رمان باغ خونآشام
- به قلم تارا.ح
- ⏱️کمتر از 5 دقیقه
- 3K 👁
- 68 ❤️
- 11 💬
باغ متروکهی نزدیک کلبه.... مدت هاست کسی به اونجا سر نمی زنه. هرچی زمان بیشتری می گذره سارینا درباره اون باغ و افرادش کنجکاو تر می شه. تا اینکه بالاخره از بین حصار های اونجا عبور می کنه، ولی چی در پشت حصار های خار دار انتظارش و می کشه...؟
ملیکا
00خوب بود
۱ سال پیشالنا
00عالیه لطفا ادامه اشو بزارید
۱ سال پیشهیوا
00رمان خیلی جالبی به نظر میرسه و امیدوارم زودتر بتونیم رمان رو کامل بخونیم 🙏
۱ سال پیشمرضیه
00خیلی رمان خوبی بود .
۱ سال پیشفاطمه
00خیلی رمان خوبی بود هیجانی و تخیلی میشه زودتر بقیشو بزارید خیلی ذوق دارم ببینم بقیش چی میشه شاه بهش چی میگه،چرا دریچه رو دیده بوده،بعدش قراره چی بشه،اون پیرزنه کی بوده،چجوری برمیگرده پیش خانوادش و...
۱ سال پیشنگین
10عالیه تارا جان تو حتی از خواهرم هم بهتر مینویسی خیلی از رمانت خوشم اومد مخصوصا که من عاشق رمان های خون آشامی هستم
۱ سال پیشالین
00خیلی خوب بود
۱ سال پیشیگان
10معرکه اس تارا جان .با این ک اولین کارته ولی از نظر من تو بهترینی،همینطوری ادامه بده جانا طرفدارتم♡
۲ سال پیشZahra
11قشنگ بود
۲ سال پیشBanow
30خیلی خوشم اومد کی بقیشو میزارین🥲
۲ سال پیش
ناهید
00بنظرم رمان خوبیه لطفا بقیشم بذارید