پارت بیست و سوم :

رضوانه جای جواب دادن به سوال‌هایم، تمام پیام‌های ارسالیش شرح شاخ و شانه کشیدن بچه ها بود و بعد که رسیده بود به دخالت حراست اورژانس، اضافه کرده بود:

"ساره دعا کن اتفاقی براشون نیفته...پیمان و بقیه پاشون برسه بازداشتگاه اوضاع بیخ پیدا میکنه."

در حال بارگذاری ادامه‌ی پارت هستیم. مشاهده ادامه‌ی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.

لطفا کمی صبر کنید ...

با تشکر از صبر و شکیبایی شما

نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.