پارت بیست و دوم :

پرستو سوزش دست و پاهایش را از شدت حرارتی که اطرافش را پر کرده حس می‌کند ولی نمی‌تواند حتی ذره‌ای تکان بخورد. مچ پایش به شدت آسیب دیده و تک تک عضلات بدنش تحلیل رفته‌اند. در میان آن جهنمی که در آن گیر افتاده صدای عربده‌های آشنایی گوشش را پر می‌کند. به راحتی می‌تواند تشخیص دهد صدا، صدای آرمان است. صدای کسی که حاضر است به پایش جان دهد. پا به پایش مقاومت کند، ولی حالا نه... حالا نمی‌تواند. دی

مطالعه‌ی این پارت کمتر از ۶ دقیقه زمان میبرد.

این پارت ۲۲ روز پیش تقدیم شما شده است.

اگه از رمان خوشت اومده اونو لایک کن.

نظر خود را ارسال کنید
فقط از طریق اپلیکیشن دنیای رمان میتوانید نظر خود را ارسال کنید
آخرین نظرات ارسال شده
  • فاطمه زهرا

    10

    این پارت چقدر قشنگ بود🫠قسمتی از رمان که امیخته به عشق،درد،وفاداری و کلی حس دیگه بود:)

    ۳ هفته پیش
نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.