رعیت ارباب زاده به قلم زهرا خزائی
پارت ششم
زمان ارسال : ۴۷ روز پیش
زمان تخمینی مطالعه : کمتر از 3 دقیقه
دو روز از اون روزی که برای زن اراب زاده به شکل ناگهانی انتخاب شده بودم گذشته بود،و حالا خونه ی پدرم بودم،
خونه ای که برای همیشه باید فراموشش میکردم،چه خودش رو چه آدم های این خونه رو..
بین همه ی خدمت کارا زمزمه بالا گرفته بود همه از من م ...
در حال بارگذاری ادامهی پارت هستیم. مشاهده ادامهی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.
لطفا کمی صبر کنید ...
با تشکر از صبر و شکیبایی شما
زهرا جان
00عالی