پارت سی و سوم :

_نمی خوام بلایی سرت بیارم...پس بهتره بری رد کارت.
خواستم عصبی بهش بتوپم که صدای تیام مانع شد.
_الین خانم؟
سمت صدا برگشتم.
تیام در فاصله ی چند قدمیم ایستاده بود.
جلو اومد.
_پس اینجایید.
نگاهی به من و آرکا انداخت و پرسید:
_ایشون کی هستن؟
نه من چیزی گفتم و نه آرکا.
اصلا حوصله ی هم کلام شدن با این بشر رو نداشتم.
آرکا وسایلش رو برداشت و بی هیچ حرفی از ک

مطالعه‌ی این پارت حدودا ۲ دقیقه زمان میبرد.

این پارت ۴۵ روز پیش تقدیم شما شده است.

اگه از رمان خوشت اومده اونو لایک کن.

نظر خود را ارسال کنید
فقط از طریق اپلیکیشن دنیای رمان میتوانید نظر خود را ارسال کنید
آخرین نظرات ارسال شده
هنوز هیچ نظری برای این پارت ثبت نشده است. اولین نفری باشید که نظر خودتون رو در مورد این پارت ارسال میکنید
نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.