رمان دختر بد پسر بدتر به قلم مرجان فریدی، مهشید قرایی مقدم
نیاز دختر خودساخته و جوونیه که اگرچه سختی زیادی رو در گذشته مبهمش تجربه کرده. اما هیچوقت خم نشده و درهم نشکسته؛ تنها بد شده و با بدی زندگی میکنه. کل زندگیش بر پایهی دروغ ساخته شده و با گول زدن و گناه و هرچه که نادرسته احساس خوبی داره!.
ژانر : عاشقانه
تخمین مدت زمان مطالعه : ۱۲ ساعت و ۲۱ دقیقه
قصه تلخيست.
در قصه ها دختر ها پاک اند و معصوم و فريب خورده!
در قصه ها آدم ها مهربانند و ساده!
من هم آدم همين قصه ام.آما انسانيتم مرده است.
قلب دارم،اما يخ زده است.
دخترم و زيبا ام و شيشه اي.
اما دخترم و پليدم و پر از خورد شيشه اي که برنده است.
من دختر بد اين قصه ام و گمان مي کردم هميشه پيروز ميدانم.
اما تو آمدي.تو ثابت کردي گرچه من بدم!
اما تو بد تري!
من دختر بد شدم و تو پسر بد تر.
هرچند که تا پايان اين قصه پيچ و تاب زيادي خورديم.
اما نه من باختم و نه تو.
چون اگر چه هميشه خوبي و پاکي پيروز مي شود.
اما من و تو ام در اين ميدان برنده شديم.
من با بد بودنم تو را پيروز شدم.
تو با بد تر بودنت قصه را فتح کردي.
اين بد و بد تر کنار هم چه قصه اي که رقمنمي زند!
به قلممرجان فريدي.
.
خلاصه:
نياز دختري خود ساخته و جوونيه که اگر چه سختي زيادي رو در گذشته مبهمش تجربه کرده.اما هيچ وقت خمنشده. در همنشکسته!
تنها بد شده و با بدي زندگي مي کنه.
کل زندگيش بر پايه دروغ ساخته شده و با گول زدن و گناه و هرچه که نادرسته احساس خوبي داره.
اما آيا هميشه قراره نياز پيروز شه؟
قراره هميشه دل سنگ و بي احساس بمونه؟
با وجود يه پسر خيلي بد تر از نياز!
من که اين طور فکر نمي کنم!
به قلم مشترک:مرجان فريدي
مهشيد قرايي مقدم.
اشکامو پاک کردمو با هق هق شروع کردم به تعريف کردن ماجرا :
_ پار...پارسال دقيقا همين موقع بود که اومد و گفت ديگه من و نمي خواد و عروسي رو به هم زد.
به اينجا ک رسيدم هق هقم اوج گرفتو باعث شد که پسره هل بشه و دست پاچه گفت:
-آروم باش دريا. بايد باهاش کنار بياي اما آخه چرا امروز رفتي مهمونيش؟ نگاه کن الان چجوري شدي انقدرم که ماشالا خورديش.
سعي کردم بيشتر تو نقشم فرو برم
جيغي کشيدمو گفتم :
-آروم باشم؟ چطور آروم باشم ها؟ چطور؟
و دستام و روي صورتم گذاشتم بلند بلند به گريه کردنم ادامه دادم و بين گريه هام گفتم که من و برسونه خونه و آدرسو بهش دادم اونم بدون اينکه چيزي بگه به سمت خونه روند.
_ دريا رسيديم
باصداي پسره چشمام رو باز کردم و با صداي خفه اي گفتم ممنون و به سمت عقب برگشتم تا کيفم رو که وقتي سوار شده بودم اونجا گذاشته بودمو بردارم و وقتي که صورتمو برگردوندم کارتي رو جلوي صورتم ديدم.
_ اين چيه؟
چشماي قهوه ايش و تو تاريکي بهم دوخت و گفت:
_ شمارمه خواستم اگه ميشه بيشتر باهم اشنا بشيم
لبخندي زدمو کارت روگرفتم و تنها به خدافظي اکتفا کردمو از ماشين پياده شدم و به سمت در قهوه اي رنگ به راه افتادم اونم تکبوقي زد و رفت وقتي دور شد از جلوي در کنار اومدمو اشکامو پاک کردم و دستمو داخل کيف کردم و کيف پولو برداشتمو همونطور که به سمت سر خيابون ميرفتم تا يه تاکسي بگيرمو برم خونه داخل کيفو وارسي کردم سيصد تومن پول خب خوبه ، با ديدن اسمش روي کارت مليش شروع کردم به بلند بلند خنديدن که باعث شد همه کسايي که تو پياده رو بودن به سمتم برگردن و چپ چپ نگام کنن اما من بي اهميت بهشون به خنديدنم ادامه دادم اخه اسمش به قيافه تي تيشش اصلا نميومد اون پسر با اونموهاي سيخ سيخ که خيلي مدل قديمي بود و لباس زردو شلوار سفيد کجا ، اسم اردشير با اين ابهت کجا!
بقيه کيف پول و نگاه کردم چيز بدرد بخوري نداشت پول هارو برداشتم و کيف پول هم همونجا پرت کردم و لبخند زنون دستم رو جلوي تاکسي زرد رنگ تکون دادم
در خونه رو با کليد باز کردم و در حالي که مي خنديدم گفتم
يه درصد فکر کن اسم من دريا باشه
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبا خنده خودم و رو کاناپه بنفش رنگ خونه ولو کردم و در حالي که به زور سعي مي کردم دکمه هاي مانتوم و باز کنم بلند بلند خوندم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir- امشب شب مهتابه.حبيبم رو مي خوام حبيبم اگر خوابه، اميرم رو مي خوام،اميرم اگر نيستش ...سعيدم رو مي خوام!
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irشل و ول و منگ در حالي که از دسته هاي مبل گرفته بودم خودم و به توالت رسوندم .
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irصورتم و به زور با اب يخ شستم و در حالي که با خودم اروم اروم زمزمه مي کردم گفتم:
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir- پسره ي کودن،اخه،دختري که نصفه شب مست و پاتيله.واسه چي بهش اعتماد مي کني؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاز دستشويي ک بيرون اومدم يه راست به سمت اتاق رفتم و خودم و پرت کردم رو تخت خوابم وچشمام و بستم .ميدونستم سگ مستم و قرار نيست زود خوابم ببره!
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irفکر مي کنم به فردا.مخم اون قدر هنگه که فکر نکنم بتونم اهنگ بسازم!
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irچشمام و مي بندم و سعي مي کنم بخوابم و زمزمه وار زير لب ميگم:
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir- اينم يه شب سگي ديگه
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبا صداي زنگ چشمام و باز کردم.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irگيج و گنگ به اطراف نگاه کردم سرم درد مي کرد که بخاطر زياده رويم تو خوردن الکل بود ، بي حوصله و به زور پتو رو از روم کنار زدم و آروم آروم به سمت پذيرايي حرکت کردم .
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irموهام و با دست چنگ زدم رو به بالا و رفتم سمت در وردوي.هرکي پشت در بود انگار دست بردار نبود!
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irتا درو باز کردم روهام خودشو پرت کرد داخل و با حرص گفت:
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir- باز سگ مست کردي که خوابيدي تا اين موقع!
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبا اخم گفتم:
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-تو هم باز دخالت کردي؟اصلا اين جا چي کار داري؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irروهام کلافه داد زد:
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-هي نرو رو موخ من نياز! يکي از اونايي که تيغش زدي اومده بود دم رستوران.کم مونده بود رستوران و رو سرمون خراب کنه شانس اورديم رئيس نبود وگرنه بيچاره شده بوديم!
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبي حوصله نگاهش کردم و تاپ زرشکيم و از رو شکمم کشيدم پايين که آخرم رفت بالا و نافم با پيرسينگ قلب شکلش ديده شد.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irتوجهي به روهام نکردم و رفتم تو آشپزخونه و قهوه سازو روشن کردم.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irروهام پشتم اومد و گفت:
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir- تو چرا اينطوري آخه!من بهت ميگم تا اخراج شدنت چيزي نمونده تو برا من ميري قهوه درست کني؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبا پوزخند گفتم:
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir- اوني که تيغش زده بودم نگفت چرا اينجوري دو درش کردم!
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irکلافه و عصبي گفت:
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-نه!
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irپوزخندم عمق گرفت.رفتم جلوي روهام ايستادم و گفتم:
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir- حقش بود ..اصلاحق همشونه ، درضمن من کارم و از دست نميدم اگرم از دست بدم..
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irچشمکي بهش زدم و ادامه دادم:
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir- راه هاي کسب درامد رو خوب بلدم..
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irروهام ناراحت بهم خيره شد و گفت:
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir- باشه ديگه تو کارات دخالت نمي کنم.هر کار دوست داري بکن!
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبه سمت در رفت و از خونه خارج شد.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irدر حالي که زيرلب زمزمه مي کردم خوندم:
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir- تو چرا..نيستي پيشم...وقتي ميدوني ازت من ...سير نميشم!
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irتو چرا دستاشو ميگيري...وقتي مي دوني باهاش نمي موني!
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irلبخندي زدم و گفتم:
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irايول شعرش قشنگ ميشه زود دفترچه مخصوصم و از تو کشوي پاتختي برداشتم و در حالي که به سمت اشپزخونه مي رفتم شعر و نوشتم رو کاغذ تا يادم نره.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irقهوه که اماده شد نشستم رو مبل و در حالي که سرم و مالش مي دادم شروع کردم به هورت کشيدن قهوه اينطوري بيشتر مي چسبيد!
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاز حموم اومدم بيرون و بدون اينکه موهام و خشک کنم حوله قرمزم و دورم پيچيدم و در حالي که به سمت کيفم روي ميز مي رفتم و زيپش رو باز مي کردم به ساعت نگاه کردم .
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irنيم ساعت وقت داشتم.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبسته سيگارم و از تو کيفم بيرون کشيدم و يه دونه درآوردم و با فندک صورتي و نگين دارم روشنش کردم.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irدر حالي که از سيگار کام مي گرفتم به سمت اتاقم رفتم .
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irو در کمد و باز کردم .کمد پر از لباساي رنگارنگ و شيک بود به لطف بي اف افاي رنگارنگم خوب مي پوشيدم و خوب مي گذروندم.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irشلوار جين مشکيم و به همراه پيرهن چارخونه قرمز مشکيم که تقريبا يک وجب و نيم بالاي زانو بود رو از توي کمد برداشتم و شال مشکي رنگم و هم به زور پيدا کردم و رو تخت انداختم.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبه سمت اسپيکرم رو پاتختي رفتم و اهنگ مورد علاقم از انريکه پخش شد.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irدرحالي که با آهنگ ميرقصيدم لباسام پوشيدم و بعد به سمت ميز آرايشم رفتم و رژ لب قهوه اي رنگمو از بين انبوه رژ هاي رنگاوارنگم برداشتم و روي لبهام کشيدم نيازي ب آرايش نبود چون جاي خاصي قرار نبود برم نگاهي ديگه به آينه انداختم و بعد از اينکه فهميدم مشکلي نيست سوئيچ رو برداشتم و از خونه خارج شدم.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irدرحالي ک به موتورم نزديک مي شدم گفتم:
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_ چطوري عروسک؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irسوار ميشم و کلاه کاسکت مشکي رنگم رو هم روي سرم ميزارم و بعد پوشيدن دستکشام گاز مي دمو به سمت رستوران حرکت ميکنم و بعد تقريبا ده مين دير کردن ب رستوران ميرسم موتورو پارک ميکنمو به طرف در پشتي ميرم و وقتي وارد ميشم درحالي ک کلاهم و روي ميز ميزارم ميگم:
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_ سلام به همگي سفارش چيه؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irروهام بدون توجه بهم.سه بسته غذا رو گذاشت تو صندوقش و صندوق رو به دست گرفت و از کنارم رد شد برگشتم ديدم که رفت سمت موتورش و صندوق و پشت موتور گذاشت و حرکت کرد و رفت.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاخمام رفت تو هم.همين مونده بود که باهام قهر کنه!
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irياسمن با ديدنم لبخند گنده اي زد و گفت:
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir- واي بلاخره اومدي!
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irلبخندي زدم و گفتم:
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir- نچ ، هنوز در حال اومدنم نرسيدم.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irياسمن دست کش هاي ظرف شويي رو در اورد و خواست بدوئه سمتم که سلطان گفت:
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir- آشپزخونست يا مهد کودک؟خانوم آرام باز اومديد جو و به هم زديد.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبا اخم به آشپز پير و بي اعصاب رستوران زل زدم و زير لب گفتم:
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir- کي بميري راحت شم؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irياسمن ريز خنديد و رفت سمت سه تا پلاستيک که توش غذا بود رو به دستم داد و گفت:
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir- بدو نياز.الان رئيس مياد ميبينه سفارش ها مونده داغ مي کنه!البته که نمي دونم چرا به تو کار نداره و اخراجت نمي کنه!
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irراست مي گفت.خودمم نمي دونستم چرا رئيس اخراجم نمي کنه. مي دونستم زن و بچه داره و سرش تو لاک تودشه يعني دلش هوايي نشده.پس واسه چي هوام و داره!
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irدر حالي که از رستوران خارج مي شدم گفتم:
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir- داغشم.دوست دارم!
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irخنديدم و ياسمنم خنديد.صندوق و برداشتم و به صندلي عقب موتور وصلش کردم و غذا هارو گذاشتم داخلش.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irسوار موتور شدم و خواستم را بيافتم که ياسمن دوييد سمتم و داد زد:
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir- بيا ادرس و بگير نياز.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irآدرسا رو ازش گرفتم و گازو گرفتم و رفتم سمت خونه اولين کسي که سفارش داده.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irنزديک رستوران بود و اين کارم و راحت تر مي کرد.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبه در بزرگ خونه خيره شدم و پوفي کردم و رفتم زنگ در و زدم.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irصداي زني از ايفون پيچيد:
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir- با کي کار داريد
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir- از رستوران مخصوص اومدم.سفارش داشتيد؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irزن - بله الان ميام
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبي حوصله به بدنه موتور تکيه دادم بعد دو مين يه زن قد بلند در حالي که رو صورتش ماسک زيبايي گذاشته بود درو باز کرد .
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irخندم گرفت صورت سبزش و چشماي ژاپنيش به همچين خونه اي تو زعفرانيه نميومد!
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irغذا هارو گرفتم سمتش که لبخندي زد و گرفتشون و پول وگرفت سمتم.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irپول و گرفتم گذاشتم تو کولم و بعدش دو تراول گرفت سمتم و گفت:
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir- اينم انعام!
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irازش گرفتم و گفتم:
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir- باي!
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irزن با تعجب نگاهم مي کرد شايد توقع داشت از انعامش ذوق مرگ شم! يا کلي قربون صدقه صورت ماسکيش برم! سوار موتور شدم و در مقابل نگاه خيرش به سمت مقصد بعدي حرکت کردم.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir***
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبه ساعت نگاه کردم و کليد رو تو قفل در چرخوندم دقيق دوازده شب بود.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irوارد خونه شدم و کفشام و در اوردم و گوشه اي پرت کردم و شالم رو از سرم برداشتم و با خستگي بازوهامو ماساژ دادم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبرقاي سالن و روشن کردم که باديدن فرد رو به روم و ميز پر از غذا هاي رنگا رنگ جلوم .اخمام رفت تو هم.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir- تو خونه من چي کار داري؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبا عجله بلند شد و گفت:
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir- نياز عزيزم به حرفام گوش بده من...
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irداد زدم:
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir- برا من ، من من نکن از خونه من بکن بيرون!
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irزد زير گريه و گفت:
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir- دخترم باهام اين کار و نکن!
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبه النگو هاي پهن و گردنبند بزرگ طلاش نگاه کردم ، به موهاي رنگ شدش ، به ابرو هاي تتو کردش ، به لباساي گرون و دماغ عمليش!
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irپوزخندي زدم و رفتم جلوش و گفتم:
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-دختر؟! زنيکه تو مگه دخترم داري! اصلا من دختر نيستم!
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبا حيرت نگاهم کرد و دستش و برد بالا و کوبيد تو صورتم.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irسرم و فوري بلند کردم و گفتم:
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-گمشو از خونم بيرون!
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبا گريه گفت:
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_ من اومدم برات غذا درست کردم .برات کادو خريدم .تا رابطمون و درست کنم بعد ببين تو چي کار کردي!
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irابروهام و به هم گره زدم و گفتم:
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir- غذا؟کادو؟رابطه!
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irزدم زير خنده و بين خنده با تمسخر گفتم:
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-که رابطه!
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبا حيرت نگاهم مي کرد که يهو خيز بر داشتم سمت ميز و رو ميزي و به چنگ گرفتم و با شدت کشيدمش که کل ظرفا و غذا ها به شدت ريختن رو زمين و صداي بدي و توليد کردن .
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبا چشماي خوش رنگ و غرق اشکش نگاهم کرد و داد زدم:
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir- اين غذا هارو مي گفتي؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irدوييدم سمت کانتر و جعبه کادويي رو برداشتم و کوبيدمش رو زمين و در حالي که لگدش مي کردم داد زدم؛
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir- اين کادو رو مي گفتي؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irرفتم جلوش و در حالي که از خشم سرخ شده بودم با دست به گونم اشاره کردم و داد زدم:
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir- اين رابطه رو ميگي؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبا نگاه خيس و مبهوت زل زده بود بهم که ادامه دادم:
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir- رابطه اي وجود نداره.دختري وجود نداره.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبا بغض گفت:
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir- چه قدر عوض شدي نياز!
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبا پوزخند گفتم:
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_ عوض نشدم.عوضي شدم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبا پوزخند در حالي که به سمت اتاقم مي رفتم گفتم:
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-حتي روحتم خبر نداره چه قدر دختر بدي شدم!
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irوارد اتاق شدم و درو محکم پشت سرم بستم و به سمت گيتارم رفتم همون موقع صداي در اومد که خبر از رفتنش ميداد.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبدون توجه به رفتنش گيتارم و از روي پايه برداشتم و روي تخت نشستم و شروع کردم به کار کردن روي اهنگ جديدي که داشتم ميساختم .
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irديگه بهش هيچ حسي نداشتم.حتي بهش فکرم نمي کردم.اون اسمش از عزيزاي زندگي من خط خورده بود.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاون قدر بيخيالش بودم که بدون توجه به کمر خم و زانوهاي لرزونش اومدم تو اتاق و حالا ام که رفته!
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irيه قسمت از آهنگ بود که هرکار مي کردم درست نمي شد و واقعا رو مخم بود کم اعصابم خورد بود اينم اضافه شد،
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاز جام بلند شدم گيتارو سرجاش گذاشتم اين جا نميشد.تمرين کرد.از اتاق بيرون اومدم و رفتم توي اتاق کارم.يه اتاق داغون و خيلي کوچيک و با سقف نم زده.اما پر از ساز هاي خوشگل که يادگار بابا بود. اتاقي که واقعا بهم حس آرامش مي داد از بچگي عاشق سازو رقص و خلاصه اين چيزا بودم و واقعا هم توي اين دو حرفه استعداد داشتم پنج سازو ميتونستم بزنم.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبه طور حرفه اي. و رقصمم که حرفي توش نيست، ولي متاسفانه نميتونستم هيچ کاري انجام بدم جز اين که براي خوانده هاي زير زميني آهنگ بسازم.تمام اميدم اينه که چندتا اهنگي ک فرستادم قبول کنن تا بتونم از ايران برم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irايران بودنم مساوي بود با هر روز درد کشيدن.مساوي بود با هر روز تحمل قيافه کسايي که دوست داشتم بميرن!
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irسري تکون مي دم و از فکر و خيال ميام بيرون.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irشايد اگر چندين سال پيش بود از سيلي خوردن به دست مادرم عذاب مي کشيدم اما الان فقط به خاطر ديدن قيافش عصبيم.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمادر...چه اسم کليشه اي !
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبه سمت گيتار کارم رفتم برداشتمش و نت هايي ام که نصفه درست کرده بودم رو روي پايه گذاشتم و شروع کردم به درست کردن اشکال هاش.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبا احساس درد توي مچ دستم گيتارو سرجاش گذاشتم به ساعت نگاهي انداختم که با ديدنش هنگ کردم شيش ساعت گذشته بود وساعت پنج صبح رو نشون ميداد مثل هميشه وقتي سر اينکارم اصلا خسته نميشم.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاز سرجام بلند ميشم و ميرم تا يکم قهوه بخورم من که تا الان بيدار بودم ديگه نمي ارزيد که برم بخوابم بعد ازينکه قهوه جوش رو به برق زدم روي مبل خودم و پرت کردم و به سقف زل زدم توي فکر رفتم.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاگر قبولم نمي کردن کل اميدم نا اميد ميشد.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irتموم شدن اميدمم براي زندگي درست مساوي بود با...
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irهمون دختر بدشدن دختري که چند وقته توي وجودم ريشه کرده و هر روز بيشتر از قبل ريشش و محکم تر ميکنه هوفف بيخيالش فردا کلي کار دارم بايد يه سر برم باشگاه و اين نت هارو کامل کنم چون پس فردا وقت تحويلشه شبم که شيفت دارم با روهامم که دعوام شده نميشه بگم بجاي من بره و اين يعني يه شب بيداري ديگه با صداي قهوه جوش از جام بلند شدم و راهي که چند دقيقه پيش طي کرده بودمو برگشتم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irجلويه آينه ايستادم به خودم خيره شدم شلوار لي زاپ دار و پيرهن آبي تيره لي و کلاه مشکي چون با موتور اينور اونور ميرفتم و تا اخر شبم درگير بودم حوصله اينکه مانتو بپوشمو اينارو نداشتم کوله مشکيمو برداشتمو از خونه بيرون زدم و به سمت باشگاه راه افتادم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir****
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irموتورو توي پارکينگ پارم کردم و کلاه کاسکتو از سرم برداشتم و بعد کلاه خودم رو روسرم گذاشتم و به سمت راه پله رفتم هميشه ازين قسمت که بايد اين همه پله رو طي کنم متنفر بودم اما خب کاريشم نميشه کرد مجبورم .
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irنفس نفس زنون جلوي در ايستادم آخه چرا انقدر بالاس طبقه شيشم جاي باشگاه زدنه؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبعد از پنج مين که نفس گرفتم و تونستم عادي نفس بکشم زنگ و زدم و بعد چند ثانيه با قيافه خندون شاداب روبه رو شدم واقعا ک اسمش به رفتارو چهرش ميخورد.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_ سلام نياز خانم چه خبرا؟ تو که مي دوني مسابقه نزديکه و بچه ها ماست! چرا يکي در ميون مياي؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_ برو گمشو اونور از نفس افتادم!
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبا شنيدن لحنم بلند خنديد و گفت؛
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_ منم خوبم منم دلم تنگ شده بود.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_ شاداب يه ليوان آب پرتغال برام بيار تا موقعي که لباسمو عوض مي کنم.و اين قدر حرف نزن!
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_ نياز دارم باهات حرف ميزنم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبدون توجه به شاداب لباس هام و از توي کوله دراوردم يک نيم تنه مشکي با سرهمي آبي موهامو هم از پشت با کش بستم و بعد ب سمت ضبط رفتم و روشنش کردم شادابم وقتي ديد به حرفاش گوش نميدم رفت تا برم آب پرتغال بياره منم شروع کردم به گرم کردن بدنم تا موقعي ک بقيه بچه ها بيان کلا پونزده نفر بوديم ک رقص گروهي کار مي کرديم نه تا پسر و شيش تا دختر الانم داشتيم براي يک مسابقه خيابوني کار مي کرديم که مال يک ماه ديگه بود و اگه ببريم کلي پول گيرمون مياد که اينجوري ميتونم راحت حتي بدون قبولي اون اهنگ ها از ايران برم.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_ بيا کوفت کن.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبا صداي شاداب از فکر بيرون اومدم و ليوان رو ازش گرفتم.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_ دمت گرم.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irهمون موقع صداي زنگ اومد که خبر از اومدن بچه ها مي داد معمولا همشون
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irباهم مي رسيدن.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irجلوي آينه سراسري و بزرگ سالن ايستادم و به پارکتا خيره شدم که صداي جيغ و داد بچه ها اومد که داشتن با ذوق احوال پرسي مي کردن.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبرگشتم سمتشون که يسنا و ستايش و سهيلا دورم جمع شدن و به گرمي باهام احوال پرسي کردن و از اين که تعطيلات عيد کلاس قطع بوده ابراز ناراحتي کردن.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irسهيلا با نيش باز نگاهم کرد و گفت:
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir- امروز چيکار مي کنيم؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبهرام با لبخند گفت:
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-اهنگ جديده انريکه خوبه؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبعد بهم نگاه کرد و با لبخند گفت:
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir- سلام بر دلبر خانوم!
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irپوزخندي مي زنم و بدون اين که حتي ذره اي جلب توجه داشته باشم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبا موهام بازي کردم و لبم و به دندون گرفتم و گفتم:
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir- چطوري مکمل!
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبهرام خنديد و در حالي که با هيجان خاصي بهم زل زده بود گفت:
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir- تو رو ديدم خوب شدم!
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irماني و ياسين و سجادم به سمتم اومدن و باهم دست داديم و به قول روهام الکي مثلا ابراز دلتنگي کرديم.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irچند دقيقه ديگه هم.منتظر شديم و وقتي اکيپ سما و رامين شون اومدن اهنگ و گذاشتيم و من جلوي همه ايستادم.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_ خب.مي خوام کل انرژيتون و بزاريد براي همين الان و اين جايي که هستيد.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irلبخندي زدم و ادامه دادم:
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir- خب.زوج ، زوج کنار هم وايستيد.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irپسرا صدا هاي بامزه اي در اوردن و با هيجان رفتن و کنار دختراشون ايستادن
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبا ريموت دکمه رو زدم و گفتم:
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_ حرکت و اروم اروم ميرم .مرحله به
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمرحله با من بيايد جلو
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irآهنگ که پخش شد دستام و روي هم جلوي صورتم گذاشتم و آوم آروم جاي دستام و عوض کردم .يک بار روشونه يه بار رو گردن
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irچرخ خوردم و يهو رو به عقب خم شدم و وقتي گردنم هم تراز با نيمه ي کمرم شد يهو آهنگ حالت ضرب گرفت.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irآهنگ ريحانا° بود و اون قسمتاي ضربش صداي کوبش ضربان قلب بود .
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irهمون طور که خم بودم مرحله به مرحله حالت شوک وارانه بالا اومدم مثل طپش قلب.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irسر پا که شدم نفسي گرفتم و با ريموت اهنگ و استپ زدم و گفتم:
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir- خب؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irدخترا با هيجان جيغ زدن هر کسي يه چيزي و با جيغ مي گفت:
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir- عاليه!
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir- شروعش خيلي جذب کنندس!
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir- مثل رقاص هاي حرفه اي آمريکايي بودي.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irدست زدم و گفتم:
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir- حواس ها جمع.چيزي به مسابقه نمونده .اول بشيم.کلاس رقصتون معروف مي شه.و پول خوبيم گيرمون مياد خودمونم معروف مي شيم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irپس به جاي حرفاي چرت.اون بدناي رو فرمتون و يه تکوني بديد!
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irسوت زدم و گفتم:
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir- خب دو رديف مي شيم.دخترا همه سمت راست با من حرکت طپش قلب و تمرين
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمي کنن و پسرا هم اون طرف با بهرام
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irکار مي کنيد
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبهرام سري تکون داد و با پسرا که مدام غر ميزدن رفتن اون طرف.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irلبخندي زدم و گفتم:
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_ خب...بامن!..1.2.3.4.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irدست راست رو چپ...چپ رو پا....راست رو گردن..يه چرخش
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir- 321
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-حالاخم شيد.منتظر شيد اهنگ اولين طپش و بزنه..
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irحالا اروم و با قفسه سينتون به خارج ضربه بزنيد ...درسته..
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irکنار ساغر ايستادم و به سينش فشار اوردم و گفتم:
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir- ضربات و زياد کوچيک ميزني بزرگش کن.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irساغر پشت چشمي نازک کرد و گفت:
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبه نظر من که من از تو بهتر ميرم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمن با خونسردي طوري که همه بشنون گفتم:
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir- به نظر منم تو ام چون بالا تنه ات تخته نمي توني ضربه بزني!
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irحس کردم همه ساکت شدن به صورت سرخ شده از خجالت ساغر چشم دوختم و گفتم:
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_ اين جا منو تو نداريم.من من نکن.حالا هم يا برقص يا برو!اين جا جاي پولداراي لوس و احمق نيست.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irساغر با چشماي اشکي نگاهم کرد و دوييد از سالن بيرون همه بهم خيره نگاه مي کردن داد زدم:
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir- دوباره شروع مي کنيم.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir- 4 3 2 1
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبهرام اون طرف من. با سرعت داشت هيپ هاپ تمرين مي کرد کلا ازش خوشم نميومد.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاما خب بچه پولدار بود و خوشگل
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irکه اصل کارم هميناست.اصلا مگه اخلاق و عشقم مهمه!
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمعلومه که نه. خيس عرق شده بودم.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irرو بچه ها داد زدم:
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir- بچه ها تمرين کافيه.بقيش واسه سه شنبه
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irهمه پيشنهادم و رو هوا زدن.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاز کنار پرهام رد شدم و داشتم با بطري ابم اب ميخوردم که جلوم ايستاد بهش نگاه کردم که گفت:
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_ دلم برات تنگ شده بود نياز.خيلي بهت نياز داشتم!
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irپوزخندم و پنهون ميکنم و ميخوام جوابي بدم که ياسين دست ميندازه دور کمرم و در حالي که من و با خنده مي کشونه سمت بچه ها ميگه:
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir- کي پايست بريم دربند؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irتقريبا همه جيغ مي زنن که ما..ما..
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irلبخندي مي زنم و در حالي که سعي دارم از تو بغل ياسين بيام بيرون ميگم:
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_ خونه ي من زعفرانيست تا بيام دير ميشه!
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irدروغ که هناق نيست.هست!؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irپرهام بهارام و هول داد و اومد جلو و گفت:
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-مي رسونيمت!
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irسعي مي کنم ظاهرم و حفظ کنم نبايد بفهمن خونم اون جايي که مي گم نيست.کلا قصدم اين نبود که کلاس بزارم و اينا...
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irنه من براي در اوردن پول بايد هم رنگ مردم تو هر جايي که کار مي کردم مي شدم.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمن وقتي پيک موتوري بودم يه نياز ساده و کوچه بازاري بودم.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irو حالا تو کلاس رقص مختلط تو بالا شهر تهران يه نياز با کلاس و پولدارم!
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irپس بايد مثل خودشون مي بودم تا مثل بقيه باهام رفتار کنن.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irيسنا ناراحت و با لباي آويزون گفت:
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir- اذيت نکن نياز ديگه...بيا بي تو خوش نميگذره.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irلبخند ميزنم و در حالي که با حوله دور گردنم و خشک مي کنم مي گم:
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-گور باباتون...ميام.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irهمه با هم هورا ميکشن.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irپرهام با لبخند جذابي گفت؛
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-پس من ميرسونمت.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبرگشتم سمتش به چشماش زل زدم و گفتم:
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir- پرهام من نگفتم وسيله ندارم!گفتم راه دوره!
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irپرهام گيج چشماي گردوند و با تعجب گفت:
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir- من که جز ماشيناي خودمون تو پارکينگ ماشين ديگه اي هيچ وقت نديدم!
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irلبخندي مي زنم و به چشماي کنجکاو همه زل ميزنم و مي گم:
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir- منم نگفتم ماشين دارم!
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir****
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irدهن همه باز بود و با تعجب به موتور سياه و عروسکم نگاه ميکردن
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبا لبخند کلاه کاسکتم و روسرم گذاشتم و گفتم:
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir- اين شما.اينم عروسک...
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irرفتم سوار موتور شدم و گفتم:
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir- دهناي بازتون و ببنديد به من نميخوره شاخ باشم؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irهمه ميخندن که پرهام با لبخند ميگه:
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir- تو حرف نداري!
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irتوجهي نمي کنم.قانون اول.محل ندادن مساوي با تشنه کردن طرف!
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir- خب من الان ميرم خونه.ساعت هفتم مستقيم ميام دربند.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irهمه کم کم از هيجان و شور و شوق موتور داشتن من ميان بيرون و منم بعد خداحافظي گاز ميدم و به سمت خونه حرکت مي کنم.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irالبته اون جا براي من فقط محل خواب بود و بس.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمن زيادي آواره بودم!
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irجلوي کمد لباسم ايستاده بودم.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبعد از کمي فکر تصميم گرفتم چي بپوشم.نميدونم چرا اون لحظه دوست داشتم خيلي خوشگل کنم.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبرخلاف هميشه که براي هر کاريم يه دليل داشتم قصد داشتم يه شبم که شده براي دل خودم باشم.خوش بگذرونم.خودم باشم!
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irيه شلوار چرم مشکي برداشتم.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبوتاي مخمل سياهم و که يه گرگ نقره اي کنارش داشت و از تو کشو بيرون کشيدم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irکمي فکر کردم و يه بافت خيلي نازک و شل مشکي تنگ برداشتم که فوقش و فوقش شايد به زور قدش نيم وجب زير باسنم مي رسيد.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irهمه لباسارو تن کردم.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irموهام و لخت لخت کردم و محکم بالا بستم که اين کار چشمام و کشيده تر و وحشي تر نشون مي داد.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبعد از يه ارايش تو مايه هاي گريم تنها خط چشمم و پهن کشيدم.و اين چشمام رو جذاب مي کرد
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irنيم دستکشاي چرمم و دستم کردم و لاک تضاد لباسام و زدم.جيگري.رنگ رژ لبم.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irدر اخر شال مشکي رنگم و که کمي فقط کمي به جيگري رنگش ميخورد و سرم کردم .
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irادکلن محبوبم و که مال اخرين دوست پسرم بود و رو خودم خالي کردم.واقعا ادکلنش عالي بود کم کمش يه تومني بايد پولش مي بود اخه اصل بود.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irکافشن کوتاه و چرم مشکي جيگري ام رو تن کردم و بعد برداشتن گوشيم و کليدا از خونه خارج شدم کلا با کيف مخالف بودم و زور زورش شايد کوله بر ميداشتم اما کيف نه!
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irسوار موتورم شدم و کلاه کاسکت مشکيم رو سرم کردم .حس مي کردم تيپم شبيه خواننده هاي راک شده!
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاخه چرم و مشکي بود !
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irهوا خوب بود و فقط باد ميومد ولي بادشم خنک و خوب بود.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irسوار موتور بودن همين چيزايه
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irخوبشه که بهت لذت ميده.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irوقتي رسيدم به سمت همون جايي رفتم که دفعه قبل با بچه ها رفتيم.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبا ديدن بچه ها با لبخند رفتم سمتشون که با ديدن فرد روبه روم چشمام و تو حدقه چرخوندم و سعي کردم بهش توجه نکنم انقدر که ازين بشر متنفر بودم که خدا ميدونه خواستم بدون توجه بهش از کنارش رد بشم که تنه اي بهم زد
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_ چته باز هار شدي؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبه چشماي تيله ايش نگاه کردم.رنگ چشماي باباش بود.و من چه قدر از اين خانواده متنفر بودم.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبا نيشخند گفت:
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_ کيه تورو ببينه و هار نشه؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبدون اينکه بهش توجه کنم و جوابش و بدم به سمت بچه ها رفتمو سلام کردم.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irسنگيني نگاهش و از پشتم حس مي کردم.دربند چه غلطي مي کرد.هر جا من هستم بايد يا خودش يا سر و کله ي پدر احمقش پيدا شه.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irياسين بلند شد و گفت:
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_ چه قدر دير رسيدي ؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_ تا حاضر شدم و از اونجا اومدم طول کشيد ديگه پرواز ک...
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irحرفم با صداي نحس سياوش نصفه موند.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبچه ها امکنجکاو به اين پسر قد بلند و جذاب و رو اعصاب من راه رفته نگاه مي کردن.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_ چه عجب خيلي وقته اينجاها نيومدين نکنه سخت در تلاشين که مسابقه ماه آينده رو ببرين اما خب بايد بگم زياد تلاش نکنين آخه تا ما هستيم شما اصلا حساب نميشين .
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irهمونطور که خيره نگاهش مي کردم سيگاري ازتوي جعبه دست ساز چرمم درآروردم و با فندک ستش روشنش کردم و بعد از اينکه پکي عميق ازش گرفتم و دودش و ماهرانه و شيک بيرون دادم گفتم:
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_ به اندازه اين دود هم نيستي حتي يک درصد!
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمطمئن باش توي اين مسابقه برنده ماييم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبا حرص چشم از سيگارم گرفت و نيشخند زد و گفت:
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_ خيلي ب خودت مطمئني؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_ آره اونقدر که فکرشم نميکني!
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irپرهام وسط حرفامون پريدو اخم کرده گفت:
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_ نياز بيخيال بيا بريم. در حدي نيستن که بخواي باهاشون در بيفتي بيا بريم.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_ آره بريم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irو دنبال پرهام ب راه افتادم که سياوش گفت:
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_ حالا که انقدر به خودت مطمئني فردا شب بيا کلوب يه مسابقه بديم فقط منو تو اونجا متوجه ميشيم کي بهتره!
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبا حرفش لبخندي روي لبام نقش گرفت خودشه همينو ميخواستم روي پاشه پا چرخيدم و گفتم :
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_ قبوله. فرداشب ساعت دو مي بينمت. بازنده!
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irو چشمکي بهش زدم و راهم و ادامه دادم.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irپرهام با اخم رو به من گفت:
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_ نبايد قبول ميکردي نياز اون پسر...
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_ پرهام لطفا بس کن من مي دونم چيکار کنم و چيکار نکنم حالا هم بيخيال شو بيا بريم پيش بچه ها.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irپرهام خواست چيزي بگه که دستم و به نشونه ساکت يا همون خفه شو بالا آوردم و قدم هام و تند کردم ب سمت تختي ک بچه ها روش نشسته بودن رفتم.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irسروش با لبخند نگاهم کرد و گفت:
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_ چي مي گفت اين مفنگي ؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبه لقبي که به سياوش داده بود.خنديدم.بچه ها با سياوش لج بودن.چون رقيبِ رقصمون تو مسابقات بود.گروهشم قوي بودن.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_ چيز خاصي نميگفت فردا دعوتم کرد به يک مسابقه دو نفره.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irيسنا خم شد و ني قليون و شوت کرد تو بغل بهرام و گفت:
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_ چي؟ نياز ميخواي با سياوش مسابقه بدي خل شدي ؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_ واي بچه ها ما ازونا مي بريم چرا انقدر خودتون و دسته پايين ميگيرين؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irياسمن ابرو بالا انداخت و زير چشماش کمي گود رفته بود.براي کار تو رستوران بود و تو اين جمع فقط من و ياسمن اوضاع داغوني داشتيم و کسي خبر نداشت.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_ نياز اونا پنج دوره است که قهرمانن چجوري ميخوايم ازشون ببريم تو ميدوني با کي يک دوئل گذاشتي؟با بهترين رقاص خيابوني کلوب!
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_ من ميدونم اون کيه خيلي بهتر از شما ميشناسمش مطمئن باشين .
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irو بعد با صداي آروم تري طوري که فقط خودم بشنوم گفتم :
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-يه روز با خودش مي رقصيدم و رقص يادم مي داد.من از همه بيشتر ميشناسمش.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irخدا رو شکر کسي صدام و تو اون سر و صدا نشنيد.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبعد از حرفم ديگه کسي حرفي نزدو بحث عوض شد و بچه ها شروع کردن از حرف زدن راجبه مهموني که قرار بود پرهام هفته ديگه بگيره کلا مثل يک دوره بود هر ماه يکيشون يه مهموني ميگرفت و تنها کسي ک تو جمعشون توي اين دوره شرکت نمي کرد و مهموني نميگرفت من بودم اونا هم زياد پاپيچ نميشدن که دليلش چيه و منم از اين بابت خداروشکر مي کردم ميخواستم سيگار ديگه اي از توي جعبه دريارم که يسنا گفت:
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_ نياز نکش گفتيم قليون بيارن.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_ خب بيارن اونم ميکشم ولي الان اين ...
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irجعبه رو تکوني دادمو بعد ادامه دادم:
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir- مهم تره.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irو بعد يه نخ از توش دراوردم و بعد هم ب طرف بچه ها گرفتم پرهام و ياسمن و سروش برداشتن و بقيه هم که قليون ميکشن.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_ ژستت موقع سيگار کشيدنت محشره آدم و جذب ميکنه.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبا اين حرف پرهام به طرفش چرخيدم و تنها به يک مرسي اکتفا کردم اين ژست سيگار کشيدن و روهام بهم ياد داده بودالبته بعد ازينکه ديد چجوري مي کشم گفت ديگه حق نداري اينجوري و با اين مدل سيگار بکشي. اما کيه که گوش کنه!
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاون شب ديگه اتفاق خاصي نيفتاد فقط اينکه من وقت نکردم نت هارو درست کنم و باز هم يه شب بيداري ديگه در پيش داشتم.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir***
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبا خستگي زياد کليد رو توي قفل چرخوندم و وارد خونه شدم و اولين کاري که کردم اين بود ک به طرف اشپزخونه برم و قهوه جوش و به برق بزنم تا بتونم با قهوه بيدار بمونم و کارام و راستو ريست کنم از اشپزخونه بيرون اومدم و به سمت اتاق خوابم رفتم و لباسامو با يک شرتک فسفري و نيم تنه سفيد عوض کردم و باز راهي که اومدو برگشتم و توي آشپزخونه منتظر درست شدن قهوه شدم ، نميدونم فردا چي بپوشم براي مسابقه بايد بهش ثابت بشه بايد بفهمه که از اون بهترم از هر لحاظ هفف به سمت قهوه جوش رفتم آماده بود. يک ليوان ريختم و روي سيني گذاشتم کنارشم زير سيگاري و جعبه سيگار صورتيم و کنارش گذاشتم و به سمت اتاق کارم رفتم.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irگيتارو برداشتم و شروع کردم.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبعد تقريبا سه ساعت بالاخره درست شد و
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبه نظر خودم مثل هميشه عالي شد بدون هيچ اشکالي لبخند رضايتمندانه اي روي لبهام شکل گرفت گيتارو روي پايه گذاشتم و نت هارو برداشتم و رفتم تا بفرستمشون.با تکميل اين کار يک هفت هشت تومني گيرم ميومد که خيلي خوب بود برام چون واقعا لازم دارم.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبعد از ارسال نت ها به ساعت نگاهي انداختم پنج و نيم صبح بود ميتونستم تا نه ده بخوابم به سمت توالت رفتم و بعد از زدن مسواک روي تخت دراز کشيدم و به محض بستن چشمام به خواب رفتم.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir*
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir- تو با اون چشات مستم کردي و خستم کردي و کشتي منو
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irببين..منو..من ديوونه روانيو..
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irهمون که د...
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبا صداي داد صالح ساکت شد.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irصالح از پشت شيشه علامت داد و با داد گفت:
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-فرياد.بازم داري فالش مي خوني .بابا اين قسمت و دادي مثل متسو خون ها مي خوني؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irفرياد با حرص هدفون و از رو ي گوشاش برداشت و زير لب گفت:
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-التو..متسو..التو..سوپرانو..فالش..اشتباه.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irرمان باز
10عااالی بی نظیره
۴ هفته پیشفاطمه
۱۵ ساله 10به نظرم رمان خوبی بود ممنون
۱ ماه پیششبنم
۳۰ ساله 01چقدر هم در این رمان کل فرهنگ ومردم وجامعه رو تحقیر کرده و به شدت غرب پرستی موج میزد
۲ ماه پیششبنم
۳۰ ساله 01بدترین چیز در این رمان عادی سازی مسائل غیراخلاقی بود،لطفا ترنس هارو که مشکل جدی دارند واکثرا با عمل تغییرجنسیت میدن با هم جنس باز یکی نکنید.از ناظرین برنامه خواهش میکنم بیشتر نظارت کنید رو متن رمان
۲ ماه پیششبنم
۳۰ ساله 01به شدت رمان ضعیف وکلیشه ای بود،کلی غلط املایی داشت،دخترداستان خیلی ضعیف ولی همش ادعای قوی بودن داشت،همه کاری میکرد بعدمیگفت هرزه نیستم،زبان داستان شبیه خاطره گویی بود نه روایت،عادی کردن هر کار قبیحی
۲ ماه پیشنمیدونم
00یه سوال از نویسنده رمان دختری با نشان شیطان که انگلیسی توی یک اپلیکیشن دیگه میزارین ربطی به این رمان دختربد پسربدترمون داره؟
۲ ماه پیشMaryam
۱۶ ساله 00کاش بازم از این رمانا بنویسی خیلیییی عالی بود ی جاهایی احساسی بود و ی جاهایی ذوق و شوق داشت خیلی خوب بود ممنون بابت رمان عالیتون🥹❤️
۳ ماه پیشزهرا
۲۲ ساله 00یه سوال چطوری کلیپ موزیک کامل شد وقتی نتونستن برن شمال و فیلم بگیرن ؟؟ و اینکه واقعا فریاد چه مشکلی داشت که قرص میخورد و اون روزم تو استودیوم به نیاز که فرار کن وگرنه لوله میشی نگفتید واقعا مشکل چیبود
۴ ماه پیشفاطمه
10فریاد مشکل عدم کنترل خشم داره۰_۰
۳ ماه پیشngin
10نمیدونم بار چندمه میخونم انقد خوبههه که از خوندنش سیر نمیشم واقعا عالیه البته که سلم خانم مرجان فریدی همیشه عالیه و حرف نداره
۴ ماه پیشنسرین
۲۵ ساله 00نصف رمان که تو بیمارستان بودن خود تحقیری هم موج میزد غلط املایی هم داشت عاشقانه هاش زیاد نبود ولی در کل رمان ابکی نبود اما خب میشد راحت اخرش رو حدس زد
۴ ماه پیشنمی دونم
۱۵ ساله 00به نظرم رمان خوبی بود ولی من منتظر بودم میلاد هم بیاد
۵ ماه پیشهلنا
00نیاز بد بود و باور داشت کارش درسته فرقش با بقیه رمان های کلیشه ای دختر معصوم ، اما وقتی که جلوی فریاد انقدر مسخره و ضعیف شبیه همون کلیشه ای ها بود ،دوست داشتم دختر رمان حداقل قوی بودجلوی فریاد
۵ ماه پیشرستا
۱۴ ساله 10دوستان عزیزی که از رمانای مرجان فریدی خوشتون میاد میتونید رمان پانتومیم را هم بخونید چون فوق العاده قشنگ بود البته رمان پانتومیم نویسندش خانم مرجان فریدی بودن
۵ ماه پیشKosar
10رمان خوبی بود ارزش خوندن داشت ولی من طالع دریا و تیمارستانی ها رو بیشتر دوست داشتم اصن اون دوتا یه چیز دیگه بودن🫠
۵ ماه پیش
Parisa
۱۷ ساله 00اول بایدسلام خدمت مرجان جونم با این رمانای شگفت انگیزش اصن به شدت یه طور خاصی بارماناتون حال میکنم میشه گفت تقریبا همه رمان هاتونو خوندم البته جز این جدیدا😅ورمان دختربدپسربدتراولینشون وهمین جزبم کرد❤