پارت ششم

زمان ارسال : ۷۱ روز پیش

زمان تخمینی مطالعه : کمتر از 3 دقیقه

پرسید:

_چیشده الین؟

الیاس جای من جواب داد:

_می خواد تنها بره عروسی.

بابا نگاهشو به من دوخت و با اخم پچ زدم:

_آره؟

لب گزیدم و گفتم:

_آخه...آخه دوستام از هویت واقعی من خبر ندارن...نمی خوام چهارتا غول بیابونی با خودم به عروسی ببرم و توجه جلب کنم.

_لازم نیست چهارتا غول با خودت ببری! الیاس یه محافظ پیدا کرده که مهارت های رزمی بالایی

اگه از رمان خوشت اومده اونو لایک کن.

نظر خود را ارسال کنید
آخرین نظرات ارسال شده
  • زهرا

    00

    خوبه

    ۱ هفته پیش
  • samira

    00

    قشنگه

    ۴ هفته پیش
  • دختر شیطان

    00

    عالی

    ۱ ماه پیش
  • محی

    00

    خوبببب

    ۱ ماه پیش
  • Arya manesh

    00

    تا اینجا که خوب بود

    ۱ ماه پیش
  • خان

    00

    جالبه

    ۱ ماه پیش
  • نرگس آلبوغبیش

    00

    ع

    ۲ ماه پیش
  • ع

    00

    ک

    ۲ ماه پیش
  • ناشناس

    00

    عالی

    ۲ ماه پیش
نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.