در دنیایی که سایه ها حکومت می کنند، یک قاتل متولد می شود. به او گورکن می گویند. یک قاتل زنجیره ای حرفه ای، شبحی در تاریکی، که هیچ اثری از خود باقی نمی گذارد. تشنه به خون، زخمی و بی رحم، گورکن افسانه ای است در دنیای جنایتکاران. چشمان سیاه نافذ و هیکل تنومندش او را به گرگی درنده تبدیل کرده است. اما سرنوشت بازی خطرناکی دارد. دختری کنجکاو، هرچند ناخواسته، پا به دنیای تاریک او می گذارد و با چهره واقعی گورکن آشنا می شود. قانون نانوشته دنیای زیرین می گوید: "هر کس که راز گورکن را بداند، باید اسیر او شود." دختر بیچاره، اسیر گورکن می شود. اما آیا این اسارت پایان راه است؟ یا آغازی برای یک داستان عاشقانه در دل تاریکی؟ "طالع آغشته به خون" رمانی مافیایی و عاشقانه است. داستانی پر از تعلیق، خشونت، و احساسات ممنوعه. آیا عشق می تواند در تاریکی شکوفه کند؟

ژانر : عاشقانه، مافیایی

تخمین مدت زمان مطالعه : ۶ ساعت و ۲۲ دقیقه ۴۶ ثانیه

مطالعه آنلاین طالع آغشته به خون
نویسنده : مهلا حامدی

ژانر : #مافیایی #عاشقانه

خلاصه :

در دنیایی که سایه ها حکومت می کنند، یک قاتل متولد می شود.

به او گورکن می گویند. یک قاتل زنجیره ای حرفه ای، شبحی در تاریکی، که هیچ اثری از خود باقی نمی گذارد. تشنه به خون، زخمی و بی رحم، گورکن افسانه ای است در دنیای جنایتکاران. چشمان سیاه نافذ و هیکل تنومندش او را به گرگی درنده تبدیل کرده است.

اما سرنوشت بازی خطرناکی دارد. دختری کنجکاو، هرچند ناخواسته، پا به دنیای تاریک او می گذارد و با چهره واقعی گورکن آشنا می شود.

قانون نانوشته دنیای زیرین می گوید: "هر کس که راز گورکن را بداند، باید اسیر او شود."

دختر بیچاره، اسیر گورکن می شود. اما آیا این اسارت پایان راه است؟ یا آغازی برای یک داستان عاشقانه در دل تاریکی؟

"طالع آغشته به خون" رمانی مافیایی و عاشقانه است. داستانی پر از تعلیق، خشونت، و احساسات ممنوعه.

آیا عشق می تواند در تاریکی شکوفه کند؟

مقدمه:

طالع‌مان را از همان اول اولش با سرخی غلیظ خون نوشتند.

بی رحم بودی.

من را اسیر دنیای تاریکت کردی و شریک کثافت کاری هایت...

الحق که ترکیب خوبی بودیم.

در این میان اما، من با نفرت بوسیدمت

خنجر به دست بوسیدمت

در میان صدای مهیب گلوله ها بوسیدمت

در خیال بوسیدمت...

نباید می‌باختم

اما قلبم را بهت باختم

دیر بود

دیر هم برای من

هم برای تو

پس باز هم در خیال بوسیدمت

این بار اما فرق داشت و من در دریای خون بوسیدمت...

------

تیک تاک صدای جیغ، تیک تاک شعله‌های آتش، تیک تاک مرگ...

چشمان بسته در خون غلطیده‌اش را باز کرد.

دم عمیقی گرفت.

از روی کاناپه‌ راحتی چرم، مقابل شومینه بلند شد و قامت راست کرد.

سرش را چرخاند.

عقربه‌های ساعت دیواری گرد به طرح رومی، به او یادآور شد. که وقتش رسیده...

با همان خونسردی ذاتی‌اش دست پشت کمر برد.

و کلت طلایی خوش دستش را بیرون کشید.

با تبحر خاصی آن را دور دستش چرخاند.

با چند قدم بلند خودش را پشت شیشه رساند.

و با نیشخند نشسته کنج لبش

خیره‌ی مردی شد که، لخت و عریان لم داده در جکوزی واقع تراس پنت‌هاوسش خوش می‌گذراند.

خشاب اسلحه در دستش را چک کرد.

تنها سه گلوله

سه گلوله و دو نفر...

بدون تعلل در کشویی شیشه‌ای را باز کرد.

سوز سرما به تن تب‌زده‌اش نشست.

برف همچنان با قدرت می‌بارید و فضای تراس را کاملا سفید پوش کرده بود.

چه ترکیب جالبی می‌شد برف و خون...

قدم‌های محکمش را به سمت مرد نیمه هوشیار بر داشت.

آن لاشخور با نوشیدن زیاد، وقت عزیزش را گرفته بود. اما باید صبر می‌کرد.

صبر می‌کرد تا مستی از سرش بپرد.

بالای سرش قد علم کرد.

با نوک کفشش ضربه‌ای به کتف عریان مرد وارد کرد.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

و سر اسلحه‌ را کنار شقیقه‌اش گذاشت.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

چشمان نیمه باز مرد، به ثانیه باز و از حدقه بیرون زد.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

ترسیده تکانی به خودش و شکم گنده‌اش داد تا برخیزد.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

اما بی تعادل سر خورد و تنش بیشتر در آب فرو رفت.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

در زمان هوشیاری او به لطف بادیگاردهایش مرد قدرتمندی به نظر می‌آمد.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

اما حالا دست تنهاست...

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_ها... هاکان چیکار می‌کنی؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

لحن لکنت وارش زهرخندی روی لبش نشاند.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

پس مستی را از سرش پرانده بود.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

قامت خم کرد و با لحن زیادی از حد خشدارش لب زد:

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_واضح نیست! اومدم گورتو بکنم عمر اوس‌کایا...

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

بدن عریان مرد به شدت به لرزه افتاد.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

چشمان ناباورش گرد و گرد تر می‌شد.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

باورش نمی‌شد. باورش نمی‌شد.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

دست پرورده‌ی خودشان، شده بود قاتل جان تک‌تک‌ شان

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

نفس‌های بلندش از ترس یکی در میان شده بود.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

پس آن مردی که لقب گورکن را بهش داده بودند.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

و سالها پیش با کشتن اولین نفر از باندشان، ترس را به جانشان انداخته بود.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

و مدام تهدیدشان می‌کرد.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

او بود.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

اویی که شبیه به، قاتل‌های زنجیره‌ای تا حالا جان چهارنفرشان را گرفته بود.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

و هیچ ردی از خودش به جا نگذاشته بود.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

چطور نفهمیده بودند. چطور!

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

زبانش از شوک قفل شده بود.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

به سختی یک کلمه را عدا کرد:

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_چرا؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

پرسید،پرسید تا کمی برای خودش وقت بخرد.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

تا بفهمد این مرد عصیان‌گر روبه‌رویش چه پدر کشتگی با تک تک‌شان دارد!

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

هاکان سر اسلحه‌اش را به حرکت در آورد.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

و این دفعه زیر گلوی قربانی امشبش را هدف قرار داد:

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_تا اون جایی که میدونم حشمت‌ها رو خوب میشناسی. حالا تو بگو چرا؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

آشکارا نفس در سینه‌ی مرد حبس شد.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

تا ته‌ ته ماجرا را خواند.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

کامبیز حشمت بزرگ، سالیان پیش با آنها همکاری می‌کرد.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

واسطه‌ی خوبی برایشان بین ایران و ترکیه بود.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

اما به یکباره کنار کشید.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

و پسر بزرگش را جانشین خودش کرد.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

او هم مثل پدرش مهره‌ی خوبی به حساب می‌آمد.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

با نفوذ و قدرتمند بود.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

ولی...

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

نگاه با نفرتش را به مرد غرق شده در فکر دوخت.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

بشکنی جلوی صورتش زد.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

و او را به خودش آورد.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

مرد دندان‌هایش از سرمایی که به تنش نشسته بود.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

بهم برخورد می‌کرد.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

هر لحظه امکان داشت بمیرد.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

عاجزانه با دستش پایین کت مرد مسلح روبه‌رویش را که هیچ نشانی از رحم و مروت در آن چهره‌ی ترسناک و سردش هویدا نبود.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

گرفت:

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_ال...التماست می‌کنم. با من کاری نداشته باش.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

من دخلی به اون م...ماجرا نداشتم.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

من و کامبیز رفقای صمیمی بودیم. همش دس...دستور اون بود. دستور سلیم دو...

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

با قرار گرفتن سر اسلحه وسط پیشانی‌اش حرف در دهانش ماسید. آب دهانش را صدادار قورت داد.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

هاکان لذت می‌برد.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

هر چند تلخ، از التماس کلامش، از ترس درونش، از بی‌دفاع بودنش، لذت می‌برد.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

لذتی وصف نشدنی...

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

حالت ناامید و بیچاره‌ی چهره‌اش کمی فقط کمی التیام، قلب داغ دارش می‌شد.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_غلط کردم. ال...التماست می‌کنم از جونم بگذر.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

هر چی ب... بخوای بهت میدم.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

گوشش از این اراجیف پر بود.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

تا حالا هم زیادی از حد کشش داده بود.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

تو‌ وجود تاریک او جایی برای رحم و مروت نبود.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

جواب خون را با خون پاسخ می‌داد.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

بدون درنگ ماشه را کشید و بنگ...

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

صدای شلیک اسلحه با وجود صدا خفه کن در فضا پیچید.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

خون کثیف آن لاشخور با شدت روی صورت و لباس‌هایش پاشید.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

و جسمی با پیشانی سوراخ شده، با ضرب سرش کج شد.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

و درون آب فرو رفت.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

اسلحه‌اش را سر جای قبلش برگرداند.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

با دستمال مخصوصش خون روی صورت و لباسش را پاک کرد.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

به طرف حفاظ‌های شیشه‌ای که حکم جای تراس را داشت قدم برداشت.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

آرنجش را لبه‌‌ی حفاظ گذاشت. و به شهر نورانی سفید پوش خیره شد.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

غربت غربت بود.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

چه با یک ساعت و اندی پرواز، چه با ده یا دوازده ساعت...

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

از جیب کتش بسته‌ی سیگارش را بیرون کشید.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

نخی با فندک طلایی‌اش که رویش طرح عقاب حکاکی شده بود آتش زد.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

پک عمیقی به سیگار زد.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

و دودش را با تمام دردهایی که به دوش می‌کشید. پس ریه‌هایش فرستاد.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

استانبول شهر بزرگی بود. بزرگ و ظالم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

این شهر ازش جان گرفته بود.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

جان عزیزترین‌ هایش را...

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

نخ دوم، سوم، و همانطور آتش‌ زد و زد.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

تا یک بسته‌ را تمام کرد.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

با همان خونسردی که وارد شده بود. خارج شد.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

مقابل آسانسور، با گوشی‌اش ور رفت و تماس گرفت:

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_بله قربان

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

در آسانسور باز شد.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

همانطور که داخل کابین می‌شد. روی طبقه هم کف کلیک کرد.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

و با لحن دورگه‌اش دستوری لب زد:

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_بچه‌ها رو بفرست واسه تمیز کاری

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_چشم قربان

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

با جنازه چیکار کنیم؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

چند لحظه مکث کرد. این آدم هم مثل قبلی‌ها ارزش نداشت.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

ارزش دفن و کفن، و به خاک سپرده شدن را نداشت.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

با بی‌رحمی که سالها گریبان گیرش شده و ازش همچین هیولا و خون‌خواری ساخته بود پرسید:

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_سگام چند ساعته غذا نخوردن؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

فرد پشت گوشی یکه خورده، سکوت کرد. می‌دانست چه در سر رئیسش می‌گذرد.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

و اطاعت نکردن از او یعنی قبر خود را کندن...

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_سه چهار ساعتی میشه قربان

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

بوی خون آن مردک در شامه‌اش پیچید و چهره‌اش را درهم کرد.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

هر چه زودتر به حمام احتیاج داشت.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

دستی به گوشه‌ی چشم بی‌خوابش کشید و گفت:

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_خوبه

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

تیکه تیکش کنین بندازین جلو سگام.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

فقط قبلش از جنازش عکس بگیرین بفرستین برا سلیم دوغان بزرگ

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

(روای اول شخص آیلا)

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

کوله پشتی‌ام را یک وری روی دوشم انداخته بودم.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

و مسیر سراشیبی سنگ فرش شده محله را بالا می‌رفتم.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

تمام کوچه پس کوچه‌های باریک محله، به لطف برفی که شب گذشته

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

تا دم دمای طلوع خورشید باریده بود.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

سفید پوش شده بود.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

سرمای استخوان سوز هوا، لرز به تنم نشانده بود.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

هرم بازدم‌هایم به شکل بخار از بینی به احتمال سرخم بیرون می‌آمد.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

کلاه هودی، پاییزی نه چندان گرمم را روی سرم کشیدم.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

و به قدم‌هایم سرعت بخشیدم.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

هر چه به رستوران کوچک واقع در محله نزدیک می‌شدم.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

بوی سوپ معروفش بیشتر معده‌ی خالی‌ام را مالش می‌داد.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

از صبح تا به حال به غیر از یه سیمیت چیز دیگری نخورده بودم.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

وسط کوچه ایستادم.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

دستم را ته جیب شلوار جینم فرو بردم.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

با دیدن اسکناس‌ خردهای کف دستم، بیخیال ناهار خوردن شدم.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

و قدم‌هایم را از سر گرفتم.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

هر چه به آن کوچه‌ی باریک و بسی خطرناک، البته برای به غیر از ساکنان محله، نزدیک می‌شدم.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

صدای ناله و فریاد پر درد مردی که، کمک می‌خواست.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

واضح‌ تر به گوش می‌رسید.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

اتفاق تازه‌ای نبود.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

احتمالا باز هم بچه‌های محله یکی را خفت کرده بودند.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

قبل از آنکه از کوچه بگذرم.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

نگاهی گذرا به مردی که، آش‌ و لاش شده، صورتش پرخون و روی زمین غلت می‌خورد.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

انداختم.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

پسرها با مشت و لگد به جان بی‌جانش افتاده بودند.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

بی‌تفاوت شانه بالا انداختم.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

نباید بی فکری می‌کرد. و پا به همچین محله‌ای می‌گذاشت.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

سراشیبی را کامل بالا آمدم.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

به سمت چپ تغییر مسیر دادم.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

همینکه می‌خواستم از محله خارج شوم.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

توجهم به زن سن و سال گذشته‌ای که با دستان پر، سردرگم اطراف را از نظر می‌گذراند.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

معطوف شد.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

سر تا پایش را رصد کردم.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

سوت بلند بالایی در دلم کشیدم.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

وجب به وجب لباس‌های تنش، مخصوصا آن کت چرم خز دار اصلش

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

فاخر بودنش را به رخ می‌کشید.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

کنج لبم شیطانی بالا رفت.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

امکان نداشت همچین فرصت توپی را دو دوستی تقدیم بچه‌های محل کنم.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

قبل از اینکه بهش نزدیک بشم.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

ماسک سیاه رنگم را از جلوی کوله‌ام برداشتم.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

و به صورتم زدم.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

چاقو کوچک ضامن دارم را از جیب جلوی هودی‌ام برداشتم.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

و زیر دستکش انگشتی‌هایی که به دست داشتم.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

جاساز کردم.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

همانطور که به سمت زن قدم بر می‌داشتم. نگاهم را به اطراف داده بودم.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

که مثلا بی‌حواس جلوه دهم.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

با یه برخورد به ظاهر اتفاقی، تنه‌ای به نیمه‌ی بدنش زدم.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

کیسه‌های خرید در دستش پخش و پلای زمین شد.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

بی‌تعادل چند قدم عقب رفتم.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

چهره‌ای ناراحتی به خودم گرفتم. و با لهجه‌ی غلیظ ترکی با ته مایه‌ی لاتی لب زدم:

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_آ آ خاله جون متاسفم، معذرت میخوام.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

بدون اینکه منتظر سخنی از جانبش باشم. کمر خم کردم. و مشغول جمع آوری کیسه‌های خرید شدم.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

خود زن هم بعد از چند ثانیه به خودش آمد و باهام همراه شد و گفت:

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_توبه توبه این چه حرفیه دخترم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_کمک میخواین؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

لبخند روی چهره‌ی چروکیده و مهربانش نشاند.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_اگه برات زحمت نمیشه!

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

پوزخند نامحسوسی زدم.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

چه زحمتی تو رحمت بودی.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

قرار بود تا هفته‌ها من را ساپورت کنی.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

و شکم گرسنه‌ام را سیر و تن یخ‌زده‌ام را گرم...

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

باقی کیسه‌های خرید را ازش گرفتم‌.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

و باهاش همراه شدم.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

سکوت کرده به راهم ادامه می‌دادم.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

باید تا دیر نشده، کارم را باهاش تمام کنم.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

او زن وراجی بود.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

یه راست فکش می‌جنبید.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_همینطور که گفتم خیلی از کرده خودم پشیمونم، نباید به خدمتکار چندین و چند سالم تهمت دزدی میزدم.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

بازم سکوت و بازم فک او

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_دخترم تو میدونی خونه‌ی این آسیه خانم کجاست؟ باید ازش عذرخواهی کنم.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

با اینکه آسیه نام را نمی‌شناختم.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

با اشاره‌ و تغییر مسیرم او را به اولین کوچه‌ی خلوت محل کشاندم:

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_از این طرف

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

قدم‌های آرامش را پشت سرم حس می‌کردم.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

لحن لرزان ترسیده‌اش برای بار چندم در گوشم پژواک شد:

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_چ...چقدر اینجا خوف برانگیزه

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

دخترم تو فرشته‌ای بودی که خدا بر...

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

تنها تا اواسط کوچه توانستم.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

وراجی‌اش را دوام بیاورم.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

انگشت دستانم را شل کردم. و کیسه‌های خرید را از عمد روی زمین انداختم.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

کلام زن قطع شد.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

ناباور نگاهش خیره‌ام شد.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

اخم کمرنگی بین ابروهای موربش نشاند.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_چیکار میکنی دختر؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

لحن تند و تیز طلبکارش، خشی روی روانم انداخت.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

جریحه دار شده قدمی بهش نزدیک شدم. چاقوی ضامن دارم را بیرون کشیدم و تیزی‌اش را نشانش دادم.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

ترسیده هینی کشید.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

فرشته‌ی نجاتش، شیطان شده بود.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

قبل از اینکه به خودش بیاید.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

تخت سینه‌اش کوبیدم.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

و محکم او را به سمت دیوار هل دادم.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

تیزی چاقو را زیر گلویش گرفتم و گفتم:

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_بهتره کیف پول‌تو رو کنی.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

وگرنه

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

تیزی چاقو را به حرکت در آوردم و کنار گوشش پچ زدم:

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_وگرنه، روی بدنت یه ردی به جا می‌زارم.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

که همه با دیدنت وحشت کن.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

و کنجکاو بشن که، چطور به وجود آمده؟ ولی تو...

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

نفس به وضوح در سینه‌اش حبس شده بود. و رنگ صورتش مثل گچ سفید

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_نمیتونی دلیلش رو به کسی بگی. چرا؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

چون زیر گوری...

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

با دست لرزانش کیف دستی‌اش را بهم سپرد.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

چه خوب که زبانش بند آمده بود.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

چاقو را از زیر گلویش برداشتم.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

داخل کیف را وارسی کردم.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

کیف پول چرم کوچکش را برداشتم.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

قدم به قدم ازش فاصله گرفتم. کیف دستی‌اش را آن طرف تر پرت کردم. و گفتم:

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_بهتره تا نکشتنت بزنی به چاک

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

ازش رو گرفتم.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

و او را با حال خرابی که داشت.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

رها کردم.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

به محض خارج شدنم. از محله

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

از خیابان گذشتم.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

و به طرف پیاده رو رفتم.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

تا به ایستگاه اتوبوس برسم.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

داخل کیف پول نگاهی انداختم.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

با دیدن اسکناس‌هایش این دفعه سرخوشانه، با صدا سوت بلند بالایی کشیدم.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

همانطور که انتظارش را داشتم.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

پر، پر‌ و پیمان...

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

اسکناس‌ها را برداشتم و کیف‌پول را کنار خیابان پرت کردم.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

با نشستن دانه دانه های سفید برف روی تن مشکی‌پوشم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

سرم را بالا گرفتم و به آسمان ابری دوختم.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

خورشید رفته رفته ناپدید می‌شد.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

به قدم‌هایم سرعت بخشیدم. که تا قبل از دیر شدن به شکنجه‌گاهم برگردم.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

وگرنه تمام امشب را باید در خیابان‌های رخت‌پوش برف، زیر این دمای یخ‌بندان به سر می‌کردم.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

تا در خوش بینانه‌ترین حالت، شاید شاید

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

صبح فردا را می‌دیدم.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

روبه‌روی در زیادی از حد مجلل عمارت مقابلم ایستادم. نفس نفس می‌زدم.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

دولا شده شکمم را گرفته بودم.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

آنقدر دویده که دیگر نایی در تنم نمانده بود.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

دیر شده بود. خیلی هم دیر شده بود.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

نباید شبیه احمق‌ها بی‌فکر از آن محله‌های فقیر نشین به این محله‌ی اعیان نشین را با اتوبوس می‌آمدم.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

آخر آن محله کجا و منطقه‌ی بشیکتاش کجا...

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

با دستانی لرزان کلید را در قفل در کوچک‌تر چرخاندم. و وارد حیاط طویل عمارت شدم.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

مسیر سنگ فرش شده را طی کردم.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

نگاه نگرانم را سمت پارکینگ گوشه‌ی حیاط کشاندم.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

با دیدن ماشین غول پیکرش "لعنتی" ای زیر لب گفتم.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

و فاتحه‌ی خودم را خواندم.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

چند پله‌ی ورودی ساختمان دوبلکس سرتاسر شیشه‌ای روبه‌رویم را بالا رفتم.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

قبل از اینکه دستگیره‌ی طلایی را لمس کنم. در باز شد.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

نگاهم با نگاه دریایی سونگول سر خدمه قدیمی عمارت، که حق مادری به گردنم داشت.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

تلاقی خورد.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

حالت چهره‌ی مضطرب و نگرانش بهم می‌فهماند که اوضاع خوبی در پیش ندارم.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

مواخذه‌گر و آهسته لب‌زد:

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_آیلا دختر، مگه هزار بار بهت نگفتم قبل از اومدن آقا خونه باش

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

چشمانم را با خستگی باز و بسته کردم. و نفسم را آه مانند بیرون...

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

سونگول ازچهارچوب در کنار رفت.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

پا به سالن عمارت فاخر با آن گرمای لذت بخشش گذاشتم.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

می‌گویم فاخر چون سرتاسر سالن اصلی را، مجسمه‌ها و عتیقه‌جات گران‌قیمت در بر گرفته بود.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

و تابلوهای معروف نقاشی روی دیوار همه و همه قدرت را به رخ می‌کشید.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

قدرت وحشی‌گری و سفاک شاهان و فرمانروایان بزرگ تاریخ...

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

با همان پوتین‌های گلی که کف‌ شان سوراخ و باعث تاول زدن کف پاهایم شده بود.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

به سمت مردی که روبه‌روی شومینه‌ پیپش را به دست گرفته، کام می‌گرفت.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

قدم برداشتم.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

در تمام طول بیست‌سال زندگی‌ام ازش می‌ترسیم.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

پدر بود.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

اما هیچگاه حق نداشتم. کمتر از آقا صدایش بزنم.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

یعنی واضح تر بگویم نه حقش را داشتم.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

نه جانی برای تنبیه شدن

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_س...سلام آ...آقا

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

متنفر بودم از ضعفی که با دیدنش به جانم می‌افتاد.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

و اینطور زبانم را بند و لحنم را لرزان می‌کرد.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

همینکه که به طرفم چرخید.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

نگاه از نیم رخ و پیپ در دستش گرفتم.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

و به پوتین‌هایم دوختم.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

چند ثانیه سنگین بهم نگاه دوخت.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

تن صدای بم با اقتدارش را بالا‌تر از حد معمول برد و لب زد:

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_هر جایی برای خودش قانون و قوانینی داره. کسی که قوانین این خونه رو دور بزنه.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

همون بهتر که تو سطل آشغال‌های این شهر، شبش رو صبح کنه.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

تلخندی روی لبم نشست.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

سرم را بالا آوردم. نفرت آویخته نگاهش تنها چیزی بود.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

که قلبم را به درد می‌آورد.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

دستم مشت شد.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

سالها بود به خودم قول داده بودم. قوی باشم.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

اما بعضی اوقات زندگی جوری بهم سخت می‌گرفت.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

که انگار واقعا من بی‌گناه، گناهکارم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

از لای دندان های چفت شده گفتم:

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_چشم آقا

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

سونگول با لحنی التماس گونانه لب‌ باز کرد:

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_اما آقا هوا خیلی سرده این یه دفعه رو ....

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

با دست بالا رفته سکوت کرد.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

قدمی به عقب گذاشتم.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

من حتی اگر می‌مردم هم آدمی نبودم. التماس کنم.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

او هم هیچ‌وقت از حرفش بر نمی‌گشت. حتی اگر به پایش می‌افتادم.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

بینی‌ام را بالا کشیدم.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

من عادت داشتم.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

عادت داشتم به آوارگی

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

سهم من همیشه همینقدر بود.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

به سنگ ریزه‌ی جلوی پایم ضربه‌ای زدم.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

ساعت‌‌ها بود. طول و عرض خیابان‌ها را بی هدف بالا و پایین می‌رفتم.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

تن یخ زده‌ام از سرما خشک خشک شده بود.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

هر چه به نیمه‌های شب نزدیک تر می‌شد. سوز سیبری هوا هم بیشتر می‌شد.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

خسته لبه‌ی پیاده رو نشستم.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

دستانم را دور تنم قلاب کردم. و خودم را چفت در آغوش گرفتم.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

به خیابان و ماشین‌های که به سرعت عبور می‌کردند.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

چشم دوختم.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

از روزی که پا به دنیا گذاشته بودم. زندگی جهنمش را بهم نشان داده بود.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

به ظاهر، بنا بر موقعیتم باید صاحب هر چه که دلم می‌خواست.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

می‌بودم.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

اما هیچ نداشتم.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

در عین هویت داشتنم. بی هویت بودم.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

در تمام سالهای کودکی و نوجوانی‌ام خوب طعم تنهایی و بی کسی را چشیده بودم.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

انگار متعلق به اینجا بودم.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

اما نبودم.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

زندگی برایم معمایی بود پیچیده

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

معمایی که، نمی‌توانستم به جواب برسم.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

در چهارده پانزده سالگی با وجود سن کم، فهمیده بودم.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

که اگر بخواهم زنده بمانم شکمم را سیر کنم.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

حتی اگر بخواهم. تحصیل کنم. باید روی پای خودم بایستم.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

انسانیت در وجودم تعریف نشده بود.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

در عالم بچگی با حقایقی رو به رو شده بودم.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

که برای هضم کردنشان خیلی ضعیف و شکننده بودم.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

اولین درس زندگی‌ام را موقعی گرفتم که، برای نگه داشتن کار با شرافتم باید بهایش را با به لجن کشیدن خودم می‌پرداختم.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

از آن روز وجدانم را کنار گذاشتم.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

و در راهی قرار گرفتم که در عین بی‌شرافتی مرا از به لجن کشیدن نجات می‌داد.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

با اسکناس خوردی که جلویم انداخته شد.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

به خودم آمدم.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

نگاهم را بالا کشیدم.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

زنی دست دختربچه‌ی شش هفت‌ساله‌اش را گرفته بود. و با ترحم بهم خیره شده بود.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

از این نگاه‌ها متنفر بودم.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

از اینکه شبیه به بدبخت ها هم به نظر برسم متنفر تر

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

دست به زانو گرفتم و بلند شدم.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

اسکناس را به طرفش گرفتم و گفتم:

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_من گدا نیستم خانم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

لحن زیادی از حد، تندم دست خودم نبود.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

من ابدا گدا زاده نبودم.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

بر عکس ملکه‌ی بی تخت و تاج دنیای خودم بودم.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

وقتی دیدم اسکناس را ازم نمی‌گیرد.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

آن را جلوی پای دخترکش پرت کردم.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

دور شدنم ازشان با طعنه‌ی خودخواهانه زن همراه شد.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_به کسی هم خوبی نیومده. دختره‌ی ابله

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

بی‌جواب گذاشتم.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

بی‌احترامی‌اش را بی جواب گذاشتم.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

آن هم فقط به خاطر دختر کوچولویش...

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

خیلی خوب می‌توانستم. خوبی کردن را برایش تداعی کنم.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

و یه خاطره‌ی فراموش نشدنی تلخ در ذهنش حکاکی

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

اما آن دختر بچه، مثل تمام بچه ها حقش نبود.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

حقش نبود.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

با دنیای بی‌رحم بزرگ تر ها آشنا شود.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

دنیایی که در کودکی آرزویش را دارد و در بزرگسالی حسرت این روزهایش را...

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

با لذت مشغول خوردن سوپ داغم بودم.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

چشمانم خمارگونانه روی هم می‌افتاد.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

گرمای فضای کوچک رستوران به تنم نشسته و خواب آلودم کرده بود.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir
شما به این رمان چه امتیازی میدهید؟
نظر خود را ارسال کنید

توجه کنید : نظر شما نمیتواند کمتر از 10 کاراکتر باشد.
برای اینکه بتونیم بهتر متوجه نظرتون بشیم، لطفا به این سوالات پاسخ بدید:

  • کدام بخش از رمان رو بیشتر دوست داشتید؟
  • کدام شخصیت رو بیشتر دوست داشتید و چرا؟
  • به بقیه خواننده‌ها چه پیشنهادی می‌کنید؟

به عنوان یک رمان خوان حرفه‌ای با پاسخ به این سوالات، به ما و سایر خوانندگان کمک می‌کنید تا دیدگاه کامل‌تری از رمان داشته باشیم.

آخرین نظرات ارسال شده
  • امید

    00

    زیبا بود وعالی خسته نباشی

    دیروز
  • مهلا حامدی

    00

    ممنون لطف دارین

    دیروز
  • moon

    00

    قلم نویسنده واقعا درخشان بود ، تک تک دیالوگ ها واقعا زیبا و دلنشین بود ، هاکان واقعا به دل مینشست

    ۲ روز پیش
  • مهلا حامدی

    00

    ممنون عزیزم❤️❤️

    ۲ روز پیش
  • ملیس

    00

    یه سریال هست تقریبا تقریبا میشه گفت شبیه به رمانه اما این رمان خیلی خیلی بهتراز فیلمه هست اسم سریالش فکرکنم (هرچه بادا باد ) اگه از این رمان خوشتون اومد می تونین اون سریال رو هم ببینید ولی سریاله خیلی فرق داره با رمان مثل این رمان معرکه و شاهکار نیست واقعا

    ۳ روز پیش
  • مهلا حامدی

    00

    ممنون عزیزم❤️❤️

    ۲ روز پیش
  • ملیس

    00

    نمیدونم چی بگم واقعا نمیدونم چی بگم آراز، هاکان ، اما آراز خیلی گناه داشت انتظار داشتم بابای آیلا ولیعهد دربیاد چرا حس میکنم رمان تموم نشده انگار این پایان یه شروع جدید بود اما ای کاش آراز چیزش نمی شد ای کاش از این رمان فیلم بسازن

    ۳ روز پیش
  • حانیه

    00

    من رمان را نصفه خواندم ....بقیه اش باز نمیشه .....اپیکیشن را هم دانلود کردم

    ۴ روز پیش
  • مهلا حامدی

    00

    رمان رو از تو اپلیکیشن دانلود کردی؟؟ بزن رو رمان جدید چی داریم بروزش کن چند بار رمانو دانلود کن

    ۴ روز پیش
  • فاطمه

    00

    رمان هیجان انگیز بود،برای سرگرمی خوبه ،ممنون از نویسنده

    ۵ روز پیش
  • عاطفه

    00

    چرا وقتی میزنم خواندن رمان میگه صفحه موردنظر یافت نشد؟

    ۵ روز پیش
  • آزاده | ناظر برنامه

    اپلیکیشن رو که باز کردید در قسمت ذره بین اسم رمان رو سرچ کنید و رمان رو باز کنید. اونجا مراحلی که میگم رو به ترتیب انجام بدید: بقیه رمان و نشون بده/ مشاهده رمان/ صفحه رمان باز میشه و بیاید پایین نوشته قسمت های رمان! حالا رمان رو هر زمان خواستید میتونید در حالت آفلاین بخونید.

    ۵ روز پیش
  • آزاده | ناظر برنامه

    بعد انجام مراحلی که گفتم هر زمانی که خواستید اپلیکیشن رو باز کنید و رمان رو ادامه بدید، برای پیدا کردنش در صفحه اصلی بزنید روی گزینه ی دانلود شده می بینید که رمان اونجاست امیدوارم لذت ببرید🌻💚

    ۵ روز پیش
  • atef

    00

    اپلیکیشنو دانلود کردم اما این رمانو توش پیدا نمی کنم؟کجا باید مطالعه کرد؟ این نظرات دروغه

    ۵ روز پیش
  • آزاده | ناظر برنامه

    دوست عزیزم در صفحه اول اپلیکیشن بزنید روی گزینه‌ی رمان جدید. چند بار این کار رو تکرار کنید تا رمان های جدید برنامه اضافه بشن. بعد می‌تونید رمان رو دریافت کنید

    ۵ روز پیش
  • کانی

    00

    خیلی عالی بود🤩😍

    ۵ روز پیش
  • Mna

    00

    قشنگترین رمانی بود ک تاحالا خونده بودم واقعا ممنون و خسته نباشید ب نویسنده عزیز بابت قلم قوی و زیباشون

    ۶ روز پیش
  • مهلا حامدی

    00

    مرسی گلم لطف داری شما❤️❤️

    ۶ روز پیش
  • دایان

    00

    عالی بود رمان خیلی قشنگی بود

    ۷ روز پیش
  • مهلا حامدی

    00

    مرسی عزیزم❤️❤️

    ۷ روز پیش
  • شقایق

    00

    چرا نمتونم رمان و بگیرم🤦 ♀️

    ۷ روز پیش
  • مهلا حامدی

    00

    اپلیکیشنو دانلود داری؟؟

    ۷ روز پیش
  • فیروزه

    00

    عالی بود عزیزم ❤

    ۷ روز پیش
  • مهلا حامدی

    00

    ممنون گلم❤️❤️

    ۷ روز پیش
  • هانا

    00

    خسته نباشی عزیزم رمانت عالیه پیشنهاد میکنم حتما بخونید

    ۱ هفته پیش
  • مهلا حامدی

    00

    ممنون گلم❤️❤️❤️

    ۱ هفته پیش
  • رزیتا

    10

    سلام محشر بود من رمان های زیلدی خودنم ولی این فرق داشت برای خواننده خیلی جذاب یود من هرقسمت ک میخوندم برای فسمت بعدی مشتاق ترمیشدم ازنویسندهی محترم کمال تشکروقدردانی دارم و منتظر رمان های بی نظیرش❤️

    ۱ هفته پیش
  • مهلاحامدی

    00

    ممنون گلم لطف داری شما❤️❤️❤️

    ۱ هفته پیش
نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.