داستان سه تاخواهرپروووو(که دلم از دستشون خونه) که مادر وپدرشونو تو تصادف از دست دادن واما اینا به خاطر چندتا چک که دست شریک باباشونه وباید پاسش کنن شروع میکنن از خونه های مردم دزدی کردن(چه کار زشششتی) یه شب که میرن دزدی…پایان خوش

ژانر : عاشقانه، طنز

تخمین مدت زمان مطالعه : ۷ ساعت و ۲ دقیقه

مطالعه آنلاین دوسه تا شیطون
نویسنده :Anahid75

ژانر : #طنز #عاشقانه

خلاصه:

داستان سه تاخواهرپروووو(که دلم از دستشون خونه) که مادر وپدرشونو تو تصادف از دست دادن واما اينا به خاطر چندتا چک که دست شريک باباشونه وبايد پاسش کنن شروع ميکنن از خونه هاي مردم دزدي کردن(چه کار زشششتي)

يه شب که ميرن دزدي…پایان خوش

به نام تک نوازنده ي گيتار عشق

نگار:

وارد دانشگاه شدم با چشم دنبال تارا گشتم

اه پس کدوم گوريه؟

بهش اس دادم

کجايي؟

سريع جواب داد: بيا دم دستشويي

رفتم دم در دستشويي ديدمش که دو تا کيف رو کولش بود

رفتم نزديکش و زدم پس کله اش

من:يعني خااااک توسرت با اين محل قرارات، نکنه با نامزد آينده اتم مي خواي بياي اينجاهاي رومانتيک؟

از تصوراينکه تارا زنگ ميزنه به نامزدش اون ميگه کجا بريم؟ اين ميگه بيا بريم دم در دستشويي خنده ام گرفته بود

تارا درحالي که سرشو ناز ميکرد گفت:

اولاچراميزني بيشعورررر ثانيا تواين بي پسري کمبود پسر نامزدم کجا بود ثالثا تينا خانوم(خواهر بزرگش که تو دانشگاه ما فلسفه ميخوند) مسموم شده. رابعا اگه بدوني چي شده؟

من: ماشا... ماشا... چه قدر حرف ميزني ،پس اين کيف تيناست رو دوشت؟

تارا: پ ن پ واسه اولين بار کيفم سبک بود گفتم براينکه دوشم تعجب نکنه گفتم دوتا بيارم که ميزون شم

بعدشم رفت سمت يکي از در هاي دستشويي وپا بهش کوبيد و داد زد

تينا تيني تين تين مُردي حداقل اگه مردي بگو بيايم جمعت کنيم اه بيا ديگه خيلي جاي خوبيه توام رفتي بهش چسبيدي ول کن جون من اونجارو

هميجور داد مي زد و با پا به در ميزد که در باز شد و تينا در چارچوب در ظاهر شد و چون تارا حواسش نبود يه لگد محکم به ساق پاي تينا زد که اون بيچارم افتاد تو بغل تارا

تارا:حالت خوبه؟

تبنا با صداي ضعيفي:نه

من: مگه چي خوردي؟

تارا: هيچي بابا ديشب عمه اينام اومدن خواستگاري اينم چون تا حالا خوستگار نداشته جوگير شد جواب مثبت داد بعدم که ما روپيچوندن با اقا نيما تشريف بردن رستوارن مام تو خونه فسنجون مامانم رو خورديم اخخخ جات خالي يک فسنجوني بود ،حالا بسوز تينا خانوم ، آه من تو رو گرفت ميري واسه من بيرون غذا مي خوري؟

من : حالا با اين وضيعيت لازم نيست بري سرکلاس بيا برو خونه تارا ميرسونت

تارا: چي چي رو ميرسونتت من کلاس دارم اونم باکي محمودي واي واي

با يه قيافه داغون(که مادر زاديِ خودتونو نگران نکنيد) به تينا نگاه کردم و گفتم

من: يه ربع تا کلاسمون مونده؟؟ تينايي زنگ بزنم به تاکسي،خودت ميتوني بري؟ تارا راست ميگه اين محمودي بد گيره ،يه جلسه غيبتت مساويه با اخراج و افتادن

تينا:باشه،نه بابا تاکسي چيه الان زنگ ميزنم به نيما

خلاصه تينا زنگ زد به نيما جونش اونم اومد دنبالش و راهي بيمارستان شدن

منم ريلکس برگشتم تو دانشگاه که يدفعه تارا دستم و گرفت و کشيد و شروع کرد تند تند راه رفتن

من:هوي چته بابا دستم کنده شد

تارا:خفه بابا 5 دقيقه ديگه کلاس شروع ميشه

و شروع کرد تندتر راه رفتن

اخ راست ميگه ها اين محمودي هميشه 3 دقبقه زودتر مياد

رسيديم دم کلاسمون

من با تعجب: تارا مطمئني اين کلاس ماست

تارا : اره

من: پس چرا اينقدر شلوغه؟

تارا:نمي دونم

رفتيم توي کلاس

تارا رفت از شميم همکلاسيمون پرسيد اينجا چرا اينقدرشلوغه که اونم در جواب گفت :استاد تصميم گرفته فوق ليسانسي ها و ليسانس ها با هم گروه هاي دو نفره شن و توي يه موضوع براي پايان نامه کار کنن

جاننننننننننننننن؟؟؟؟ همه جوره ديده بودم غير اينجوري مگه ميشه ؟؟؟!!!! نه جان من ميشه؟؟؟؟؟

هنوز منگ بودم که استاد وارد کلاس شد

اول يه کمي درمورد اين روش پايان نامه توضيح دادوبعدم شروع کرد به خوندن گروه ها

رسيد به اسم من

استاد:خانوم نگار فرهمند با اقاي اروين ناصري

چيييييييييييييي؟؟؟ نه وايييييييييي همون پسر خودشيفتههه

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

اي خدا تو چرا اينقدر منو دوست داري ؟؟؟(با کنايه)

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

تارا زد تو پهلوم و گفت

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

وايي دختر عجب شانسي داري تو با خوشگل ترين پسر دانشگاه افتادي،شانست تو حلقم عزيزم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

من: خفه شو تارا تو که خوب ميدوني من از پسرا بدم مياد مخصوصا اونايي که اعتماد به نفس کاذب دارن پس ببند

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

تارا:سليقه نداري که

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

و روشو برگردوند سمت کلاس و تا اخر کلاس هيچي نگفت

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

بعد از کلاس رفتم از استين استاد اويزون شدم که منو با يه دختر بذاريا يه پسر ديگه غير اين خودشيفته ولي تو کتش نميرفت اي خدا من به اين بنده ي زبون نفهمت چي بگم اخه؟؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

بگيرم سرشو بزنم به طاق؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

نفس:

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

تو دبيرستان زنگ رياضي منتظر گامبو(معلم رياضي) بوديم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

که يه پسر خوجل و ناناس مامان اومد توکلاس

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

و گفت: سلام بچه ها يه مشکلي براي معلم رياضيتون پيش اومده من معلم جايگزين رياضيتونم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

فکر کنم همه کفشون بريد من بي هوا گفتم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

من: يعني ديگه گامبو نمياد؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

اون:گامبو؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

اي واي سوتي بدتر از اين تقصير مهشيد اينقدر گفتم دختر بيا منو ترک عادتم بده ناز ميکرد من يه حالي ازش بگيرم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

من: اِ من گفتم گامبو حتما اشتباه شنيديد استاد

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

و به مهشيد اشاره کردم که دستم به دامنت يه کاري کن که از مجازاتتم کم کنم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

سريع بلند شد و گفت

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

ببخشيد اقا اسم شما چيه؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

اون با جديت: ناصري هستم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

فرناز با ناز:اسم کوچکتون؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

ناصري با پوزخند : فکر نکنم به شما ربطي داشته باشه

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

ايي حال کردم ايي حال کردم که نگو دختره ي تفلون ايششششششششششششش

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

اون: خب بچه ها کتاب هاتونو باز کنيد

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

دِ خب يه خوده صبر کن زيرت که فندک نگرفتن برادر من

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

****

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

باصداي زنگ گفت

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

خوب بچه ها خسته نباشيد

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

رفت بيرون از کلاس

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

من:اي خبرت برسه بهم چرا اينقدر درس داد حتي نذاشت يه کوشولو استراحت کنيم اخه اين انصافه؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

مهشيد:اره والا پاشو پاشو بريم الان زنگ مي خوره ديگه نمي توني بري با خودت خلوت کني

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

منظورش دستشويي بود

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

منم چون در حال انفجار بودم بلند شدم و رفتم دنبالش

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

****

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

يه هفته از اومدن اين فريزر ميگذره

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

عاقا من يه بار بلند شدم ازش سوال بپرسم بعد از مطرح کردن سوال چنان نگام کرد که مي خواستم سرمو بندازم پايينوبا گريه بگم: ببخشيد غلط کردم ديگه قول ميدم سوال برام پيش نياد اصلا چيز خوردم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

****

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

من باداد:ايي اهل خونه من اومدم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

نگين از تو اشپزخونه:

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

الهي خبر عقدتو بشنوم بتونم يه نفس راحت بکشم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

من:منو بکشي؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

نگين در حال خارج شدن از اشپزخونه

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

نگين:نه بابا تو کوتوله مگه کشم مياي

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

اييي بيشعور ميدونه رو قدم حساسم ولي باز ميگه

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

هي من اينو مي خوام بزنم شما ميگيد نععع

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

خواستم جوابشو بدم که نگام به سرووضعش افتاد و زدم زير خنده

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

نگين: به من مي خندي؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

من:نه به ارواح خاک اوس ممد علي خراساني (اصا کي هست؟)حالا چرا اينطوري شدي ؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

نگين باحرص:تقصير نگار ديگه واسه پايان نامه اش بايه پسره افتاده که هرهفته باهم قرار دارن تا تحقيقاشونو ردوبدل کنن امروزم بايد ميرفت واي نمي دوني که اينقدر جيغ زد که جورابم من کوش که دلم ميخواست خفه اش کنم رفتيم گشتيم بعد نيم ساعت پيداش کرديم اما تو بگو کجا؟؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

من با کنجکاوي:کجا؟؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

نگين باحرص بيشتر:تو ماشين ظرف شويي

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

من:جان؟؟؟؟تو ماشين ظرف شويي؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

نگين: اره حالا من اين خانوم رو راهي کردم بعد اومدم به تخم مرغ ها که داشتم اب پزشون ميکردم سر بزنم که ديدم اي دل غافل ترکيده هول کردم همينجوري سرخوش بدون دستگيره برداشتمش که چون داغ بودسريع انداختمش زمين و همه ي محتوياتش ريخت رو خودم اينا به کنار حالا اومدم پودر سوخاري رو باز کنم باز نمي شد که يهو انگاري زياد بهش فشار اومده باشه پوکيد رو من بدبخت

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

من: پس اين سس قرمزا چيه رو صورتت؟؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

نگين: نگار جاي سسو با مايع ظرف شويي عوض کرده بود ايي خدا چقدر اين دختر شلخته است مايع ظرف شويي تو يخچال بود سسم تو سينک من که از همه جا بي خبر اومدم صورت پودريمو بشورم که اينجوري شد

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

من در حال انفجار:نگين مطمئني بالاي ديگه سرت نيومد احيانا ؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

نگين: برو بچه برو بچه خودتو مسخره کن

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

من:نه جان من بگو؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

نگين در حال خيز براداشتن سمت من: دلت کفگير مي خواد؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

من: من ؟؟؟!!!نه بابا دل من غلط کرده از اين چيزاي بد بد بخواد، نه نمي خواد

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

وفرار کردم سمت اتاقم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

اوففف خدا به دادات برسه نگار

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

نگين تک تک موهاتو ميکنه

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

يا اتيش ميزنه

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

نگار:

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

خب خدا روشکر با اين اروين ناصري ساختم، تقريبا مشکلي با هم نداريم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

البته نا گفته نماند که يه جوري خودشو ميگيره ادم فکر ميکنه نسبت نزديکي با شاه ادوارد داره

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

البته من دست کمي ازش ندارما

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

يه جورايي به ملکه انگليس گفتم زکي

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

*******

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

من:برنامه امشب چيه؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

نگين:يه خونه ي ويلايي تو زعفرانيه که الي ميگفت احتمالا امشب خاليه

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

نفس سيخ سرجاش نشست و گفت: نچ نچ من نميام

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

نگين: وا چرا؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

نفس:اِ بيام خونه خالي اونم با شما دو تا؟ نچ ،زرنگيد من نميام

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

اينا رو با ادا مي گفت هي لبشم گاز ميگرفت ابرو بالا مي نداخت و سرشو تکون ميداد

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

من:کوفت

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

جعبه ي دستمالو پرت کردم طرفش که چون هدف گيريم عاليه خورد تو سر نگين

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

نگين در حالي که سرشو مي ماليد

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

:بي شعور چرا ميزني؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

من:اي واي ديدي چي شد بايد برم تو اتاقم بچه ام رو گاز جامونده

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

و فرار کردم سمت اتاق که صداي نگينو شنيدم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

:بلاخره که مياي بيرون

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

من باداد:نه بابا مگه ديوونه ام بيام بيرون به هشت قسمت نامساوي تقسيمم ميکني بعد رنده ام مي کني ميريزي تو چرخ گوشت

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

و پريدم تو اتاقم و درو قفل کردم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

رفتم سراغ کامپيوتر ورماني که تازه دانلود کرده بودم شروع کردم به خوندن

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

فکر کنم يکي دو ساعتي بود غرق تو رمانه بودم که با صداي در اتاق به خودم اومدم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

من:بيا تو

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

نفس از پشت در: اسکول جان چطوري وقتي در قفله بيام تو؟مگه من روحم؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

من: خيله خب بابا،ميگم چرا در زدي؟صبر کن اومدم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

واز جام بلند شدم ،درو باز کردم و نفس اومد تو

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

من:ها؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

نفس:بيشعور وقتي يه خانوم متشخص جلوت وايساده بايد بگي جانم؟؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

من:دِ بنال ديگه

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

نفس:حاضر شو مي خوايم بريم عمليات، لباساتم بردار

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

جوري ميگه انگار يگان ويژه ايم پليسيم وايسا ببينم مگه ساعت چنده؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

من:ساعت چنده ؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

نفس در حاليکه از اتاق خارج ميشد برگشت وگفت: کجايي ساعت11 گذشته

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

من: اوکي 10 مين ديگه امادم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

نفس رفت بيرون منم حاضر شدم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

تعجب نکنيد ما عادت داريم به اين شب زنده داري ها من به شخصه عاشقشم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

رفتم پايين ...

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

نفس:

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

لباسامو پوشيدمو کولمو برداشتم دِ برو که رفتيم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

از نرده سر خوردمو رفتم پايين وباصداي بلند

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

من اومدم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

نگين:چه عجب،نگارکوش؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

نگار از تو اشپزخونه داد زد

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

من اينجام

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

نگين:ما داريم ميريم خواستي بيا خواستي نيا

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

نگار:اِ اِ صبر کنين بابا اومدم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

و با اشاره از من پرسيد :چرا اينقدر قاطي؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

من با زمزمه: تيموري دوباره گازش گرفته

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

نگار عصبي شد وبلندگفت

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

مردک بيشعور انگار نه انگاراون همه پول رو بالا کشيده در ضمن از کجا معلوم اين چک هاوسفته ها جعلي نباشه؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

من:فوقش باشه اون نامرد اينقدر پارتيش کلفته که حتي اگه با مدرکم ثابت کنيم فايده نداره

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

نگين:بيخيال ،پاشيد بريم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

من: زود نيس؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

نگين:نه بابا کجاش زوده درضمن الي کاشتم تو ميدون منظرما

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

چيزي نگفتيم و رفتيم بيرون و سوار ماشين شديم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

تو راه اهنگ مورد علاقه مو گذاشتم ازم بريدي مهدي احمدوند محششششششششششره

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

سخته چقد تنها بشي

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

کسي به دادت نرسه

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

عکسشو اغوش بگيري

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

اشک توجشات حلقه بشه

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

کاشکي ميشد يه بار ديگه تو بغلت گريه کنم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

پاتو بلند کن نفسم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

چشامو فرش پات کنم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

...

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

اصلا من اين اهنگو گوش ميدم احساس ميکنم عاشق يکي شدم اونم منو ترک کرده فقط مشکلم اينجاست که نميدونم کيه؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

رسيديم محل قرار

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

جلوي الي نگه داشتيم و شيشه رو داديم پايين الي خم شدو گفت

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

سلام، بيا اينم ادرس فقط قبل از اينکه وارد بشيد دوربينارو از کار بندازيد. خداحافظ

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

خوشم مياد نمي زاره ما دو کلوم حرف اضافه بزنيم مثل ضبط صوت حرفاشو ميگه و ميره

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

حرکت کرديم تا اونجا داشتم به تيموري فکر ميکردم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

راستي فکر نکنين تيموري 50 سالشه ها نه 30 سالش بيشتر نيست تازه هم پولدار هم خوشتيب اما با ذاتي خراب اندازه موهاي سرت دوست دختر داشته (شايد کچل باشه ها؟)

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

رسيديم به خونه

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

اوه اوه چه قصريه که پيش خونه ما لنگ مي ندازه(دروغ که کنتور نمي ندازه)

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

نگين ماشينو پشت کوچه پارک کرد وپياده شديم از ماشين....

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

نگين:

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

من نميدونم يه ادم چقدر ميتونه رو داشته باشه اِ اِ پسره ي بيشعور ميگه اگه مي خواي سفته ها و چک هاتو پاره کنم بايد باهام ازدواج کني

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

هِه هه به گور باباش خنديده من شده برمم زندان، زن اين ادم کثيف نميشم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

از ماشين پياده شديم و چون قبلا لباسمون رو تو دستشويي توي پارک عوض کرده بوديم فقط کلاهامونوسرمون کرديم کلامون جوري بود که فقط چشمامون پيدا بود با دستکشهاي پارچه اي سياه و مانتوهاي کوتاه سياه وشلوار سياه و پوتين هاي سياه

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

رفتيم نزديک ديوار پشتي خونه ونگار برا نفس قلاب گرفت نفس پريد رو ديوار ودست هاي منو ونگار و کشيد،رفتيم رو ديوار از رو ديوار نگاه کردم چراغها خاموش بود خب خدا رو شکر انگار کسي خونه نيست

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

پريديم تو باغ با اينکه کمي مچ پام درد گرفت اما بي خيال به سمت دوربين رو ديوار حرکت کردم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

از کار انداختمش برگشتم ديدم نفس ونگارم دوربين هاي اونطرف رو ازکارانداختن

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

به سمت در خونه حرکت کرديم فکر مي کردم در خونه قفل باشه اما باز بود درو باز کردم که احساس کردم صدايي رو ميشنوم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

رو به بچه ها گفتم :شمام مي شنويد؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

اونام سرشون رو تکون دادن

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

ياابوالفضل کي تو خونه است؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

نگاربا صداي اروم:مگه نگفتي کسي خونه نيست؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

من:نميدونم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

با پنجه ي پا اروم رفتيم تو

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

وارد هال شديم که...

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

نگار:

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

وقتي وارد شديم حس کردم گوشم داره زنگ ميزنه اما با شنيدن صداي نگين فهميدم اشتباه کردم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

نگين:شمام ميشنوين؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

منو نفس سرمونو به علامت+ تکون داديم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

من با صداي اروم:

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

مگه نگفتي کسي خونه نيست؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

نگين:نميدونم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

با پنجه ي پا اروم رفتيم تو

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

که باديدن تلويزيون روشن نفسمونو داديم بيرون اما صبر کن ببينم مگه ميشه تلويزيون همينجوري جوري روشن باشه؟؟!!!

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

حواسم به صفحه ي تي وي بود که يه صحنه وحشتناک و ترسناک از فيلم اومد که باعث شد يه جيغ گوش کر کن بزنم البته نه من تنها بلکه نگين ونفس و چند تا صداي ديگه هم منو همراهي کردن

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

داشتم فکر مي کردم اون صداها چي بود که با روشن شدن چراغ وبا ديدن سه تا پسر هرکولي که يکيشون عجيب اشنا ميزدچند تا سکته ناقصو رد کردم وداشتم ميوفتادم که با صداي همون سيخ سرجام وايسادم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-ميشه بپرسم شما اقايون اينجا چي کار ميکنين؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

باشنيدن صداش فهميدم اون کسي نيست جز...

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

وايي خدا اين اينجا چيکار ميکنه؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

خب خدا رو شکر فکر کرد مامرديم چون لباسامون گشاد بود معلوم نبود ما دختريم يا پسر ولي اگه حرف ميزديم ميفهميدن ما دختريم راستي اينا کجا نشسته بودن که ما اونا رو نديديم؟(مثل ميمون از يه درخت ميپره به يکي ديگه بچم خوددرگيري داره)

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

تو همين فکرها بودم که باصداي دادش پرت شدم بيرون

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-نميشنويد؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

اصلا ما چرا در نميريم؟اگه اين بفهمه من کيم صددرصد ابرومو تو دانشگاه ميبره

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

با اين فکر سريع رومو برگردوندمو شروع کردم دويدن که اون اومد از پشت يقه ام رو گرفت که پرت شدم به عقب

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

خواست کلاهمو در بياره که سريع دستشو از رو کلاه گاز گرفتم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

اينقدرمحکم گاز گرفتم که حس کردم دارم يه تيگه از گوشت دستشو دارم ميکَنم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

اون يه داد زد و منو پرت کرد زمين که سرم خورد به ميز شيشه اي وديگه هيچي نفهميدم ...

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

نفس:

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

با روشن شدن چراغ وديدن سه پسر که يکيشون همون يخچال خودمون (ناصري) تا مرزسنگکوب رفتم اما مرزبانان محترم اجازه ي رد کردن مرز را به من ندادن

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

يکيشون که شباهت عجيبي به ناصري(معلم رياضي)داشت داد زد

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-ميشه بپرسم شما اقايون اينجا چي کار ميکنين؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

يعني فکر کرد ما مرديم؟؟؟؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

چه اسکل!!!اخه بگيم از لباسامون نفهميده از هيکل ريزه ميزه مون نميفهمه؟؟؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-نميشنويد؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

اين چرا اينقدر عصبيه ؟؟ از تيمارستان فرار کرده؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

خب معلومه که من جواب نميدم چون حرف بزنم ممکنه ناصي جون (ناصري)بفهمه من کيم پس روزه ي سکوت گرفتم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

اي دل غافل اين دو تا چرا حرف نمي زنن ؟؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

که يکهو ديدم نگار شروع کرد دويدن که باعث شد يکي از پسرها با سرعت به طرفش بدو وازپشت يقه نگاروبگيره،خواست کلاشو دربياره که نگار از رو کلاه يه گاز پدرومادر دار ازش گرفت که اون بدبخت يه نعره کشيد ونگارو پرت کرد رو ميز که سر نگار خورد به لبه ي ميز (اوفففف چه قدر سخته گزارش دادن، اخي بميرم برات فردوسي پور چه زجري ميکشي)

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

با ديدن وضعيت نگار وتکون نخوردنش يه جيغ زدم و دويدم طرفش

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

کلاهش رو از صورتشو برداشتم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

داد زدم:نگين

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

نگين باسرعت اومد کنارم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

نگين:چي شده؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

وباديدن خون رو پيشوني نگار حرف تو دهنش ماسيد

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

برگشتم سمت پسرا

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

من باداد:چرا ماتتون برده، ببيند چيکار کرديد

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

انگار ديگه واسم مهم نبود بفهمن ما دختريم يا اون بيشعور(ناصري)(وايي چقدر به اين بدبخت لقب ميده)بفهمه من نفس فرهمند دزدم الان فقط نگار مهم بود وبس

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

يکشيون زمزمه کرد

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

شما دختريد؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

داد زدم:خواهرم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

به خودشون اومدن

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

اومدن نزديکتر واوني که شباهت عجيبي به ناصري داشت ونگاروپرت کرده بود با ديدن نگار بازمزمه گفت

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

نگار؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

سريع برگشتم سمتش با چشماي گرد شده نگاش کردم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

نگاروميشناخت؟؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

اومد نزديک تر وخواست به نگاردست بزنه که مچ دستشو گرفتمو گفتم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

هان چيه ميخواي بيشتر از اين داغونش کني؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

با شنيدن اين حرفم اخمي کردو دستمو پس زد و باعصبانيت گفت

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

مگه نميگيد خواهرتون نياز به دکتر داره خب منم دکترم ديگه(روانشناس دکترم ميشه؟؟؟)

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

من:نخير لازم نکرده من دکتر خواستم نه قاتل

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

خواستم با لگد پرتش کنم اون طرف که نگين گفت

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

نفس بيخيال شو ديگه بذار ببينه حال نگار چطوره؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

اومدم کنار وبا دقت روش زوم کردم که اگه خواست بلايي سر نگار بياره يه کاتا مهمونش کنم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

اول نبضشو گرفت ويه چندتا کار ديگه کرد و بعد گفت

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

حالش خوبه به خاطر شدت ضربه بي هوش شده فقط زخمشو بايد پانسمان کنم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

ونيم خيز شد و نگار بلند کرد وبرد به سمت پله ها خواستم دنبالش برم که يکي ديگه شون گفت:

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

شما دونفر بيايد اينجا

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

به مبل ها اشاره کرد

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

منم ديدم چاره اي ندارم رفتم نشستم نگينم کنارم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

اون پسره:کلاهتون رو دربياريد

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

نگين در اورد

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

وايسا ببينم اين چرا اينقدرحرف گوش کن شده

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

نکنه جني شده؟؟؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

يا بسم الله خودت به دادمون برس

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

ناصري:هي تو، کلاهتو دربيار

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

من:هي تو کلات،نمي خوام

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

ناصري:صبر کن ببينم تو چقدر صدات اشناست

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

من:من ؟نه بابا اشتباه گرفتي

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

ناصري:نه من مطمئنم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

اون پسره: بسه ديگه،خانوم شمام کلاهتونو دربياريد وگرنه...

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

اه اقا بيخيال من از اين وگرنه ها ميترسم پس کلامو در اوردم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

ناصري باداد:فرهمند

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

من:اييي گوشم چرا جيغ ميزني هرکي ندونه فکر ميکنه جني عزراييلي،اسرافيلي چيزي ديدي

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

ناصري:تودزدي؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

من:نه بابا ما اومده بوديم يه سر به شما بزنيم وبگيم اين فيلماي مزخرف چيه؟؟؟ اگه دوست داري سکته کني من راه هاي ديگم سراغ دارما

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

ناصري:مهمون از ديوار مياد بالا؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

من:خب اسم ما مهمون سر زده است ميخواستيم غافلگيرت کنم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

اون پسره:شما همديگرو ميشناسيد؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

قبل از اينکه ناصري بتونه جواب بده سريع گفتم:

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

بله ايشون دبير رياضي ما هستن

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

نگين در حالي که چشماش خبيث شده بود برگشت يه نگاه به من کرد

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

ياابرفرض من از اين نگاه ها خاطره ي خوشي ندارم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

نگين رو به من:همون که ميگفتي يخچال و بيشعوره

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

وابيييي فهميدم ميخواد منو ضايع کنه ،يا در حقيقت تلافي اون باري که به رييسش گفتم: نگين ميگه شما ادم خيلي بي فرهنگ واسکلي هستيد

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

من:نه بابا اون يکي ديگه از دبيرامون بود

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

نگين:نه من مطمئنم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

ايي خدا اين وقت گير اورده واسه تلافي من مظلومم کمکم کن(اين مظلوم باشه مظلوم کجا دربره)

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

من از لاي دندونام:نگين جان ميگم اشنباه ميکني

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

نگين که فهميد به اندازه ي کافي سرخم کرده گفت:

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

اره راست ميگي شايد اشتباه ميکنم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

نگين من فقط دستم به تو برسه چشاتو از کاسه در ميارم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

اون پسره:خب به هر حال،شما دوتا راه بيشتر نداريد 1به ما توضيح بديد 2به پليس

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

من که پليسو انتخاب ميکنم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

حاضرم بميرم ولي به اين يخچال چيزي از زندگيم نگم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

ولي....

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

نگين:

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

آخ جون بلاخره انتقاممو از نفس گرفتم به جان خودم الان مثل خري که بهش تي تاپ دادن ذوق مرگم(به خودش توهين ميکنه)

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

ايي دلم ميخواد،ايي دلم ميخواد نيشمو تا اخر باز کنم ولي خب نميشه ،اونوقت به جاي اينکه مارو تحويل پليس بدن تحويل تيمارستان ميدن

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

صدرصد اگه تنها بودم راه دوم که پليس باشه رو انتخاب ميکردم اما الان بحث نگار و نفسم بود. نمي تونستم رو اينده ي اونا ريسک کنم پس مجبورم که...

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

نگين:شايد طول بکشه ها؟؟؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

اون پسر:مشکلي نيست

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

من: 8سال پيش پدر و مادرمونو تو تصادف از دست داديم ،پدرم کارخونه دار بود که بعد از مرگش نمي دونم چه جوري شريک نامردش سهم کارخونه ي بابامونو رو بالا کشيد و کارخونه و بقيه ثروت ما به جز خونه امون دست اون ادم پليد افتاد چند ماه پيش همون شريک نامرد بابا با جعل سند و امضا چندتا چک وسفته چند ميلياردي درست کرد و ما رو به خودش بدهکار کرد تصميم گرفتيم خونه امونو که، واسه ما سه نفر خيلي بزرگه رو بفروشيم به چند تا بنگاه سر زديم که اونا قيمت خونه رو 3 ميلياردو نيم گفتن ولي ما 5 ميليارد و 300ميليون به اون بدهکار بوديم،هرروز که ميتونستم تو شرکت اضافه کاري وايميسادم اما حتي اگه شبانه روزم کار مي کردم اون1 ميليارد پاس نميشد

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

شريک بابام گفت به يه شرط قبول مي کنه پولي از ما نگيره اونم ازدواج با منه،شريک بابام يه پسر28 ساله پولدار و خوشتيپ اما ذاتش خرابه اولش تصميم گرفتم قبول کنم که با تهديدهاي نگار ونفس پشيمون شدم همينجوري مونده بودم چي کار کنم که...

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

نگين:

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

يه نگاه به همه انداختم که فهميدم اون پسره که نگارپرت کرده برگشته روبهش گفتم:

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

نگار کوشش؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

اون:حالش خوبه تا يکي دوساعت ديگه ام بيدار ميشه

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

من:داشتم ميگفتم بلاتکليف مونده بوديم که يکي از دوستام پيشنهاد داد که شروع کنيم به دزدي کردن.اولش پيشنهادشو رد کردم اما وقتي فکر کردم ديدم تنها راهي که برام مونده همينه

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

اون پسره:چرا از فاميلاتون کمک نگرفتيد؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

من:چرا فکر ميکنيد نگرفتم،چرا اتفاقا رفتم سراغ عموم ولي همسايه ها گفتن خونه اشون رو عوض کردن.به موبايلش زنگ زدم ولي مسدود شده بود.جز عمومم کسي تو ايران نداشتيم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

يه نگاه به نفس کردم داشت با تعجب نگام ميکرد اخه چيزي در اين مورد بهشون نگفته بودم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

معلم نفس:خب؟؟؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

من:خلاصه چاره اي جز قبول کردن اين پيشنهاد نداشتم دلم نمي خواست خواهرام تو اين کار شريک بشن ولي با اصرار خودشون مجبور شدم تو اين جرم شريکشون کنم،يک ماه تقريبا اموزش ميديديم باز کردن قفل،از بين بردن دزدگيرو...ازاين چيزها

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

حالا فقط الناز بهمون ادرسو ميگه وماهم ميايم دزدي والبته 20 درصدشو به الناز ميديم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

الان فقط 200 تا مونده تا کل پولو جور کنم به تيموري بديم و البته فقط 2ماه ديگه فرصت داريم،حالا به عهده ي خودتونه که ما رو تحويل پليس بديد يا نه؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

از جام بلند شدم و رو به اون پسره که نگاروپرت کرده بود(فکر کنم اينا تا اخر داستان اين پسره ي بدبختو همينجوري صدا کنن،جوري که به شکر خوردن بيوفته)گفتم:

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

ببخشيد مي شه برم پيش نگار؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

اون:بفرماييد،طبقه بالا دومين اتاق سمت راست

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

من:ممنون

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

مي دونستم مي خوان با هم حرف بزنن برا همين مي خواستم برم پيش نگارو تنهاشون بذارم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

راه افتادم که نفسم بلند شد واومد دنبالم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

نگار:

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

با حس خيسي رو صورتم از خواب نازم پريدم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

يا امامزاده کامران(دلم ميخواست اين اسمو بزارم ،مشکليه؟؟؟)اين کيه چسبيده به صورتم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

نکنه خون اشام؟؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

نه بابا خون اشام چيه؟؟اصلا وجود نداره(معذرت از تموم خون اشام هاي عزيز سايت، عقيده شخصيشه به من ربطي نداره)

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

اها عزراييل به خاطر کاراي خوبم داره ماچم ميکنه؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

نه بابا پس داسش کو؟؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

نگين:نفس خفه اش کرديا

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

اِ پس اين نفسه

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

گفتم عزراييل نيست!!

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

نفس:اِ بيدار شد،خب چي کار کنم خوش حالم نمرده

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

ااادختره ي بيشعور چه راحت در باره ي مرگ من حرف ميزنه

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

من:درد،اخه خل وچل،ادم خواهرنازشو اينجوري بيدار ميکنه؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

نگين:اگه تو نازي پس من چيم؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

من:گوريل

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

نگين با حرص:نگار کاري نکن اون طرف پيشونيتم بشکنه ها

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

اون طرف؟بشکنه؟؟چي؟؟؟مگه شکسته؟؟؟(اخي بميرم بچم قاطي کرده)

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

دستمو کشيدم رو پيشونيم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

من:سرمن شکسته؟؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

نفس:وا مگه يادت نمياد؟؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

من:نه والا

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

نگين:يعني نمي دوني ما الان کجاييم؟؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

يه نگاه به اطراف کردم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

ياجد سادات اينجا کجاست؟؟اينا کين؟؟من کيم؟؟؟(نگران نشيد زيادي سيم ميم هاش پيچيده توهم)

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

نگين که ديد نه بابا دو هزاري من از اينم که فکر ميکنه کج تره شروع کرد به توضيح دادن

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

من با جيغ:يعني اروين فهميد من دزدم؟؟؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

نفس:اروين؟؟؟؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

من با کلافگي: بابا همون که پروژه ي پايان نامه رو باهاش هم گروهيم ،همون که منو پرت کرد

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

نگين با صداي بلند:شوخي ميکني؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

من:الان به من ميخوره که بخوام شوخي کنم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

نفس با هيجان گفت : واي چقدر کنجکاو بودم بدونم که چطور تو روميشناسه نگو اين اقا همون اقاي خودشيفته است

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

من:تو از کجا فهميدي منو ميشناسه؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

نفس:بابا وقتي تو رو ديد شک زده گفت (با تقليد صداي اروين)«نگار»،بنده ام از همونجا شک کرده ام اين از کجا تورو ميشناسه

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

من:واييي پس منو شناخته،بدبخت شدم.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

me tooنفس:

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

من:تو چرا؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

نفس:بابا يکي از اين اقايون نسبتا محترم دبير رياضي ماست

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

من شگفت زده:نععععععععععع

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

نفس با لحن خود من:ارهههههههه

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

من:مرگگگگگگگگ ،خب حالا چرا اينا انقدر طولش دادن؟؟؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

نگين خواست جواب بده که در اتاقو زدن وگفتن بياين پايين

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

مام که حرف گوش کن بلند شديم رفتيم پايين که...

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

نفس:

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

سه روز از اون شب لعنتي ميگذره

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

همون شب که رفتيم پايين،اونا بعد از کلي صغرا کبرا چيندن گفتن که ما دوراه بيشتر نداريم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

راه اول کمک کردن بهشون تو يه دزدي براي پس گرفتن يه سري اسنادو مدارک

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

راه دوم اينکه ما رو به پليس معرفي کنن

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

که نگين راه اولو قبول کردوما مجبور شديم به گفته اقا ارمين(برادر اروين وناصري يا ايدين)به اونجا نقل مکان کنيم البته با کلي خرت وپرت

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

رابطه ام با ناصري نه بده نه خوبه معموليه معمولي،صبح ها منو يه کوچه قبل از مدرسه پياده ميکنه و معمولا ظهرها هم همونجا مياد دنبالم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

خدا رو شکر چيزي تو مدرسه درباره ي شغل شريف من نگفته

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

جز اعجايب!!!

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

*****

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

زنگ بعدي با ناصري داشتيم و الان زنگ تفريح بود ، من نشسته بودم رو صندلي و کتاب ميخوندم که مهشيد بلند گفت

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

نفس جون من بيا يکم بزن رو ميز و بخون حال بيايم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

من:خفه بابا،مگه من مُطربم؟؟(اينجوري نوشته ميشه؟)

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

مهشيد و بچه ها با قيافه ي مظلوم گفتن:نفس توروخدا

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

من:خيله خوب بابا خر شدم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

کتابو گذاشتم تو کيفم ورفتم پشت ميز معلم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

من:چي بزنم؟؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

مهشيد:هر چي دوست داري،ما قبولت داريم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

فکر پليدي اومد تو ذهنم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

بقيافه خبيث:باشه

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

و شروع کردم زدن رو ميز و خوندن

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

من با صداي بچگونه: مامانم دفته به من با ناصلي حَلف نزنم دست تو مَماخش نکنم گيگلي در نيار.. (مامانم گفته به من با ناصري حرف نزنم دست تو دماغش نکنم)

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

رو به مهشيد که با بازو کوبيد توپهلوم:چرا ميزني بيشع...

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

که با ديدن ناصري در چارچوب در حرف تو دهنم خشکيد

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

....

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir
شما به این رمان چه امتیازی میدهید؟
نظر خود را ارسال کنید
آخرین نظرات ارسال شده
  • محیا

    00

    عالیه حتما بخونیدش

    ۴ ماه پیش
  • یکی مثل همه

    ۱۸ ساله 00

    بچه ها اون رمانه بودسه تا خواهر بودن که یک داداش داشتن اسش راشا بود بعد اون دخترا با سه تا پسر آشنامیشن بابای اون پسرا بد بوده،بعد نمیدونم کی میگیرتشو میزنتشو پسرایم،آرادآرمان آرمیایه اسم رمان چی بود؟

    ۲ سال پیش
  • Mahsa

    ۰۰ ساله 10

    دخترای شیطون

    ۲ سال پیش
  • یکی مثل همه

    10

    دمت بخاری حاجی مرسی

    ۲ سال پیش
  • نازنین

    40

    اسمش « رمان دخترای شیطون »

    ۲ سال پیش
  • مریدا

    ۱۴ ساله 10

    خوندم ولی یادم نمیاد

    ۲ سال پیش
  • Samiya

    ۱۹ ساله 20

    دخترای شیطون

    ۲ سال پیش
  • پریا

    00

    دختران شیطون

    ۹ ماه پیش
  • amahita

    ۱۷ ساله 00

    دختران شیطون

    ۶ ماه پیش
  • 00

    رمانش قشنگ بود بخونید

    ۷ ماه پیش
  • مهدیه

    ۱۳ ساله 01

    رمان (دوسه خواهر:)

    ۸ ماه پیش
  • مرسانا

    ۱۵ ساله 00

    عالی عالی عالی

    ۱۲ ماه پیش
  • خلیی ممنون

    ۱۳ ساله 00

    خیلی ممنون خیلی قشنگ بود

    ۱۲ ماه پیش
  • 9331827802

    ۲۹ ساله 00

    خیلی خوب بود خوشم اومد واقعا عالی توصیه میکنم بخونید

    ۱ سال پیش
  • فرزان

    26

    بدبخت یه بار نوشته بود مثل افغانیا حالا دیگه همه حقوق دان شدن . چقدر منفی نگرید این همه چیز مثبت و خوب داشت گیر میدید به منفیاش ..این چه نظراتیه میدین آخه.

    ۱ سال پیش
  • فرزان

    00

    قشنگ بودا اماآخرش نفهمیدم دوست نگین که تو اوایل دایتان تواون ویلا بود و نگین تواتاق دروروش قفل کرد چی شد؟؟ اسمشم سحر بود انگار

    ۱ سال پیش
  • atena

    40

    تا الان هرچی رمان خونده بودم معمولا اشکالی داشتن و کیفیت رمان پایین بود. وای این رمان خیلی قشنگ بود هیچ مورد خاصی ندیدم که گله کنم عالی بود حتما بخونید

    ۲ سال پیش
  • Zahra

    30

    رمان خوبی بود ولی قسمتی که به افغانستانی ها توهین کرد بد بود وگرنه رمانش خیلی خوب ولی جاهای غمگینش خیلی بد میشد

    ۲ سال پیش
  • زهرا

    00

    خیلی بامزه بود

    ۲ سال پیش
  • کیانا

    ۱۷ ساله 10

    جالب بود میشه گفت خوب بود توصیه میکنم بخونید

    ۲ سال پیش
  • Mar..

    50

    رمانش خوب بود ولی بعضی جاهاش خیلی بچه گونه نوشته بود، و هم اینکه صحبت با وجدانش خیلی مسخره بود :/

    ۲ سال پیش
  • مینو

    41

    خوب بوداما تا جایی که اما نژاد پرستی ممنوع یعنی چی توهین کردن ب افغانی واقعا رمانتو زشت کردی با این طرز حرف زدنت فقط شخصیت و طرز فکر کوچیک و احمقانه تو ب رخ خواننده هات کشیدی همین

    ۲ سال پیش
نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.