رمان دختران بد به قلم فاطمه محمدی و مینا قاسمی
فاطمه:زشت نیست کمک نکردیم؟؟
نه چرا زشت باشه اصلا به ما چه ربطی داره؟
فاطمه:مادربزرگ مادرت مُرداااا!!!من سرما دارم نمیتونم کمک کنم تو برو کمک کن خاله اینا خسته شدن
خوب امر دیگه؟؟
فاطمه:مینا بلند شو زشته
ول کن بابا
خاله الهه:مینا،فاطمه بلند شین نن جان بشینه
با کلافگی بلند شدم دلم میخواست یه داد بزنم از بدشانسی نشستم جلو روی عمه های مادرم میترسیدم خندم بگیره با گریه هایی که میکردن همینجوری نشسته بودم هر وقت که مداح
مکث میکرد عمه رعنا(عمه مادرم)شروع میکرد به روضه خوندن منم از خنده داشتم غش میکردم ولی با زور خندم و کنترل کردم پدرم در اومد!!تو حال خودم بودم و تونستم خودم و
کنترل کنم البته دستمال جلو دهنم بود و هر وقت میخواستم بخندم راحت بودم یه لحظه دیدم عمه نسا(یه عمه دیگه مامانم) دستاش رفته بالا و داره خودش و میزنه البته خیلی یواش
به صورت حرکت آهسته!!!!قبل اینکه خنده پدر رودم و در بیاره بلند شدم رفتم پیش مادرم حداقل اونجا از سیرک خبری نبود یکم به خودم فکر کردم:من مینا قاسمی هستم16ساله
مامانم سپیده ملکی36سالشه و یه مادر فوق العادس و پدرم رضا قاسمی41ساله باحالترین پدر دنیاس یه خواهر9ساله دارم به اسم فاطمه زهرا از نظر قیافه به خانواده مادرم رفتم خیلی
سفید بودم خواهرمم به بابام خیلی خوشگل بود من لاغر بودم نسبت به سنم هیکلم خوب بود ولی وزنم افتضاح44کیلو بودم...عاشق نوشتن هستم و نویسندگی میکنم قوه تخیلم عالی
بود برای همین23تا رمان نوشتم شیطنت داشتم ولی بعضی وقتا خودم و جمع و جور میکردم و ساکت بودم از اونایی نبودم که هر جا میرم گرد و خاک به پا کنم و همه بپوکن از خنده
ولی خوب اگه طرفم و میشناختم میفهمیدم اهل سو استفاده نیس باهاش شوخی میکردم اصلا اهل دوست پسر بازی و اینا نیستم و نبودم کلا باهاشون نمیساختم بیشتر تریپام اسپرت و
پسرونه بود موهام حدودا تا کمرم بود البته تا حدودی مثله تو این رمانا هم نبود که مو خیلی ل*خ*ت و بلوند باشه نه موهام خرمایی بود و فر بود البته اگه اتو میکشیدم خوب میشد موهام
حالت دار میشد عینکی بودم و عاشق نوازندگی بودم برای همین با رفیقم میرفتم کلاس گیتار و اتفاقا یه ماه پیش مدرکم و گرفتم رنگ هم فقط مشکی رو دوست داشتم آهنگ بیشتر
رپ گوش میدم و از خواننده های رپ باید بگم عاشق گروه زد بازیم بعد یاس،تیک تاک،بهزاد پکس،بهزاد لیتو،تی ام بکس و دوست داشتم اخلاقم هم بعضی وقتا خیلی مهربون میشم
و بعضی وقتا ظالم اما تا دلت بخواد بیخیالم از نظر همه خیلی زرنگم البته از نظر درسی نه از اون نظر برعکس مادر و پدر و خواهرم که خیلی ساده بودن مغرور هم نبودم بیشتر واژه ی
عصبی بهم میخورد خخخخ
مامان:مینا بیا بریم قبرستون
با تعجب گفتم
جانم؟؟!!!
مامان:بیا میخواییم بریم سر قبر حاجی ننه
باشه
بلند شدم فاطمه هم اومد پیشم واقعا جالبه تا قبل اینکه بمیره اسمش ننه زهرا بود حالا که مرد شد حاجی ننه!!!کفشم و پوشیدم خدا رو شکر از ترس اینکه کفشم و ندزدن تو مسجد یه
کفش کهنه و دهاتیم و پوشیده بودم که پدر جدش در اومده بود لژش هم همه سابیده شده بود رفتیم دم در همه رفته بودن منم سعی کردم خودم و با این شرایط وقف بدم خدا رو شکر
امشب یه اتفاق خوب میوفته خالم داره از کربلا میاد و ما نمیدونیم چیکار کنیم آخه نمیدونه ننه جونش مرده بلاخره اون مراسم مسخره هم تموم شد و ما رفتیم خونه عموی مامانم
خالمم اومده بود اونجا کلی هم گریه و زاری میکرد منم دیدم گریم نمیگیره یه لحظه به این فکر کردم که فردا باید برم مدرسه خون گریه کردم نزدیک بود غش کنم اینقدر خودم و
زدم که خاله هام از خنده غش کردن
سیاوش(داییم):بسته مینا خودت و کشتی
گریه رو بس کردم بعد اشکام و پاک کردم همه با تعجب بهم نگاه میکردن تویه این قسمت تمام حواسم به بچه ی رویا(دخترعمه رعنا)بود و تو ذهنم هی از خودم میپرسیدم چرا این
دختره گریه نمیکنه؟؟
****************
زنگ اول علوم
یاخدا آخه چقدر میتونه تحمل این معلم سخت باشه حوصلم سر رفته بود حوصله ی درس هم نداشتم بنابراین خواستم یکم دقت کنم به حرفای خانم دلارام تا یه سوتی پیدا کنم
دلارام:خانم گوشت با منه؟؟
بله خانم دلارام
دلارام:شما ها آخر هیچی نمیشین
اووووف
دلارام:خوب درس امروز ما راجب کَهکَشان هاست
از قصد بلند زدم زیر خنده مارال و نازی هم خندیدن
مارال:نازی بیا بریم کَهکَشان
نازی:باشه
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irدلارام:بسته خانم غزل و یاسمن از هم فاصله بگیرین
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irغزل:چرا مگه چیه؟؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irهیچی فقط تو خودت گوش نمیکنی نمیذاری یاسمن هم گوش بده
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irغزل:خوب من جلوتر نمیتونم ببینم که
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irدلارام عصبانی شد و گفت
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irخوب اونجا نَنیش
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irجاااااان؟؟؟!!!!باز هم شلیک خنده همه عصاب خانم دلارام و هدف گرفت که باعث شد حرص بخوره و بگه
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irلال شدیم از دست شما....کیه که من از دست شما سکته کنم خدا میدونه
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irنازی:ما رو سکته میدی سکته نمیکنی
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبه لحن پر حسش یه نیشخند زدم یه دفعه زنگ خورد صدای جیغ بچه ها بلند شد که فریاد شادی سر میدادن سریع رفتم پیش غزل و یاسمن تا از اتفاقات این دو روز تعطیل براشون
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبگم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irیاسمن:غزل واسه من نقاشی علیشمس و بکش
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irغزل:ول کن الان نه بذار درسم و بخونم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاووووف باز تو مرض خرخونیت عود کرد؟؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irغزل:زر نزنین جفتتون آزمون پیشگامان دارم باید بخونم این آزمون خیلی برام مهمه قراره ما رو ببرن قائم شهر
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irحالا مگه میخوان کجا ببرن؟؟یه جور میگه قائم شهر انگار میخواد بره لاس وگاس
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irغزل:به هر حال
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irیاسمن:راستی بچه ها قراره مارو 20روز دیگه ببرن اردو
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irجدی؟؟!!کی گفته؟؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irیاسمن:چهار شنبه تو نبودی
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irایول من و نازی و مارال و شما دوتا دیگه
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irغزل:من که مشکلی ندارم تو چی یاسی؟؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irیاسی:منم همین ولی اونا موافقن؟؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irنه اونجوری نیستن قبول میکنن
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irغزل:خوب تعطیلات چطور بود
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irچون محمدزاده دختر کوتوله کلاسمون خورد بهم منم با داد گفتم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمگه کوری محمد زاده؟؟بچه ای؟؟با سارا کشتی میگیری؟؟اینجا قلدر بازی در نیارا اگه بحث به قلدریه من تو قلدرا از همه کُلُفت ترم(باحال ترم)
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمحمد زاده:خیلی یواش خوردم بهت
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمن بهت چی گفتم؟؟؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمحمدزاده ساکت شد..
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irخندیدم زنگ خورد و نوبت معلم کوتولمون بود تا بیاد خانم کثیری حالا برین بقیه رو یاسمن توضیح بده من حوصله ندارم فعلا کفریم!!
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir***************
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irیاسمن
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irخببب بنا به معرفی یاسمن محمدی شونزده ساله از محمودابادجیگر طلام خوشگل بلام معروف به کپل خانقد ۱۶۰و وزن۶۹کلا ادم شادیم سعی میکنم کسی اشکمو نبینه و تو تنهایی
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irگریه کنم البته مغرور بودن و ازین چرت و پرتا نیس کلا همیشه همینم اهنگم فقط حامد پهلان البته اگه خیلی غمگین باشم داریوش یا هلن عاشق جک و
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irجونورم غذا هم هرچی باشه دولپی میخورم کلا ادم با جنبه و با مرامیم فضول مضولم نیستم همیشه ساده پوشم خنده هم از لبم کنار نمیرهههو با همه شوخی میکنم حتی پسراما حد
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irخودمو میدونم و زیاد سعی میکنم خودمو درگیر پسر جماعت نکنم از دروغ و تحقیر هم بسیارمتنفرم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irغزل:یاسییی یاسییی کجایی؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبله اینجام بوگو
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irغزل:انشاتو بنویس الان کثیری میاد
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irباش
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irغزل:همش خنگ بازی در بیار..خونه کارت چی بود که داخل کلاس مینویسی؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irپای ثابت تلگرامم بودم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irغزل:بنویس... تو همش تو تلگرام پرسه بزن
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irغر غر نکن تو علومتو واسه پیشگامان جونت بخون با ساجده جونت برو قائم شهر
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irادامو در اورد و زیر لب گفت:
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irحسود
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irشنیدما
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irغزل:گفتم که بشنوی
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irچشم غره ایی بهش رفتم و مشغول نوشتن انشا شدم بعد حدود یه رب خانوم کثیری اومد
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irصدای پاشنه کفشش رو اعصابم بودولی سکوت کردم وقتی وارد شد شکیلای خودشیرین سریع گفت:
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبچه ها معلم اومده هااا از جاتون بلند شید
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irپوفی کشیدم و از جام بلند شدم خانوم کثیری روی میز صندلی نشست و با لبخند کاملا مصنوعی گفت:
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irنمیخواین که مثل هفته پیش صفر ستونی براتون بزارم؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irهمه باهم:نععع خیر
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irخانم کثیری:پس از اول تا اخر کلاس ساکت میشینین تا من پرسش شفاهیمو از همتون بگیرم..خب داوطلبا کیان؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irیهو غزل عین اسب شیهه کشید و بلند گفت:
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمن با چندتا از خرخونا کنار تخته ردیف شدن تا خانوم کثیری ازشون بپرسه همینجور نوبتی گذشت و گذشت تا تنبلا موندن
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irکه خانوم کثیری گفت:
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irخب حالا بقیه پاشن
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irکسی تکون نخورد
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irخانم کثیری:خب خودم اسم میخونم ایدا نیکنژاد، مینا قاسمی،کیمیا قاسمی ران،یاسمن محمدی، مارال کیانی
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irجلوی تخته رفتیم هیچ کدوممون بلد نبودیم در اخر خانوم کثیری دلیل خواست که آیدا گفت
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irآیدا:ببخشید ما نتونستیم بخونیم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irکثیری_چرا؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irآیدا:اخه مامانمون گفته دختر باس شوهر داری کنه نه اینکه درس بخونه ...منم عذاب وجدان گرفتم و نتونستم بخونم گفتم باید به حرف مامانمون گوش کرد
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irپقی زدم زیر خنده خانوم کثیری اخم کرد و گفت:
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irشما ادم نمیشین
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irهمه میگن کلا ما ادم بشو نیستیم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irیهو یکی از خرخونای کلاس بلند شد و گفت:
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irلطفا خودتو با من مقایسه نکن که اصلا ادمی مثل تو شبیه من نیست شخصیت من کجا و شخصیت تو کجا ...جمع نبند انقدر...تو اصلا نباید راجبمون فکری کنی که شبیه همیم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبغض گلومو گرفت
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irخانوم کثیری:این چه طرز حرف زدنه؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irنذاشتم حرفی بزنه با بغض در حالی که اشکم داشت در میومد گفتم:
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irخانوم کثیری میشه برم بیرون؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبعدم بدون اینکه اجازه بده به سمت بیرون دوییدم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاشکام گونمو خیس کرد دلم نمیخواست جلو بچه ها بزنم زیر گریه یخورده زیر درخت گریه کردم و بعدش به صورتم ابی زدم و به سمت بالا رفتم بدون اینکه نگاهی به کسی بندازم با
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irلبخند وارد کلاس شدم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irخانوم کثیری:ممنون که پرانرژی وارد شدی
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irلبخندی زدم چیزی نگفتم اما تو دلم گفتم:
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irالان اصلا با این حال و هوام حوصله دعوا ندارم چون مطمعنم میزنم زیر گریه پس بهتره که فردا این دختره رو ادم کنم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irتا اخر مدرسه فقط حواسم به این بود که فردا چی لیچار بارش کنم!!بلاخره زنگ خورد و بی خیال غم و غصه مثل وحشیا به سمت در حمله کردم بعد رسیدم به خونه فقط جوراب و
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمانتو و مقنعمو پرتاب کردم و به سمت سفره رفتم و شروع به لمبوندن کردم در حالی که اخم کرده بودم با دهانی که میچرخوندم رو به مامانم گفتم:
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاهه مامان بازم املت؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irفعلا بخور حرفم نزن چون امروز کار داشتمو و وقتی نداشتم بعدشم مگه شیکم تو حالیش میشه که املت میره توش یا کباب؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irفقط ترور میکنی
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irچپ چپ نگاهش کردم و دوباره با اشتها مشغول خوردن شدم بعد خوردن غذا سریع یه مانتو و شلوار پوشیدم و جلدی به سمت خونه دختر عمم اینا رفتم(یه کوچه بالاتر از خونمون)بدو
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبدو پله ها رو رد کردم و مثل وحشیا درو باز کردم یه متر پرید هوا و گفت:
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاین چه طرز در بازکردنه؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irفک کنم باید عادت کرده باشی
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irیهو لبخندی زد و گفت:
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irیاسیی جوون
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irخر شدم منظور؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_اینستام خرابه درستش میکنی؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irخاااااا بهدااا الان بیا یه ویس درست کنیمممم؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_چه ویسی؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبه سلامتییی درست کنیم ملی
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_نه به سلامتی قدیمیه خودم یه متن پیدا میکنم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir********
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir(مینا)
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irامیر:صبر کن ببینم تو که اینقدر ادعات میشه ورزشکاری،تکفاندو کاری جرات داری من و بزنی؟؟اصلا این هنر رزمیت چه بدرد میخوره وقتی تو نمیتونی حتی یه پسر و بزنی هان؟؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irامیر یه جور میزنمت به خر بگی آبجی جون
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irامیر خندید و خیلی کشدار گفت
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irآبجی جووووون
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irببین پسره ی شلِ چوب کبریت من اگه باهات کاری ندارم برای اینه که استخونی یه دست بهت بزنم میشکنی منم نمیخوام خاله ی بدبختم عذادار شه اگه به یه دردی میخوردی شاید
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irدلم میسوخت ولی بدردیم نمیخوری متاسفانه!!
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irامیر:آره تو حتی جرات نداری من و بزنی چرا قُمپُز در میکنی؟؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمهسا:مینا بگیر بزن الاغ و آبروش و ببر
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irول کن بابا میمیره
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irامیر با تمسخر گفت
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاوهوع میمیره!!!
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irکه اینطور؟؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irامیر:بله همینطور
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irباشه خودت خواستی
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبلند شدم و با تمسخر نگام میکرد و باعث میشد بیشتر جری تر بشم بزنمش واسه همین یه دولیو چاگی زدم بهش...خیلی محکم زده بودم شکمش و داشت ترسیدم مهسا هم پرید با
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irتهدید و ترس به امیر گفتم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irامیر فقط بشنوم اسمی ازمن آورده باشی یکی محکم تر میزنمت فهمیدی؟؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبعد با مهسا سریع رفتیم داخل هال..که یه دفعه صدای داد امیر پیچید همه پریدن داخل اتاق منم شروع کردم به نقش بازی کردن و خودم و نگران جلوه دادم و گفتم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irوای چی شده؟؟چرا ولو شدی؟؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irامیر نمیتونست حرفی بزنه فقط خیلی نامحسوس برام خط و نشون میکشید خالم یکم قربون صدقش رفت که حالم و بهم زد اه اه اه بعد من و مهسا رفتیم تو هال نشستیم و برنامه
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irکودک میدیدیم امیر لنگون لنگون اومد نشست تو هال و خالم رفت تا براش آب قند بیاره که گفتمت
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irدهن باز کردی نکردیااااا امیر!!
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبیچاره لال شد!!همینجوری داشتم برنامه کودک میدیدم غرقش شده بودم اصلا کودک درونم خیلی اکتیو بود!!همینجور رو برنامه کودک تمرکز کردم که یهو یه چیزی خیلی محکم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irدقققق خورد تو ملاجم سرم ترکید یه داد زدم و با عصبانیت به طرف نگاه کردم دیدم سیاوش با نیش باز نگام میکنه و دست تکون میده با حرص گفتم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمگه مریضی؟ خجالت بکش!
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irسیاوش:فندک بده خجالت بکشم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irحرصی شدم افتضاح توپ و گرفتم پرتاب کردم طرفش که جاخالی داد و خورد به قاب مورد علاقه مادرجونم...ای دل غافل!!!یا جد سِد نسا!!!خدایا در پناه تو!!! من و سیاوش مثه ذلیل
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمرده ها به مادرجونم نگاه کردیم!!سکوت خرکی ای حاکم شده بود...مادرجون یه نفسی داد بیرون و در حالی سعی میکرد خودش و خونسرد جلوه بده گفت
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمینا و سیاوش بیرون من تا ساعت9شما رو اینجا نباید ببینم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبی سر و صدا داشتیم میرفتیم که مادرجون اومد سمتون و گفت
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irسیاوش سوییچ و پول...مینا تو هم پولت و رد کن بیاد هیچی نباید داشته باشین ایندفعه تنبیه بشین تا دیگه مثه سگ و گربه نپرین بهم سریع
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irوسیله هامون و خیلی مظلوم دادیم به مادرجون و مثه بچه آدم رفتیم بیرون تو خیابون داشتیم چرخ میزدیم که گفتم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irایندفعه نوبت تو بود انداختمون بیرونااا!!
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irسیاوش:خوب حالا که طوری نشده!!باهم میریم خوش میگذرونیم!!
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irباهوش پولمون و گرفت سوییچ ماشینم که گرفت خوش گذرونی دیگه کجا بود دلت خوشه؟؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irسیاوش با شیطنت گفت
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irتو کاریت نباشه فقط بیا!
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irیکم مسافتی طی کردیم که یه بچه حدودا2ساله رو بیرون دیدیم سیاوش لبخند خبیثی زد و رفت طرفش منم با تعجب همراهش میرفتم خم شد طرف بچه و گفت
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irسلام عمو خوبی؟؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبچه:سلام عمو مرسی
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irسیاوش:وای وای وای عجب خانم خوشگلی!! اینم یه هدیه برای یه خانم کوچولوعه خوشگل!!
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irو یه آدامس اکالیپتوس داد بهش بچه هم با ذوق برداشت رو کردم بهش و گفتم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاحمق چیکار کردی الان خفه میشه میمیره!!
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irسیاوش:هیچیش نمیشه!!بند کفشت و محکم کن و بدو فقط
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irچرا؟؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبچه زد زیر گریه سیاوش هم دوید و گفت
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irواسه اینکه کتک نخوری
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irسریع دویدم خودم و کشتم تا بهش برسم آخر سر کوچه عمه رعنا وایستادیم یه نفسی تازه کردیم که گفت
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irگرسنته؟؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاوهوم...حیف شد پولی نداریم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irسیاوش با شیطنت گفت
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irای جانم عمه ی عزیزم داره کجا میره!؟؟؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبعد سریع رفت طرف خونه عمه رعنا اینا منم همراش رفتم به عمه رسیدیم سلام احوال پرسی کردیم که سیاوش با مظلومیت گفت
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irعمه جون مامان اینا از صبح نیستن منم از شناسم پولم و جا گذاشتم ماشینمم دسته داداش سیامکه من و این طفل مظلومم خیلی گرسنمونه
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irعمه رعنا یکی زد به صورتش و گفت
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irالهی من بمیرم برای برادرزاده هام بیایین داخل براتون یه چیزی بیارم بخورین
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irسیاوش:نه مرسی همینجا منتظر میمونیم باید زود بریم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irعمه رعنا هی تعارف کرد که آخر سیاوش حرفش و به کرسی نشوند و عمه رفت خونه تا برامون ساندویچ بیاره یکم صبر کردیم خدایی عجب مغزی داشتااااا!!!حالا میفهمم چرا میگن
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irحلال زاده به داییش میره!! یه دختره داشت رد میشد سیاوش یه نگاهی بهش انداخت و نیشش و جمع کرد و رفت سمتش و گفت
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irسلام خانم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irدختره:سلام بفرمایین
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irسیاوش:ما از خیریه اومدیم و داریم برای این دختر(و به من اشاره کرد)پول جمع میکنیم پدرش معتاده مادرش مریضه اینم میره کارگری میکنه پول در میاره برای رضای خدا بهش
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irکمک کنین
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irدختره به سر و وضعم نگاه کرد که سیاوش فهمیدوسریع گفت
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاین و همین امسال صاحبکارش لباس کهنه بچش و داده بهش خیر نبینه الهی که اینقدر سر این دختر مظلوم بلا آورده
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irدختره با دلسوزی نگام کرد و گفت
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irحتما کمک میکنم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبعد از کیفش 3تا ده تومنی داد بهمون
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irسیاوش:واقعا ممنونم لطف بزرگی بهمون کردین خدا ازتون راضی باشه...ایشا خوشبخت باشین و سلامت
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irدختر:ممنونم انجام وظیفه بود خدافظ
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irسیاوش:به سلامت
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irدختره رفت سیاوش وقتی از رفتنش مطمعن شد با غرور بهم نگاه کرد و گفت
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irحال کردی؟؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبا تعجب گفتم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irتو دیگه چجور جونوری هستی؟؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irسیاوش:بی ادب با داییت درست حرف بزن...کیف میکنی همچین دایی پایه و باحالی داری؟؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irچپ چپ نگاش کردم که عمه اومد و بهمون ساندویچ داد و خوردیم و با سیاوش رفتیم با پول دختره کلی تنقلاب خریدیم تا آخر هم سر به سر همه میذاشتیم و ساعت9رفتیم خونه
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir***************
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irغزل
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irآخ جون بلاخره نوبت من شد!!!سلام من غزل محمدی هستم البته با یاسمن فامیل نیستماااا اصلا باهم نسبتی نداریم!!؟16سالمه یه داداش دارم به اسم ابوالقاسم ولی همه ما هومن
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irصداش میزنیم20سالشه...از نظر رفتاری دختر مثبتیم البته شیطنت دارم ولی مثله یاسی نیستم وزنم50کیلوعه و 158قدمه موهای ل*خ*ت و خرمایی رنگی دارم که البته تا روی شونمه
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irشایدم یکم پایین تر خیلی فضولم و زبوندراز...تو خانواده هم متاسفانه دختر خیلی محدودیم البته نه تو حجاب تو داشتن موبایل و لب تاب و اینجور چیزا یعنی به داداشم بیشتر اهمیت
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمیدادن از این نظر تا به من موبایلمم که ازش استفاده میکردم با مامانم شریک بودم ولی خوب بدبختی ای داشتماااا خیلی شخصیت مهربونی داشتم نسبت به مینا و شخصیت ساکت تری
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irداشتم نسبت به یاسی و یکمم زیادی احساسی با هر چیزی بر خورد میکردم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irخواهرررر جون
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irیه نگاه بهش کردم و گفتم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبله
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irهومن:بابا اینا نیست بریم فیلم ببینیم؟؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irباشه بریم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irهومن:فقط صبر کن من بیام به چیزی دست نزنیاااا
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irخودم فهمیدم منظورش از این حرف اینه که چیزای به قول مینا خاک بر سری اونجاعه و نمیخواد من ببینم منم برای اینکه حداقل کاری کرده باشم رفتم تو اتاقم...اتاق تمیزی بود بر
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irعکس همه پسرا!!!همین که چشمم به میزش افتاد چشمام برق زد یه لبخند خبیثی زدم و حمله کردم به سمت ساعتای خوشگل و مارکش...دوتا رو گذاشتم دست راستم یکی و گذاشتم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irدست چپم همینطور تو حال خودم داشتم بهشون نگاه میکردم که یهو هومن با داد گفت
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irداری چه غلطی میکنی؟؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاز ترس یک متر پریدم اومد سمتم دست راستم و گرفت و یکی میزد به دستم و سعی میکرد ساعت و از دستم در بیاره همینطور غر هم میزد
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irهومن:چند بار بهت بگم اجازه بگیر مگه نگفتم؟؟چرا اینقدر تو بی ادب و فضولی تو اون مدرسه چی بهت یاد میدن آخه؟؟؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمظلومانه بدون هیچ حرفی نگاش کردم که با صدای باحالی گفت
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمن تا حالا تو سوراخ آخری نذاشتم تو چرا همچین گهی خوردی؟؟؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبازم حرفی نزدم با حرص گفت
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irچجوری بستی که باز نمیشه فضول خانم؟؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبازم حرفی نزدم یاد حرفای یاسی و مینا که راجب هومن میگفتن میوفتادم خندم میگرفت هی اسمش و مسخره میکردن!!!هومن داشت همونطور غر میزد و بلاخره با هر جون کندنی بود
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irساعت و از دست راستم در آورد و گفت
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irدیگه همچین غلطی نکن
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irدسته چپم و به صورت ناخدا گاه تکون دادم و گفتم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irوا...حالا مگه چی شده؟؟؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irنگاش که به دستم افتاد یه بار دیگه هم زد تو دستم و مشغول در آوردن ساعت شد
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irهومن:ایندفعه که بهت تنقلات ندم یاد میگیری اجازه بگیری
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irیا التماس گفتم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irواااای داداشی تو رو خدا بد نشو دیگه باشه از این به بعد اجازه میگیرم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irهومن با تهدید گفت
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irدیگه تکرار نشه هاااااا
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irباشه
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irهومن بلاخره ساعت و از دستم در آورد و گفت
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irآفرین حالا بیا فیلم ببینیم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبا ذوق رفتم نشستم رو صندلی و مشغول فیلم دیدن شدم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir*******************
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irیاسی(زنگ اول)
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبی حوصله در حالی که از ماشین بابام پیاده میشدم گفتم:
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irپول؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبابا:دیروز ده تومن گرفتی که؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irپاستیل و بستنی گرفتم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبابا:بخور بازم چاق شو
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبدههههه
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبابا:بگیر دیگه تا یک هفته دیگه پول خبری نیس
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبه همین خیال باش
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبابا:خا معلوم میشه
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irدر ماشینو کوبیدم و داخل مدرسه وارد شدم بی حوصله در کلاسو باز کردم و بی سلام رفتم کنار غزل نشستم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irغزل:علیک سلام
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irسلام
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irغزل:چته باز؟بخاطر دیروز ناراحتی؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irنه بابا من اون دختره ی خرخون و ادم حساب نمیکنم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irخندید و سرشو کرد لای کتاب
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاوی بازم داری واسه ازمون پیشگامان میخونی؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irغزل:هیسسس یاسی بزار تمرکز کنم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irپوفی کشیدم و اداشو در اوردم رفتم پشت سر سوگند و دوبار رو شونش زدم با طلبکاری روشو سمتم کرد و گفت:
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irچیهه؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irببین بچه خرخون دیروز یه چیزایی میگفتی!
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irسوگند:من فقط گفتم که ما شبیه هم نیستیم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irشوما با توهین حرف زدی ..امروز مادرمو میارم بفهمی توهین ینی چی(الکی مثلا..اصن مادرم خبر نداره..خوب میدونم این خرخونا رو چجوری باید ترسوند)
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irیه لحظه زرد کرد و قیافش شبیه جیش مرغ شداز مدیر مدرسمون مثه سگ میترسن به تته پته افتادبا غرور به سمت میزم رفتم یهو در باز شد و حدایان(معاون دست و پاچلفتی مدرسه)
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irوارد شددستشو بالا برد تا حرف بزنه که یهو سکندری خورد و پخش زمین شدهمه ی بچه ها زدن زیر خنده با عصبانیت بلند شد و گفت:
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irزهر مار
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irدوبار نفس عمیق کشید و گفت:
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبچه ها به دلیل اینکه خانوم سلطانی(مدیر) تا یک ماه دیگه میخوان برن حج ما اردو به تبریز رو جلوتر میندازیم و هفته ی اینده حرکت میکنیم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irوقتی بیرون رفت همه با خوشحالی قر میدادن به سمت مینا و غزل رفتمو ب*غ*لشون کردم و گفتم:
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاخ جووووون اردوو
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irیهو سه تامون با حرف مینا بادمون خوابید
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irیعنی پدر و مادرا اجازه میدن بریم یه همچین اردوی دوری؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبا یک هفته گریه حله
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمینا:مامان بابای من که راضین
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irغزل:تو وان رگمو بزنم قبول میکنن
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irپقی زدم زیر خنده
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irزنگ سوم بوداقای گمنامی دبیر شوخ بانمک توپولمون در حال حل کردن ریاضی بود.تنها درسی که فوق العاده دوسش دارم ریاضیه تقریبا نمرم همیشه بیسته امروز ازون روزایی که
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاخلاقم چیز مرغیه پوفی کشیدم و رو به غزل گفتم:
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبزار زنگ تفریح دلم یه دعوای حسابی با قلدر مدرسه میخواد
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irچپ چپ نگام کرد و گفت:
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irولش کن حوصله داریا
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irحرف نباشه پلووو(پررو)
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irسرمو انداختم پایین و مشغول نقاشی کردن شدم به ساعتم نگاه کردمفقط ده دقیقه تا زنگ مونده بود یهو نازنین بلند شد و گفت:
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاقای گمنامی خسته نباشید
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاقای گمنامی دستاشو باز کرد و گفت:
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمن خسته نیستم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irنازنین خنده ای کرد و گفت:
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irفقط ده دقیقه مونده
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irآ آ آ آ آ نازنین بمیره تنبل بمیره
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاه اقای گمنامی چرا میگید جوونم گوناه دارم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irلبخندی به حرفش زدم از نازنین خوشم میاد چشمای قهوه ایی سوخته داره ابرو کمونه دماغش یخورده کج و کولس اما متناسبه لبشم که متوسطه ولی سرخه با موهای بلندش که تا
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irکمرش میرسه دختره با نمکیه در کل از حرف زدنش خوشم میاد مارال جزو افرادیه که میشه خیلی دوسش داشت تپله..چشم مشکی چشمای ریزی داشت و دماغ گوشتی و کج و کوله و
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irلبی متوسط صورتی موهاشم فر ریز که تا شونش میرسه دختره بامرامیه اما خدا نکنه نقطه ضعفتو گیر بیاره بدبختت میکنه مثلا من قلقلکیم تا یه حدی قلقلک خوبه اما زیاد بشه نه
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمیزنم مارالم ازین رو هر روز بدبخت کرده منو داره
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irزینگگگگگ زینگگگگگ
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاوپس زنگ خورد برای حالگیری محمدزاده(کوتوله ی لاغر مردنی کلاس) به سمتش رفتم و گفتم:
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irحال کردم دیروز نمره علومت نوزده شد همش زیراب بچه ها رو میزنی آهمون گرفتت
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irدستاشو به سمت بالا برد و گفت:
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبرو بابا حوصلتو ندارما
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irحالا موخوام از قیافه محمد زاده ی جیگر بگم قدش فک کنم ۱۳۰اینا باشه وزنشم۳۰اینا باشه ..برنزس بچم چشمای درشت قهوه ایی داره دماغ فندقی و لب میمونی محکم کوبید سر
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irشونمو و گفت:
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبرو میزنمت محمدیا اعصاب ندارم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاوهوووو
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irیدونه زدم پس گوشش یه سمتم حمله کرد و کوبوند زیر دلم(میدنم کرم از خودمه اما حال میده دعوا)
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاخخخخخ مامان
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمحکم دستاشو گرفتم و روبه سارا گفتم:
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-سارا قمقمت و روش خالی کن
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irسارا قمقمشو در اورد و توی در کوچولو اب ریخت و کنار پای محمدزاده ریخت محمدزاده وول میخورد و تقلا میکرد تا ازادش کنم حقشه همش زیراب یچه ها رو میزنه و میره فضولی
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمیکنه سارا مثله خنگا نمیتونست اب و بریزهخاستم لیچار بارش کنم که محمدزاده به یه حرکت چرخشی خودشو ازاد کردو کل اب و ریخت روی مانتوی ساراقمقمه رو از سارا کشیدم و
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irته مونده ابو رو صورت محمدزاده خالی کردم سارا هم نزدیک بود اشکش در بیادلبخندی زدم و دل داریش دادم خصوصیات ظاهری سارا دختریه هم قد محمدزاده چشم مشکی ابرو
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irکمون دماغ فندقی لبشم خوبه اما تنها چیزی که تو صورتش می درخشه دندونای خرگوشیه بامزشه...زنگ کلاس خوردبه سمت میزم رفتم و به مینا که در حال بحث با نازنین زل زدم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir**********
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمینا
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبابا تو من و دق دادی دختر چرا اینقدر تو الاغی؟؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irنازی:نه من حساسم حتما باید پیتزا رو خودم بگیرم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمارال با حرص مشت یواشی به پشت نازی زد که نازی خندید و مارال با حرص گفت
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irسرطان،غده..میزنم تو دهنتاااا گوش کن
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irنازی:صبر کن من حرف بزنم دل من کوچیکتره
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمارال:نره غول الاغ دلت اندازه گاوه کجا کوچیکه جنازه؟؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irنازی:ببین فقط میخوام بگم همراه کباب زیتون پرورده هم بگیرین بدون اون نمیتونم غذا بخورم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمارال:کوفت و بخوری
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irنازی احیانا ایندفعه که مامانت اجازه میده آلوچه بخوری دیگه نه؟؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irنازی خندید و با مرموزی گفت
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irحالا اون از کجا میفهمه؟؟!!
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irخفه شو تا اجازه نگرفتی نخور دو سال پیش دهنمون و سرویس کردی مامانش میاد ما رو قسم میده بهش آلوچه ندیم بعد ما هم چون قسم خورده بودیم دیگه بهش ندادیم ولی دلمونم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمیسوخت آخه مثله آدمای معصوم به ما نگاه میکرد
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمارال خندید و گفت
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاووووی نازی مامانت خیلی باحاله
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irنازی:راستی برای کباب حتما برای من رون بیارین
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمارال:چشم امر دیگه؟؟!!پررو
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irنازی: خوب من رون دوست دارم ما به خاطر رون دعوا میگیریم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمن و مارال یه نگاه بهم انداختیم و زدیم زیر خنده که نازی خندید و گفت
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irزهرمار!!
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمارال:همتون استثنایی هستین
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irنازنین:خفه شو تو خیلی خوبی
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irباز شروع کردن به دعوا البته به شوخی ولی وسطا دعواشون جدی شد که یهو نازنین به مارال گفت
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاسم نجس من و تو دهنت نیار
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irزدیم زیر خنده خود نازنین هم خندش گرفت عجب سوتی ای بود بعد مارال خیلی جدی رو کرد بهش و گفت
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irدهن من از سنگ توالت خونه شما هم تمیز تره
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبا این حرفش از خنده غش کردیم سه تایی چه سوتی هایی دادن تو اوج دعوا و جدیت...زنگ خورد و کثیری اومد داخل و نشست و گفت
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irامروز آزادتون میذارم راجب اردوتون صحبت کنین
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبه غزل و یاسی اشاره کردم و اونا اومدن و من و نازی و مارال و غزل و یاسی شروع کردیم به صحبت و بعد کلی حرف آخر تصمیم گرفتیم و زنگ خورد و رفتیم خونه
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir***********
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir(آهنگ تیک تاک شیطونک)
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irدیدمش از دور اونم وقتی شب بود
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irچراغا كم نور تل شم زرد بود
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irروشو ازم چرخوند ولی من از رو
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irنرفتم مجبور شدم كه هر جور
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irشده از اون بخرم ارزون دلشو من
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irنوشتم رو كاغذ تلفنم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irدادم گرفت منو زیر كتك
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبعدشم زد سرم جیغ بلند
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irخانوم اینو بدون از تو خشیار
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irنداره حوصله ی این دنگ و فنگات
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irببین طلبه تم همراهم باش و
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاگه نشی در میاد اشكام ده بار
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاصلا قول میدم بدی دیدی هر بار از ما
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irتا دو روز برم واست برپا برجا
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاگه باور نمیكنی از فرداشب با
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irیه گل میام خواستگاریت هر ماه هر سال
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irهر جوری من اومدم دنبالت
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irتو منو تركوندی مث خمپاره
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاز اونجایی كه طرفت خیلی كنجكاوه
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبه رو خودش نمیاره هر چی رخ داده
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاین دفه دنبالتم توو یه كوچه ی خلوت
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irو تاریكه مثل تونل وحشت
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irتو هم بودی شبیه گوله ی نمك
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمنم اومدم جلو توی مود یه دلقك
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمن محوت شدم ترمز با سیمش برید
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irیهو دیدم زدم ماشین جلویی
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irلاستیك تركید باتریم كه پكید
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاز دور میومد صدای آژیر پلیس
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir