پارت بیست :

ضربه آرومی به شونم کوبید.
_ای عوضی...تو نامزد کردی و به من نگفتی!
_شرمنده عزیزم...انقدر همه چیز ناگهانی پیش رفت که نتونستم چیزی به کسی بگم.
این دروغی که امشب بارها و بارها ازش استفاده کرده بودم، دیگه رسما داشت حالمو بهم می زد.
امیدوار بودم ستایش آخرین نفری باشه که این دروغ رو از زبونم می شنوه.
_اصلا باورم نمیشه.
_چرا؟
_تو انقدر با جنس مذکر سرد و خشن رفتار می کردی ک

مطالعه‌ی این پارت حدودا ۲ دقیقه زمان میبرد.

این پارت ۷۲ روز پیش تقدیم شما شده است.

اگه از رمان خوشت اومده اونو لایک کن.

نظر خود را ارسال کنید
فقط از طریق اپلیکیشن دنیای رمان میتوانید نظر خود را ارسال کنید
آخرین نظرات ارسال شده
هنوز هیچ نظری برای این پارت ثبت نشده است. اولین نفری باشید که نظر خودتون رو در مورد این پارت ارسال میکنید
نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.