ماه خاکستری به قلم زهرا خزائی
پارت پنجم
زمان ارسال : ۴۰ روز پیش
زمان تخمینی مطالعه : کمتر از 3 دقیقه
چشماش گرد شد و مات برده بهم زل زد.
قبل از اینکه دیر بشه و اتفاق بدی بیوفته، بابا گفت:
_ایشون دختر من الین راد هستن...نه خدمتکار.
پسره حسابی برگاش ریخته بود.
متعجب پچ زد:
_ ...
در حال بارگذاری ادامهی پارت هستیم. مشاهده ادامهی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.
لطفا کمی صبر کنید ...
با تشکر از صبر و شکیبایی شما
دختر شیطان
00خوب