
رمان سودا
- به قلم آزاده انصاری
- 28 پارت
- غیر قابل مطالعه
- 83K 👁
- 664 ❤️
- 126 💬
من سودا هستم دختر یکی یه دونه آرسین خان. وکالت قبول شدم و راهی تهران شدم. برای خرج تحصیلم وارد کارخونه ای شدم که صاحبش یه پسر عیاش و خوش گذرون بود. تو یه نگاه دلش رو بردم. غافل از اینکه اون، پسرِ دشمنِ خونی بابامه. بابام وقتی متوجه این رابطه میشه کاری میکنه که با بچه ی تو شکمم از کشور فراری بشم. سالها بعد وقتی عشقم منو بچه بغل توی یه کشور غریب دید کاری کرد که... سرگذشتی پر فراز و نشیب از سرنوشت دو جوانی که نسبت خونی باهم داشتند اما از جبر روزگار دور از هم افتاده بودند
ملیسا
در پارت 100خخخخخخخخخخخخخخخخخخخ۷۷۷خخخخ۷۷۷۷۷د
۲ ماه پیشپریا
در پارت 200خیلی خوبه عاشقش شدم 😍😍
۲ ماه پیشمحمد
در پارت 100خوب بود عالی بود ممنون 💜
۳ ماه پیشمحمد
در پارت 100خوب بود عالی بود ممنون 💜
۳ ماه پیشدینا
در پارت 100عالی
۳ ماه پیشدینا
در پارت 400عالی
۳ ماه پیشدینا
در پارت 300عالی
۳ ماه پیشدینا
در پارت 200خوب
۳ ماه پیشدبنا
در پارت 100عالی
۳ ماه پیشعالی
در پارت 200عالی
۴ ماه پیشرها
در پارت 300عالی بود
۴ ماه پیشمحیا
در پارت 1500عالییبببببییی
۵ ماه پیشنفس
در پارت 1100خوب
۶ ماه پیشنفس
در پارت 1000عالیه🤗🦋
۶ ماه پیش
ملیسا
در پارت 100خخخخخخخخخخخخخخخخخخخ۷۷۷خخخخ۷۷۷۷۷د