
رمان طبقه هفتم
- به قلم نگین مقصودی
- 12 پارت
- در حال نگارش
- 3.8K 👁
- 48 ❤️
- 60 💬
زمانی که ناقوس بیداری به صدا درآمد و قانون جدید زیر زمین در هفت طبقه جار زده شد. تمام خفاشهای مادر را با فرزندهای ادغامی اشان آتش زدند. اما قبل از ناقوس بیداری یک خفاش ماده که چند فصل بی حاصل را گذرانده بود قانون را میشکند و یکی از نوزادهای ادغامی را در دخمهاش پنهان میکند….
لطفا در نظرات خود از نوشتن در مورد تعداد پارت ها و یا کوتاه بودن پارت ها جدا خودداری کنید.
از توجه و درک شما سپاسگزاریم.
ثریا
در پارت 1200واقعا به خوبی محیط اطراف رو تعریف کردین 🥰🤗
دیروزثریا
در پارت 1200لیا میمیره؟ چون تو اون پارت آستر گفت من به مامانت قول دادم مواظبت باشم
دیروزثریا
در پارت 1110آدم و خفاش مگه میشه🤕
دیروزآنیا
در پارت 1210خیلی رمان قشنگیه فقط اگه میشه پارت هاروبیشترکنین خیلی کوتاهن آدم توخماری میمونه🙏🌹🌹🌹
۲ روز پیشآنیا
در پارت 1110الان درست متوجه نشدم یعنی انسان هاب خفاش هاتجاوز کردن مگه میشه همچین چیزی؟؟؟ 😳😵
۲ روز پیشسهیل۲۸
در پارت 1220خیلی رمان متفاوتیه دمتون گرم..انقد خوب توضیح و حس میدید به پارتها که تصور کردن اون دخمه ها و خفاشها آسون میشه
۲ روز پیشرها
در پارت 100پارت اول خوب بود
۲ روز پیشآنیا
در پارت 1000این بزودی یعنی کی؟
۲ روز پیشامیرپور
در پارت 1000خسته نباشی قلمت کاملا تسخیر کننده است بی صبرانه منتظر پارت های بعدیتم 🌹👍
۶ روز پیشآنیا
10یکی ب من بگه وقتی جفت نرنداشته چجوری حامله شده؟؟
۱ هفته پیشآنیا
در پارت 1010هابخدامنم همینطور گفتم چی هست چه چیزی بهش دادن حالا😂😅😂
۱ هفته پیشثریا
در پارت 1010اوه چه فکرا که راجب گردنبندش نکرده بودم😂 تمام این مدت آبنبات بود
۱ هفته پیشثریا
در پارت 900این همون بچه ای بود که بهش میگفت به مامانت قول دادم مواظبت باشم؟
۱ هفته پیشامیرپور
10لطفاً زود تر ادامه ی رمان روبزارید
۱ هفته پیش
امیرپور
در پارت 1200فقط میتونم بگم عااااااااالیییییی بود👏👏👏👏