قرار قلب های ما به قلم نصیبه رمضانی
پارت شانزده
زمان ارسال : ۱۸ روز پیش
زمان تخمینی مطالعه : حدودا 5 دقیقه
وحشتزده از کله ای که پیمان به مرد زد جیغ خفه ای کشیدم؛ تا بیایم دخالت کنم مهتاب بازویم را گرفت و رضوانه را چشمم سد کرد.
_بیا عقب...تا حقشو بذارن کف دستش...
دعوا ندیده نبودم. افشین و فرزین گاهی در حد معقولی از ای ...
در حال بارگذاری ادامهی پارت هستیم. مشاهده ادامهی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.
لطفا کمی صبر کنید ...
با تشکر از صبر و شکیبایی شما
ازیتا
۵۶ ساله 00ممنون رومان جالبی هستس دوست ادامه ی رومان هرچه زودتر بحونم ممنون از نویسنده محترم