پارت پانزده

زمان ارسال : ۳۳ روز پیش

زمان تخمینی مطالعه : حدودا 2 دقیقه

انقدر درنگ کردم تا اینکه کلافه بازدمشو بیرون فرستاد و خودش اقدام کرد و دستم رو گرفت.
اولش یکم خجالت کشیدم.
لپام گل انداخت.
و تا حدودی بدنم لرزید.
ولی این واکنش ها، ماندگاری کمتر از چند ثانیه داشت و باز دوباره خودم شدم.
محکم و جدی شونه به شونش قدم برداشتم و به سمت ورودی رفتیم.
به ورودی که رسیدیم، مردی با موهای جو گندمی که حدس می زدم پدر داماد باشه، بهمون خوش آمد گفت.

اگه از رمان خوشت اومده اونو لایک کن.

نظر خود را ارسال کنید
فقط از طریق اپلیکیشن دنیای رمان میتوانید نظر خود را ارسال کنید
آخرین نظرات ارسال شده
هنوز هیچ نظری برای این پارت ثبت نشده است. اولین نفری باشید که نظر خودتون رو در مورد این پارت ارسال میکنید
نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.