قسمتی از متن : بادیدنش مثل همیشه ضربان قلبم بالا رفت اما اون مثل همیشه خشک وسرد مثل یخ بهم نگاه گذرایی انداخت و بدون اینکه حتی بخواد اخم کنه خیلی سرد لب زد -سلام خوبی شایلی ازلحن سردش لرز خفیفی توتنم نشست قلب بی قرارم خودشو به درودیوارمیکوبید خیلی دوست داشتم بهش بگم سلام عشقم ولی بادیدن چشمای یخیش بغض دوباره توگلوم جاخوش کردباصدایی که سعی میکردم نلرزه جواب دادم

ژانر : عاشقانه، اجتماعی

تخمین مدت زمان مطالعه : ۵ ساعت و ۲۰ دقیقه

مطالعه آنلاین نجوای عشق
نویسنده : فاطمه بامداد

ژانر : #عاشقانه #اجتماعی

خلاصه:

قسمتی از متن : بادیدنش مثل همیشه ضربان قلبم بالا رفت اما اون مثل همیشه خشک وسرد مثل یخ بهم نگاه گذرایی انداخت و بدون اینکه حتی بخواد اخم کنه خیلی سرد لب زد

-سلام خوبی شایلی

ازلحن سردش لرز خفیفی توتنم نشست قلب بی قرارم خودشو به درودیوارمیکوبید خیلی دوست داشتم بهش بگم سلام عشقم ولی بادیدن چشمای یخیش بغض دوباره توگلوم جاخوش کردباصدایی که سعی میکردم نلرزه جواب دادم

بادیدنش مثل همیشه ضربان قلبم بالا رفت اما اون مثل همیشه خشک وسرد مثل یخ بهم نگاه گذرایی انداخت و بدون اینکه حتی بخواد اخم کنه خیلی سرد لب زد

-سلام خوبی شایلی

ازلحن سردش لرز خفیفی توتنم نشست قلب بی قرارم خودشو به درودیوارمیکوبید خیلی دوست داشتم بهش بگم سلام عشقم ولی بادیدن چشمای یخیش بغض دوباره توگلوم جاخوش کردباصدایی که سعی میکردم نلرزه جواب دادم

-سلام پسرعمو رسیدن بخیر

سرشو به معنی ممنون بالاپایین کردوبدون اینکه نگاه دیگه ای بهم بندازه ازکنارم رد شد بغض توگلوم قصد داشت رسوام کنه باصدای خنده وشادی برگشتم به طرف صدا بادیدن زن عمو که مهراد وبغل کرده بود وپشت سرهم گونه شو غرق بوسه میکرد باحسرت نگاهش کردم زن عمو به جای منم بوسش کن

بلاخره زن عمو دل ازش کند مهراد به سمت خواهرش زهرا رفت

زهرا هم بغلش کردوبازحسرت تو دلم بهم دهن کجی کرد پیشونی مهراد وبوسه زد از خودش جداکرد مهراد به سمت خواهرزاده ش لیلا رفت ومحکم بغلش کرد دلم طاقت نیاورد وبالاخره یه قطره اشک از چشمم روگونه م ریخت سریع بادست پاکش کردم که پیش چشمای بقیه رسوانشم اما انگار دیرشده بود مثل همیشه شادی فهمید

باچشم بهم اشاره کرد برم پیشش به اجبار به طرفش رفتم دستمو گرفتو منو داخل یکی ازاتاقای خونه مامانجون برد

دروبست منو به دربسته چسبوندوبااخم نگام کرد

منم اخم کردم دلم نمیخواست خواهرم چیزی ازدردام بدونه ولی فایده نداشت چون شادی همه چیو میدونست

با صدای عصبانیش سرمو اوردم بالا توصورتش زل زدم

-شایلی توچه مرگته تاکی میخوای به این بچه بازیات ادامه بدی

اخمام از این حرفش رفت تو هم بابغضی که این چندسال همیشه کنارمه دادارومی زدم وکوبیدم رو قلبم

-کدوم بچه بازی شادی تو به این عشق میگی بچه بازی

بادیدن پوزخند رولب شادی اشکام رو گونه م چکید

-عشق بازتَوَهم زدی شایلی توبه این بچه بازی میگی عشق واقعا که بچه ای شایلی توفقط۱۷سالته ها

اشکام باشدت بیشتری روگونم میریخت

-شادی یعنی چون ۱۷سالمه عشقم عشق نیست

-شایلی اخه مگه عقلتو ازدست دادی تو

میدونی مهراد چندسال ازت بزرگتره؟۹سال چیزی نیست که بگی بیخیال ازهمه مهمتر تو که میدونی رابطه ماباخونواده عمو اینا چجوریه چرا شایلی انقدر بیخیالی

-شادی من فقط خودمهراد برام مهمه نه بقیه

-شایلی چرانمیخوای قبول کنی اون دوست نداره

بااین حرف شادی قلبم تیرکشید واقعیت مثل پتک روسرم فرود اومد شادی راست میگفت مهراد منو دوست نداره این مهم ترین دلیل واسه احمقانه بودن این عشق

دستمو رودهنم گذاشتم سرخوردم پشت درنشستم سرمو روپاهام گذاشتمو ازته دلم زار زدم که یه دفعه توبغل کسی رفتم بوی عطر شادی باعث شد بیشترهق هق کنم

-شایلی میدونم سخته ولی توباید بتونی این حسوازبین ببری میدونی اگه مامان بفهمه سکته میکنه نیدونی اگه بابا بفهمه یه بهونه دستش میاد که دیگه نذاره مابیایم شمال شایلی توکه همه اینارومیدونی سعی کن این حسو ازبین ببری شایلی توروخدا قسم کاری نکن که نشه جمعش کرد

ازبغلش بیردن اومدم با چشمای خیس بهش نگاه کردم شادی دقیقا برعکس من بود چشمای درشت قهوه ای با ابروهای هشتی داشت بینی قلمیو متناسب صورتش پوست سفیدی داشت صورت کشیده وتوپر موژه های بلند لبای قلوه ای داشت موهای مواج وبلند تا پایین شونه هاش به رنگ خرمایی اندام لاغروروفرمی داشت قدش هم ۱۶۰بود

امامن یه دختر تپل بودم باقد۱۶۶موهای فر که تا زیر باسنم بود کاملا مشکی بود چشمای درشت مشکی ابرو مشکی صورت گرد باپوست برنزه بینی کوچولو گوشتی که به صورتم خیلی میومد لبای گوشتی کوچولو

دستی روصورتم کشیدم اشکامو پاک کردم به شادی نگاه کردم

-شادی برو بیرون منم یه چنددقیقه دیگه میام

-باشه؛ شایلییادت باشه چی بهت گفتم

ازجام بلندشدم شادی ازاتاق خارج شد

بارفتن شادی به طرف اینه رفتم به خودم تواینه نگاه کردم چشمام قرمز شده بود بغض دوباره مهمون گلوم شد دستمال کاغذی برداشتمو صورتموپاک کردم به رف کیف ارایشم رفتم کرم پودرمو به صورت زدم خط چشم کلفتودنباله داری پشت چشمام کشیدم یه رژ قرمز اتیشی به لبام زدم به تونیک قرمز توتنم خیلی میومد یکم ازعطر خوشبوم به تنم زدم کلیپسو ازموهام جداکردم برسو برداشتمو به ارومی موهامو برس کشیدم موهای پر،و فرم یکم سخت بودشونه کردنش ولی من عاشق موهام بودم موهامو به صورت چتری توصورتم ریختم بعد بقیه شو کامل باکلیپس جمع کردم یه شال مشکی نازک روسرم گذاشتم

به خودم نگاه کردم ازقرمزی چشمام خیلی کم شده بود گوشی A70 برداشتمو از اتاق زدم بیرون

بادیدن زهرا لیلا که کنارش نشسته بود خواهر مهراد که کنارهم نشسته بودن وزن عموکه کنارمهرادنشسته بود وعموکه بالبخند با مهراد صحبت میکرد لبخند تلخی زدم

مامان وشادی هم کنار مهراد نشسته بودن

رفتم طرف لیلا

لیلا بادیدنم لبخند بزرگی زد

دستشو گرفتم وباهم دراتاقوبازکردیم وروایوون نشستیم

لیلامشت ارومی به بازوم زد

-چه به خودشم رسیده

سعی کردم شیطون شم

-یکم ارایش که چیزی نیست

-شایلی این الان یکمه

-ایششش حالا یکم بیشتر چیه نترس اون دایی پرروت ناراحت نمیشه

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-بازتوبادایی من شوخی کردی

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

اخم الکی روصورتم نشوندم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-اگه دایی توعه چیه من میشه احیاناً

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-اومم خب پسرعموت

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-خب پس لطفا زراضافه نزن لیلا جون

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-خخ باشه بیخیال اون حالا

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-اره بابا بیخیال اون

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-راستی شایلی فردا شب عروسی کیوانه همین همسایه روبه رومون وازاین مهم تر دوست دایی مهراد

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-اهوم میدونم فردا ماهم میریم عروسی کیوان مارم دعوت کرده

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-اهوم دایی به خاطر همین زودتر اومد

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-اهان ؛خب حالا چی میخوای بپوشی

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

- یه تونیک صورتی گرفتم یه کمربند طلایی داره اکلیلی موهامم میخوام بازبذارم ؛توچی میخوای بپوشی؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-اوممم خوبه مبارکه منم لباسم یه سارافون مشکی یه پاپیون قرمز بزرگ وسطش داره بازیرسارافونی توری مشکی با جوراب شلواری مشکی کیف وکفش مشکی ورنی

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-مبارکه فردا زودتر میام باهام اماده شیم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-باشه منتظرتم راستی لیلا میای یکم فردا دای جونتو اذیت کنیم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-خخ دیوونه باشه من پایه م

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-ایول

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

باصدای مامان ازجامون بلندشدیم ورفتیم داخل

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

میخواستن سفره شامو بچینن

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

منو لیلا هم وارد اشپزخونه شدیم وکمک کردیم سفره اروچیدیم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

منو لیلا کنارهم نشستیم بادیدن غذا حالم گرفته شد

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

اخه فسنجونم شدغذا

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

ایششش لعنت به این شانس

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

با ناراحتی یکم برنج برای خودم ریختم ترجیح میدم برنج خالی بخورم تااین خورشت بدمزه ارو

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

بادیدن کوکو سیب زمینی ذوق کردم یه مقدار کوکو سیب زمینی برای خودم برداشتمو مشغول خوردن شدم که بااحساس سنگینی نگاهی سرمو اوردم بالا بادیدن چشمای درشت مشکی مهراد غذا پرید توگلوم لیلا برام اب ریخت وبهم داد یه نفس همه ابو خوردم سرمو انداختم پایین لعنت بهت فاطمه معلوم نیست چجوری غذا خوردی که اینجوری بهت زل زده بود

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

دوباره بغض توگلوم نشست

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

اشتهام کورشد

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

بااخمای درهم لب زدم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-دستت دردنکنه زن عمو خیلی خوشمزه بود

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-نوش جونت ولی توکه چیزی نخوردی

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-مرسی سیرشدم بااجازه

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

از جام بلندشدم ظرف غذامو برداشتمو وارد اشپزخونه شدم ظرف غذامو شستم وازاشپزخونه زدم بیرون رفتم روایوون نشستم گوشیمو ازجیب تونیکم دراوردم روشنش کردم رفتم تو موسیقی اهنگ مهراب وپلی کردم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

صدای مهراب ارامش تووجودم تزریق کرد

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

یه روزی میاد که دیگه خیلی دیره

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

روی تخت اسم مهرابو نوشتن

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

بالای تخت وایمیستویو دستامو میگیری

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

درگوشم میگی کجا میری عشقم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

دلت چجوری میومد توهرجمعی بودیم میگی فلانی به مانمیخوره امروز جواب ازمایشو دیدم خبرداری توسرعشقت توموره نشد نشدکه بشه خیلی وقتاخیلی چیزا خب نمیشه بعضی وقتا ادما میشکنه دلاشون دقیقا شبیه سنگ توی شیشه گفتم بودم بهت ولی کوگوش شنوا ریه هامو خالی کردن الوده شد هوا خداحافظ اخرین امیدزیرخاک خداحافظ روهمه دردای من دوا

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

برگردبه خونه برگرد به دلم مریض احوالم کم مونده برم دلم برگرد به رویام برگرد به خوابم چشمامو میبندم تاابدمیخوابم خداحافظ خونه خدافظ عشقم خداحافظ موضوع شب نوشتم خداحافظ مامان خداحافظ بابا خداحافظ دردونه خدا چی میگیری واسش چی میگیره واست بگذرازم بروباخیال راحت چی میپوشی واسش چی میپوشه واست وعده ما بمونه روز قیامت خنده هامو دوست داشت دیگه نمیخندم گریه هامو دوست داشت گریه نمیکنم بغضامودوست داشت بغض نمیکنم نفرین به عشقت نفرین به خودم امشب شب وداع عشق من خداحافظ نه دلت موندی بود گفته بود فال حافظ حلقمم دستت بمونه واسه یادگاری درده باگریه تیغوروی رگات بذاری نترس خاطراتمونو باخودم اوردم دیگه هیچی تورومثه من عذاب نمیده دیگه هیشکی مثه من واسه توغیرتی نمیشه این دل پاره پاره چه روزایی کشیده دیگه نیستم که بهت نامردی بکنم دیگه نیستم که واست لالایی بخونم دیگه نیستم موهاتو شونه بکشما دیگه نیست بهت بگم دردونه خودم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

باصدای لیلا اهنگو قطع کردم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

ایش بازداری مهراب گوش میدی

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-صداش خیلی ارومم میکنه

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-خاک توسرت

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-خخخ بیخیال لیلابیاپاشو بریم پیش بقیه

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

همینکه بالیلا واردخونه شدیم مامانش زهرا لیلارومجبورکرد بره تواشپزخونه وظرفارو بشوره منم بالیلا وارد اشپزخونه شدم لیلامشغول شستن ظرفاشد منم شروع کردم به حرف زدن

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-اخ که فردا چه اتیشی بسوزونیم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-شایلی توکه میدونی دایی چقدرغیرتیه یه وقت بدنشه برامون

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-نترس بابا اون به مادوتا چیکارداره

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

حرف زدبهش میگم سرت تو کار خودت باشه بااین حرفم هردومو زدیم زیرخنده وبلندبلند خندیدیم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-خداخفه ت نکنه شایلی خیلی دیوونه ای

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-قربون لیلا خل خودم میگم لیلا

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-جونم شایلی

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-بیاامشب اینجابمون باهم تویه اتاق بخوابیم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-بعداونوقت خاله زیبا رو چیکارمیکنی

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-هووف چرااین خاله تم ازدواج نمیکنه ماراحت شیم ایششششششششش

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-کی این گوشت تلخومیگیره شایلی

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

دوباره خنده امون بلند شد

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

باصدایی که رگه های خنده توش مجو میزد لب زدم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-اون بامن حریف زبون من نمیشه من مثل تو نیستم هر زری بزنه جوابشو ندم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-ایولللللللللللللللللللل

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-مخلص شوما

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

بعدیه ساعت شستن ظرفاتموم شد دست لیلاروگرفتمو باهم وارد دورهمی خونوادگیمون شدیم رفتم کنار زهرا مامان لیلا نشستم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-زهراجوننننننننن

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

بالبخندنگام کرد

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-جانم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-میشه امشب لیلا اینجا بمونه

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

مثل همیشه زیبا خواهرکچیکه زهرا پریدوسط

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-نه زهرا ببرش خونه

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

بااخم وعصبانیت برگشتم طرف زیبا

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-من ازتواجازه گرفتم ایا

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-من میگم حق نداره اینجا بمونه

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-هه اونوقت ببخشید شما مادرلیلایی یاپدرش؟هوم کدومش

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-خاله شم میگم نبایدبمونه

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-خوبه میدونی خاله شی واینکه اینم بدون درحد خاله نظر بده واسه خواهرزاده ت نه بیشتر

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

برگشتم طرف زهرا

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-زهراجون خواهش میکنم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

زهراسعی میکرد نخنده ولی معلوم بود خیلی خنده ش گرفته

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-خیل خب بمونه ولی شلوغ نکنیدا

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-مرسی

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

رفتم کنارمامان نشستم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-مامانی

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-چیه شایلی

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-ایششش یه بارشد بگی جانم شایلی

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-شایلی حوصله ندارما

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-...........

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-میخواستم بگم امشب منو لیلا تواتاق کنارهم میخوابیم شماکنارمامان جون باباجون بخوابید

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-باشه شایلی سروصدانکنیدا

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-خیل خب

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

خواستم چیزی بگم که باصدای بابای لیلا که تازه اومده بود ازجام بلندشدم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-سلام خسته نباشید

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-سلام سلامت باشی

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

به زهرااشاره کرد

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-زهرا لیلا اماده شید بریم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-باشه محسن

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

زهرامانتوشو پوشید

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-لیلاپاشودیگه دختر

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-محسن لیلاامشب اینجامیمونه

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-خیل خب

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

زهراومحسن رفتن

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

منو لیلا بهم نگاه کردیم و بشکن زدیم خنده همه به جززیبا بلند شد

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

دست لیلاروگرفتم وباهم وارد اتاق شدیم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

دوتا تشک دوتا بالشت وپتوکنارهم پهن کردم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

رفتم طرف کیفم هنزفریمو برداشتم وصل کردم به گوشیم روتشک درازکشیدم لیلاهم کنارم درازکشید

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

یکی از گوشیای هنزفری دادم دست لیلاویکیوخودم توگوشم گذاشتم کنارهم درازکشیدیم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

اهنگ ماکان بند پلی کردم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

وقتی حالم بدبود خیلی چیزاداشتم کمبود هیچکسیم دورم نبود دستمو گرفتی چه زود وقتی همه پسم زدن شروع کردم قدم زدن توخلوت خودم بودم میخواستم بگیری جونمو گفتم خداخودت بیادستتوبذارروشونه هام اروم بشم چرااینجورین باهم این ادمای توی شهرانقده پس زدن منو تاازهمشون دوربشم مثه اب زلال بودم کاری کردن تیره بشم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

خداخودت بیادستتوبذارروشونه هام اروم بشم چرااینجورین باهم این ادمای توی شهر انقده پس زدن منو تاازهمه شون دوربشم مثه اب زلال بودم کاری کردن تیره بشم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

دست لیلارو تودستم گرفتم به اشکام اجازه ازادشدن دادم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

روشونه هام غمه خستم من ازهمه کاشکی یه باربیای نوازشم کنی بغل بگیرمت حتی توتنهایی قبل من اونجایی بازم مرام توکه منو تنهام نمیذاری

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

خداخودت بیادستتوبذارروشونه هام اروم بشم چرااینجورین باهام این ادمای توی شهرانقده پس زدن منو تاازهمشون دوربشم مثه اب زلال بودم کاری کردن تیره بشم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

اشکام بالشتو خیس کردن

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

لیلا تکونم داد بهش نگاه کردم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-شایلی شب بخیر

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-شبت بخیر اجی

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

هنزفری بهم دادو خودش پشت کردوخوابید منم گوشیموخاموش کردم وچشمامو بستم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

باصدای داد مهراد بیدارشدم و شوکه سرجام نشستم بادیدن جای خالی لیلا فهمیدم خیلی خوابیدم داد دوم مهراد باعث شد جیغ خفیفی بکشم با عصبانیت لب زدم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-کوفت درد مرگ الاغ معلوم نیست چشه همش داد میزنه اه اه

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

با حال داغون گوشیمو برداشتم روشنش کردم بادیدن ساعت برق ازچشمام پریدساعت 1:30

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

اووووو چقدر خوابیدم ایشششش ازجام بلند شدم باعصبانیت تشکاروجمع کردم بعد پتو دراخر بالشتاروسرجاش گذاشتم شالمو برداشتمو بی حوصله سرکردم ازاتاق زدم بیرون بادیدن همه خونواده مامان شادی مامانجون وباباجون زن عمو وعمو ،زیبا زهرا ومحسن شوهرش

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

بیحال لب زدم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-سلام به همگی

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

همه باخوشرویی جوابمو دادن

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

باداد مهراد مثل مجسمه سرجام وایستادم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-لیلاا بدوو دیگه اتو کن باید برم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

پوزخند رولبم نشست

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

بیخیال رفتم طرف دستشویی که ته سالن بود

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

وارد دستشویی شدم بعدانجام کارای مربوطه شروع کردم به مسواک زدن به خودمو خونوادم فکر کردم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

من شایلی بهادری تویه خونواده چهارنفری زندگی میکنم مامانم مریم امیری خونه دار وبابام بهزاد بهادری سراشپز وخواهر عزیزم شادی بهادری که 5سال ازم بزرگتره باهم زندگی میکنیم وضع مالیمون معمولیه

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

خونواده بابامامان تو شمال زندگی میکنن اصالتا شمالین وتویه روستای خوش اب وهوا زندگی میکنن بابام به خاطر یه دعوا دیگه خونه پدری مامان نمیاد ولی به مااجازه میده بیایم رابطه ما باخونواده بابا زیاد خوب نیست به جز عمو واکثرا خونه مامانجونیم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

یه خاله مهربون دارم که سه تا بچه داره که همشون ازمنو شادی بزرگترن دوتاشون ازدواج کرده ولی اخریش هنوز مجرده

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

بچه اولی خاله پسری به اسم کاوه س

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

بعدی دختری به اسم کاملیا واخری دختری به کاترینه

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

عاشق هرسه تاشونم چون خیلی مهربونن

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

دایی بامامانجون اینا زندگی میکنه

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

بلاخره مسواک زدنم تموم شد کلیپسمو برداشتم موهامو دوباره محکم جمع کردمو باکلیپس محکم کردم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

از دستشویی خارج شدمورفتم داخل خونه

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

بادیدن لیلا که غرمیزد لبخند زدم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-چیه لیلا بازکه داری غرمیزنی

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-سه ساعته دارم لباس اتو میکنم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-اخییی عب نداره

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-ایشششش

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-کوفت بیشعور

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-خودتی

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-راستی لباساتو مامانت اورد برات

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-اهوم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-بعد نهار بریم سرکارامون

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-خیل خب

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

رفتم طرف اشپزخونه وکمک کردم تا سفره غداتو؛هال چیده شد

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

اوممم به به زرشک پلو

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

یکم برای خودم غذاکشیدمو مشغول خوردن شدم بعد خوردن غذا به اجبار ظرفای نهاروشستم از اشپزخونه اومدم بیرون بادیدن ساعت شوکه شدم ساعت یه رب به چهار بود سریع رفتم طرف لیلا

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-لیلا میای یکم بریم توحیاط قدم بزنیم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-اهوم موافقم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

دستشو گرفتم ازخونه زدیم بیرون ازپله ها پایین رفتیم دمپایی مشکی انگشتیمو پوشیدم لیلا هم دمپایی هاشو پوشید وباهم راه افتادیم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-لیلا

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-جونم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-بیا باهم اهنگ بخونیم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-باشه

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

از هرجا ردمیشم همش حرف توعه ولی ازترس ابروم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

من اصلانمیارم بروم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

منکه بدتنگه دلم انگاراصلانمیتونه ولی تورونمیدونه

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

خودت ببین چیکارکردی توبامن یادگاریات هنوزکنج اتاقن

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

برگرد پارودل دیوونه خستم نذار برگرد واسه من ساده توبازی درنیار برگرد مثه توکی بادلم بدکرد

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

همینجوربلندبلند اهنگو میخوندیم که باصدای عصبی مهراد سرجامون میخکوب شدیم اومد روبه رومون

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-خجالت نمیکشی لیلا صدات تااون ور مغازه میومد

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

لیلا بغض کرده بود

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

اخمام رفت توهم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-حالا مگه چه اشکالی داره

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

جوری بهم نگاه کرد که منم بغضم گرفت ولی سعی کردم پنهونش کنم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-اشکالش اونجاست که همه تومغازه داشتن به صدای شماگوش میکردن

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-خب که چی

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-من کاری باتوندارم طرف حسابم لیلاست

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

باشنیدن این حرفش قلبم درد گرفت وبغضم بزرگترشد اخمامو کشیدم توهم برای اینکه بغضم رسوام نکنه از لیلا جداشدم قدمامو تندکردم شروع کردم به خوندن اهنگ محسن یاحقی

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

سپردمت به اون که تو کنارش اسوده تری

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

سخته تحملش ولی نمونده راه بهتری

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

سپردمت به اون که من میمردم ازحسادتش اون اولین عشق تو بود میرم تاباشه اخرش دوسش داری میفهممت خودم دچاردردتم خودم دلیل ترید دستای سرد سردتم سپردمت به اخرین لحظه افسردگیا به لحظه ای که بی من اون گوش میکنه به قصه هات

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

وقتی به خودم اومدم هوا کم کم روبه تاریکی بود بادووخودمو به خونه رسوندم وارد خونه شدم بادیدن صورت خیس لیلا دوییدم طرفش

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-لیلا چی شده

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

بابغض نگام کرد

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-هیچی بعدا برات میگم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-پس بدوو بریم اماده شیم ساعت ودیدی چنده ؟ساعت7شب

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-باشه بریم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

وارد اتاق شدیم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

لباسامو از توچمدون برداشتم اول سِت مشکی لباس زیرمو پوشیدم بعد جوراب شلواری ضخیم مشکیمو پام کردم نوبت زیرسارافونی توریم شد تنم کردم زیپ سارافون مشکیمو بازکردمو پوشیدم لب زدم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-لیلا زیپمو ببند

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-باشه اجی

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

سریع زیپ لباسمو بست بالبخند برگشتم طرفش بادیدنش لبخند رولبم نشست یه تونیک حریراکلیلی که استینش گیپور بود ورو کمرش کمربند ظریف طلایی بسته شده بود باجوراب شلواری رنگ پا به صورتش خیره شدم لیلا پوست صورتش سبزه بود باچشمای درشت عسلی وموژه های کوتاه ابروهای حالت دار صورت پری داشت ولبای قلوه ای تقریبا بزرگ وخوشگل قدش 170بود موهاش خرمایی کاملا لَخت که تا زیربازوهاش بود بالبخند رفتم سمتش باناز گفتم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-لیلا میشه کل موهامو اتو بکشی

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

بالبخندسرشو به معنی مثبت تکون داد

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

نشستم روصندلی جلو اینه لیلا اتوموی مخصوصمو به برق زد بابرس مشغول شونه کردن موهام شد بعد اینکه کاملا گره های موهامو باز کرد بااتو مشغول اتو کردن موهای بلند وفرم شد بعد 45دقیقه بلاخره اتو کشیدن موهام تموم شدموهام لَخت لَخت شده بود سریع تافتو از میز ارایش برداشتو به موهام تافت زد که همون حالت بمونه به موهام نگاه کردم حالا که صاف شده بود تا زانوم میرسید به موهام نگاه کردمو لبخند رولبم نشست

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

به لیلا نگاه کردم که ماتم گرفته بود زدم روشونه ش

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

اخم کرد ولب زد

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-چته چرامیزنی

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-بشین تا موهاتو درست کنم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

سرتکون دادونشست اول همه موهاشو برس کشیدم بعد دستگاه ویف وزدم به برق وموهاشو ویف کردم به موهاش نگاه کردم حالا تا پایین شونش بود وخیلی خوشگل شده بود

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

لب زدم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-خوشت میاد یانه

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-عالیه

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

تافتو برداشتمو به موهاش مقدارلازم تافت زدم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

خب حالا وقت ارایشه لیلا بشین ارایشتم انجام بدم بعد برو

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-باشه فقط شایلی ملایم باشه که دایی گیر نده

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

بااوردن اسم مهراد اخمام رفت توهم سرمو به معنی باشه تکون دادم وکرم پودرمو برداشتم مقدارلازم روصورتش زدم بعد باپد پنک کیکم خوب روصورتش پخش کردم بعد خط چشم ظریفی پشت چشماش وداخل چشماش کشیدم ریمل ساده امو به موژه هاش کشیدم گونه کمرنگ صورتی به گونه هاش کشیدم رژ مات مایع گلبهیمو برداشتم و به لباش کشیدم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

واقعا خوشگل شده بود لب زدم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-خوشت میاد یانه

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

بادیدن خودش لبخندبزرگی نشست رولبش

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

باذق جیغ خفیفی کشید

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-وایی شایلی عاشقتم عالی شدم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

باخنده سرتکون دادم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-خب حالا پاشو خودمم ارایش کنم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

سریع ازجاش بلند شد رفتم روصندلی نشستم کرم پودروخوب روصورتم پخش کردم خط چشم کلفت ودنباله داری پشت چشمام کشیدم وخط چشم ظریفی داخل چشمام کشیدم ریمل اکلیلیمو حسابی توموژه هام خالی کردم گونه اجری کمرنگمو به گونه هام کشیدم به رژای داخل کیف ارایشم نگاه انداختم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

رژ لب مات مایع 24ساعته اکلیلیمو برداشتم به لبام کشیدم خیلی بهم میومد رژ ودباره به لبام کشیدم رنگش جیغ تر شد ولی من راضی نشدم یه باردیگه رژو رولبم کشیدم حالا خوب شد پررنگ و خوشگل واقعا به

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

واقعا بهم میومد به خودم نگاه کردم یکم ازموهام به صورت چتری روصورتم ریخته بودم بقیه اش ازادنه دورم رها بود بالبخند به خودم نگاه کردم عالی شدم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

عطرمو برداشتم باهاش دوش گرفتم برگشتم طرف لیلا که مشغول لاک زدن ناخوناش بود

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

لب زدم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-لیلاچطورشدم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

سرشواورد بالا بادیدنم چشماش گردشد

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

بعدچندلحطه لب زد

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-خیلی ناز شدی شایلی

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

خنده ای از لذت سردادمو رفتم سمت ناخون مصنوعی های مانیکور شده م که بالاک زرشکی اکلیلی خیلی خوشگل شده بود بادقت همه ارو به ناخونام چسبوندن بعداینکه ازمحکم شدنشون مطمئن شدم انگشتر نقره امو که ساده ساده بود توانگشت دست چپم جای حلقه انداختم سرویس ظریف بدلمو که خیلی ظریف بود انداختم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

خب من اماده ام

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

شال حریرمشکیمو خیلی ازاد روموهام انداختم لیلام مانتوشو تنش کرد وشالشو سرش کرد گوشیمو دستم گرفتمو ازاتاق بیرون رفتیم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

بادیدن شادی که جلوی موهاشو صاف کرده بود وبقیه ارو دم اسبی بسته بود وکت شلوارفیروزه ای خوش دوخت توتنش عالی شده بود وارایش کمرنگ ودخترونه ای روصورتش بود لبخند زدم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

مامان مثل همیشه کت شلوار خوش دوخت کارشده مجلسی تنش کرده بود وروسریشو لبنانی بسته بود بادیدن من لبخند زد وگفت

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-شایلی خیلی خوشگلی شدی

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

لبخندرولبم بزرگترشد

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-مرسی

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

شادی هم حرف مامانو تایید کرد من لبخند زدم بهش چشمک زدم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

بادیدن زهرا مامان لیلا که مانتو بلند سورمه ای تنش بود وکمی ارایش کرده بود لبخندزدم ولی بادیدن زیبا بااون ارایش غلیظ که اصلا بهش نمیومدنتونستم جلوی خودمو بگیرمو زدم زیرخنده

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

کل موهاشو فرریز کرده بود ورژ بنفش جیغی رولبش بود که اصلا بهش نمیومد پیرهن استین سرب کرمی رنگ پرزرق وبرقش تو ذوق میزد

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

زیبا عصبی ازخندیدن من باحرص لب زد

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-چته چرامیخندی

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

منم خنده امو جمع وجورکردم وباپوزخند نگاش کردم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-هیچی به تونخندیدم جوک شنیدم خنده م گرفت

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

لیلاریز ریز میخندید وزیبا چون چیزی نداشت که ثابت کنه به اون خندیدم عصبی ازکنارم رد شد

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

با،بازشدن درودیدنش خون توتنم خشک شد

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

کت شلوار سورمه ای کارشد باپیرهن سفید وپاپیون مشک خیلی بههش میومد

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

موهای لَخت مشکیشو حالت دار کوتاه کرده بود باژل کج بالا داده بود صورتشو شیش تیغ کرده بود به صورتش نگاه کردم پوست سفید وصورت کشیده وپر چشمای بزرگ مشکی وابروهای پهنو حالت دار مشکیش موژه های بلند ش بد دل میبرد لبای گوشتی مردونش جذابیتشو بیشترمیکرد هیکل روفرم وتوپرش باقد188فوق العاده ش کرده بود بااخم نگاه سردی بهم کرد

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

بغض دوباره مهمون گلوم شد

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

باصدای جذاب وگیراش لب زد

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-اگه اماده اید برید اژانس منتظره

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

همه سرتکون دادیم ازخونه زدیم بیرون

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

کفشای پاشنه7سانتی ورنیمکی که پاپیون مشکی بزرگی روش داشت پام کردم ازپله ها پایین رفتم لیلاکفشای مخمل 5سانتیشو پاش کرد

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

همه اماده بودیم منو لیلا و شادی عقب ماشین پراید آژانس نشستیم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

زهرا وزیبا تو ماشین پژو405محسن نشستن

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

مامان ادرس باغی که عروسی برگزارمیشد وبه راننده داد

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

ماشین توسکوت حرکت کرد

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

بعد یه رب به باغ بزرگ و چراغونی رسیدیم سریع ازماشین پیاده شدم بعدمن لیلاوشادی ومامان بعد حساب کردن کرایه ماشین پیاده شد بالبخند وارد باغ شدیم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

میزای گرد که صندلی قرمز مخمل دورش چیده شده بود به حجله مدل ال سفید نگاه کردم هنوز عروس داماد نیومده بودن رفتیم جلو که بلاخره مامان داماد مارودیدواومدسمتمون پیرهن ماکسی اکلیلی تنش بود روسریش کمی ازموهاش مشخص بود ارایش کمی روصورتش بود

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

بالبخند شروع کرد به خوش اماد گویی

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-سلام خیلی خوش اومدید انشالا عروسی شایلی وشادی جان

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

مامان لبخندزد

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-مرسی انشالا خوشبخت شن

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-مرسی بفرمایید بشینید

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

به طرف میز گوشه ای که خوب میشد ناظر عروس داماد بود نشستیم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

بانشستنمون به شادی نگاه کردم ولب زدم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-شادی

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

برگشت طرفم بالبخند جواب داد

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-جانم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-اینه اتو بده

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

سرشو تکون داد واینه اشو ازکیفش دراورد بهم داد

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

تواینه به خودم نگاه کردم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

خب همه چی مرتب بود ارایشمو خیلی دوست داشتم خط چشم کلفتم چشمامو پاچه گیرمیکرد ریمل اکلیلی موژهامو بلندترنشون میداد گونه های کمرنگ اجری گونه هامو برجسته ترنشون میداد

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

بیشترین چیزی که تو ارایشم می پسندیدم رژ مات مایع واکلیلی زرشکیمِ که خیلی پررنگ لبمو خیلی خواستنی کرده

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

بالبخند اینه ارو به طرف شادی گرفتم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-مرسی اجی

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

شادی بالبخند سرتکون داد

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

گوشیمو روشن کردمو لب زدم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-لیلا وشادی اماده اید چندتا عکس خوشگل بگیریم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

هردوشون لبخند زدن وسرشو به معنی مثبت تکون دادن

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

چندتا عکس باژستای مختلف گرفتیم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

دست لیلاروگرفتمو ازجام بلندشدم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

مامان بهمون نگاه کردو گفت

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-کجامیرید

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-میریم چندتا عکس بگیریم بیایم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-زیاد دورنشید

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-چشممممم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

دست لیلاروگرفتمو باهم به سمت راست باغ که خیلی جای دنجی برای عکس گرفتن بود رفتیم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

چندتا ژست گرفتمو لیلا ازم عکس گرفت منم چندتا عکس باژستایی که لیلا دوست داشت گرفتم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

چندتا عکس دونفره باهم گرفتیم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

خواستیم برگردیم سرجامون که باصدای سوت جیغ دست لیلا روگرفتم به طرف ورودی باغ رفتیم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

بادیدن کیوان تو کت شلوار مشکی براق باپیرهن سفید لبخند رولبم نشست زنش لباس عروس دکلته بازی تنش کرده بود ارایشوشنیونش بهش میومد واقعا هردوتاشون بهم میومدن

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

بالبخند براشون دست میزدم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

لیلام مثل من خوشحال براشون دست میزد بلاخره عروس داماد سرجاشون نشستن

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

دست لیلا روگرفتمو به طرف عروس داماد رفتیم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

بالبخند لب زدم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-سلام تبریک میگم خوشبخت شید

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

هردوشون لبخندزدنو تشکرکردن

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-ببخشید اگه اشکال نداره چندتا عکس بامنو لیلا بگیرید

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

کیوان باخنده گفت

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-چه اشکالی بیاین عکس بگیریم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

چندتا عکس من با عروس داماد گرفتم بعدلیلا کنارشون ایستاد ومن ازشون عکس گرفتم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

بعدمنو لیلا باهم ایستادیم وباعروس داماد عکس گرفتیم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

باخوشی لب زدم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-مرسی فعلا بااجازه

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

هردو لبخند زدنو ما به طرف مامان شادی رفتیم سرجامون نشستیم که شادی توگوشم گفت

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-شایلی شالتو سرت کن

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

بااخم بهش نگاه کردم لب زدم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-چرا

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-چون عروسی توباغِ مختلطه

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-خب که چی من همینکه وارد باغ شدم شالمو دادم به مامان شادی یه شبه همیشه که نیست

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

شادی بااخم سرتکون داد چیزی نگفت

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

بلاخره خواننده شروع کرد به خوندن

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

اهنگای شاد

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

باپخش شدن اهنگ دومی که اهنگ ماجراشهاب تیام بود دست شادی ولیلارو گرفتم وبلندشدیم هرسه تا

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

باهم به طرف پیست رقص رفتیم رقصم به لطف کلیپای تمرینی اینستا خیلی خوب بود تند تند وباریتم بدنمو تکون میدادم و میرقصیدم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

بعد چنددقیقه اهنگ بعدی اهنگ لجبازسحر پسرام وارد پیست رقص شدن

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

شادی از پیست بیرون رفت ولی من و لیلا موندیم وباریتم اهنگ بدنامونو تکون میدادیم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

رقص نور صدای سوت جیغ دست مهمونا اهنگ بندری که پخش شد همه ارو به شوق اورد رقصمونو تند کردیم دخترپسرا با خوشحالی مشغول شدن

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

اونقدر رقصیدیم که پاهام به ذوق ذوق افتاد بلاخره نوبت رقص عروس داماد شد

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

عروس خانوم با اهنگ چی داری تواون نگات محسن ابراهیم زاده مشغول رقص شد بعد رقص عروس داماد بااعلام صرف شام نشستیم سرجاهامون

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

خدمتکارادیس برنج ساده و باقالی پلو رومیز گذاشتن دیس جوجه کباب و مرغ هم همینطور

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

یکم برنج وبا 4تیکه جوجه برداشتم مشغول خوردن شدم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

بعد یه رب غذامو کامل خوردم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

به صندلیم تکیه دادمو به روبه روم که مردا نشسته بودن نگاه کردم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

دور هرمیز پسرای جوونی نشسته بودن

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

یکیشون جلیقه توسی با پیرهن سفید تنش بود موهاش خرمایی بود صورت گرد وچشمای تیله ای داشت ابروهای حالت دار ولبای گوشتی

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

اندامی که نشون میداد باشگاه میره همسنو سال مهراد بود

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

زوم کرده بود رومن

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

منم واسه اینکه فکرنکنه هول شدم زل زدم توچشماش مثل خودش!!!!!!

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

ازرونرفت که هیچ لبخندی هم بهم زد

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

اخمام رفت توهم پسره پررو خجالتم نمیکشه بااخم چشم ازش گرفتم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

باصدای لیلا به خودم اومدم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

بهش نگاه کردمو لب زدم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-جانم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-اون پسره خیلی وقته داره بهت نگاه میکنه توحواست نبود

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

اخمام رفت توهم بااخم لب زدم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-دقیقا از کی تاحالا

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-از وقتی که ازپیست رقص فاصله گرفتیم نشستیم همش بهت نگاه میکنه

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

دندونامو روهم ساییدم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-غلط کرده پسره پررو

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-ولش کن شایلی بهش نگاه نکن میترسم دایی مهراد ببینه

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

لرز توبدنم نشست

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

نکنه مهراد دیده باشه این پسره بهم نگاه میکنه وااااای نکنه فک کنه من بهش نخ دادم خاک برسرت شایلی اون اصلا براش مهم نیست توچیکارمیکنی نگران نباش

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

بااین فکریکم اروم شدم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

دوباره صدای موزیک بالارفت دخترپسرارفتن وسط به پیست رقص خیره شدم بادیدن مهراد که باکیوان میرقصید تودلم قربون صدقه ش رفتم بغضم گرفت چرا منو دوست نداره

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

بطری نوشابه امو برداشتمو درشو بازکردم یه قُلپ از نوشابه خوردم بغضم ازبین رفت به لیلا اشاره کردم ازجاش بلند شه دلم میخواست برقصم انگار لج کرده بودم اما باکی ؟خودمم نمیدونستم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

لیلا مطیع ازجاش بلند شد خواستیم به طرف پیست رقص که دخترایی جوون بااهنگ ای جان سحر میخوندن ومیرقصیدن که شادی صدام کرد

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-شایلی کجا

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-معلومه میریم یکم برقصیم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-بسه خیلی رقصیدید

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-شادی میشه بدونم چرا نمیذاری بریم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

شادی اخم کرد وبا ناراحتی جواب داد

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-باشه برید

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

منم دست لیلارومحکم گرفتم وارد پیست رقص شدیم اهنگ اوج گرفتو منو لیلا باریتم اهنگ بدنامون تکون میدادیم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

دلم یکم شیطنت میخواست واسه همین رفتم طرفم خواننده

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

بایکم خجالت وهول شدن لب زدم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-اگه امکانش هست حناازاندی وپخش کنید

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

خواننده لبخند چندشی زدباسراشاره کرد باشه

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

ازش فاصله گرفتمو رفتم سمت لیلا که همون لحظه اهنگ اندی پخش شد باشادی دست لیلاروگرفتم باهم شروع کردیم به رقصیدن منم هرچند لحظه یه بار بشکن میزدم و به رقصم ادامه میدادم یهو اهنگ شادی عماد پخش شدوسوت وجیغ دخترا همه جارو گرفت رقصمون وتند شد بعد چندلحظه پسرام اومدن وسط وباهم شروع کردن به رقصیدن

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir
شما به این رمان چه امتیازی میدهید؟
نظر خود را ارسال کنید
آخرین نظرات ارسال شده
  • سارا

    ۱۹ ساله 00

    فقط مشوقت رو زنده میخام

    ۶ روز پیش
  • مریم

    ۳۱ ساله 00

    من لب میزنم: رمان چرتی که تحمل فقط ۴۵ صحفه شو داشتم. اگه آنلاین دیدید حذفش کنید اگه کتابشو دیدید بندازید تو اشغالی البته با این افتضاحی که بوده بعیده اجازه ی چاپ داشته باشه.

    ۱ هفته پیش
  • آرزو

    ۲۲ ساله 00

    رمان بسیار عالی و پر محتوا بود فقط دیگه ننویس که وقت ما و خودت بیخود تلف نشه. مرسی اه

    ۴ هفته پیش
  • شیوا

    ۲۸ ساله 00

    اسم رمان رو میبینی فکر میکنی چه شاهکاری باشه. یعنی من اونی که به تو گفت دستی تو نویسندگی داری دنبالش برو رو زنده میخام. 🤮🤮🤮

    ۱ ماه پیش
  • فریبا

    ۳۰ ساله 00

    ۱۲۰صحفه از رمان رو خوندم و امیدوار بودم خوب پیش بره ولی افتضاحترین رمانی بود که دیدم. فقط وقتم رو تلف کردم. نصف رمان تکرار متن آهنگ طلیسچی و... بود. جمله ی لب زدم که به جای (گفتم)به شدت رو اعصاب بود

    ۱ ماه پیش
  • ارزو

    ۲۶ ساله 01

    عالی وپر غصه بود

    ۲ ماه پیش
  • نوشین

    00

    آخرش گو شد که😕

    ۲ ماه پیش
  • فاطمه باباگلی

    ۲۳ ساله 00

    دلم برای شایلی خیییلی سوخت

    ۲ ماه پیش
  • نیایش

    ۱۸ ساله 00

    این رمان آخرش این طور تموم نمیشه وشما باید بری توگوگل بزنی رمان ترنم عشق و ادامه این رمان برات بالا میاد

    ۴ ماه پیش
  • پرستو

    ۵۵ ساله 00

    رمان خیلی ساده بود نیاز به ذکر جزئیات آرایش و... نبود و نویسنده ظاهرا فراموش میکرد چی نوشته یهو اواخر داستان یه پدر و مادر هیولا ساخت

    ۵ ماه پیش
  • یاسی

    ۱۸ ساله 00

    فصل دوم ندارع؟؟؟؟؟

    ۵ ماه پیش
  • نگین

    ۲۶ ساله 00

    پارت هاش همش تکراری بود همش گریه واهنگ اخرشم بی معنی تموم شد.

    ۵ ماه پیش
  • زی زی

    00

    دختره سر راهی بود ایا؟😐

    ۶ ماه پیش
  • الینا

    ۱۵ ساله 00

    رمان خوب و آموزنده ای بود که آخر عشق یه طرفه عذاب و تمام😞

    ۷ ماه پیش
  • علی

    00

    سلام برای من داستان خوبی بود فقط ادامه داره یا نه دوست دارم اینهمه غم تبدیل به شادی بشه

    ۷ ماه پیش
نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.