قفس چکاوک به قلم زهرا خزائی
پارت بیست و یکم :
تا رسیدم پایین لباس هارا بالا اوردم تا ببیند
بادیدنش سرش را تکان داد
ان هارا از دستم گرفت
نمیدانم چرا ولی از وقتی دیدمش حس خوبی نداشتم فقط دوست داشت اذیتم کند
_برو لباس های نگهبانارو از سالن بیرونی بردار و ببر حیاط پشتی
حیاط پشتی؟
مگر در رخت شویی نمیشستیم؟
سوالی نگاهش کردم و او جواب داد
_لباس نگهبانا اونجا شسته میشه
ارباب هم گوشزد کرده که تو بشوری
مطالعهی این پارت کمتر از ۳ دقیقه زمان میبرد.
این پارت ۹۰ روز پیش تقدیم شما شده است.
اگه از رمان خوشت اومده اونو لایک کن.