آذر پیرزاد وکیل موفق و متکبر بیست و شش ساله‌ایست که کودکی خود را به تنهایی و در خفا گذرانده. دختری از تبار سیاهی‌ که در پی از دست دادن والدین خود با گرفتن قیمومیت مردی ناشناس و بیگانه وارد حریم او می‌شود و تولد شش سالگی خود را در کنار پدرخوانده‌اش می‌گذراند. پدرخوانده‌ای که نتوانسته حتی لحظه‌ای کوتاه او را مشاهده کند. تصویر این مرد ناشناس در ذهن او علامت سوالی خاکستریت. آذر با مرگ ناگهانی پیرزاد بزرگ متوجه می‌شود پدرخوانده او پس از سال‌ها قصد بازگشت به کشور خود را دارد و ... .



حافظه ی روشن آب لحظاتی پیش

وصال دختری‌ست جسور از خانواده‌ای مرفه. او به رغم رفاه فراوان، از ازادی عمل و خق انتخاب محروم گشته و از کودکی و به اجبار و انتخاب پدربزرگش، به نامزدی پسرعمه‌اش در امده. حالا او بعد از سال‌ها تصمیم دارد که دیگر کوتاه نیاید. او از خط قرمزهای مردان خانواده‌اش پا فراتر می‌گذارد و همپای خود، دیگر اعضای خانواده هم به تمرد می‌کنند. او به کسی دل می‌بندد که پدرش پیش از آن از تبار پردبدبه‌شان طرد شده. وصال با وجود موانع و احتمالات پیش رویش، از عشق ممنوع‌شده دست نمی‌کشد و زندگی خود و اطرافیانش را گرفتار کشمکش و مشکلاتی سخت می‌کند.

راه های دانلود اپلیکیشن

نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.