رمان اشراف زاده های شیطون به قلم meli770
یه خاندان فوق اشرافی (یعنی اینکه یه جورایی به خندان سلطنتی میرسن)توی این خاندان رسمه که وقتی بچه ها به سن قانونی میرسن یعنی ۱۸ باید مستقل باشن یعنی باید خودشون مسبقل زندگی کنن ولی بدون اینکه خودشون متوجه باشن کارهاشون به بزرگترای خاندانشون گزارش میشه .
ژانر : عاشقانه، اجتماعی، هیجانی
تخمین مدت زمان مطالعه : ۵ ساعت و ۵۲ دقیقه
ژانر: #عاشقانه #اجتماعی #هیجانی
خلاصه:
یه خاندان فوق اشرافی (یعنی اینکه یه جورایی به خندان سلطنتی میرسن)توی این خاندان رسمه که
وقتی بچه ها به سن قانونی میرسن یعنی ۱۸ باید مستقل باشن یعنی باید خودشون مسبقل زندگی کنن ولی بدون اینکه خودشون متوجه باشن کارهاشون به بزرگترای خاندانشون گزارش میشه .
دنگ..،دنگ..
ساعت گیج زمان در شب عمر
می زند پی در پی زنگ.
زهر این فکر که این دم گذر است
می شود نقش به دیوار رگ هستی من...
لحظه ها می گذرد
آنچه بگذشت ، نمی آید باز
قصه ای هست که هرگز دیگر
نتواند شد آغاز
سهراب سپهری
شخصیت های اصلی:
آتروان:صورت دیگری ازاترایان,نگهبان آتش,پیشوای دین زرتشتی
آترون: صورت دیگری ازاترایان,نگهبان آتش,پیشوای دین زرتشتی
راتین:رادترین,بسیارجوانمرد,هم چنین اسم یکی ازسرداران اردشیر دوم پادشاه ساسانی
آزرم:شرم وحیا,ملایمت,مهربانی,رها وارسته,ازشخصیت های شاهنامه ,نام دختر خسروپرویزپادشاه ساسانی
درفشان:درخشان وروشن
شب آرا:آراینده شب
فصل اول:
آتروان:18 ساله ,ازخانواده اشرافی , به موقش شرو شیطون,پدرم بزرگ ترین فرزند خانواده ,یک خواهر دارم 8 ساله.
آترون:18 ساله,بردادر اتروان برعکس اتروان مثلا خخخ.
راتین:18 ساله ازخانواده اشرافی,مادرم فرزند سومه چشم به اتران(حمع اتروان اترون ) نیوفته ارومم ,ودو تا خواهردارم یکی ازخودم بزرگتر 28 ساله یکی دیگه 15 ساله.
ازرم:18 ساله ازخانواده اشرافی:پدرم فرزند دوم خانواده,یک بردادردارم ایران نیست ازخودم بزرگتره 29 سالشه.
درفشان:18 ساله ازخانواده اشرافی ,شیطونم خخخخ یه برادر برزگ ترازخودم دارم که درحال حاضرایران تشرف ندارن پدرم فرزند چهارم.
شب ارا: 18 ساله ازخانواده اشرافی,میشه گفت ارومم یه خواهر ازخودم بزرگتر دارم 20 ساله ,مادرم فرزند اخر یعنی پنجمین فرزند .
فصل دوم:
اتروان:
ســــــــــــــاکــــــــــــت چند بار باید یه حرفی رووبزنم؟؟
چندبارباید یه حرف روبه شما 6 تا زد ؟؟؟؟مثلا 18 سالتونه کی میخوایین بزرگ شین؟؟تا یک هفته دیگه باید مستقل باشین
اینطوری میخوایین مستقل زندگی کنید؟
مثلا شماها ازخانواده اشراف هستین اونم نه هر خاندانی , خاندانی که بی ربط به خاندان سلتنطی نیست
چند بارباید قوانین رو به شماها یاد داد؟؟
قانون اول:هیچ کدوم ازشماها حق رانندگی ندارین چون درشعن یک اشراف زاده اصیل نیست
قانون دوم:اگرم میخواستین رانندگی کنین باسرعت مجاز ,نه باسرعت غیرمجاز نه باصدای موزیک بلند
قانون سوم:این طرز لباس پوشیدن نیست
وایییییی خداا مخم ترکید چقدر این زر زد(حرف زد)ببخشیدااا ,ولی واقعا برامون مخ نذاشت حالا یه بار ه*و*س*کردیم بریم
دوردور با صدای موزیک بلند بعدم مگه لباس پوشیدنامون چشه؟؟حالاخوبه میگن تا یک هفته دیگه باید مستقل زندگی کینم
انقدر گیرمیدن.
اتروان,
این صدای یکی ازمعلم های اموزش مابود که داشت من رو مخاطبش قرارمیداد البته بعدازیه قرن قانون قانون کردن هوففف
اتروان:بله اقای شاملو
شاملو:قانون پنجم,این طرز ایستادن نیست
اتروان:مگه چطور ایستادم؟
شاملو:اترووووواااااان
واقعا مخم داشت میپوکید قبل ازاین که بره کل عمارت رو خبرکنه مثل بچه ادم ایستادم
شب ارا:ببخشید اقای شاملو؟
شاملو:بله چیزی شده؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irشب ارا:بله شده !میشه یه سوال بپرسم؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irشاملو:صدرصد
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irشب ارا:میشه بگین بعد عدد سه چند میشه؟؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irشاملو:این چه سوالی که میپرسی شب ارا معلوم چهار ،
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irشب ارا:اها اخه شما به اتروان گفتین قانون پنجم درحالی که قانون چهارم رو نگقتین
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irیعنی با این حرفش همچین قه قه میزدیم که هرکی ندونه فکرمیکنه چی گفته اخه خیلی قیافه شاملو باحاال بود منو اترون
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irارتین ولو بودیم کف ساالن بازوضع دخترا بهتربود شاملو واقعا قیاافش خنده دار بود
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبعدازکلی خندیدن بدون اینکه توجی به شاملو داشته باشیم رفتیم سمت اتاقاهامون هرچی نباشه اشراف زادییم ویه غرور به
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irخصوص داریم.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irدرفشان:
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبعدازضایع کردن اقای شاملو حسابی سرکیف امده بودم واقعا که شب ارا اجی خودمه خخخ
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irروی تختم درازکشیده بودم داشتم اهنگ گوش میکردم خیلی باحال بود داشتم بااهنگ هم خونی میکردم ,نمی دونم احساس
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irکردم یکی توی اتاقمه بخی بابا توهم زدم خخخ ,به خاطرهمین بلندتر شروع کردم بااهنگ هم خونی کردن همینطورکه
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبااهنگ هم خونی میکردم دنبال یه چیزمیگشتم که به عنوان میکروفون دستم بگیرم باچشای بسته داشتم میگشتم ,یه چیز نرم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irباحال پیداکردم ,داشتم باجیغ داد بااهنگ همراهی میکردم که ازتخت افتادم پایین همچین جیغی کشیدم که خودم ترسیدم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irفقط نمی دونم چرا بازم احساس میکردم کسی توی اتاق هست ,فقط نمی دونم چرا بعضی اوقات حسم خیلی درست کارمیکنه
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irچون باصدای عربده ای که امد ه هزار متر پریدم هوا ,واین صدای کسی نبود جز صدای پدرگرامی
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاینم بگم که بابای من توی بچه های پدرجون ونوه های اقابزرگ یه جوری خاصی نصبت به قوانین اهمیت میده ومیشه گفت
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irیه جورایی همه همون جلوی بابا دست ازپا خطا نمی کنیم خخخ .
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irکوروش(بابا):چشم روشن,این چه وضعشه درفشاان؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irیعنی رسما ازداد با پریدم ازجام
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irدرفشان:عع..چی....چیزه......غلط کردم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبابا:صدرصدغلط کردی,ببینم شماها توی این کلاسا دقیقا چه غلطی میکنید هان؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irدرفشان:بابایی غلط کردم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبابا:تا یک هفته ازلب تاب خبری نیس
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irیعنی میخواسم خودمو بزنم بعدانوقت توقع داشتن ماها مستقل زندیگی کنیم تا امدم حرف بزنم بابانذاشت
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبابا:ساکت حرف نباشه تانیم ساعت دیگه پایین سرمیز شامی
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irدرفشان:چشم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبعدازرفتن بابا و البته تحویل دادن لب تاب عزیزم رفتم سمت کمدلباسام ,من عاشق اینطور لباسا بودم فقط ازقوانین این خونه
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irخوشم نمیاد ,
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irازبین لباسام یه لباس پرنسسی ابی برداشتم ,لباسم روی شونش دوتا بند میخورد ازروی کمر تنگ بود وبا اکلیل کارشده بود
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irازکمر به پایین هم دامن پف دارش بود واقعا خوشمل بود موهامم ساده ریختم دورم حوصله نداشتم موهامو بگم بیاد درست
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irکنه یه ارایش ملایم ابی هم کردم ,امدم ازپله ها برم پایین که دیدم حسش نیست ازپله برم پایین چقدر دیگه خانومانه رفتارکنم خخخ وقتی خوب دوربرمو نگاه
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irکردم نرده با اون لباس لیزخوردم امدم پایین فقط وقتی رسیدم خداروشکرکردم که کسی نبود خخخخ
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irشب ارا:
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irسرمیزشام بودیم مثل همیشه درفشان دیرکرده بود ,دایی کوروش ایندفه کوتاه بیا نبود مطمئن بودم,
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irدایی کوروش بیشترازبقیه به اداب وروسم اهمیت میداد ومیشه گفت سخت گیرترین بود توی بچه های پدرجون ونوه های
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاقابزرگ البته بعدازدایی کوروش دایی همایون پدراتروان واترون بود بعدازاون دایی کیارش پدرازرم بود. خاله هاله
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irومامان کتایونم متوسط بودن یعنی نه خیلی سخت گیر نه خیلی بیخال بودن ولی دریه حالت خاله ومامان سخترگیرترین بودن
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاونم توی طرز حرف زدن.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irدقیقا پنج دقیقه ازشام میگذشت که درفشان وارد سالن غذاخوری شد,وهمه سرها به طرف درفشان رفت ,واقعا دلم براش
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irسوخت چون دایی کوروش اخم فحشتناکی داشت
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمنو ازرم اب دهنامون روقورت دادیم بعدازمادوتا ارتین واترون اتروان,بدترازهمه سکوت پدرجون بود وحالت درفشان که
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمعتطل دم درایستاده بود مادرجونم اروم نشسته بودن ,نمی دونستیم چه تصمیمی میگرن چون دفعه اولمون نبود دفعه
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاخرمون هم نبود یادمه یه بار بدون شام رفتیم توی رخت خواب و واقعا خیلی بد بود چون صبحم به صبحون نرسیدیم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبلاخره مامان این سکوت وهم اورو شکوند
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمامان کتایون:بابابذارین این دفعه روهم بیاد سرمیز
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irپدرجون علاقه خاصی به مامان داشت چون بچه اخر بود همینطور دایی هام یه جوری خاصی روی ماما تعصب داشتن
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irچون بچه اخربود.اینم بگم هااااا روخاله هاله هم تعصب خاصی داشتن دایی اینا روی دوتا خواهراشون
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irپدرجون:همین یه دفعه به خاطرتوکتایون میگذرم ولی اگه یه دفعه دیگه تکرار شه خودش میدونه
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irایندفعه خاله هم خودشون رودخالت داد
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irخاله هاله:اصلا این دفعه باخودم اگه دیرکرد
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irقیافه دایی کوروش ,دایی کیارش,دایی همایون خیلی عالی بود , عمو علیی هم که اصلا هیچی (عمو علی شوهر خاله هاله),
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irپدرجون:این دفعه روهم به خاطر هاله و کتایون بخشیدم,میتونی بشینی سرمیز
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irالهی بگردم بچهمو مثل دخترای مظلوم امد نشست سرجاش اخه اصلا بهش نمیخوره مظلوم باشه,الهی بگردم رنگ روشم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irزرد بود ,سرشم پایین اصلا به هیچ وج بهش نمیاد انقدر مظلوم شه خخخخخ
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irداشتم برای خودم سالاد میرختم ,که چشم خورد به درفشان مثل قحطی زده ها داشت میخورد فقط خداروشکر کسی حواسش
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irنبود ,بعدازخوردن شام ,مثل همیشه رفتیم سمت پذرایی برای صرف قهوه ونسکافه که من میمیرم برای جفتش خخخ
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irشکموهم خودتونید .
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irازرم:
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irهمه نشسته بودیم توی پذرایی,داشتم نسکافهم رو مزه میکردم,داشتم به این فکرمیکردم یک هفته دیگه دقیقا باید چیکارکنیم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir,یعنی چطوری میشه مستقل بود وقتی بهش فکرمیکردم بنظرم هم خیلی سخت بود هم خیلی باحال بود,توی فکربودم که
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irباصدای پدرجون به خودم امدم,
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irپدرجون:همونطور که میدونید طبق رسما چندین و چندسال این خاندان یعنی خاندان تهرانی بزرگ
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir(بچه ها درمورد فامیلی ها من بین چندتا فامیلی مونده بودم یکیش برقعی ,یکیش تهرانی,یکیش روحانی,که من تهرانی رو
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irانتخاب کردم )
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبچه ها باید ازسن 18 سالگی خودشون مستقل باشن,اینو خودتون بهترمیدونید ,وحالا مستقل بودن شماها به چه منظوره یعنی
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاینکه ازالان میتونید به فکرخونه باشید برای خودتون وقتی میگم مستقل کاملا مستقل ,فقط ماهیانه پول توجیبیتون هست ونیازبه کارکردنتون نیست,
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irارتین:ببخشین پدرجون ,یعنی اینکه شرکتم نیاییم؟یاسربه کارخونه نزنیم؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irپدرجون:صبرکنی به اونجاهاشم میرسم,خب داشتم میگفتم,منظورم من ازاینکه نیازی به کارکردن ندارین این بودکه نرین جایی دنبال کاربرگردین ,مثل این چندوقته میایین شرکت و کارتون رومیکنید,پس شماها چطوری میخوایین پول مایحتاج خودتون روخورد خوراکتون دربیارین نکنه میخوایین مثل قبل بیایین پول بگیرین؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irپدرجون:وقتی میگم مستقل یعنی ازهرجهتی باید مستقل باشین ,نه فقط ازنظر خونه ,فقط اینو بهتون بگم بفهمم یابه بگوشم بخوره که هفته ای دوبار نیومدین خونه سربزنید هرچی دیدین ازچشم خودتون دیدینیا اگه توی مجالس شرکت نکردین،خودتون میدونید,درست شد؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir6 تامون مثل بچه ادم سرمون روبه نشونه بله تکون دادیم ,
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irواییییییییییییی خداااااااااااااجووووووووووننننننننننننن یعنی کلا قانون مانون پرررررررررررهورااااااااااااااااااااااااا هیجان
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irماداریم میایم.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irفصل سوم:
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاترون:
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irتوی اتاقم روی تختم درازکشیده بودم تنهاصدایی که باعث میشد سکوت اتاق شکسته بشه صدای تیک تیک ساعت بود تنها
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irنوری هم که میومد نورراه روبود حوصله روشنایی نداشتم ,داشتم به حرفایی پدرجون گوش میکردم واقعا هیجان انگیزبود
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبرای ماکه 18 سال توی عمارت زندگی کردیم که هرچیزیش روی قوانین واصول خودش بود,طبق رسم ورسومات خودش
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irشاید اگه کسایی دیگه به جای ماهابودن براشون راحت بود,ولی برای ماها که شیطنت ازسر ورومون میبارید نه,برای
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irماهایی که از15 ,سالگی به بعد دنبال هیجان بودیم ودردسر درست میکردیم نه ,حتی یادمه یه بار پدرجون که مهمون داشتن
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irماهاهم حوصلمون سر رفته بود ,داشتن برای پدرجون سینی میوه اب میوه ازاین جور چیزا میبردن ,که ماهام کرممون
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irگرفته بود ( منظورم ازماها منو داداشم اترون ,ارتین ,ازرم,شب ارا,درفشان,)تصمیم گرفتیم اون شخصی که داره سینی
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irرومیبره وسینی رو چپ کنیم وخدابه داداون شخصی برسه که ما6 تامیخواییم اذیتش کنیم خخخخخ,قبل ازاینکه ردبشه محل
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irروبانخایی نامرئی که فقط توی شب دیدداشت بین مبلا وسطون ها طوری رد کردیمو بستیم که هرکی حواسش نبود ,قشنگ
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irیه نگاه میرفتواون ورمیومد خخخخ ,اون بنده خداهم بی خبر داشت رد میشد به غیرازاینکه اون نخاروهم بستیم با روغن
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irهمه جارو لیزوچرب کردیم چشتون روز بدنبینه تاامد,ردشه همچین رفت هوا که گفتیم بابرف سال دیگه میادپایین ,وقتی
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irسینی خورد زمین یه صدایی محیبی ایجادکر غیرازسینی همه ظرفاهاهم یکی میوفتاد زمین وصدای بدی ایجاد میکرد
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irهمه امدن پایین ببیین چی شده ما6تاهم داشتیم ریسه میرفتیم ازخنده ,واقعا خیلی لحظه بدی بود عموکیارش وعمو
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irشروین(عموشروین شوهرعمه کتایون)امدن ردبشن ازهمون محل که روغن کاری شده بود,فقط ما6تا جیغ میکشیدم که
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irردنشن ولی دیرشده بود خیلی دیر چون به شدت خوردن زمین اون خدمتکاربدبختم کمرش اسیب دید ,عموکیارش
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irوعموشروین یه 6,7ماهی خوابییدن ,به غیرازعمو اینا ماهم یه 10 ماهی سرجامون نشستیم به طوری که کلا محو بودیم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irنبودیم چون پدرجون کلا پول توجیبی وهمه چی روقطع کرد هروسیله الکتریکی که به ذهنتون میرسه گرفت به مدت دوماه
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irحق نداشتیم پامون ازاتاق بذاریم بیرون طوری بودکه حتی فکرپیجوندنم به سرمون نمی زد وتایک سال حق شرکت توی
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irهیچ مهمونی رونداشتیم خلاصه بگم فقط حق نفس کشیدن داشتیم خخخخخخخ,
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irداشتم باخودم میخندیدم که یکهو یه چیزی باصورتم به شدت برخورد کرد وقتی برگشتم دیدم ارتین بیشعور بانیش بازداره
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irنگام میکنه همچین گذاشتم دنبالش که هرکی سرراهمون بود باانورم یه دالی میکرد .
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irوقتی رفتیم پایین چون پذرایی روبه رمون بود رفتیم تو,داشتیم دنبال هم میکردیم ,کوسون بهم پرت میکردیم که بایه صدایی خیلی اشنا وملایم سرجامون میخ کوب شدیم.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irعمو کوروش:میشه ببینم شمادوتا این وقت شب اینجا چه غلطی میکنید؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irجفتمون خفه شده بودیم خدابه دادبرسه عموکوروش یعنی خودم نوکرش بودم دربس
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irراتین:دایییییییییی جونممممممممممممممممممممممممممممم غلط کردیم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irیعنی غلط کردیو یه جوری باحالی گفت که الهی دور عمم برگردم خندش گرفت
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irعمه هاله:اخه این وضعشه خاله,یه وقت یه جاتون اسیب میبینه عزیزای من
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irزن عمو باران(خانوم عموکوروش)در ادامه حرف عمه
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irزن عمو:راس میگه هاله ,این وقت شب شمامگه نبایدخواب باشین
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irارتروان:اخه خب زن عمو خوابمون نمیبره
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبابا:کاملا واضح چرا!چون ازصب فقط یامیخورین یااذیت میکنید یامیخوابین
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irارتین:عععع این چهه حرفیه دایی,اذیت چیه؟میدونید چقدربرای اذیت کردن باید بشینیم فکرکنیم؟میدونید چقدرکالری میسوزنه؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاتروان:
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irعمو کوروش:لازم نیس بفرمایید چقدرکالری میسوزونه ,انقدرم زبون نریزین برین بگیرین بخوابین ببینم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irعمه کتایون:ععع داداش
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irعمو کیارش:بسه دیگه برین ببینم سریع ,شب بخیر
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irماهم بدون هیچ حرفی رفتیم بالا یعنی انقدر بچه های خوبی بودیم ,وقتی رفتیم بالا رفتیم اتاق خودم نشستیم تا 1 نصفه شب
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irپِس بازی کردیم خخخ بعدازاونم رفتیم خوابیدیم چون واقعا داشتم بیهوش میشدم.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاترون:
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irصبح دقیقا ساعت 6 ازخواب پاشدم یعنی حکومت نظامی بودااااااااااااااااا اهههه جرات نداشتیم اعتراض کینم والا
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبعدازاینکه ازخواب پاشدم رفتم یه دوش گرفتم که هم خواب ازسرم پرید هم حالم جا امد بعدم رفتم لباسام پوشیدم مثل همیشه
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irرسمی ,یه کت شلوار کرم قهوه ای انتخاب کردمو پوشیدم وقتی رفتم پایین دیدم شب ارا درفشان دارن میودن سمت سالن
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irغذاخوری حالا خوبه دیشب پدرجون این ورجکو به خاطر عمه بخشید خخخخ,هرطوری بود خودمون روسریع رسوندیم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irسرمیز دقیقا دودیقه بعدازماسه تا پدرجون امدن ,واقعا خدابه خیرکرد,
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبعدازصبحون تا ظهرهم اتفاق خاصی نیوفتاد فقط عصر یه اتفاقی افتاد که مستقل شدن ماها به جای یک هفته بعد شد دورزدیگه,
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبعدازناهار بودکه پدرجون روبه هممون گفت همه تادوساعت دیگه توی باغ جمع بشن ,جون کار خیلی مهمی باهامون دارن مخصوصا ما6 نفر
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irو واقعا خدابه خیر بگذرونه ,چون خیلی عصبی بودن ,
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irدقیقا سرساعت3 همه توی باغ منتظرپدرجون بودن که بیان به همراه مادرجون,بعدازنیم ساعت تاخیرامدن
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irپدرجون:باید بهتون بگم که مستق شدن شما6 تا میوفته جلو یعنی تادوروزدیگه باید مستقل زندگی کنید وازامروز میتونید به همراه پدراتون برین دنبال خونه برایخودتون بگردین.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irدرفشان:پدرجون ,میشه یه سوال بپرسم؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irپدرجون:صدرصد
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irدرفشان:برای چی افتاد جلو اخه ماهنوز هیج کاری نکردیم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irپدرجون:اول درمورد کاراتون ,عیب نداره باکمک خدمه وندیمیه هاتون اماده میشین,واما دلیل جلوافتادن مستقل زندگی کردنتون
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irوقتی شنیدم کی قراربرگرده واقعا ترسیدم چون بیش ازاین حرفا ابهت داشت ,ابهت عمو کوروش باابهت ایشون هیچ فرقی نداشت
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irارتین:
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irهمه هنگ بودیم ,اخه قرارنبود انقدر زود بخوان برگردن اقابزرگ,قراربود دوماه یگه بیان ,ولی بااین حساب قرارسه روز
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irدیگه بیان ,پس به این حساب باید ازامروز شروع کنیم.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irچقدرم کارداشتیم ,بلاخره مستقل زندگی کردن سخته مخصوصا خرید اولش ,وقتی یادش میوفتم که باید بادخترا بریم خرید
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irگریم میگیره البته امروز فکرکنم ماپسراهم باید دست به خریدشیم ,خدابه داد برسه ,
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبعدازحرفای پدرجون بابا اینا رفتن دنبال خونه برای ما6 تا ,ماهم میخواستیم بریم که نذاشتین
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irارتروان:بابابذارین باهاتون بیاییم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irدایی همایون:لازم نکرده کلی کاردارید به غیرازخونه شماها فعلا برین دنبال خریدایی خودتنون تا عصرباید تموم شه
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irخریداتون ,خریدن وسایل خونه روهم اگه خودتون میخوایین بگیرن وگرنه که بسپارم به کسی دیگه.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irشب ارا:نه داییی خودمون میخواییم بخریم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irدرفشان:راس میگه اجی ,خودمون بریم بهتره معلوم نیست اونا چی میگیرن
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irعموعلی:خیلی خب مشکلی نداره فقط مطمئنید به همش میرسید؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irازرم:اره مطمئنیم ,خب پسراهم هستن کار راحتر میشه
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irیعنی میخواستم بزنمش ازرمو تااونجایی که میخوره ,یعنی چی پسرام هستن راحت تره ,من میخوام بخوام ,
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاتروان:ازرم,برای خودت میبری میدوزیاااااااااااا
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irدرفشان:وا راس میگه خب اجی,چیه نکنه میخواین برین بخوابین؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irشب ارا:راس میگی اجی مگه کاردیگم دارن این 3 تا ایش
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irیعنی قشنگ بادیوار یکیمون کرد تموم شد
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبابا:میشه بفرمایید پس دقیقا چه غلطی میخوایین بکنید شما3 تا؟؟دقیقا سه روز دیگه اقابزرگ برمیگردن ,یعنی فقط بفهمم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irشماسه تا پیچوندین خودتون میدونید.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irدایی کوروش:چراحرص میخوری شروین جان,مگه قرارکسی بپیچونه؟اینم بگم اگه کسی احیانا به ذهنش رسیدکه بپیچون
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irازهمین الان اعلام کنه ,منم به بابابگم الکی سهم نذاره براش ازکارخونه,طرف شمال
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irیعنی خفه شدم ,منظوردایی فقط سهم کارخونه نبود یعنی کلا ارث مرث شدافظ ,هه میگم دایی خشنخ مییگین نه,یعنی اصلا
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irنفهمیدیم چطوری رفتیم بالا 6 تامون سر پنج دیقه حاضرو اماده سوارماشین بودیم ,
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irپیش به سوی خرید .
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irدرفشان:
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irدقیقا ساعت 8 رفتیم برای خرید تا ساعت 3 بعدازظهریعنی 7 ساعت ,دیگه داشتیم غش میکردیم ازگشنگی رفتیم رستوان
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir,غذاش خوب بود ,بعدازاینکه قشنگ ناهارخوردیم ,جون به بابااینا گفته بودیم خودمون وسایل خونه رومیگریم ,
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاتروان:خب اول کجابریم؟فقط بچه هابگم وقتی خرید کردیم باید روی پای خودتون بذارید چون سه تا ماشین پره
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irخب ترتیب نشستن توی ماشین وچرا سه تاماشین اول دوتا ماشین بودیم ولی وقتی دیدم خرید زیاده گفتیم یه ماشین دیگهم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irفرستادم,ماشین سوم نسبتا خالی بود پس خوب بود,حالا ترتیب نشستنمون منو شب ارا اترون توی یه ماشین رانندم خوده
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاترون ,اون یکی ماشین ارتین ازرم اتروان,که رانندش ارتین بود ,
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irازرم:میگم اول سراغ پرده وسایل خونه اشپزخونه ,بعد وسایل برقی,بعد تخت ومبل,
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاتروان:بعدهرچی موند دیگه خوبه قشنگ تایک سراغ خریدیم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irشب ارا:اره دیگه فرداهم سرچیدنش
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irهمون موقع گوشی اتروان زنگ خورد ,که بعدش متوجه شدیم عمو کیارش
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاتروان:سلام
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir.......
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irباش باش
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir.........
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irفقط عمو ادرساروبرام بفرستین به بچه ها بگم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir..........................
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irجدی؟ایول
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir..........................
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبله ,چشم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir...................
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irباشه حتما یه سریم میزنیم اون طرف
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir..............
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irخدانگهدار
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irدرفشان:خب کی بود؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاتروان:عمو بود گفت خونه روگرفتن,
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irشب ارا:اخ جوووووووووونننننننننن
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irارتین:عععععع شب ارا چته؟زشته توخیابون برین توماشین ببینم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irیعنی قشنگ داشت میزدمون ,پسره بی ادب
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irدرفشان:ععع خب ارتین
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irارتین:ارتین وکوفت,چه خبرتونه
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irشب ارا:خب ببشید دیه اعصبانی نباش
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irما6تا ازبچگی باهم بودیم یعنی ارتین اتروان اترون برام عین داداش نداشتم بودن
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irارتین:دفعه اخر ه ها؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irدرفشان:
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irارتین:دفعه اخر ه ها؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irشب ارا:باچ قول
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاتروان:اخه این چه وضعه حرف زدن
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاترون:طرز حرف زدن اینا درست بشوونیس بگو عمو چی گفت داداش
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاتروان:عمو گفت که خونه هامون نزدیک همه یعنی 6 تاخونه توی یک منطقه ,درفشان ,ارتین باهم توی یک ساختمون
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irهستن,منو شب ارا توی یک ساختمون,اترون ازرم هم باهم توی یک ساختمان .
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irازرم:یعنی ساختمونامون جداس؟بعدم چرا بابااینا توی اپارتمان گرفتن
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاترون:ببخشید میگم ویلابگیرن
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irازرم:باش میسی
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاتروان :اگه بذارین اونم میگم,دقیقا توی یک خیابونیم ولی فقط ساختمونامون فرق داره ,سه تا ساختمون که کلا سه طبقس
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir,توی هرطبقه یک واحد ,اینم میدونید که بابااینا همیشه بهترینارو برامون گرفتن .
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاترون:میگم نمی دونی چرا دوبه دومون کردن؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irارتین:خب کاملا واضحه ,به خاطراینکه دخترانه باید تنهاباشن,اگرم بخواییم 6 تامون یه جاباشیم اون جا روی سرمونه
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irازرم:راس میگه ارتین,
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irدرفشان:بچه ها تادیرنشده بریم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاترون:راس میگه بریم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبعدم همگی راه افتادیم سمت ماشینا ,وراه افتادیم سمت خرید برای خونه
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irزندگی مستقل ماداریم میاییم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irفصل چهارم:
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irپس فردا:
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irشب ارا:
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irصبح ساعت 10 ازخواب پاشدم واقعا خیلی حس خوبی بود که کسی نیاد بیدارت کنه ومثل علم بالاسرت نباشه ,
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبعدازنیم ساعت کش وقوس امدن ازجام پاشدم,
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاخ جووووووووووووونننننننننننننننننننننننننننننننننن اولین روز مستقل زندگی کردم ,اخیش خیلی هیجان داشتم ,اول رفتم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irدستشویی بعدم رفتم پایین سرمیزصبحونه فقط یه خوبی داشت این بودکه یه خانومی میومد کارامون رومیکرد واقعا خیلی
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irخوب بود ,خستم نمی شدم بعدازخوردن یه صبحوون مفصل اونم بدون هیچ قوانینی ,وایییییییییییییییی خدااااشکرت
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir,بعدازخوردن صبحونه رفتم بالا سرکمد لباسام دلم ه*و*س*دور دورکرده بود ,گوشیمو برداشتمو اول زنگ زدم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبه اتروان بهش گفتم بریم دوردور اونم قبول کرد گفت تانیم ساعت دیگه میاد پیمچم اخ ژون ,بعدم زنگیدم به بقیه بچه ها ,
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irحالا سرخونه خونمون خیلی نازخوجمل بود وقتی ازدرمیومدی یه راه رومیخورد ,که اگه راه روو مستقیم بری یه درهست
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irکه میره سمت سالن ورزش ,استخر,ویه حیاط خیلی کوچمل کوچولو ,طرف راست راه رو یه در بزرگ میخوره ,وقتی
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبیایی تو سمت راست یه ست مبل کرم خوشمل که برای مهمونه ,طرف چپم یه ست مبل سفید کرم که جلوش تلوزیون هست
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irدقیقا وقتی بری جلوتر یه ستون هست که پشت اون ستون یه اشپزخونه اپن هست ,که تلوزیون معلومه,
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irحالا بالا چطوریه,وقتی بیایی بالا سمت راستش میخوره به اتاق خوابم که تخت وکمد میز اریشم هست
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمستقیم که بری سمت راست دیوار میز تحریرمه وسمت چپش روی دیوار پر عروسک,یه بالکن خیلی خوشمل دارم ورالبته
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبزرگ که نمای شهر خیلی قشنگ پیداس ,همه لبه های بالکنم رو گلدون گذاشتم اخه من عاشق گلم یه صندلی ن نویی هم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irگذاشتم گوشه بالکنم به یه میزوصندلی سفید خوشمل ,خب اینم ازخونم .
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irداشتم خودمو توی اینه نگاه میکردم یه مانتو تاسرزانو نه تنگ نه گشاد اخه ازمانتوی تنگ بدم اه چیه ,رنگ مانتوم ابی بود
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irیه شلوارجین ابی تیره پوشیدم ویه شال ابی پرنگ که تضاد خیلی قشنگی بین مانتو شالم درست کرده بود کیف سفید ابیموو
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبرداشتم ,همون موقع اتروان زنگ گفت که برم پایین بریم بیرون,یعنی انقدر این بشر تنبل که نمیاد بالا واقعاکه
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irوقتی رفتم پایین دیدمش دهنم وامونده بود پسره پرو این چه وضعه تیپ زدنه ,شلوار چین مشکی با یه تیشرت جذب سفید یه
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irکت تک سیفدم پوشیده بود اخه خیلی اتروان سفید میاد نمی دونم چراهاااااااااا پسره بی ادب
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاتروان:چیه نخوریم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irشب ارا:کوفته ایشش
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاتروان:باش بابا بیا بریم که درفشان خفه کرد منو انقدر زنگ زد
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irشب ارا:حقته,بعدم خودم میخوام رانندگی کنم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irشب ارا:
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irیعنی قشنگ سه فازپروند خدابه خیرکنه
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاتروان:یه باردیگه جرات داری بگو
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irنمی دونماا اخم میکرد واقعا جذبش بیشترمیشد بچم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irشب ارا:اتروان جونمممم خواهش
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاتروان:به یه شرط
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irشب ارا:چی هرچی بگی قبول.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاتروان:چون میشناسمت میگم شب ارا نه باکسی کل میندازی نه کورس میذاری
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irشب ارا:اخه اتروان خودتون که هستید خواهش دیگه سه تایی باهم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاتروان:اخه من ازدست تو چیکارکنم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irشب ارا:قبول کن,
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاتروان:باش فقط خودم جلو پیشت میشنماا
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irشب ارا:قبول بریم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irخندش گرفته بود ,
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاتروان:باش بریم دخترلوس
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاترون:
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبعدازاینکه شب ارا زنگ زد گفت بریم بیرون ,منم زنگ زدم به ازرم که اماده باشم میرم دنبالش ,منو ازرم یک طبقه باهم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irفرق داریم ,میشه گفت خونه هامونم هم مثل همه فقط دکورش فرق داره,وقتی ازدرواردمیشی اول یه پاگرد کوچیک میخوره
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبعد هاله که میشه گفت بزرگه بعد هال یه اشپزخونه اپن جم وجور دقیقا بغل اشپزخونه یه درهست بعدش یه راه رو که سه تا
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irدر داره یکی ازدرها پذرایی یکی دیگش سالن ورزش واستخرو یه حیاط خوشگل داره که من عاشقش شدم هنوز نیومده
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir,درسوم هم اتاق مطالعه ام هست.خب واما طبقه دوم خونم که میشه اتاق من ویه بالکن ,راه پله ای که میخوره به طبقه بالا
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irدقیقا اینطوری که وقتی ازدر میایی تو سمت راست یه راه پله هست که میخوره طبقه بالا ,خب اینم ازخونم ,
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبعدازتموم شدن کارهام یه نگا به خودم کردم عالیی مثل همیشه,یه بولیز طوسی,بایه شلوارجین سفید موهامم مثل همیشه دادم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبالا یه ذره ازموهام امد روی پیشونیم واییی خداچقدر من ج*ی*گ*ر*م*خخخخخخ ,
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irوقتی کارام تموم شدبه ازرم یه زنگ زدم که بیادبریم ,که گفت پشت دره,منم دیگه معطل نکردم سریع رفتم پیشش وقنی چشم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irافتاد بهش دهنم واموند دخترپرو ولی خیلی جالب شده بودباهم ست کرده بودیم خخخ اخه اونم طوسی یفید تیپ زده بود ,
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irوقتی رفتیم پیش بچه ها همه بودن طبق معمول درفشان ارتین دیرکرده بودن که بعدازچند دیقیقه امدن,فقط چیزی که ادمو
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irنگران میکرد قیافه ای درفشان وارتین بود,نمی دونم چی شده بود.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irولی بعدازفهمیدن خبربخیال دور دورشدیمو سریع به سمت خونه پدرجون به راه افتادیمو دور دور موند برای شب
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir,اصلادور دور مخصوص شبه بعله خخخخخخ
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irارتین:
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبا درفشان توی اسانسور بودیم که گوشی درفشان زنگ خورد ازخونه پدرجون بود ,وقتی تماس و قطع کرد رنگ به
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irرونداشت,واقعا ترسیدم فکرکردم اتفاقی بدی افتاده خدانکرده ,
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irارتین:درفشان چی شده؟چی گفتن؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irدرفشان:بابابود ,گفت سریع بیایین خونه پدرجون,
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irارتین:اخه برای چی؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irدرفشان:اقابزرگ برگشتن.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irهنگ کردم ,واقعا ازاقابزرگ حساب میبردیم هممون ,تا دراسانسور بازشد سریع رفتیم پیش بچه ها,دور دورگذاشتیم برای شب.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irفقط نمی دونم چرا انقدر اقابزرگ زودامدن ایران ,اصلا اولش قراربودکه دومادیگه بیان,بعدقرارشد فردا,ولی امروز امدن
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irهیی خدابه خیرکنه .
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irباسرعت نور حرکت میکردیم طرف خونه پدرجون, دختراهم پشت فرمون نشسته بودن,مگه میشد جلوشون روبگیریم فقط
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irراضی شدن شب پشت فرمون نشینن ,هرجور بود رسیدیم خونه پدرجون ,انقدر تندمیرفتیم که ازسرخیابون دستمون روی
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبوق بود ,وقتی رسیدیم خونه پدرجون مستقیم رفتیم تو,فقط اگه یه ثانیه دیرتر ترمز میگرفت درفشان, معلون نبود چی میشه.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irوقت نداشتیم ماشین رو پارک کنیم ,همونجوری گذاشتیم اونجا فقط سویچ رودادیم که ماشین رو ببرن توی پارکینگ,
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irخودمونم سریع رفتیم تو اول رفتیم بالا لباسامون روعوض کردیم ,سر نیم ساعت پایین بودیم.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irدقیقا 6 تامون به ترتیب روبه روی اقابزرگ ,کاملا رسمی وسنگین ورنگین دقیقا جوری که درشان یه اشراف زاده هست اقابزرگ هم مثل همیشه باغرورخاص
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irخودشون روی صندلی مخصوص خودشون نشسته بودن ,بااخمای توی هم.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irازرم:
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاقابزرگ مثل همیشه روی صندلی مخصوص خودشون نشسته بودن,باغرورخاص خودشون,اقابزرگ یه جذبه خاصی داشت
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irنمی دونم چرا,ولی هرکی میددشون این جذب روحس میکرد,اقابزرگ خیلی رسمی بودن,اصلا اهل شوخی وخنده
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irنبودن,نمی دونم چرا ولی همیشه یه اخم بین ابروهاشون هست ,ولی هرچی باشه یه دل مهربون داشتن اونم فقط ما6 تادیدیم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irچون ازهمون اول اقابزرگ خیلی دوسمون داشت,خیلی هم رومون حساس بود,به خاطرهمین حساس بودنشون بودکه بیش
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irازاین حرفا بهمون سخت میگرفتن توی همه چی ,هرچیزی که فکرشو بکنید,ازکوچیک ترین چیزی که ممکنه ,تا بزرگ
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irترین چیزی که فکرمیکنید,واقعا سخت بود خیلی سخت بود برای بچه هایی مثل ما که انقدر شیطونیم ,یعنی الان میتونم به
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irجرات بگم به زور اقابزرگ سرجام ایستادم یعنی 6 تامون به اجبار اقابزرگ اینجام ایستادیم وگرنه که یه دیقه روی پابند
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irنمیشیم باید یه کاری بکنیم به قول عمه خانوم ,(خواهر کوچیکه پدرجون)ما6 تا انرژیامون تمومی نداره خخخخ.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاینم بگم که عمو کوروش خیلی شباهت به اقابزرگ داشتن هم ازنظر اخلاق هم قیافه ,هیییی.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاقابزرگ:چرا انقدر دیرکردین؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irههمون هنگ بودیم چه دیرکردنی عععع اهااا اینم یادم نره بگم براشون سروفت بودن خیلی مهم بود
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاقابزرگ:پنج دقیقه دیرکردین.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاتروان:ببخشین
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاقابزرگ:دیگه تکرارنشه,
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاترون:چشم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاقابزرگ:میتونید بشنید
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمثل بچه ادم رفتیم نشستیم,
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irدرجون:بهتربدونید سه روز دیگه یه مهمونی بزرگ گرفتیم ,به افتخار برگشتن اقابزرگ
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاقابزرگ:والبته,به خاطر شما 6 تا
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irدرفشان:به خاطر ماهاا؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاقابزرگ:ببینم بزرگ ترازتو اینجا کسی نیس؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاینم بگم اقابزرگ روی اینم خیلی حساسن وقتی پسراهستن دخترنباید حرف بزنه ,نمی دونم چرااااهاااا ایشششششش
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irدرفشان کلا خفه شد ,مخصوصا با اون نگاه عمو خخخ,البته بیشتر گریه داره گگگگگ خداشفام بده آمین خخخخ
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irعموکوروش:به بزرگی خودتون ببخشینش,دیگه تکرارنمیشه
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irهمچین باتحکم این جمله روگفت که منم که ساکت بودم کلا خفه خون گرفتم.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irارنین:پدرجون میشه بگین چرا برای ما6 تا؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irپدرجون:به مناسب 18 سالگیتون ,ومستقل شدنتون
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاقابزرگ:والبته خیلی چیزاهایی دیگه,مثلا اعلام کردن شما6 تا به عنوان وارثهای این خاندان,واینم میدونید که وارثهای این
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irخاندان نه باید زیاد مجرد بمونن.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irقشنگ با این حرف اقابزرگ تنم لرزید .
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاتروان:
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irواقعا ازاین حرف اقابزرگ هنگ بودیم,بدجورم هنگ بودیم ,اخه نمی فهمم وارث بودن چه ربطی به ازدواج داره؟,اینابه
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irکنار کی جرات داره روی حرف اقابزرگ حرف بزنه,والابه خد,یه خاندان جرات نمی کنه روی حرف اقابزرگ حرف بیاره.انوقت ما 6 تا حرف بیاریم .
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irعمو کوروش:اقابزرگ ببخشین ولی اینا هنوز دهنشون بوشیرمیده,کلشونم بوقرمه سبزی,اخه ازدواجشون چیه دیگه؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irیعنی واقعا ازعموی عزیزم ممنون کلا بادیورا یکیمون کرد,من یکی محو بودم ,
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبابا:دادش راس میگه اقابزرگ
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاقابزرگ:اول گوش کنید چی میگم بعدحرف بزنید,کی خواست الان ازدواج کنن,اصلاکی به این سه تا زن میده,کی میگه من دخترام شوهرمیدم توی این سن؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irرسما الان تو افق بودم ,
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irعمو کیارش:پس منظورتون چی بود ازاین گفتین نه باید مجرد بمونن.؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاقابزرگ:اگه دودیقه صبرمیکردین میگفتم,کوروش ازبچگیت همین طور عجول بوی ,عوضم نشدی,دودیقه ساکت شین بهتون میگم.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irعموکوروش:بله هرچی شمابگین
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاقابزرگ:میذارین بگم یانه؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبابا:این چه حرفیه اقابزرگ
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاقابزرگ:منظورم ازاینکه نه باید مجرد بمون این نبودکه توی سن 18 سالگی بخوام ازدواج کنن,منظورم این بودتا قبل از اینکه دیربشه باید ازدواج کنن ,که بحث کاملا جداس ,
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irپدرجون:حرف اقابزرگ کاملا درسته,الانم دیگه نمی خواد حرفی درموردش بزنید تا موقعش برسه
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irفقط خداروشکر بخیر گذشت اخییییی ,یعنی قشنگ نفسای هممون(6تامون) درمورد یه نفس راحت کشیدیم,
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irولی جای شکرش باقی بودکه اقابزرگ 18 سالگی رو سن ازدواج نمی دونستن ,چون حسابی ترسیده بودیم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irجون من یکی تا عاشق نشم ازدواج نمی کنم خخخخخخخخخخخ,والا.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبعدازتموم شدن حرفای اقابزرگ ,اجازه گرفتیم و رفتیم توی باغ یه ذره مخمون هوابخوره,حالا چرا بااجازه پاشیدیم رفتیم ,خب بلاخره اقابزرگ بزرگ هممونن به
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irغیرازاون نمیشه که جلوی بزرگترا سرمون رو مثل بز بندازیم بیاییم بیرون والا مثلا اشراف زاده ایم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irازرم:من یکی که تاعاشق نشم ازدواج نمیکنم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irدرفشان:حالا کی میاد عاشق توشه با اون چشای عسلیت خخخخ
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irازرم:دلتم بخواد مگه چشام چشه؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irدرفشان:هیچی فداتشم ,فقط من یکی توروبه این زودی شوور نمیدم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irارتین:ععع بس کنید دیگه شمادوتا,یعنی چی خجالت بکشین
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاترون:ولی به غیرازاین حرفا ,منم تاعاشق نشم زن نمی گیرم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irیعنی این درفشان رو باید زد
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irدرفشان:حرص نخور داداش من ,کی میاد عاشق توشه اخه.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاترون:همون که میاد عاشق توشه
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irدرفشان:اون که باید ازخداشم باشه ,ولی خجالت بکش برودنبال زن خودت به اقای من شیکارداری؟؟؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irدختره پرو یعنی کتک میخواس
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاتروان:بس کن درفشان این حرفا یعنی چی؟توهم بس کن اترون
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irشب ارا:خب راس میگه اتروان دیگه بس کنید
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irدرفشان:چی میخوایین درمورد زن وشوور اینده شمادوتا بحرفیم عچقم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irیعنی میگم کتک میخواد بگین نه
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir