عمارت عشق

به قلم مهسا69 و فروزان 70

عاشقانه

داستان در مورد دختریه به اسم مهسا که 6 ساله خانوادشو از دست داده…بهترین دوست و حامی زندگیش
براش کاری تو یه عمارت قدیمی پیدا میکنه …عمارت سفید و بزرگی که رازی رو توی خودش پنهون کرده…
پسری به نام نیما…ارباب کوچک عمارت، به کمک مهسا این راز رو کشف میکنه و خودش توی همین راز غرق میشه… پایان خوش…


192
82,224 تعداد بازدید
97 تعداد نظر

تخمین مدت زمان مطالعه : ۶ ساعت و ۵۷ دقیقه


نظر خود را ارسال کنید
آخرین نظرات ارسال شده
  • 00

    رمان خیلی خوبی بود ولی اگر ادامه داشت بهتربود

    ۳ هفته پیش
  • فاطمه

    00

    رمان خیلی خوبی بود دست نویسنده درد نکنه اما اگه یکم بیشتر درموردش می نوشت خیلی بهتر میشد مثلا درمورد داداش مهسا یا شایان به هر حال خوب بود ممنون

    ۳ هفته پیش
  • ناشناس

    ۱۹ ساله 00

    خیلی خیلی خیلی عالی بود ممنون از نویسنده این رمان اگه میشه اینجور رمانی بیشتر بذارین

    ۱ ماه پیش
  • سولین

    ۲۵ ساله 00

    رمان خوبی بود و ارزش خوندن داشت ولی نویسنده عزیز یعنی چی که***کردی گفتی***مضحک اگه تو رمانها احترام و نگه دارید بهتر میشه

    ۲ ماه پیش
  • ریحانه حجتی

    ۱۳ ساله 00

    سلام واقعا رمان عالی بود همچنین من آز شخصیت مهسا خیلی خوشم اومد چون همه ی ویژگی را داشت تا آدم را به رمان جذب کنه مظلوم مغرور مهربان و خوش اخلاق واقعا بابت این رمان ممنونم عالی بود خدا حافظ ✋

    ۳ ماه پیش
  • دریا

    ۱۷ ساله 00

    عالی عالی عالی بود. من خیلی دوستش داشتم

    ۵ ماه پیش
  • فاطمه

    ۲۶ ساله 00

    رمان جالبی بود فقط این که کاش قسمت دو هم داشت کلی سوال ازش ب جا موند

    ۵ ماه پیش
  • نازی

    00

    حرف نداره دست سازندش درد نکنه

    ۱۰ ماه پیش
  • دخی بی مخ

    00

    خیلی خوب بود دوست داشتم ممنونم از نویسندولی اگه یه قسمت دیگه ادامه داشت بهتررمیشد مثال درباره شب عروسی یا زندگی بقیه افراد داخل رمان❤❤

    ۱۱ ماه پیش
  • آپاما

    ۱۳ ساله 00

    بنظر من عایییییییییی ترین رومانی بود ک خوندم میشه بیشتر از رمان های اربابی بنویسید ممنون عالی تر از عالی بود😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍

    ۱۱ ماه پیش
  • فاطمه

    ۲۸ ساله 02

    افتضاااااااااح نمیدونم چرا ی سری الکی تعریف کردن ب طرز فجیییییعی بچگانه واقعا خیلی مسخره و حال بهم زن بود انگار دوتا دختر12ساله نشستن داستان نوشتن از فانتزیا و رویاهاشون خلاصه وقتتونو هدر ندید

    ۱۲ ماه پیش
  • ندا

    00

    زود تموم شد اون رازی که می گفتین چیزی نبود انتظار داشتم مهسا نوه بهادر باشه و عروسیش و بچه هاشون و... بکن از داداش مهسا حتی ولی خیلی زود تموم شد ولی بازم ممنون

    ۱۲ ماه پیش
  • سلطان غم

    00

    عالی بود ممنون

    ۱۲ ماه پیش
  • مبینا

    ۱۴ ساله 00

    رمان خوبی بود و خیلی دوسش داشتم من دوبار میخونمش عالللللللللللللللللللللللللللللللللللللللللللللی بود 😍😍😍🥰🥰🥰💕💗♥️🌹❤️😍😘😘مممممممممممممممممممممممممنون نویسنده ی عزیز من خیلی دوست👏👏😘😁😁😁😍

    ۱۲ ماه پیش
  • مبینا

    ۱۴ ساله 00

    😂😂🤣🤣🤣🤣😂😂😁😁

    ۱۲ ماه پیش
نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.