پارت بیست و چهارم :

_بازم آره.
_دشمنای قدرتمند.
کلافه غریدم:
_به جای این همه مقدمه چینی حرفت رو بزن.
_همچین آدمایی به راحتی می تونن تو مهمونی نفوذ کنن و تو رو گروگان بگیرن یا حتی بکشن...برای همین من خیلی باید مواظب باشم.
پوفی کشیدم.
حق با اون بود.
ولی آخه من تا کی به خاطر بابا باید از آزادی محروم می شدم؟؟
هر چی دلم می خواست داشتم.
پول...بهترین امکانات...بهترین خونه...بهترین وسا

مطالعه‌ی این پارت کمتر از ۲ دقیقه زمان میبرد.

این پارت ۶۵ روز پیش تقدیم شما شده است.

اگه از رمان خوشت اومده اونو لایک کن.

نظر خود را ارسال کنید
فقط از طریق اپلیکیشن دنیای رمان میتوانید نظر خود را ارسال کنید
آخرین نظرات ارسال شده
هنوز هیچ نظری برای این پارت ثبت نشده است. اولین نفری باشید که نظر خودتون رو در مورد این پارت ارسال میکنید
نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.