آخرین خبرها :

ملیکا کاظمی : ۴ روز پیش در رمان nemi bakhshamet

حرف نهایی رمان نمی‌بخشمت
درود دوستان، حالتون چطوره؟
امیدوارم هرجا که هستین حالتون خوب باشه، می‌رسیم به ایستگاه اولی و نهایی نمی‌بخشمت، دوستان، همون طور که می‌دونید این رمان اولین رمان من هست. این رمان پارسال نوشته شده،  شروعش برمی‌گرده به دوسال پیش. من این رمان و یکسال بعد از شروع انتشارش دادم. ایده‌ی اولیه که توی بخش رمان اولی‌ها خوندید با این یکم فرق می‌کنه چون من ایده‌ی رمان و ویرایش کردم و خیلی از اشکالاش و گرفتم.
درباره‌ی پایانش هم بگم، رمان جلد دوم داره. حالا فعلاً توی شرایطی نیستم که بتونم جلد دومش و بنویسم، ولی مطمئن باشید که می‌نویسمش.
البته جلد دوم زیاد به این جلد مربوط نمیشه و درباره‌ی شخصیتی هست که توی صفحات آخر رمان باهاش آشنا شدید. پایان تمام شخصیت‌ها توی رمان مشخص شده و توی جلد دوم چیزای دیگه شرح  میشه.
خلاصه که امیدوارم رمان و دوست داشته باشید، از خوندنش لذت ببرید و درس بگیرید.
من تمام تلاشم و کردم تا یک رمان خوب و مفیدی رو بهتون ارائه بدم. خوشحال میشم نظراتتون و راجب به رمان بیان کنید. اگر انتقاد و پیشنهادی دارید هم بیان کنین.
شنوای شما هستم.
دوستون دارم، موفق باشید.
کیمیا نوشت.
ایستگاه آخر نمی‌بخشمت.

ملیکا کاظمی

  • تاریخ تولد
  • سال شروع به کار 1398
  • تحصیلات
  • زمینه فعالیت رمان نویسی

لیست آثار نویسنده

  • نمی‌بخشمت|تراژدی، درام|رایگان
  • به سردی یخ|عاشقانه، معمایی، جنایی|رایگان

بیوگرافیملیکا کاظمی

ملیکا کاظمی هستم، فعالیتم و با اسم کیمیا شروع کردم و این اسم مستعارم به حساب میاد.
پنج ساله که رمان می‌نویسم و تازه اقدام به انتشار آثارم کردم.
سعیم بر اینه که بتونم واقعیت‌هایی رو تو قالب خیال به نمایش بذارم و براتون مفید واقع بشم. برای سرگرمی این کار و شروع نکردم، من برای به تصویر کشیدن یکسری واقعیت‌ها می‌نویسم.
امیدوارم از خوندن آثار من لذت برده باشید، نظر شما برای من مهم تر از هرچیزیه...

نمی بخشمت

به قلم ملیکا کاظمی

دلوین اعتصام، مشهورترین مدلینگ ترکیه... دختری که گذشته ی تلخی را پشت سر گذاشته... دختری از تبار درد... آتش... زخم... خشم و... انتقام... جنجالی به پا می شود... برپا کننده ی این جنجال خود اوست... اویی که همانند آهویی درنده به انتظار شکارچی هاست... همان شکارچی هایی که روحش را کشتند و جسم بی جانش را درون کویر تاریک رها کردند... و حال نمی دانند که او با افکاری شوم به انتظار آنهاست... حال تنها خدا می تواند به آنها کمک کند... خدایی که با خودِ اوست چگونه به آن درنده ها کمک می کند؟! آیا اصلاً کسی قرار است به آنها کمک کند؟!

به سردی یخ (بخش آنلاین)

به قلم ملیکا کاظمی

حاصل یک اشتباه بودم... اشتباهی خوفناک... شبی وحشتناک و... منی که حاصل آن اشتباهم... با مردی که همانند عروسکی خیمه شب بازی مرا به ساز آرزوهایش میرقصاند... به جای لباس پرنسس ها... رخت شوالیه ها را بر تنم میکند. به جای عروسک... شمشیری برنده به دستم میدهد. به جای صورتی... رخت و لباسی سفید بر تنم میکند و میگوید... این رخت عزای من است... در جامعهای که هنگام غم و غصه، همه سیاه بر تن می کنند، سفید پوششان باید من باشم و اگر در جشن هایشان سفید پوشیدند... آن روح که کفن بر تن دارد باید من باشم.

نمی بخشمت

به قلم ملیکا کاظمی

دلوین اعتصام، مشهورترین مدلینگ ترکیه... دختری که گذشته ی تلخی را پشت سر گذاشته... دختری از تبار درد... آتش... زخم... خشم و... انتقام... جنجالی به پا می شود... برپا کننده ی این جنجال خود اوست... اویی که همانند آهویی درنده به انتظار شکارچی هاست... همان شکارچی هایی که روحش را کشتند و جسم بی جانش را درون کویر تاریک رها کردند... و حال نمی دانند که او با افکاری شوم به انتظار آنهاست... حال تنها خدا می تواند به آنها کمک کند... خدایی که با خودِ اوست چگونه به آن درنده ها کمک می کند؟! آیا اصلاً کسی قرار است به آنها کمک کند؟!

نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.

شما هیچ پیامی ندارید