال ما دوتا خیلی خوشگلتره.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_چون خودم خوشگلم..مال شما هم مشکل نداره.مشکل خودتونید.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

افسون_جنبه نداری یکی ازت تعریف کنه.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_الان از من تعریف کرد یا تونیکه؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

یه برو بابا زیر لبی گفت و مشغول دید زدن خودش شد.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

همون موقع یه اس ام اس واسه گوشیم اومد و پروا هم رفت بیرون که لباسش و نشون بقیه بده..کلا هر وقت لباس نو میپوشید دو ساعت باهاش میر*ق*صید..

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

پیامو باز کردم و واسه یه لحظه فکر کردم که اشتباه دارم میخونم یا چشمام تار میبینه..

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

بریده بریده گفتم_اف..افسون؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

افسون_ها؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

هرموقع دیگه ای بود میگفتم ها تو کلات..ولی فقط خیره به گوشیم گفتم_اینو بخون..

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

افسون برگشت و با دیدن قیافه رنگ پریده ام گفت_چی شده؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

و سریع گوشی و ازم گرفت..

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

از بالا گوشی یه نگاه بهم انداخت..اول متعجب بود و بعد لباش کم کم کش اومد و کم کم تبدیل به خنده شد و قهقهه..

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

اصلا باورم نمیشد..

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_ساکت افسون..یکی میگه اینا چشونه..

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

افسون در و محکم بست و نشست جلو پامو گفت_باورت میشه غزل..بالاخره امیر علی وا داد..

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

و گوشی و گرفت روبروی خودش و از روش خوند..

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_سلام غزل جان..میخواستم این افتخار و نصیبم کنی و دعوت شام فرداشبمو قبول کنی..یه حرفایی هست که دوست دارم بشنوی..

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

با ذوق زدگی زیاد گفتم_افتخار چیه؟با کله میرم..وای کاشکی واسه امشب دعوتم میکرد..

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

افسون یکی زد تو سرم و گفت_خاک تو سر شوهر ذلیلت..یکم کلاس به خودت بده..خر نشی تا ازت خواستگاری کرد سریع بگی بله.یه نازی یه چمی دونم میخوام درس بخونمی..یه چیزی ..سریع نپری تو ب*غ*لش..

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

یه قری به سر و گردنم دادم و گفتم_تو که میدونی من خدای عشوه ام..

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

افسون_البته عشوه شتری.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

یه چپ چپ که نگاش کردم نیشش و باز کرد و گفت_البته ازنوع ماده اش..

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_میشه خفه شی؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

افسون_نه

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_پس بمیر.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

افسون_اونم تو کار من نیست..

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_اصلا منو نگاه دارم با یه دختر ترشیده بحث میکنم..

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

بلند شدم که افسون یه عقده ای زیر لبی گفت و منم یه خودتی تحویلش دادم.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

پروا اومد داخل و گفت_بیایید مامان و خاله میخوان لباسا رو تو تنتون ببینن..

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

اون روز موقع غذا خوردن کلی ابرو ریزی کردم..هی میرفتم تو فکر فردا شب که با سقلمه های افسون به خودم میومدم..

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

پرهام_خالمون هم رفت قاطی مرغا..

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

ابجی ترانه_پرهام..

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

بابا_غزل بابا خوبی؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_ها..اره بابا..واسه چی؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

بابا خندید و گفت_اخه داری ماست و میریزی تو ترشی..

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

وای خاک برسرم ..کل جمع خندیدن..ابروم رفت..

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

افسون زیر لبی گفت_بی جنبه..ادم باش.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_گمشو تو هم.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

شب تا صبح که فقط خوابای رنگی و عاشقونه و رمانتیک دیدم.انقد هیجان زده بودم که مدل سفره عقدمون هم انتخاب کردم.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

همش تصور میکردم که قراره چی بگه و چی بشه و چه جوری حرف و پیش بکشه و چه طوری خواستگاری کنه..همشم یاد این فیلم خارجکیا میفتادم..

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

من امیر علی و دوسش داشتم..پسر عموی افسون بود..از کوچیکی رو هم شناخت داشتیم و با هم روابط خوبی داشتیم..بزرگتر که شدم نسبت بهش احساس تازه ای پیدا کردم و الانم دو سه ساله که فهمیدم دوسش دارم..اونم نه یه دوست داشتن معمولی..

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

از علاقه اون هم خبر داشتم..همیشه لازم نیست کسی به زبون بگه عاشقته گاهی از نگاهش رفتارش حرکاتش چشماش میفهمی حسش چیه..همینکه همیشه از افسون راجب من میپرسه و همیشه تو کل بچه های فامیل فقط تولد من یادشه این یعنی حس..یعنی مهم بودن..

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

چقدر منتظر این روز بودم و چقد الان خوشحالم..

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

از صبح انقد ذوق و شوق داشتم که همه بدنم با هم در حال ر*ق*ص بودن..اصلا یه جا بند نمیشم.فرانک به رفتارام شک کرده و گاهی اوقات با لبخند بهم خیره میشه و این یعنی خیلی تابلو ام.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

بازم خوبه بابا نیستش و گرنه ابروریزی میشد.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

صدای ضبط اتاقم و تا ته زیاد کردم و تو کل خونه میچرخم..یه صبحونه مفصل و یه ماچ گنده از لپای فرانک اغاز شادی من بود..یکم وسایل اتاقمو جابه جا کردم و رفتم یه دوش حسابی گرفتم..با کف سرم موهامو شنیون میکردم و واسه خودم کیف میکردم..کلا نمیدونستم این همه انرژی و چطور خالی کنم..

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

اومدم بیرون و موهامو خشک کردم..یه شلوار جذب مشکی و تک پوش سفید عروسکی پوشیدم.فرانک اومد تو اتاق و بی حرف منو نشوند رو صندلی میز ارایشیمو با حوصله موهامو با سشوار خشک کرد.تو تمام این مدت اصلا نگاهمم نکرد..اصلا حواسش به من نبود.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

کارش که تموم شد دستمو گذاشتم رو دستش که با چشمای قرمزش نگام کرد..اشکی بودن ..

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

سرش و اورد پایین و کنار گوشم گفت_این حس و حالت منو یاد جوونیام میندازه..

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

و بی حرف از اتاقم رفت بیرون.یعنی چی..یعنی فهمیده من امشب قرار دارم.یعنی فرانکم جوونیاش عاشق شده؟وای خدا واسه یه لحظه از بابا بدم اومد.ولی فقط یه لحظه بود..مگه بابا چند ساله با فرانک ازدواج کرده؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

سعی کردم امروز و بی خیال فضولی کردنم بشم و روزمو خراب نکنم..

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

تو اتاقم بودم و یه اهنگ غمگین و عاشقانه گوش میدادم که با ویبره گوشیم به خودم اومدم..

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

با کنترل ولوم ضبط و کمش کردم و گوشی و گذاشتم رو گوشم..

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_سلام بر توکای زشت رو خواهر خودم..

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

توکا_سلام.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

صداش غمگین و ضعیف بود..توجام نیم خیز شدم..

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_توکا..خوبی؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

توکا_اره.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_صدات..

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

توکا_خوبم غزل.میتونم ببینمت؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_اره پاشو بیا خونه .

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

توکا_نه تو محوطه کتابخونه منتظرتم.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

و قطع کرد..چش بود..چرا استرس گرفتم؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

سریع بلند شدم و یه مانتو مشکی و شال سورمه ای دم دستمو پوشیدم و گوشیمو برداشتم و به فرانک گفتم میرم پیش توکا.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

تا رسیدم به کتابخونه قلبم اومد تو حلقم..از ترس..صداش خیلی غمگین بود..یعنی چی شده؟من توکا رو میشناختم..این صدا..این طرز حرف زدنم..یعنی خیلی داغونه.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

نا سلامتی دوست 12 سالمه.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

وقتی از دور دیدمش پاهام سست شدن..سرش پایین بود و حواسش به من نبود.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

اب دهنمو قورت دادمو سریع خودمو بهش رسوندم..

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

صدای پامو که شنید سرش و اورد بالا..باورم نمیشد خدا..چشماش همه پر از رگه های قرمز..

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_چی شده توکا؟چشمات چرا قرمزن؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

یه لبخند تلخ و کمرنگ زد و دستشو سمتم دراز کرد..

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

رفتم و دستش و گرفتم و نشستم کنارش.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

سرش و گذاشت رو شونم و چشماشو بست.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_توکا..ترو خدا حرف بزن..دارم دق میکنم.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

توکا یه نفس عمیق کشید و گفت_طاها دوست داره.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

اسم طاها که رو زبونش اومد تنم یخ کرد.دستم ناخوداگاه از تو دستای توکا دراومد.معنی حرفش و نمیفهمیدم..طاها..منو دوست داره؟واسه چی؟اصلا..

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_ت توکاچی میگی؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

توکا سرش و از رو شونم برداشت و گفت_خیلی وقته..ولی نگفتم بهت.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_چی داری میگی؟تو که میدونی..

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

توکا_میخواد بیاد خواستگاریت.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

بغض کرد..اصلا درک نمیکردم..چرا توکا..اون که میدونه؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_خودت میفهمی چی داری میگی؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

سرش و اروم تکون داد..

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

توکا_خیلی وقته که میخوادت..

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

خیره شدم به سنگ ریز جلو پام..

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_و تو هیچی به من نگفتی؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

توکا_لازم نبود..تو سرت گرم بود.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

نگاهش کردم..نمیفهمیدمش.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_الان چرا داری این حرفا رو میزنی؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

خیره شد به چشمام..به ثانیه نکشید بغضش ترکید و زد زیر گریه..مثل ابر بهار گریه میکرد.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

ترسیدم.کشیدمش تو ب*غ*لم..حسودی میکرد؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

با دست کمرش و ماساژ دادم.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_درکت نمیکنم.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

توکا_میدونم.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_چرا داری الان میگی؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

توکا بریده بریده حرفی و زد که حاضر بودم واسه نشنیدنش جونمو بدم.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

توکا_طاها داره میمیره.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

تنها حرفی که از دهنم در اومد این بود_خفه شو.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

سرش و اروم تکون داد..

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

توکا_داره میمیره غزل.طاها داره میمیره.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_خفه شو..بهت میگم خفه شو.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

توکا صداش رفت بالاتر_سرطان خون داره..میفهمی یعنی چی؟میفهمی دکترا گفتن فقط 6 ماه زندست یعنی چی؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

نفهمیدم چی شد که فقط جیغ زدم_خفه شو لعنتی..

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

افتادم رو زمین..رو زمین سر و یخ زده..تموم تنم میلرزید.دستام یخ کرده بود.احساس میکردم صبحانه خوشمزه ای و که با عشق خوردم و دارم میارم بالا.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

صدای اس ام اس گوشیم اومد..

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

امیر علی بود..یه پوزخند نشست رو لبم.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

امیر علی_غزل..میای؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

امیر علی مغرور..سختت بود یه خانمی پشتش بزنی؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

دستم میلرزید..چطور تایپ کنم.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_میام.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

یه خط چشم پهن شاید بتونه پف چشمامو بخوابونه.یه ارایش نسبتا غلیظ..یه ریمل پر چشمای عسلیمو روشنتر نشون میده..یه رژ لب گلبهی روی لبای گوشتی و نسبتا درشتم..تو اینه به خودم خیره بودم..به دختری که موهای حلقه حلقه اش صورتش و گرفته..

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

شال کرم رنگم داره از رو سرم میفته و تلاشی واسه نگه داشتنش نمیکنم..

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

کسی چه میدونه چه بغضی پشت این چهره است..چه غمی تو دل این دختر نشسته..چشمام سرخن..مثل چشمای توکا..پر ازز رگه های قرمز.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

پاهام سست بودن..حس میکردم جون توتنم نیست..اصلا نمیتونستم فکر بکنم طاها 24 ساله کسی که تمام عمرم همه حسم بهش علاقه و احترام بود..فقط 6 ماه دیگه زندست.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

چرا اینجوری شد؟چرا خدا..چرا میخوای طاها رو ازمون بگیری.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

توکا چطور میخواد کنار بیاد؟چطور مرگ برادرش و تحمل میکنه؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

خدای من.طاهای همیشه اروم..همیشه مهربون..طاهایی که وقتی تو چشماش نگاه میکنی یه دریا محبت و مهربونی نصیبت میشه..چهره ای که پر از ارامشه..کسی که واسه حرفات همیشه یه بیت شعر داره.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

چطور طاقت کنم خدا؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

نشستم لب تختم.امشب و چکار کنم؟امیر علی..

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

دلم گرفته..چه روز بدی بود..کاشکی زمان تو همون دیروز و دیشب میموند و من تو بی خبری خودم میموندم..

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

یاد نگاه داغ امیر علی تنم و گرم کرد..پسرک مغروری که از وقتی پا تو زندگیم گذاشته احساسمو عوض کرده.پسر جذابی دلم دست رو دلش گذاشته..امیر علی خیلی مغرور تر از این حرفاست که دختری و دعوت به شام کنه و واسه اومدنش انقد اصرار..

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

چی جوابش و بدم؟بگم باهات ازدواج میکنم؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

یاد حرفای صبح توکا افتادم..

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

توکا_غزل..اخرین ارزوی داداشم تویی..غزل هیچی ازت نمیخوام..بقران میدونم دلت با امیر علیه..اصلا نمیدونم چطور روم شده تو چشمات نگاه کنم و این حرفا رو بزنم..اصلا خودم میرم با امیر علی حرف میزنم..راضیش میکنم..غزل..طاها اگه بفهمه تو رو از دست داده همین 6 ماه هم طاقت نمیاره..

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

و من میدونم امیر علی مغرور تر از این حرفاست که بخواد به قول خودش به ته مونده یکی دیگه نظری بندازه..

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

یه قطره اشک از گوشه چشمم چکید..

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

مانتو ل*خ*ت و بلند مشکیم تو دست و پام بود..پاهام نمیکشد که برم.چی بگم بهش..چه جوری تو چشماش نگاه کنم.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

بگم تموم این لبخندام به تو تمام توجهم تموم این صمیمیت تموم این طرفداریم از تو توی جمعامون همش کشک بود..

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

دلمو چه جوری راضی کنم..راضی میشه؟وای طاها..تو رو چکار کنم..غم نبودت و..

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

اس ام اس اومد واسم..افسون بود.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_غزلی رفتی یا نه؟امیر علی جونو نکاری یه وقت؟اگه نری میاد دنبالت خر کشت میکنه ها؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

چشمامو بستم..داغ بودن .با بستنشون حس کردم اشکام اروم دارن میریزن رو گونه هام..

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

دلم طاقت نمیاره بی امیر..سرم و گرفتم بالا..

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

خدا.این چه بازیه با من راه انداختی؟می خوای امتحانم کنی؟میخوای بفهمی تا چه حد نگران دل بقیه ام؟چقد صبورم؟جون جوون مردم و گذاشتی کف دست من که چی؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

صدای در اتاقم اومد..اشکام و سریع پاک کردم و از رو زمین بلند شدم..

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

فرانک اومد داخل و گفت_غزل..نمیخوای بری بیرون؟مگه نگفتی شام با دوستاتی؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

پشتم بهش بود.سرم و اروم تکون دادم.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_میرم.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

صدای قدم هاش از پشت سرم میومد..

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

فرانک_مشکلی هست؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

سرم و به چپ و راست تکون دادم.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

خواست بره بیرون که زبونم باز شد..

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_بین دو راهیم..

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

ایستاد..

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_یه دو راهی که یه سرش به ته ته ارزوهام میرسه و یه راهش..به وجدانم..چکار کنم؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

فرانک_عاشق شدی؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

هیچی نگفتم..لازم نبود.اگه مامانم بود نیازی به پرسیدن نداشت.خودش میفهمید.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

فرانک_عشق خیلی قشنگه..داغه و گرم..شیرینه و جذاب.خوش شانس باشی به عشقت میرسی و باهاش خوشی.ولی بعد یه مدت که داغیش پرید و شد عادت تازه وجدانت میاد سراغت.اونوقته که تا اخر عمر بیخ گلوته.عذاب وجدان..میکشه ادمو.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

و از اتاق زد بیرون.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

عذاب وجدان.عذاب وجدان.عذاب وجدان.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

اصلا به من چه؟من که نمی تونم زندگی خودمو به خاطر بقیه خراب کنم.نمیتونم امیر علی و از دست بدم.اون اگه دست رد به سینش بزنم میره و پشت سرشم نگاه نمیکنه..اون پسر مغرور و من میشناسم.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

بازم یاد توکا و حرفاش افتادم..

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

توکا_غزل فقط 6 ماه.فقط 6 ماه باهاش باش.نه عقد نه عروسی..فقط یه نامزدی ساده که بفهمه تو مال اونی..که مال اون میمونی.بذار دلش اروم بگیره.غزل استرس داره.بامن حرف زده..میگه میترسم غزل و از دست بدم.غزل استرس براش سمه..

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

نشست جلو پامو دستامو گرفت تو دستش و با گریه گفت_غزل بهت التماس میکنم..نذار داداشم ناکام بره..نذار چشم به راه باشه..بذار طعم عشق و بچشه..بذار این 6 ماه اروم بشه..التماست میکنم..

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

امیر علی_چی میخوری غزل جان؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

روم نمیشد نگاهش کنم..

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_فرقی نمیکنه..

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

من که نگاهش نمیکردم ولی حس میکردم سنگینی نگاهش و روم.متعجب بود از این همه سربزیری..من در برابر امیر علی خجالتی نبودم.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

رو به گارسون گفت_دو پرس جوجه با مخلفات..

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

رستوران شیک و فوق العاده ارومی بود..از این رستورانا که واست شمع روشن میکنن..موسیقی لایت میذارن و با نورپردازیشون دیوونت میکنن..روی میزاشون پر از گل های قرمز بود و از همه طرف عشق و بهت یاد اوری میکردن..

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

امیر علی_غزل..نمیخوای نگام کنی؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

حس میکردم با خنجر به قلبم میکشن..اینجوری نباش امیر..انقد نرم و لطیف..

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

سرم و اوردم بالا.اخ لامصب امشب هم چه تیپی زده..

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

جین مشکی و بلوز مردونه و اندامی سورمه ای با چهار خونه های کمرنگ خاکستری و کت تک سورمه ای..بوی عطرش وحشتناک تو بینیم پیچیده بود و دیوونم میکرد..

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

چشمای قهوه ایش با مهربونی بهم زل زده بود..موهای قهوه ای سوختش و خیلی قشنگ و مطابق مد روز درست کرده بود..و لباش با لبخند جذابی به روم میخندید..

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

مرد جذاب و دست نیافتنی من..چقد سخته عشقت کنارت باشه ولی نتونی دستتو دراز کنی و بدستش بیاری..چون ممنوعه است واسه تو..

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

امیر علی_حالت خوبه؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

به این نگاه و قیافه درهم من میخوره خوب باشه؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_خوبم.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

امیر علی_احساس میکنم خیلی سر حال نیستی..نمیخوام فکر کنم که امشب و به اجبار اینجایی.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

میدونستم..امیر علی مغرور تر از این حرفا بود که خوشش بیاد کسی بهش ترحم کنه..

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_نه..فقط کمی کسلم.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

امیر علی_میخوای بریم دکتر..

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_نه مهم نیست..خب.نمیخوای بگی شام امشب دلیلش چیه؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

همون موقع گارسون اومد و میز شام و به بهترین شکل ممکن چید..

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

امیر علی با لبخند جذابی گفت_میشه اول شام..بعد حرف..

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

میخواستم بگم میشه هیچ وقت هیچی نگی..از هیچی حرف نزنی..از چیزی که دلمو میسوزونه..

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

خیلی شیک و با اشتها غذا میخورد و هر چند لحظه ای یه بار منو مجبور میکرد به جای بازی با غذام یه چیزی بخورم..

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

وسط شام واسه گوشیم یه اس ام اس اومد..

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

افسون_غزلی..چی شد؟رفتی تو کارش یا نه؟الان تو ب*غ*لشی؟خاک تو سرت سریع بله ندی..بگو میخوام ادامه تحصیل بدم..وای غزل..امیر علی چی پوشیده؟کوفتت بشه پسر عموی خوشتیپم..

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

یه لبخند تلخ زدم..افسون کاشکی الان بودی..کنارم.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

بعد از شام امیر علی سفارش دو فنجون چای داد..

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

امیر علی_چرا حس میکنم رو براه نیستی؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_من خوبم امیر..

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

امیر علی _راستش..اهل مقمه چینی نیستم چون ازش خوشم نمیاد.خیلی رک و راست حرفم و میزنم..

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

قلبم شروع کرد تند تند زدن.تند و پر طپش.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

خیره شد به چشمام..واسه چند لحظه کش دار..

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

دستام یخ کرده بودن..موسیقی ارومی پخش میشد و بوی گلا و عطر امیر داشت خوابم میکرد..و من بازم عاشق بودم..

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

امیر علی_من میخوامت غزل..

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

حس کردم از یه بلندی در حال سقوطم..سقوطی که تهش جز شکست من یا امیر علی چیزی نداشت.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

همیشه تشنه شنیدن همین سه کلمه از زبون امیر بودم و الان در حال سوختن..که ای کاش نمیشنیدم..نمیگفت تا منم نمیسوختم که چرا دارم از دستش میدم..

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

فکر کنم گونه هام گل انداختن که دستای گرم و بزرگ مردونه اش و گذاشت رو دستای سرد و ظریف دخترونه ام.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

امیر علی_خودت اینو بهتر از هر کسی میدونی که چقد دوستت دارم..تو تنها دختری هستی که دلم میخواد هر لحظه و هر ثانیه کنارم باشی..وقتی نیستی غزل..دلم میگیره

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

هیچی از حرفاش نمیفهمیدم..فقط یه سری تصویرای گنگ میومد تو ذهنم..بودن امیر علی..حمایتش..نگاهش.طاها یه تصویر از اینده از نبودش.تو گوشم صدا بود و من داغ بودم.هیچی نمیفهمیدم.فکر کنم فهمید داغونم ..داغون بودم..بودم که دستای یخ زدم یهو داغ شدن.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

امیر علی_غزل ..خوبی؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

نگاهش کردم.خدا تو بگو چکار کنم؟بهش بله بدم.بگم پایتم.هستم باهات..منم می خوامت.چی میشه؟طاها میمیره..خب به جهنم..به درک.به من چه؟چرا من مسئول زندگی بقیه شدم.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

چشمای اب و دریایی طاها اومد جلو چشمام..لبخند مهربونش وقتی واسم شعر میخوند.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

من از کی انقد بی رحم شدم سنگدل شدم.میتونم کنار امیر باشم و یه عمر عذاب مرگ طاها رو شونم باشه..

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

امیر علی_فکر کنم شب خوبی و واسه حرف زدن انتخاب نکردم..

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

با تعجب نگاهم کرد.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

امیر علی_داری گریه میکنی.؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

خدا..ابروم رفت..اصلا نفهمیدم.با کف دستم اشکای زیر چشممو پاک کردم.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

امیر علی_اینا نمیتونن اشک شوق باشن..درسته؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

اب دهنمو قورت دادم.من..چی می خوام؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

کاشکی میشد مثل بچگیامون چشمامونو ببندیم و سر دوتا انگشتمون و بهم برسونیمو ببینیم میشه یا نمیشه.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

امیر علی_چرا حرف نمیزنی غزلم.ازم دلخوری؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir
شما به این رمان چه امتیازی میدهید؟
نظر خود را ارسال کنید
آخرین نظرات ارسال شده
  • مریم عباسی

    00

    سلام خوب بود من خیلی خوشم امد ،ولی مریضی طاها ومرکش خیلی ناراحت شدم وگریه کردم،چون خیلی ها رو دیدم این سرطان لعنتی به جوانیشون رحم نکرد،موفق باشید

    ۲ ماه پیش
  • غزل محمدی

    00

    این رمان و پنج سال پیش خوندم و واقعا عالی بود و کلی سر مرگ طاها گربه کردم

    ۲ ماه پیش
  • .....

    00

    شخصیت طاها رو خیلی دوست داشتم:)و واقعا با مرگش خیلی گریه کردم.

    ۳ ماه پیش
  • نگار

    00

    خیلی غمگین بود کلی گریه کردم

    ۳ ماه پیش
  • مهیا

    00

    واقعاااا عالیی بهترین رمانی بود که خوندم تا حالا ۳بار کامل خوندمش

    ۳ ماه پیش
  • Ana

    20

    دست خورده یعنی چی که نویسنده همش گفته بود مگه دختر ها کالا هستن اصلا از این ادبیات جنسیت زده نویسنده خوشم نیومد مانا هم خیلی دختر چسب واویزونی بود بنظرم بیشتر از این حقش بود

    ۸ ماه پیش
  • روشنک

    00

    زیاد برام جالب نبود خیلی به نظرم الکی طولانی شده بود

    ۹ ماه پیش
  • مائده

    00

    عالی عالی خیلی قشنگ

    ۱۲ ماه پیش
  • ناشناس

    01

    کلا این نویسنده قشنگ مینویسه

    ۱ سال پیش
  • مریم

    01

    خیلی خوب بودنه اغراق داشت نه چیزی آفرین به نویسنده من من ۵ساله دارم شب وروزرمان میخونم پس یه چیزایی سرم میشه

    ۱ سال پیش
  • آناهید

    ۱۵ ساله 90

    توی رمانا همه باید برن تو کما که به هم برسن 😂😂😂😂

    ۲ سال پیش
  • سارا

    00

    علی بود می تونست عالی ترم باشه❤️

    ۱ سال پیش
  • سحر 34

    00

    قشنگ بود ولی می تونست خیلی بهتر باشه

    ۱ سال پیش
  • الهام

    ۳۰ ساله 00

    خوب بود

    ۲ سال پیش
  • فروغ

    ۳۰ ساله 00

    عالی بود ...ممنون از نویسنده عزیز

    ۲ سال پیش
  • شیما

    00

    خیلی عالی بود چند جا با خوندنش اشکم دراومد غمگین و قشنگ بود

    ۲ سال پیش
نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.