آخرین خبرها :

ملیکا کاظمی : ۴۴ روز پیش در رمان be sardiye yakh

خیلی مهم...
اطلاعیه‌ی جلد دوم به سردی یخ...
درود دوستان حالتون چطوره؟
امیدوارم هرجا که هستین حالتون خوب باشه.
یه نکته‌ای هم بابت انتهای رمان و جلد دومش بگم...
جلد دوم به سردی یخ قطعاً و حتماً نوشته میشه.  دوستان، رمان با قسمت صد و ده که خوندید به اتمام رسید. تمام موضوعاتی که بنا به یکسری دلایل توی به سردی یخ بهش پرداخته نشد، تمام سوالاتی که توی به سردی یخ بی‌جواب موند و...
توی جلد دوم بهش می‌رسید.
اینکه جلد دوم کی منتشر میشه؟ با چه اسمی منتشر میشه؟ چطوریه؟ و سوالای مشابه به این. راجب به این موضوع باید بگم، دوستان ایده‌ی جلد دوم به سردی یخ، کاملاً جدید و متفاوته، یعنی چیزی نیست که بشه همینجوری کشکی کشکی نوشتش. نیاز به تحقیق و زمان داره. همچنین من هم نیاز به زمان دارم تا قلمم و ارتقا بدم. چون اصلاً دوست ندارم اونم مثل به سردی یخ یکسری پیچیدگی‌های حل نشدنی داشته باشه و باعث بشه گیج بشید.
دوست دارم شخصیت‌های به سردی یخ، توی پخته‌ترین حالت خودشون باشن. بنابراین تصمیم گرفتم تا مدتی داده‌ها رو توی ذهنم جمع‌بندی کنم. مطمئن باشید که جلد دوم قراره صد پله پخته‌تر و هیجان انگیز تر از این جلد به تصویر کشیده بشه.
نکته‌ای که اینجا مهمه هم اینه که برای خوندن جلد دوم شما حتما باید جلد اول و خونده باشید چون این دو جلد کاملاً بهم مربوطن.
اگر علاقه داشتید تیزر قسمت‌ها و تیکه‌های مهم به سردی یخ و ببینید، یه سر به پیج اینستاگرام من بزنید و اگر هم دوست داشتید در جریان تاریخ انتشار جلد دوم به سردی یخ باشید می‌تونید به دهکده‌ی خیال بپیوندید.
دوستون دارم، موفق باشید.

ملیکا کاظمی

  • تاریخ تولد
  • سال شروع به کار 1398
  • تحصیلات
  • زمینه فعالیت رمان نویس، طراح عکس

لیست آثار نویسنده

  • نمی‌بخشمت|تراژدی، درام|رایگان
  • به سردی یخ|عاشقانه، معمایی، جنایی|رایگان
  • جهنم احساس| عاشقانه، اجتماعی|وی‌آی‌پی

بیوگرافیملیکا کاظمی

ملیکا کاظمی هستم، فعالیتم و با اسم کیمیا شروع کردم و این اسم مستعارم به حساب میاد.
پنج ساله که رمان می‌نویسم و تازه اقدام به انتشار آثارم کردم.
سعیم بر اینه که بتونم واقعیت‌هایی رو تو قالب خیال به نمایش بذارم و براتون مفید واقع بشم. برای سرگرمی این کار و شروع نکردم، من برای به تصویر کشیدن یکسری واقعیت‌ها می‌نویسم.
امیدوارم از خوندن آثار من لذت برده باشید، نظر شما برای من مهم تر از هرچیزیه...
پشت هرکدوم از نوشته‌هام هدفی پنهانه و من تمام سعیم بر اینه که بتونم اون هدف و به شما برسونم!

اقیانوس سیاه (بخش آنلاین)

به قلم ملیکا کاظمی

شنیده‌اید می‌گویند  « از گهواره تا گور دانش بجوی» من از گهواره تا اعماق اقیانوس به دنبال دانش بودم. من به دنبال دانش بودم؛ اما انگار او به دنبال من نبود. من دانش را دوست داشتم؛ اما انگار او مرا دوست نداشت. به جای دانش فردی مرا دوست داشت که... همه از بردن نامش هم واهمه دارند. او قاتل اقیانوس است. او شکارچی کوسه‌هاست. او قاتلی در اعماق اقیانوس است! حال من نمی‌دانم از دست او به کدام پناه ببرم؟ سلولی که او در آن زندانی است و یا اقیانوسی که مملو از کوسه و نهنگ و میلیون‌ها قربانی‌ست...

جهنم احساس (بخش آنلاین)

به قلم ملیکا کاظمی

اینجا جنگل است... انسان‌ها رفتار حیوان مانند دارند و... حیوان‌ها از انسان‌ها عاقل‌تراند... اینجا خیالی نیست... همه چیز تمامی از حقیقت است... اینجا میدان جنگ است... آهو باشی دریده می‌شوی، گرگ باشی تنها می‌شوی، درنده باشی زخمی می‌شوی و حتی فرشته هم باشی هم بد می‌شنوی... پس یا انسان بمان و بجنگ و در آخر کشته شو... یا شیطان بشو و بکش و در آخر برنده شو... انتخاب باتوست، می‌خواهی انسان باشی یا شیطان؟ درنده باشی یا دریده شده؟ شکارچی باشی یا شکار؟ قاتل باشی یا مقتول؟ انتخاب با خودِ توست، در این میدان خونین کدام را می‌خواهی؟ چه چیز می‌خواهی باشی؟! انسان یا شیطان؟

نمی بخشمت

به قلم ملیکا کاظمی

دلوین اعتصام، مشهورترین مدلینگ ترکیه... دختری که گذشته ی تلخی را پشت سر گذاشته... دختری از تبار درد... آتش... زخم... خشم و... انتقام... جنجالی به پا می شود... برپا کننده ی این جنجال خود اوست... اویی که همانند آهویی درنده به انتظار شکارچی هاست... همان شکارچی هایی که روحش را کشتند و جسم بی جانش را درون کویر تاریک رها کردند... و حال نمی دانند که او با افکاری شوم به انتظار آنهاست... حال تنها خدا می تواند به آنها کمک کند... خدایی که با خودِ اوست چگونه به آن درنده ها کمک می کند؟! آیا اصلاً کسی قرار است به آنها کمک کند؟!

به سردی یخ (بخش آنلاین)

به قلم ملیکا کاظمی

حاصل یک اشتباه بودم... اشتباهی خوفناک... شبی وحشتناک و... منی که حاصل آن اشتباهم... با مردی که همانند عروسکی خیمه شب بازی مرا به ساز آرزوهایش میرقصاند... به جای لباس پرنسس ها... رخت شوالیه ها را بر تنم میکند. به جای عروسک... شمشیری برنده به دستم میدهد. به جای صورتی... رخت و لباسی سفید بر تنم میکند و میگوید... این رخت عزای من است... در جامعهای که هنگام غم و غصه، همه سیاه بر تن می کنند، سفید پوششان باید من باشم و اگر در جشن هایشان سفید پوشیدند... آن روح که کفن بر تن دارد باید من باشم.

نمی بخشمت

به قلم ملیکا کاظمی

دلوین اعتصام، مشهورترین مدلینگ ترکیه... دختری که گذشته ی تلخی را پشت سر گذاشته... دختری از تبار درد... آتش... زخم... خشم و... انتقام... جنجالی به پا می شود... برپا کننده ی این جنجال خود اوست... اویی که همانند آهویی درنده به انتظار شکارچی هاست... همان شکارچی هایی که روحش را کشتند و جسم بی جانش را درون کویر تاریک رها کردند... و حال نمی دانند که او با افکاری شوم به انتظار آنهاست... حال تنها خدا می تواند به آنها کمک کند... خدایی که با خودِ اوست چگونه به آن درنده ها کمک می کند؟! آیا اصلاً کسی قرار است به آنها کمک کند؟!

نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.