قرار قلب های ما به قلم نصیبه رمضانی
پارت شانزده :
وحشتزده از کله ای که پیمان به مرد زد جیغ خفه ای کشیدم؛ تا بیایم دخالت کنم مهتاب بازویم را گرفت و رضوانه را چشمم سد کرد.
_بیا عقب...تا حقشو بذارن کف دستش...
دعوا ندیده نبودم. افشین و فرزین گاهی در حد معقولی از ای ...
در حال بارگذاری ادامهی پارت هستیم. مشاهده ادامهی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.
لطفا کمی صبر کنید ...
با تشکر از صبر و شکیبایی شما
فاطمه جهان پناه
00من رمان در حوالی کوچه خورسیدرو خوندم وعاشقش شدم. انقدر که میخوام دوباره بخونمش. امیدوارم این رمان هم مثل او ن عالی باشه. ممنون از قلم زیباتون💐