ماه خاکستری به قلم زهرا خزائی
پارت دوم :
خندید و گونم رو کشید.
اه...
هنوز این عادت مسخرش رو ترک نکرده بود.
پرسید:
_خب! بگو ببینم پاریس چه طور بود؟ تو که گفتی دیگه برنمی گردی!
_نمی خواستم بیام...اما یکی از دوستای قدیم ...
در حال بارگذاری ادامهی پارت هستیم. مشاهده ادامهی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.
لطفا کمی صبر کنید ...
با تشکر از صبر و شکیبایی شما
الی
00اوکی