رمان مهمان رادیو
- به قلم حمید درکی
- ⏱️۵ دقیقه
- 6.2K 👁
- 61 ❤️
- 29 💬
داستان درمورد یه مرد عاشقه. ولی عشقش فرق میکنه. رادیو . از بچگی عشق رادیو داره تا اینکه از طرف صدا وسیما دعوتش می کنند و ادامه ماجرا...
...
0زیبا بود.....
۵ ماه پیشفاطمه
0چقدر قشنگ چقدر دلنشین تشکر از نویسنده عزیز
۶ ماه پیشعلیرضا معتمدی
0باسلام و عرض احترام.. تنها صداست که میماند......حتی بعدازفوت علی جان ! عالی بود این داستان..منقلب شدم..روح تمام درگذشتگان هنرمند رادیوشاد.
۹ ماه پیشزیبا
0عالی بود اشکم در اومد ازبی پاکی وبی کسی اش
۹ ماه پیشخانم اخلاقی
1همیشه این بی ریا و بی آلایش بودن همه چیز را زیبا جلوه میدهد. متشکرم بابت این داستان زیبا. خدا قوت🥺👏👏
۹ ماه پیشحسین
1نویسنده عزیز مرسی...
۹ ماه پیشبرزه
1واقعا عالی بود
۱۱ ماه پیشمرجان
1فوق العاده زیبا...
۱۲ ماه پیشپرویز
1منو برد به فکر خوب بود
۱۲ ماه پیشزهرادهار
1فکر نمیکردم با یه داستان یه قسمته اینجوری بغض کنم، واقعا با همین یه قسمت میشه پی به قلم زیبا و روان ایشون برد، عالی بود
۲ سال پیشFatemeh
1عالی بود
۲ سال پیشAysan
1چرا من گریه کردم؟
۲ سال پیشفاطمه کاظمی
1خیلی شیوا ودلنواز بود سپاسگذارم
۲ سال پیشMahnnaz Zare
1خیلی قشنگ بود
۲ سال پیش
نسیم
0با درود .اول بگم که من طرفدار رماناتون شدم بدجور مثل ناسپاس،دختر نون خامه ای،عاطفه و... خیلی ممنون از قلم پرمعنی و اموزندتون.دوم اینکه خیلی تحت تاثیر رمان قرار گرفتم مخصوصا اونجایی که علی درباره مادرش حرف زد قشنگ حسشو و اون ناراحتیشو درک کردم.بازم ممنون