رمان نجوای عشق به قلم فاطمه بامداد
قسمتی از متن : بادیدنش مثل همیشه ضربان قلبم بالا رفت اما اون مثل همیشه خشک وسرد مثل یخ بهم نگاه گذرایی انداخت و بدون اینکه حتی بخواد اخم کنه خیلی سرد لب زد -سلام خوبی شایلی ازلحن سردش لرز خفیفی توتنم نشست قلب بی قرارم خودشو به درودیوارمیکوبید خیلی دوست داشتم بهش بگم سلام عشقم ولی بادیدن چشمای یخیش بغض دوباره توگلوم جاخوش کردباصدایی که سعی میکردم نلرزه جواب دادم
تخمین مدت زمان مطالعه : ۵ ساعت و ۲۰ دقیقه
ژانر : #عاشقانه #اجتماعی
خلاصه:
قسمتی از متن : بادیدنش مثل همیشه ضربان قلبم بالا رفت اما اون مثل همیشه خشک وسرد مثل یخ بهم نگاه گذرایی انداخت و بدون اینکه حتی بخواد اخم کنه خیلی سرد لب زد
-سلام خوبی شایلی
ازلحن سردش لرز خفیفی توتنم نشست قلب بی قرارم خودشو به درودیوارمیکوبید خیلی دوست داشتم بهش بگم سلام عشقم ولی بادیدن چشمای یخیش بغض دوباره توگلوم جاخوش کردباصدایی که سعی میکردم نلرزه جواب دادم
بادیدنش مثل همیشه ضربان قلبم بالا رفت اما اون مثل همیشه خشک وسرد مثل یخ بهم نگاه گذرایی انداخت و بدون اینکه حتی بخواد اخم کنه خیلی سرد لب زد
-سلام خوبی شایلی
ازلحن سردش لرز خفیفی توتنم نشست قلب بی قرارم خودشو به درودیوارمیکوبید خیلی دوست داشتم بهش بگم سلام عشقم ولی بادیدن چشمای یخیش بغض دوباره توگلوم جاخوش کردباصدایی که سعی میکردم نلرزه جواب دادم
-سلام پسرعمو رسیدن بخیر
سرشو به معنی ممنون بالاپایین کردوبدون اینکه نگاه دیگه ای بهم بندازه ازکنارم رد شد بغض توگلوم قصد داشت رسوام کنه باصدای خنده وشادی برگشتم به طرف صدا بادیدن زن عمو که مهراد وبغل کرده بود وپشت سرهم گونه شو غرق بوسه میکرد باحسرت نگاهش کردم زن عمو به جای منم بوسش کن
بلاخره زن عمو دل ازش کند مهراد به سمت خواهرش زهرا رفت
زهرا هم بغلش کردوبازحسرت تو دلم بهم دهن کجی کرد پیشونی مهراد وبوسه زد از خودش جداکرد مهراد به سمت خواهرزاده ش لیلا رفت ومحکم بغلش کرد دلم طاقت نیاورد وبالاخره یه قطره اشک از چشمم روگونه م ریخت سریع بادست پاکش کردم که پیش چشمای بقیه رسوانشم اما انگار دیرشده بود مثل همیشه شادی فهمید
باچشم بهم اشاره کرد برم پیشش به اجبار به طرفش رفتم دستمو گرفتو منو داخل یکی ازاتاقای خونه مامانجون برد
دروبست منو به دربسته چسبوندوبااخم نگام کرد
منم اخم کردم دلم نمیخواست خواهرم چیزی ازدردام بدونه ولی فایده نداشت چون شادی همه چیو میدونست
با صدای عصبانیش سرمو اوردم بالا توصورتش زل زدم
-شایلی توچه مرگته تاکی میخوای به این بچه بازیات ادامه بدی
اخمام از این حرفش رفت تو هم بابغضی که این چندسال همیشه کنارمه دادارومی زدم وکوبیدم رو قلبم
-کدوم بچه بازی شادی تو به این عشق میگی بچه بازی
بادیدن پوزخند رولب شادی اشکام رو گونه م چکید
-عشق بازتَوَهم زدی شایلی توبه این بچه بازی میگی عشق واقعا که بچه ای شایلی توفقط۱۷سالته ها
اشکام باشدت بیشتری روگونم میریخت
-شادی یعنی چون ۱۷سالمه عشقم عشق نیست
-شایلی اخه مگه عقلتو ازدست دادی تو
میدونی مهراد چندسال ازت بزرگتره؟۹سال چیزی نیست که بگی بیخیال ازهمه مهمتر تو که میدونی رابطه ماباخونواده عمو اینا چجوریه چرا شایلی انقدر بیخیالی
-شادی من فقط خودمهراد برام مهمه نه بقیه
-شایلی چرانمیخوای قبول کنی اون دوست نداره
بااین حرف شادی قلبم تیرکشید واقعیت مثل پتک روسرم فرود اومد شادی راست میگفت مهراد منو دوست نداره این مهم ترین دلیل واسه احمقانه بودن این عشق
دستمو رودهنم گذاشتم سرخوردم پشت درنشستم سرمو روپاهام گذاشتمو ازته دلم زار زدم که یه دفعه توبغل کسی رفتم بوی عطر شادی باعث شد بیشترهق هق کنم
-شایلی میدونم سخته ولی توباید بتونی این حسوازبین ببری میدونی اگه مامان بفهمه سکته میکنه نیدونی اگه بابا بفهمه یه بهونه دستش میاد که دیگه نذاره مابیایم شمال شایلی توکه همه اینارومیدونی سعی کن این حسو ازبین ببری شایلی توروخدا قسم کاری نکن که نشه جمعش کرد
ازبغلش بیردن اومدم با چشمای خیس بهش نگاه کردم شادی دقیقا برعکس من بود چشمای درشت قهوه ای با ابروهای هشتی داشت بینی قلمیو متناسب صورتش پوست سفیدی داشت صورت کشیده وتوپر موژه های بلند لبای قلوه ای داشت موهای مواج وبلند تا پایین شونه هاش به رنگ خرمایی اندام لاغروروفرمی داشت قدش هم ۱۶۰بود
امامن یه دختر تپل بودم باقد۱۶۶موهای فر که تا زیر باسنم بود کاملا مشکی بود چشمای درشت مشکی ابرو مشکی صورت گرد باپوست برنزه بینی کوچولو گوشتی که به صورتم خیلی میومد لبای گوشتی کوچولو
دستی روصورتم کشیدم اشکامو پاک کردم به شادی نگاه کردم
-شادی برو بیرون منم یه چنددقیقه دیگه میام
-باشه؛ شایلییادت باشه چی بهت گفتم
ازجام بلندشدم شادی ازاتاق خارج شد
بارفتن شادی به طرف اینه رفتم به خودم تواینه نگاه کردم چشمام قرمز شده بود بغض دوباره مهمون گلوم شد دستمال کاغذی برداشتمو صورتموپاک کردم به رف کیف ارایشم رفتم کرم پودرمو به صورت زدم خط چشم کلفتودنباله داری پشت چشمام کشیدم یه رژ قرمز اتیشی به لبام زدم به تونیک قرمز توتنم خیلی میومد یکم ازعطر خوشبوم به تنم زدم کلیپسو ازموهام جداکردم برسو برداشتمو به ارومی موهامو برس کشیدم موهای پر،و فرم یکم سخت بودشونه کردنش ولی من عاشق موهام بودم موهامو به صورت چتری توصورتم ریختم بعد بقیه شو کامل باکلیپس جمع کردم یه شال مشکی نازک روسرم گذاشتم
به خودم نگاه کردم ازقرمزی چشمام خیلی کم شده بود گوشی A70 برداشتمو از اتاق زدم بیرون
بادیدن زهرا لیلا که کنارش نشسته بود خواهر مهراد که کنارهم نشسته بودن وزن عموکه کنارمهرادنشسته بود وعموکه بالبخند با مهراد صحبت میکرد لبخند تلخی زدم
مامان وشادی هم کنار مهراد نشسته بودن
رفتم طرف لیلا
لیلا بادیدنم لبخند بزرگی زد
دستشو گرفتم وباهم دراتاقوبازکردیم وروایوون نشستیم
لیلامشت ارومی به بازوم زد
-چه به خودشم رسیده
سعی کردم شیطون شم
-یکم ارایش که چیزی نیست
-شایلی این الان یکمه
-ایششش حالا یکم بیشتر چیه نترس اون دایی پرروت ناراحت نمیشه
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-بازتوبادایی من شوخی کردی
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاخم الکی روصورتم نشوندم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-اگه دایی توعه چیه من میشه احیاناً
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-اومم خب پسرعموت
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-خب پس لطفا زراضافه نزن لیلا جون
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-خخ باشه بیخیال اون حالا
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-اره بابا بیخیال اون
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-راستی شایلی فردا شب عروسی کیوانه همین همسایه روبه رومون وازاین مهم تر دوست دایی مهراد
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-اهوم میدونم فردا ماهم میریم عروسی کیوان مارم دعوت کرده
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-اهوم دایی به خاطر همین زودتر اومد
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-اهان ؛خب حالا چی میخوای بپوشی
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir- یه تونیک صورتی گرفتم یه کمربند طلایی داره اکلیلی موهامم میخوام بازبذارم ؛توچی میخوای بپوشی؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-اوممم خوبه مبارکه منم لباسم یه سارافون مشکی یه پاپیون قرمز بزرگ وسطش داره بازیرسارافونی توری مشکی با جوراب شلواری مشکی کیف وکفش مشکی ورنی
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-مبارکه فردا زودتر میام باهام اماده شیم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-باشه منتظرتم راستی لیلا میای یکم فردا دای جونتو اذیت کنیم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-خخ دیوونه باشه من پایه م
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-ایول
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irباصدای مامان ازجامون بلندشدیم ورفتیم داخل
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمیخواستن سفره شامو بچینن
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمنو لیلا هم وارد اشپزخونه شدیم وکمک کردیم سفره اروچیدیم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمنو لیلا کنارهم نشستیم بادیدن غذا حالم گرفته شد
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاخه فسنجونم شدغذا
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irایششش لعنت به این شانس
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبا ناراحتی یکم برنج برای خودم ریختم ترجیح میدم برنج خالی بخورم تااین خورشت بدمزه ارو
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبادیدن کوکو سیب زمینی ذوق کردم یه مقدار کوکو سیب زمینی برای خودم برداشتمو مشغول خوردن شدم که بااحساس سنگینی نگاهی سرمو اوردم بالا بادیدن چشمای درشت مشکی مهراد غذا پرید توگلوم لیلا برام اب ریخت وبهم داد یه نفس همه ابو خوردم سرمو انداختم پایین لعنت بهت فاطمه معلوم نیست چجوری غذا خوردی که اینجوری بهت زل زده بود
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irدوباره بغض توگلوم نشست
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاشتهام کورشد
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبااخمای درهم لب زدم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-دستت دردنکنه زن عمو خیلی خوشمزه بود
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-نوش جونت ولی توکه چیزی نخوردی
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-مرسی سیرشدم بااجازه
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاز جام بلندشدم ظرف غذامو برداشتمو وارد اشپزخونه شدم ظرف غذامو شستم وازاشپزخونه زدم بیرون رفتم روایوون نشستم گوشیمو ازجیب تونیکم دراوردم روشنش کردم رفتم تو موسیقی اهنگ مهراب وپلی کردم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irصدای مهراب ارامش تووجودم تزریق کرد
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irیه روزی میاد که دیگه خیلی دیره
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irروی تخت اسم مهرابو نوشتن
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبالای تخت وایمیستویو دستامو میگیری
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irدرگوشم میگی کجا میری عشقم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irدلت چجوری میومد توهرجمعی بودیم میگی فلانی به مانمیخوره امروز جواب ازمایشو دیدم خبرداری توسرعشقت توموره نشد نشدکه بشه خیلی وقتاخیلی چیزا خب نمیشه بعضی وقتا ادما میشکنه دلاشون دقیقا شبیه سنگ توی شیشه گفتم بودم بهت ولی کوگوش شنوا ریه هامو خالی کردن الوده شد هوا خداحافظ اخرین امیدزیرخاک خداحافظ روهمه دردای من دوا
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبرگردبه خونه برگرد به دلم مریض احوالم کم مونده برم دلم برگرد به رویام برگرد به خوابم چشمامو میبندم تاابدمیخوابم خداحافظ خونه خدافظ عشقم خداحافظ موضوع شب نوشتم خداحافظ مامان خداحافظ بابا خداحافظ دردونه خدا چی میگیری واسش چی میگیره واست بگذرازم بروباخیال راحت چی میپوشی واسش چی میپوشه واست وعده ما بمونه روز قیامت خنده هامو دوست داشت دیگه نمیخندم گریه هامو دوست داشت گریه نمیکنم بغضامودوست داشت بغض نمیکنم نفرین به عشقت نفرین به خودم امشب شب وداع عشق من خداحافظ نه دلت موندی بود گفته بود فال حافظ حلقمم دستت بمونه واسه یادگاری درده باگریه تیغوروی رگات بذاری نترس خاطراتمونو باخودم اوردم دیگه هیچی تورومثه من عذاب نمیده دیگه هیشکی مثه من واسه توغیرتی نمیشه این دل پاره پاره چه روزایی کشیده دیگه نیستم که بهت نامردی بکنم دیگه نیستم که واست لالایی بخونم دیگه نیستم موهاتو شونه بکشما دیگه نیست بهت بگم دردونه خودم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irباصدای لیلا اهنگو قطع کردم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irایش بازداری مهراب گوش میدی
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-صداش خیلی ارومم میکنه
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-خاک توسرت
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-خخخ بیخیال لیلابیاپاشو بریم پیش بقیه
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irهمینکه بالیلا واردخونه شدیم مامانش زهرا لیلارومجبورکرد بره تواشپزخونه وظرفارو بشوره منم بالیلا وارد اشپزخونه شدم لیلامشغول شستن ظرفاشد منم شروع کردم به حرف زدن
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-اخ که فردا چه اتیشی بسوزونیم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-شایلی توکه میدونی دایی چقدرغیرتیه یه وقت بدنشه برامون
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-نترس بابا اون به مادوتا چیکارداره
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irحرف زدبهش میگم سرت تو کار خودت باشه بااین حرفم هردومو زدیم زیرخنده وبلندبلند خندیدیم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-خداخفه ت نکنه شایلی خیلی دیوونه ای
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-قربون لیلا خل خودم میگم لیلا
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-جونم شایلی
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-بیاامشب اینجابمون باهم تویه اتاق بخوابیم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-بعداونوقت خاله زیبا رو چیکارمیکنی
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-هووف چرااین خاله تم ازدواج نمیکنه ماراحت شیم ایششششششششش
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-کی این گوشت تلخومیگیره شایلی
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irدوباره خنده امون بلند شد
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irباصدایی که رگه های خنده توش مجو میزد لب زدم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-اون بامن حریف زبون من نمیشه من مثل تو نیستم هر زری بزنه جوابشو ندم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-ایولللللللللللللللللللل
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-مخلص شوما
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبعدیه ساعت شستن ظرفاتموم شد دست لیلاروگرفتمو باهم وارد دورهمی خونوادگیمون شدیم رفتم کنار زهرا مامان لیلا نشستم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-زهراجوننننننننن
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبالبخندنگام کرد
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-جانم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-میشه امشب لیلا اینجا بمونه
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمثل همیشه زیبا خواهرکچیکه زهرا پریدوسط
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-نه زهرا ببرش خونه
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبااخم وعصبانیت برگشتم طرف زیبا
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-من ازتواجازه گرفتم ایا
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-من میگم حق نداره اینجا بمونه
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-هه اونوقت ببخشید شما مادرلیلایی یاپدرش؟هوم کدومش
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-خاله شم میگم نبایدبمونه
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-خوبه میدونی خاله شی واینکه اینم بدون درحد خاله نظر بده واسه خواهرزاده ت نه بیشتر
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبرگشتم طرف زهرا
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-زهراجون خواهش میکنم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irزهراسعی میکرد نخنده ولی معلوم بود خیلی خنده ش گرفته
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-خیل خب بمونه ولی شلوغ نکنیدا
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-مرسی
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irرفتم کنارمامان نشستم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-مامانی
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-چیه شایلی
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-ایششش یه بارشد بگی جانم شایلی
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-شایلی حوصله ندارما
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-...........
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-میخواستم بگم امشب منو لیلا تواتاق کنارهم میخوابیم شماکنارمامان جون باباجون بخوابید
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-باشه شایلی سروصدانکنیدا
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-خیل خب
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irخواستم چیزی بگم که باصدای بابای لیلا که تازه اومده بود ازجام بلندشدم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-سلام خسته نباشید
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-سلام سلامت باشی
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبه زهرااشاره کرد
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-زهرا لیلا اماده شید بریم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-باشه محسن
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irزهرامانتوشو پوشید
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-لیلاپاشودیگه دختر
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-محسن لیلاامشب اینجامیمونه
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-خیل خب
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irزهراومحسن رفتن
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمنو لیلا بهم نگاه کردیم و بشکن زدیم خنده همه به جززیبا بلند شد
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irدست لیلاروگرفتم وباهم وارد اتاق شدیم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irدوتا تشک دوتا بالشت وپتوکنارهم پهن کردم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irرفتم طرف کیفم هنزفریمو برداشتم وصل کردم به گوشیم روتشک درازکشیدم لیلاهم کنارم درازکشید
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irیکی از گوشیای هنزفری دادم دست لیلاویکیوخودم توگوشم گذاشتم کنارهم درازکشیدیم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاهنگ ماکان بند پلی کردم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irوقتی حالم بدبود خیلی چیزاداشتم کمبود هیچکسیم دورم نبود دستمو گرفتی چه زود وقتی همه پسم زدن شروع کردم قدم زدن توخلوت خودم بودم میخواستم بگیری جونمو گفتم خداخودت بیادستتوبذارروشونه هام اروم بشم چرااینجورین باهم این ادمای توی شهرانقده پس زدن منو تاازهمشون دوربشم مثه اب زلال بودم کاری کردن تیره بشم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irخداخودت بیادستتوبذارروشونه هام اروم بشم چرااینجورین باهم این ادمای توی شهر انقده پس زدن منو تاازهمه شون دوربشم مثه اب زلال بودم کاری کردن تیره بشم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irدست لیلارو تودستم گرفتم به اشکام اجازه ازادشدن دادم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irروشونه هام غمه خستم من ازهمه کاشکی یه باربیای نوازشم کنی بغل بگیرمت حتی توتنهایی قبل من اونجایی بازم مرام توکه منو تنهام نمیذاری
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irخداخودت بیادستتوبذارروشونه هام اروم بشم چرااینجورین باهام این ادمای توی شهرانقده پس زدن منو تاازهمشون دوربشم مثه اب زلال بودم کاری کردن تیره بشم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاشکام بالشتو خیس کردن
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irلیلا تکونم داد بهش نگاه کردم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-شایلی شب بخیر
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-شبت بخیر اجی
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irهنزفری بهم دادو خودش پشت کردوخوابید منم گوشیموخاموش کردم وچشمامو بستم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irباصدای داد مهراد بیدارشدم و شوکه سرجام نشستم بادیدن جای خالی لیلا فهمیدم خیلی خوابیدم داد دوم مهراد باعث شد جیغ خفیفی بکشم با عصبانیت لب زدم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-کوفت درد مرگ الاغ معلوم نیست چشه همش داد میزنه اه اه
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبا حال داغون گوشیمو برداشتم روشنش کردم بادیدن ساعت برق ازچشمام پریدساعت 1:30
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاووووو چقدر خوابیدم ایشششش ازجام بلند شدم باعصبانیت تشکاروجمع کردم بعد پتو دراخر بالشتاروسرجاش گذاشتم شالمو برداشتمو بی حوصله سرکردم ازاتاق زدم بیرون بادیدن همه خونواده مامان شادی مامانجون وباباجون زن عمو وعمو ،زیبا زهرا ومحسن شوهرش
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبیحال لب زدم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-سلام به همگی
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irهمه باخوشرویی جوابمو دادن
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irباداد مهراد مثل مجسمه سرجام وایستادم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-لیلاا بدوو دیگه اتو کن باید برم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irپوزخند رولبم نشست
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبیخیال رفتم طرف دستشویی که ته سالن بود
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irوارد دستشویی شدم بعدانجام کارای مربوطه شروع کردم به مسواک زدن به خودمو خونوادم فکر کردم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمن شایلی بهادری تویه خونواده چهارنفری زندگی میکنم مامانم مریم امیری خونه دار وبابام بهزاد بهادری سراشپز وخواهر عزیزم شادی بهادری که 5سال ازم بزرگتره باهم زندگی میکنیم وضع مالیمون معمولیه
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irخونواده بابامامان تو شمال زندگی میکنن اصالتا شمالین وتویه روستای خوش اب وهوا زندگی میکنن بابام به خاطر یه دعوا دیگه خونه پدری مامان نمیاد ولی به مااجازه میده بیایم رابطه ما باخونواده بابا زیاد خوب نیست به جز عمو واکثرا خونه مامانجونیم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irیه خاله مهربون دارم که سه تا بچه داره که همشون ازمنو شادی بزرگترن دوتاشون ازدواج کرده ولی اخریش هنوز مجرده
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبچه اولی خاله پسری به اسم کاوه س
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبعدی دختری به اسم کاملیا واخری دختری به کاترینه
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irعاشق هرسه تاشونم چون خیلی مهربونن
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irدایی بامامانجون اینا زندگی میکنه
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبلاخره مسواک زدنم تموم شد کلیپسمو برداشتم موهامو دوباره محکم جمع کردمو باکلیپس محکم کردم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاز دستشویی خارج شدمورفتم داخل خونه
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبادیدن لیلا که غرمیزد لبخند زدم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-چیه لیلا بازکه داری غرمیزنی
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-سه ساعته دارم لباس اتو میکنم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-اخییی عب نداره
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-ایشششش
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-کوفت بیشعور
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-خودتی
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-راستی لباساتو مامانت اورد برات
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-اهوم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-بعد نهار بریم سرکارامون
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-خیل خب
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irرفتم طرف اشپزخونه وکمک کردم تا سفره غداتو؛هال چیده شد
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاوممم به به زرشک پلو
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irیکم برای خودم غذاکشیدمو مشغول خوردن شدم بعد خوردن غذا به اجبار ظرفای نهاروشستم از اشپزخونه اومدم بیرون بادیدن ساعت شوکه شدم ساعت یه رب به چهار بود سریع رفتم طرف لیلا
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-لیلا میای یکم بریم توحیاط قدم بزنیم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-اهوم موافقم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irدستشو گرفتم ازخونه زدیم بیرون ازپله ها پایین رفتیم دمپایی مشکی انگشتیمو پوشیدم لیلا هم دمپایی هاشو پوشید وباهم راه افتادیم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-لیلا
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-جونم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-بیا باهم اهنگ بخونیم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-باشه
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاز هرجا ردمیشم همش حرف توعه ولی ازترس ابروم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمن اصلانمیارم بروم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمنکه بدتنگه دلم انگاراصلانمیتونه ولی تورونمیدونه
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irخودت ببین چیکارکردی توبامن یادگاریات هنوزکنج اتاقن
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبرگرد پارودل دیوونه خستم نذار برگرد واسه من ساده توبازی درنیار برگرد مثه توکی بادلم بدکرد
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irهمینجوربلندبلند اهنگو میخوندیم که باصدای عصبی مهراد سرجامون میخکوب شدیم اومد روبه رومون
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-خجالت نمیکشی لیلا صدات تااون ور مغازه میومد
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irلیلا بغض کرده بود
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاخمام رفت توهم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-حالا مگه چه اشکالی داره
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irجوری بهم نگاه کرد که منم بغضم گرفت ولی سعی کردم پنهونش کنم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-اشکالش اونجاست که همه تومغازه داشتن به صدای شماگوش میکردن
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-خب که چی
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-من کاری باتوندارم طرف حسابم لیلاست
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irباشنیدن این حرفش قلبم درد گرفت وبغضم بزرگترشد اخمامو کشیدم توهم برای اینکه بغضم رسوام نکنه از لیلا جداشدم قدمامو تندکردم شروع کردم به خوندن اهنگ محسن یاحقی
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irسپردمت به اون که تو کنارش اسوده تری
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irسخته تحملش ولی نمونده راه بهتری
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irسپردمت به اون که من میمردم ازحسادتش اون اولین عشق تو بود میرم تاباشه اخرش دوسش داری میفهممت خودم دچاردردتم خودم دلیل ترید دستای سرد سردتم سپردمت به اخرین لحظه افسردگیا به لحظه ای که بی من اون گوش میکنه به قصه هات
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irوقتی به خودم اومدم هوا کم کم روبه تاریکی بود بادووخودمو به خونه رسوندم وارد خونه شدم بادیدن صورت خیس لیلا دوییدم طرفش
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-لیلا چی شده
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبابغض نگام کرد
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-هیچی بعدا برات میگم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-پس بدوو بریم اماده شیم ساعت ودیدی چنده ؟ساعت7شب
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-باشه بریم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irوارد اتاق شدیم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irلباسامو از توچمدون برداشتم اول سِت مشکی لباس زیرمو پوشیدم بعد جوراب شلواری ضخیم مشکیمو پام کردم نوبت زیرسارافونی توریم شد تنم کردم زیپ سارافون مشکیمو بازکردمو پوشیدم لب زدم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-لیلا زیپمو ببند
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-باشه اجی
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irسریع زیپ لباسمو بست بالبخند برگشتم طرفش بادیدنش لبخند رولبم نشست یه تونیک حریراکلیلی که استینش گیپور بود ورو کمرش کمربند ظریف طلایی بسته شده بود باجوراب شلواری رنگ پا به صورتش خیره شدم لیلا پوست صورتش سبزه بود باچشمای درشت عسلی وموژه های کوتاه ابروهای حالت دار صورت پری داشت ولبای قلوه ای تقریبا بزرگ وخوشگل قدش 170بود موهاش خرمایی کاملا لَخت که تا زیربازوهاش بود بالبخند رفتم سمتش باناز گفتم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-لیلا میشه کل موهامو اتو بکشی
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبالبخندسرشو به معنی مثبت تکون داد
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irنشستم روصندلی جلو اینه لیلا اتوموی مخصوصمو به برق زد بابرس مشغول شونه کردن موهام شد بعد اینکه کاملا گره های موهامو باز کرد بااتو مشغول اتو کردن موهای بلند وفرم شد بعد 45دقیقه بلاخره اتو کشیدن موهام تموم شدموهام لَخت لَخت شده بود سریع تافتو از میز ارایش برداشتو به موهام تافت زد که همون حالت بمونه به موهام نگاه کردم حالا که صاف شده بود تا زانوم میرسید به موهام نگاه کردمو لبخند رولبم نشست
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبه لیلا نگاه کردم که ماتم گرفته بود زدم روشونه ش
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاخم کرد ولب زد
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-چته چرامیزنی
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-بشین تا موهاتو درست کنم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irسرتکون دادونشست اول همه موهاشو برس کشیدم بعد دستگاه ویف وزدم به برق وموهاشو ویف کردم به موهاش نگاه کردم حالا تا پایین شونش بود وخیلی خوشگل شده بود
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irلب زدم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-خوشت میاد یانه
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-عالیه
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irتافتو برداشتمو به موهاش مقدارلازم تافت زدم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irخب حالا وقت ارایشه لیلا بشین ارایشتم انجام بدم بعد برو
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-باشه فقط شایلی ملایم باشه که دایی گیر نده
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبااوردن اسم مهراد اخمام رفت توهم سرمو به معنی باشه تکون دادم وکرم پودرمو برداشتم مقدارلازم روصورتش زدم بعد باپد پنک کیکم خوب روصورتش پخش کردم بعد خط چشم ظریفی پشت چشماش وداخل چشماش کشیدم ریمل ساده امو به موژه هاش کشیدم گونه کمرنگ صورتی به گونه هاش کشیدم رژ مات مایع گلبهیمو برداشتم و به لباش کشیدم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irواقعا خوشگل شده بود لب زدم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-خوشت میاد یانه
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبادیدن خودش لبخندبزرگی نشست رولبش
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irباذق جیغ خفیفی کشید
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-وایی شایلی عاشقتم عالی شدم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irباخنده سرتکون دادم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-خب حالا پاشو خودمم ارایش کنم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irسریع ازجاش بلند شد رفتم روصندلی نشستم کرم پودروخوب روصورتم پخش کردم خط چشم کلفت ودنباله داری پشت چشمام کشیدم وخط چشم ظریفی داخل چشمام کشیدم ریمل اکلیلیمو حسابی توموژه هام خالی کردم گونه اجری کمرنگمو به گونه هام کشیدم به رژای داخل کیف ارایشم نگاه انداختم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irرژ لب مات مایع 24ساعته اکلیلیمو برداشتم به لبام کشیدم خیلی بهم میومد رژ ودباره به لبام کشیدم رنگش جیغ تر شد ولی من راضی نشدم یه باردیگه رژو رولبم کشیدم حالا خوب شد پررنگ و خوشگل واقعا به
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irواقعا بهم میومد به خودم نگاه کردم یکم ازموهام به صورت چتری روصورتم ریخته بودم بقیه اش ازادنه دورم رها بود بالبخند به خودم نگاه کردم عالی شدم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irعطرمو برداشتم باهاش دوش گرفتم برگشتم طرف لیلا که مشغول لاک زدن ناخوناش بود
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irلب زدم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-لیلاچطورشدم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irسرشواورد بالا بادیدنم چشماش گردشد
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبعدچندلحطه لب زد
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-خیلی ناز شدی شایلی
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irخنده ای از لذت سردادمو رفتم سمت ناخون مصنوعی های مانیکور شده م که بالاک زرشکی اکلیلی خیلی خوشگل شده بود بادقت همه ارو به ناخونام چسبوندن بعداینکه ازمحکم شدنشون مطمئن شدم انگشتر نقره امو که ساده ساده بود توانگشت دست چپم جای حلقه انداختم سرویس ظریف بدلمو که خیلی ظریف بود انداختم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irخب من اماده ام
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irشال حریرمشکیمو خیلی ازاد روموهام انداختم لیلام مانتوشو تنش کرد وشالشو سرش کرد گوشیمو دستم گرفتمو ازاتاق بیرون رفتیم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبادیدن شادی که جلوی موهاشو صاف کرده بود وبقیه ارو دم اسبی بسته بود وکت شلوارفیروزه ای خوش دوخت توتنش عالی شده بود وارایش کمرنگ ودخترونه ای روصورتش بود لبخند زدم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمامان مثل همیشه کت شلوار خوش دوخت کارشده مجلسی تنش کرده بود وروسریشو لبنانی بسته بود بادیدن من لبخند زد وگفت
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-شایلی خیلی خوشگلی شدی
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irلبخندرولبم بزرگترشد
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-مرسی
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irشادی هم حرف مامانو تایید کرد من لبخند زدم بهش چشمک زدم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبادیدن زهرا مامان لیلا که مانتو بلند سورمه ای تنش بود وکمی ارایش کرده بود لبخندزدم ولی بادیدن زیبا بااون ارایش غلیظ که اصلا بهش نمیومدنتونستم جلوی خودمو بگیرمو زدم زیرخنده
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irکل موهاشو فرریز کرده بود ورژ بنفش جیغی رولبش بود که اصلا بهش نمیومد پیرهن استین سرب کرمی رنگ پرزرق وبرقش تو ذوق میزد
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irزیبا عصبی ازخندیدن من باحرص لب زد
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-چته چرامیخندی
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمنم خنده امو جمع وجورکردم وباپوزخند نگاش کردم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-هیچی به تونخندیدم جوک شنیدم خنده م گرفت
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irلیلاریز ریز میخندید وزیبا چون چیزی نداشت که ثابت کنه به اون خندیدم عصبی ازکنارم رد شد
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبا،بازشدن درودیدنش خون توتنم خشک شد
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irکت شلوار سورمه ای کارشد باپیرهن سفید وپاپیون مشک خیلی بههش میومد
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irموهای لَخت مشکیشو حالت دار کوتاه کرده بود باژل کج بالا داده بود صورتشو شیش تیغ کرده بود به صورتش نگاه کردم پوست سفید وصورت کشیده وپر چشمای بزرگ مشکی وابروهای پهنو حالت دار مشکیش موژه های بلند ش بد دل میبرد لبای گوشتی مردونش جذابیتشو بیشترمیکرد هیکل روفرم وتوپرش باقد188فوق العاده ش کرده بود بااخم نگاه سردی بهم کرد
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبغض دوباره مهمون گلوم شد
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irباصدای جذاب وگیراش لب زد
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-اگه اماده اید برید اژانس منتظره
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irهمه سرتکون دادیم ازخونه زدیم بیرون
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irکفشای پاشنه7سانتی ورنیمکی که پاپیون مشکی بزرگی روش داشت پام کردم ازپله ها پایین رفتم لیلاکفشای مخمل 5سانتیشو پاش کرد
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irهمه اماده بودیم منو لیلا و شادی عقب ماشین پراید آژانس نشستیم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irزهرا وزیبا تو ماشین پژو405محسن نشستن
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمامان ادرس باغی که عروسی برگزارمیشد وبه راننده داد
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irماشین توسکوت حرکت کرد
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبعد یه رب به باغ بزرگ و چراغونی رسیدیم سریع ازماشین پیاده شدم بعدمن لیلاوشادی ومامان بعد حساب کردن کرایه ماشین پیاده شد بالبخند وارد باغ شدیم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمیزای گرد که صندلی قرمز مخمل دورش چیده شده بود به حجله مدل ال سفید نگاه کردم هنوز عروس داماد نیومده بودن رفتیم جلو که بلاخره مامان داماد مارودیدواومدسمتمون پیرهن ماکسی اکلیلی تنش بود روسریش کمی ازموهاش مشخص بود ارایش کمی روصورتش بود
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبالبخند شروع کرد به خوش اماد گویی
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-سلام خیلی خوش اومدید انشالا عروسی شایلی وشادی جان
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمامان لبخندزد
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-مرسی انشالا خوشبخت شن
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-مرسی بفرمایید بشینید
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبه طرف میز گوشه ای که خوب میشد ناظر عروس داماد بود نشستیم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبانشستنمون به شادی نگاه کردم ولب زدم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-شادی
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبرگشت طرفم بالبخند جواب داد
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-جانم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-اینه اتو بده
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irسرشو تکون داد واینه اشو ازکیفش دراورد بهم داد
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irتواینه به خودم نگاه کردم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irخب همه چی مرتب بود ارایشمو خیلی دوست داشتم خط چشم کلفتم چشمامو پاچه گیرمیکرد ریمل اکلیلی موژهامو بلندترنشون میداد گونه های کمرنگ اجری گونه هامو برجسته ترنشون میداد
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبیشترین چیزی که تو ارایشم می پسندیدم رژ مات مایع واکلیلی زرشکیمِ که خیلی پررنگ لبمو خیلی خواستنی کرده
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبالبخند اینه ارو به طرف شادی گرفتم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-مرسی اجی
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irشادی بالبخند سرتکون داد
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irگوشیمو روشن کردمو لب زدم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-لیلا وشادی اماده اید چندتا عکس خوشگل بگیریم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irهردوشون لبخند زدن وسرشو به معنی مثبت تکون دادن
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irچندتا عکس باژستای مختلف گرفتیم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irدست لیلاروگرفتمو ازجام بلندشدم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمامان بهمون نگاه کردو گفت
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-کجامیرید
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-میریم چندتا عکس بگیریم بیایم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-زیاد دورنشید
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-چشممممم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irدست لیلاروگرفتمو باهم به سمت راست باغ که خیلی جای دنجی برای عکس گرفتن بود رفتیم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irچندتا ژست گرفتمو لیلا ازم عکس گرفت منم چندتا عکس باژستایی که لیلا دوست داشت گرفتم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irچندتا عکس دونفره باهم گرفتیم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irخواستیم برگردیم سرجامون که باصدای سوت جیغ دست لیلا روگرفتم به طرف ورودی باغ رفتیم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبادیدن کیوان تو کت شلوار مشکی براق باپیرهن سفید لبخند رولبم نشست زنش لباس عروس دکلته بازی تنش کرده بود ارایشوشنیونش بهش میومد واقعا هردوتاشون بهم میومدن
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبالبخند براشون دست میزدم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irلیلام مثل من خوشحال براشون دست میزد بلاخره عروس داماد سرجاشون نشستن
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irدست لیلا روگرفتمو به طرف عروس داماد رفتیم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبالبخند لب زدم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-سلام تبریک میگم خوشبخت شید
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irهردوشون لبخندزدنو تشکرکردن
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-ببخشید اگه اشکال نداره چندتا عکس بامنو لیلا بگیرید
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irکیوان باخنده گفت
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-چه اشکالی بیاین عکس بگیریم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irچندتا عکس من با عروس داماد گرفتم بعدلیلا کنارشون ایستاد ومن ازشون عکس گرفتم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبعدمنو لیلا باهم ایستادیم وباعروس داماد عکس گرفتیم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irباخوشی لب زدم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-مرسی فعلا بااجازه
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irهردو لبخند زدنو ما به طرف مامان شادی رفتیم سرجامون نشستیم که شادی توگوشم گفت
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-شایلی شالتو سرت کن
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبااخم بهش نگاه کردم لب زدم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-چرا
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-چون عروسی توباغِ مختلطه
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-خب که چی من همینکه وارد باغ شدم شالمو دادم به مامان شادی یه شبه همیشه که نیست
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irشادی بااخم سرتکون داد چیزی نگفت
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبلاخره خواننده شروع کرد به خوندن
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاهنگای شاد
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irباپخش شدن اهنگ دومی که اهنگ ماجراشهاب تیام بود دست شادی ولیلارو گرفتم وبلندشدیم هرسه تا
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irباهم به طرف پیست رقص رفتیم رقصم به لطف کلیپای تمرینی اینستا خیلی خوب بود تند تند وباریتم بدنمو تکون میدادم و میرقصیدم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبعد چنددقیقه اهنگ بعدی اهنگ لجبازسحر پسرام وارد پیست رقص شدن
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irشادی از پیست بیرون رفت ولی من و لیلا موندیم وباریتم اهنگ بدنامونو تکون میدادیم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irرقص نور صدای سوت جیغ دست مهمونا اهنگ بندری که پخش شد همه ارو به شوق اورد رقصمونو تند کردیم دخترپسرا با خوشحالی مشغول شدن
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاونقدر رقصیدیم که پاهام به ذوق ذوق افتاد بلاخره نوبت رقص عروس داماد شد
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irعروس خانوم با اهنگ چی داری تواون نگات محسن ابراهیم زاده مشغول رقص شد بعد رقص عروس داماد بااعلام صرف شام نشستیم سرجاهامون
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irخدمتکارادیس برنج ساده و باقالی پلو رومیز گذاشتن دیس جوجه کباب و مرغ هم همینطور
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irیکم برنج وبا 4تیکه جوجه برداشتم مشغول خوردن شدم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبعد یه رب غذامو کامل خوردم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبه صندلیم تکیه دادمو به روبه روم که مردا نشسته بودن نگاه کردم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irدور هرمیز پسرای جوونی نشسته بودن
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irیکیشون جلیقه توسی با پیرهن سفید تنش بود موهاش خرمایی بود صورت گرد وچشمای تیله ای داشت ابروهای حالت دار ولبای گوشتی
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاندامی که نشون میداد باشگاه میره همسنو سال مهراد بود
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irزوم کرده بود رومن
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمنم واسه اینکه فکرنکنه هول شدم زل زدم توچشماش مثل خودش!!!!!!
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irازرونرفت که هیچ لبخندی هم بهم زد
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاخمام رفت توهم پسره پررو خجالتم نمیکشه بااخم چشم ازش گرفتم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irباصدای لیلا به خودم اومدم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبهش نگاه کردمو لب زدم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-جانم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-اون پسره خیلی وقته داره بهت نگاه میکنه توحواست نبود
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاخمام رفت توهم بااخم لب زدم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-دقیقا از کی تاحالا
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-از وقتی که ازپیست رقص فاصله گرفتیم نشستیم همش بهت نگاه میکنه
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irدندونامو روهم ساییدم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-غلط کرده پسره پررو
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-ولش کن شایلی بهش نگاه نکن میترسم دایی مهراد ببینه
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irلرز توبدنم نشست
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irنکنه مهراد دیده باشه این پسره بهم نگاه میکنه وااااای نکنه فک کنه من بهش نخ دادم خاک برسرت شایلی اون اصلا براش مهم نیست توچیکارمیکنی نگران نباش
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبااین فکریکم اروم شدم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irدوباره صدای موزیک بالارفت دخترپسرارفتن وسط به پیست رقص خیره شدم بادیدن مهراد که باکیوان میرقصید تودلم قربون صدقه ش رفتم بغضم گرفت چرا منو دوست نداره
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبطری نوشابه امو برداشتمو درشو بازکردم یه قُلپ از نوشابه خوردم بغضم ازبین رفت به لیلا اشاره کردم ازجاش بلند شه دلم میخواست برقصم انگار لج کرده بودم اما باکی ؟خودمم نمیدونستم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irلیلا مطیع ازجاش بلند شد خواستیم به طرف پیست رقص که دخترایی جوون بااهنگ ای جان سحر میخوندن ومیرقصیدن که شادی صدام کرد
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-شایلی کجا
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-معلومه میریم یکم برقصیم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-بسه خیلی رقصیدید
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-شادی میشه بدونم چرا نمیذاری بریم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irشادی اخم کرد وبا ناراحتی جواب داد
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-باشه برید
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمنم دست لیلارومحکم گرفتم وارد پیست رقص شدیم اهنگ اوج گرفتو منو لیلا باریتم اهنگ بدنامون تکون میدادیم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irدلم یکم شیطنت میخواست واسه همین رفتم طرفم خواننده
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبایکم خجالت وهول شدن لب زدم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-اگه امکانش هست حناازاندی وپخش کنید
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irخواننده لبخند چندشی زدباسراشاره کرد باشه
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irازش فاصله گرفتمو رفتم سمت لیلا که همون لحظه اهنگ اندی پخش شد باشادی دست لیلاروگرفتم باهم شروع کردیم به رقصیدن منم هرچند لحظه یه بار بشکن میزدم و به رقصم ادامه میدادم یهو اهنگ شادی عماد پخش شدوسوت وجیغ دخترا همه جارو گرفت رقصمون وتند شد بعد چندلحظه پسرام اومدن وسط وباهم شروع کردن به رقصیدن
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمریم
۳۱ ساله 00من لب میزنم: رمان چرتی که تحمل فقط ۴۵ صحفه شو داشتم. اگه آنلاین دیدید حذفش کنید اگه کتابشو دیدید بندازید تو اشغالی البته با این افتضاحی که بوده بعیده اجازه ی چاپ داشته باشه.
۱ هفته پیشآرزو
۲۲ ساله 00رمان بسیار عالی و پر محتوا بود فقط دیگه ننویس که وقت ما و خودت بیخود تلف نشه. مرسی اه
۴ هفته پیششیوا
۲۸ ساله 00اسم رمان رو میبینی فکر میکنی چه شاهکاری باشه. یعنی من اونی که به تو گفت دستی تو نویسندگی داری دنبالش برو رو زنده میخام. 🤮🤮🤮
۱ ماه پیشفریبا
۳۰ ساله 00۱۲۰صحفه از رمان رو خوندم و امیدوار بودم خوب پیش بره ولی افتضاحترین رمانی بود که دیدم. فقط وقتم رو تلف کردم. نصف رمان تکرار متن آهنگ طلیسچی و... بود. جمله ی لب زدم که به جای (گفتم)به شدت رو اعصاب بود
۱ ماه پیشارزو
۲۶ ساله 01عالی وپر غصه بود
۲ ماه پیشنوشین
00آخرش گو شد که😕
۲ ماه پیشفاطمه باباگلی
۲۳ ساله 00دلم برای شایلی خیییلی سوخت
۲ ماه پیشنیایش
۱۸ ساله 00این رمان آخرش این طور تموم نمیشه وشما باید بری توگوگل بزنی رمان ترنم عشق و ادامه این رمان برات بالا میاد
۴ ماه پیشپرستو
۵۵ ساله 00رمان خیلی ساده بود نیاز به ذکر جزئیات آرایش و... نبود و نویسنده ظاهرا فراموش میکرد چی نوشته یهو اواخر داستان یه پدر و مادر هیولا ساخت
۵ ماه پیشیاسی
۱۸ ساله 00فصل دوم ندارع؟؟؟؟؟
۵ ماه پیشنگین
۲۶ ساله 00پارت هاش همش تکراری بود همش گریه واهنگ اخرشم بی معنی تموم شد.
۵ ماه پیشزی زی
00دختره سر راهی بود ایا؟😐
۶ ماه پیشالینا
۱۵ ساله 00رمان خوب و آموزنده ای بود که آخر عشق یه طرفه عذاب و تمام😞
۷ ماه پیشعلی
00سلام برای من داستان خوبی بود فقط ادامه داره یا نه دوست دارم اینهمه غم تبدیل به شادی بشه
۷ ماه پیش
سارا
۱۹ ساله 00فقط مشوقت رو زنده میخام