پارت نوزده :

ملیسا حیرت زده لب می‌زند: «قرار ما این نبود حاجی»
حاج بابا بی توجه به ملیسا، به پرستو و آرمان اشاره می‌کند که اتاق را ترک کنند. پرستو می‌خواهد مقاومت کند، که حاج بابا بازویش را گرفته و او را از اتاق بیرون می‌برد. پرستو خطاب به حاج بابا می‌غرد: «ولی این چه کاری بود کردین... ملیسا اینجا دووم نمیاره»
حاج بابا با خشم تقریبا داد می‌زند: «اینجا دووم نمیاره یا اونجا؟... بابت درگیری که ت

مطالعه‌ی این پارت حدودا ۵ دقیقه زمان میبرد.

این پارت ۲۸ روز پیش تقدیم شما شده است.

اگه از رمان خوشت اومده اونو لایک کن.

نظر خود را ارسال کنید
فقط از طریق اپلیکیشن دنیای رمان میتوانید نظر خود را ارسال کنید
آخرین نظرات ارسال شده
  • فاطمه زهرا

    00

    خیلی قشنگه🥹

    ۴ هفته پیش
نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.