آخرین خبرها :

مریم بهاور84 : ۳۹ روز پیش در رمان zaamoofilya (jeld dovom maankan naaboodgar)

درحال ویراستاری یکی از پروژه‌ها هستم.
احتمالا دوهفته‌ای وقتم رو بگیره.
ممکنه میونش پارت هم آپلود کنم.

مریم بهاور84 : ۶۱ روز پیش در رمان zaamoofilya (jeld dovom maankan naaboodgar)

قطعا متوجه شدیدکه مدتیه پارتگذاری روند عادی خودش رو داره و برگشته رو روال.
قراره حالا که رسیدیم به فصل آخر رمان تو یه سری از روزهایی که پارت گذاشته می‌شه آیتم "پارت هدیه" اضافه کنم.
این‌شکلیه که یهو اپ و باز می‌کنید می‌بینید دو پارت از رمان آپدیت شده در صورتی که قرار بوده فقط یه پارت بذارم.
و حتی ممکنه ادامه پارت رو به پارتی که از قبل قرار دادم اضافه کنم.
منتهی واسه عملی کردن این پلن باید آمار بازخورد و فیدبک چندین‌برابر شه. به عنوان مثال من وارد پنل نویسندگیم می‌شم تا پارت بذارم.
می‌بینم تعداد فیدبک در روز به 20 تا رسیده. اون‌موقع به عنوان هدیه یه پارت اضافه قرار می‌دم.
قبل از قرار دادن پارت هدیه هم اطلاعیه براتون آپدیت می‌شه تا متوجه شید که پارت اضافه گذاشتم. 🤍🌼
اینم اضافه کنم؛
من تک‌تک نظرات مخاطبای خوش‌ذوقم رو می‌خونم و برام اهمیت داره. شاید بنظر نیاد...
ولی برام مهمه و این مخاطبا هستن که دارن به من روحیه خلق آثار دیگه می‌دن. درصورتی که من هیچ برنامه‌ای واسه نوشتن رمان دیگه‌ای جز
دو جلد مانکن نابودگر و زاموفیلیا نداشتم!

مریم بهاور84 : ۷۰ روز پیش در رمان zaamoofilya (jeld dovom maankan naaboodgar)

فصل سومم بلاخره تموم شد.
فصل آخر حدودا ۴۰ تا ۷۰ پارت بشه که سعی می‌کنم به صورت منظم پارت‌گذاری کنم.
منتهی تاریخ شروع پارت گذاری فصل سوم بستگی به فیدبک و نظرات مخاطبا داره. هرچه‌قدر متقاضیا زیادتر باشه سریع‌تر پارت‌گذاری رو شروع می‌کنم.
سپاس بی‌نهایت بابت حمایتتون. 💗

مریم بهاور84 : ۷۱ روز پیش در رمان zaamoofilya (jeld dovom maankan naaboodgar)

بلاخره بعد کلی دردسر همین امشب و همین الان Pdf فصل اول تا سوم رمان تو چنل تلگرامیم قرار گرفت.
می‌تونید برید و مطالعه کنید. پیشنهادم اینه آروم آروم مطالعه کنید که تا پایان فصل چهارم و کل پروژه طول بکشه و هم یک‌جا اپلود شه.
تو بخش آفلاین و به اتمام رسیده اپلیکیشن منتظرش باشید :} 🤍

مریم بهاور84 : ۷۲ روز پیش در رمان zaamoofilya (jeld dovom maankan naaboodgar)

این اطلاعیه هم صرفا واسه تشکر بیشتر و بهتر از افرادیه که دارن مشتاقانه آثارم و دنبال می‌کنن؛ فیدبک می‌دن و به بقیه کتاب‌خونا معرفی می‌کنن.
به محض اتمام زاموفیلیا کارهای دیگم رو به صورت رایگان قرار می‌دم و قدردان مخاطب‌هام هستم. ❣🍁
همچنین تا پایان پروژه زاموفیلیا چیز زیادی نمونده؛
می‌تونید تا شروع کنید به مطالعه آقای ایگرگ که توش کلی سورپرایز منتظرتونه :} 🤍

مریم بهاور84 : ۷۳ روز پیش در رمان aaghaaye eegreg (Mr.Y)

من به شدت قدردان اون دسته از فالوورهایی هستم که با خوندن هرچند پارت نظر می‌دن و راجب داستان صحبت می‌کنن.
تایم من متاسفانه چنان درگیره که از ساعت 2 شب به بعد وقت می‌کنم پارت بزارم؛ این افراد انگیزه من واسه پارت‌گذاری هستن.
وقتی افتضاح خستم با دیدن این‌که مخاطبای آثارم پیگیرن و دارن تبادل نظر می‌کنن حالم بهتر می‌شه.
خواستم بگم مخاطب‌هایی که میان و غر می‌زنن به این‌که من وقت پارت گذاشتن ندارم؛ در صورتی که وقتی پارت می‌ذارم قرار نیست فیدبک بدن... یکم ناعادلانه نیست؟
من با وجود مشغله‌هام تایپ کنم و مخاطب‌های روح بخونن و هیچ‌کس متوجه نشه؟
با احترام به همه افرادی که وقت می‌ذارن مطالعه کنن؛ بازخورد چیزیه که اولویت اول هر نویسندست.

مریم بهاور84 : ۷۴ روز پیش در رمان aaghaaye eegreg (Mr.Y)

تصمیم گرفتم پروژه آقای ایگرگ رو به حالت رایگان برگردونم تا همه مخاطبام بتونن رایگان مطالعه کنن. لطفا افرادی که عضویت گرفتن و هزینه پرداخت کردن به آیدی تلگرامی من یا شماره واتسپم مسیج بدن تا مبلغ رو براشون برگشت بزنم. ✔✨

مریم بهاور84 : ۷۵ روز پیش در رمان zaamoofilya (jeld dovom maankan naaboodgar)

من به شدت قدردان اون دسته از فالوورهایی هستم که با خوندن هرچند پارت نظر می‌دن و راجب داستان صحبت می‌کنن.
تایم من متاسفانه چنان درگیره که از ساعت 2 شب به بعد وقت می‌کنم پارت بزارم؛ این افراد انگیزه من واسه پارت‌گذاری هستن.
وقتی افتضاح خستم با دیدن این‌که مخاطبای آثارم پیگیرن و دارن تبادل نظر می‌کنن حالم بهتر می‌شه.
خواستم بگم مخاطب‌هایی که میان و غر می‌زنن به این‌که من وقت پارت گذاشتن ندارم؛ در صورتی که وقتی پارت می‌ذارم قرار نیست فیدبک بدن... یکم ناعادلانه نیست؟
من با وجود مشغله‌هام تایپ کنم و مخاطب‌های روح بخونن و هیچ‌کس متوجه نشه؟
با احترام به همه افرادی که وقت می‌ذارن مطالعه کنن؛ بازخورد چیزیه که اولویت اول هر نویسندست.

مریم بهاور84 : ۱۰۱ روز پیش در رمان aaghaaye eegreg (Mr.Y)

واسه دوستانی که به تلگرام دسترسی ندارن، یه چنل تو واتسپ ایجاد شده که قراره پارت‌ها و فایل رمان و تمامی آثار من همون‌جا قرار بگیره.
درست مثل چنل تلگرامی. لینک چنل رو می‌تونید از واتسپ من بردارید :] 💕

مریم بهاور84 : ۱۰۱ روز پیش در رمان zaamoofilya (jeld dovom maankan naaboodgar)

واسه دوستانی که به تلگرام دسترسی ندارن، یه چنل تو واتسپ ایجاد شده که قراره پارت‌ها و فایل رمان و تمامی آثار من همون‌جا قرار بگیره.
درست مثل چنل تلگرامی. لینک چنل رو می‌تونید از واتسپ من بردارید :] 💕

هارو

  • تاریخ تولد 25 تیر سال 1384
  • سال شروع به کار 01 شهریور سال 1396
  • تحصیلات علوم انسانی
  • زمینه فعالیت نویسندگی، فیلمنامه‌نویسی... .

لیست آثار نویسنده

  • مانکن نابودگر|عاشقانه ژانر : پلیسی رایگان |
  • زاموفیلیا|عاشقانه ژانر : هیجانی رایگان آنلاین |
  • رقص کلاغ‌ها|عاشقانه ژانر : تراژدی رایگان آنلاین |
  • آقای ایگرگ|ملودرام ژانر : اجتماعی VIP آنلاین |

بیوگرافیهارو

درود؛ بیشتر من رو با عنوان هارو می‌شناسن.
نوشتن واسم نه سرگرمیه و نه کار! شرح افکارمه.
فقط دسته آدمای عین خودم نوشته‌هامو درک می‌کنن. پس با احترام؛ انتظار ندارم هرشخصی خوند مطلب و بگیره. لذت ببرید:)

آقای ایگرگ (Mr.Y) (بخش آنلاین)

به قلم مریم بهاور84

آذر پیرزاد وکیل موفق و متکبر بیست و شش ساله‌ایست که کودکی خود را به تنهایی و در خفا گذرانده. دختری از تبار سیاهی‌ که در پی از دست دادن والدین خود با گرفتن قیمومیت مردی ناشناس و بیگانه وارد حریم او می‌شود و تولد شش سالگی خود را در کنار پدرخوانده‌اش می‌گذراند. پدرخوانده‌ای که نتوانسته حتی لحظه‌ای کوتاه او را مشاهده کند. تصویر این مرد ناشناس در ذهن او علامت سوالی خاکستریت. آذر با مرگ ناگهانی پیرزاد بزرگ متوجه می‌شود پدرخوانده او پس از سال‌ها قصد بازگشت به کشور خود را دارد و ... .

زاموفیلیا (جلد دوم مانکن نابودگر) (بخش آنلاین)

به قلم مریم بهاور84

داستان مانکن نابودگر پس از پنج سال ادامه یافته و در پس پرده‌ای از حقایق وجود شاهین ارجمند، نابودگری درحال انهدام است. وند و ریشه ویرانی هم‌اکنون محو گشته و سیاهی گلبرگ درخشان نابودگر را نمی‌توان دید. خسوف گل نابودگر به اختتام خود رسیده و زیبایی گلبرگ‌های روشن او با قدرت نمایان شده. باید دید سرانجام، کدامین شکاف از ابلق گل نابودگر غالب خواهد گشت؟ درخشش و ستردگی گلبرگ گل؟ و یا نقاب شبگون و تاریک نابودگر بر او؟

مانکن نابودگر

به قلم مریم بهاور84

سرگرد اینترپل سام نیکنام ملقب به آلفاباس، مردی استثنایی و مشهور کسیه که به دنبال گذشته رازآلودش کمر به قتل پونزده شخص یا به استحضار "متظاهرا" می‌بنده. سام به دنبال تلخ‌ترین حقیقت زندگیش شمشیر دولبه‌ای به دست گرفته و به رسم ویرانی، نابودگر متظاهرا شده و با مخفی شدن تو نقاب فداکاری انتقام قضاوت‌های بی‌رحمانه اطرافیانش رو می‌گیره. اون داره تو گذشته غرق می‌شه تا اینکه از دل تاریکی تیر نامتظاهری پاک و کوچیک این مرد مقتدرو زمین‌گیر می‌کنه و... .

نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.