من یه زنم، اما مجبورم مردونه بجنگم... من یه دخترم، اما مجبورم پدرم رو توی تیمارستان رها کنم... من یه معشوقم، اما مجبورم دل بشکنم... من یه پرستارم، اما مجبورم آدم بکشم... من یه عاشقم، اما مجبورم خیانت بکنم... و در آخر من یه جاسوسم و مجبورم بخاطر دل بستن به دشمنم جوتنم و بدم...! باید سنگدل باشم، نسبت به هر کسی که دوسم داره، چون من یه پلیس دزدم! دزد قلب ها و احساسات، زندگی ها و اطلاعات! دوئل شیطان و فرشته ی درون، فاصله ی بین عشق و خیانت! باید به مردی که توی قلبمه خیانت کنم. برای همینه که اسم من خیانتکار عاشقه!



بی رویا لحظاتی پیش

امیرطاها و شیدانه از سالیان دور به یکدیگر علاقه‌مندند و رابطه‌ی خویشاوندی بر این عشق دامن می‌زند. بعد از سالها با هم ازدواج می‌کنند و علی‌رغم بهانه‌گیری‌های شیدانه، زندگی دلچسبی دارند. شیدانه دو دوست همدوره‌ی خودش دارد که با هم قرار می‌گذارند تا سالها بعد در محلی که با هم قرار گذاشته‌اند، جمع شوند تا ببیند زندگی کدامیک روی خوش بیشتری دیده است. امیرطاها مربی استخر است و برای برآورده شدن نیازهای زندگیش و بلندپروازی‌های شیدانه، شغل دومی هم انتخاب می‌کند‌. اتفاق‌هایی می‌افتد که امیرطاها شغل خود را از دست می‌دهد و زندگی‌شان در مسیر تازه‌ای می‌افتد. شغل‌های کاذب و گرفتاری امیرطاها و شیدانه باعث می‌شود به راه جدیدی فکر کنند. راهی که کوره‌راه می‌شود و آنها را در باتلاق زندگی و احساس می‌اندازد. سالها بعد وقتی دخترها در محل قرارشان جمع می‌شوند، دنبال آس آن بازی می‌گردند‌. نگاهشان روی کسی می‌نشیند که زندگیش را با عشق شروع کرد..‌‌.

راه های دانلود اپلیکیشن

نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.