برگزاری مسابقه والیبال تو شهر دختر رمان من که به خاطر یه اتفاق در گذشته از رشته ی والیبال دل خوشی نداره باعث هیجان و خوشحالی دوست عشق والیبالش یعنی شوکا میشه و شوکا هم که هر طور شده دوست داره بره داخل ورزشگاه و والیبالیست های محبوبش رو ببینه روشنا رو مجبور به انجام یه ریسک بزرگ میکنه . ریسکی که سرآغاز داستان ما میشه …



پایلوت لحظاتی پیش

من کوروشم، کاپیتان کوروش ساعی، مردی سرسخت و نفوذ‌ناپذیر که با تمام مقاومت و سرسختی‌ام دل و دینم رو به حنا باختم، حنایی که فقط منو به چشم برادرش می‌دید ولی من نمی‌خواستم برادرش باشم تا اینکه تصمیم گرفتم... تو مدرسه بخاطر رنگ حنایی موهام مسخره‌ام کرده بودن. بعد از تعطیلی، به محض رسیدن به عمارت، بجای اتاقم به پشت  یکی از درخت‌های کاج پناه برده بودم و اونقدر گریه کرده بودم که همون‌جا خوابم برده بود. چند ساعت بعد به محض باز کردن چشمام کوروش رو کنارم دیده بودم. سرم روی پاهاش بود. موهام رو داشت نوازش می‌کرد که ...

راه های دانلود اپلیکیشن

نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.