به سردی یخ به قلم ملیکا کاظمی
پارت چهل و سوم
زمان ارسال : ۴۳ روز پیش
زمان تخمینی مطالعه : کمتر از 10 دقیقه
***
«فصل چهارم»
«راوی»
لگد محکمی به پهلوی الکساندر میزند.
درد امانش را میبرد، چشم میبندد و نالهی پر دردش را در گلو خفه میکند.
توان بلند شدن ندارد. انگار با یک بولدوزر از روی جسمش رد شدهاند. حتی نایی برای حرف زدن هم نداشت.
زال را در مقابلش نشانده بودند. زنجیرهایی که به دست و پای زال بسته شده بود؛ نشان دهندهی ترسشان از او بود.
آنها میداستند خرس قطبی قوی
اگه از رمان خوشت اومده اونو لایک کن.
آذر
20خدا چقدر حرص میخورم بخاطر این الک و برفین زال معصوم و مظلوم من😥❤️ 🔥
۱ ماه پیش_
۱۷ ساله 00صاحب و برفیننننن
۱ ماه پیشفاطمه
10وای حالا چی میشه ای کاش نادیا ماش نمی کشید تا وقت بخرن ولی ماش کشید ولی از شانس بد گلوله ای نبود 😔 حالا کسی کمک اینا میان یا برفین میتون راهی برای فرار پیدا کن 😬☠
۱ ماه پیشفیونا
20ای جان!🌝 این یکی فول اکشنه😎👌🏻 دستت طلا ملیکا بانو❤️
۱ ماه پیشSa adat
10مثل همیشه عالیه البته با هیجان بیشتر مرسی از خانوم نویسنده 🙏🌹
۱ ماه پیشسهیل
۲۷ ساله 00عکس شخصیتها عالی ان
۱ ماه پیشنمیدونم
00یا ابلفض
۱ ماه پیشNarges.g
20پارت خیلیییییی قشنگ و هیجانی بود
۱ ماه پیشم.ر
00عجب داستانی شد💖
۱ ماه پیش...
20از این هیجانی تر؟؟؟؟عالیییی.من هر روز با وجود خستگی همین که میرسم خونه اول میام چک می کنم که مطمئن بشم پارت جدید اومده.بعد با ذوق میشینم می خونمش. خسته نباشی گلم:&..;
۱ ماه پیش
الک
20دختر اینا رو از کجا میاری این قدر هیجانی موفق باشی