پیانولا به قلم مرجان فریدی
پارت بیست و هفتم :
نیشخندش را به جان چشمان اشک آلودم ریخت.
_زندگیت ارزش جنگیدن نداره! هیچی تو دیگه ارزش نداره!
با بغض نگاهش کردم…رهایم کرد و با سرعت از اتاق خارج شد…
نگاهم خیره به قاب در ماند…
راحیل تکیه زده به قاب در خیره نگاهم میکرد
در نگاهش ترهم را میشد دید…
تلخند زدم…
اگر ترهم خریدنی بود…
گمانم تا کنون باید گدا میشدم
چرا که سال ها بود که کارم ترهم خریدن بود و بس.<
مطالعهی این پارت حدودا ۷ دقیقه زمان میبرد.
این پارت ۳۳۵ روز پیش تقدیم شما شده است.
اگه از رمان خوشت اومده اونو لایک کن.
الینا
00که عجب خندید
۲ ماه پیش??♀️نمیدانم
100من به خاطر پایه نبودن خانوادم نتونستم رمان های به طعم خون و پیرانا رو بخرم ولی اینکه این رمان رو رایگان هم گذاشتین تا ما بخونیم واقعا ازتون ممنونم خانم فریدی
۴ ماه پیش.
30تو عالی هستی مرجان
۴ ماه پیشاسرا
20🙏
۴ ماه پیششهرزاد
00چطور رایگان بخونم
۸ ماه پیشتارا
00پارت جدید و کی میزارید؟
۱۱ ماه پیشمحدثه
20چرا به جاهای خوبش نمیرسیم من دلم عاشقی میخاد
۱۱ ماه پیش
هدا
10شاید این داریوش هم مال راحیل باشه؟